قسم خوردندر بین مسائل اختلافی، یکی از آنها که خود را نشان میدهد مبحث قسم خوردن بغیر خدا و قسم دادن خدا بغیر است که در عهد پیامبر اسلام بوده و در عهد خلفا و بعد از آن بین شیعه و اهل سنت رواج داشته است. ولی بعد از آن با وجود آمدن گروه وهابیت، قسم خوردن را شرک و کفر و گوینده و معتقد به آن را مشرک و کافر معرفی مینمایند. ۱ - منشا اختلافات مسلمانانوقتی به تاریخ صدر اسلام با دقت نگاه میکنیم، میبینیم که در صدر اسلام بخاطر وجود نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مردم از اختلافات و دو دستگیها دور بوده و اسلام را همانطور که خداوند متعال بر نبی مکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اسلام نازل کرده است از ایشان اخذ میکردند. اما بعد از نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بخاطر خود کامگی برخی افراد و اختلافی که پیش آوردند، اسلام دستخوش فراز و نشیبهایی شد که گاهی چهره اسلام وارونه نشان داده شده و مردم در تشخیص حق و باطل سر درگم میشدند و اگر این حق به جای خود نشسته بود به تعبیر صدیقه طاهره (سلاماللهعلیهم) که فرمودند: «آگاه باشید بخدا قسم اگر حق خلافت را ترک نمیکردند تا به اهلش میرسید و از عترت پیغمبر تبعیت میکردند در راه خدا هیچ دو نفری با هم اختلاف نمیکردند». [۱]
خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۱۹۸.
حتی بخاطر عدم تدوین حدیث و مسائل دیگر باید گفت که این مسائل حتی در بین اهل سنت نیز وجود دارد، تا جایی که برخی از اهل سنت برخی دیگر را کافر و مشرک خواندند. در بین این مسائل اختلافی، یکی از آنها که خود را نشان میداد مبحث قسم خوردن بغیر خدا و قسم دادن خدا بغیر است که در عهد پیامبر اسلام بوده و در عهد خلفا و بعد از آن بین شیعه و اهل سنت رواج داشته است. ولی بعد از آن با وجود آمدن گروه وهابیت، قسم خوردن را شرک و کفر و گوینده و معتقد به آن را مشرک و کافر معرفی مینمایند. ۲ - عقیده وهابیتابن تیمیه از بزرگان وهابیت میگوید: پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: هر کسی که میخواهد قسم بخورد باید به خدا قسم بخورد یا ساکت باشد. و همچنین فرمودند: هر کس بغیر خدا قسم بخورد مشرک شده است بنابر این هیچ کس حق ندارد به مخلوقات خدا قسم بخورد. [۲]
ابن تیمیة حرانی، احمد عبدالحلیم، کتب و رسائل و فتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیة، ج۲۷، ص۱۳۱.
و یا صنعانی که از بزرگان وهابیت میباشد، میگوید: قطعا قسم خوردن فقط به خداست و هر کس بغیر خدا قسم بخورد مشرک شده است و این بخاطر آن تعظیمی است که در قسم هست و تعظیم فقط باید برای خدا باشد و این کلام را ما مفصلا در تطهیر الاعتقاد بیان کردیم.اقسام این قبیل فتاوی در بین وهابیت زیاد است که آقایان وهابیها در این رابطه به سه دلیل تمسک نمودهاند. این ادله عبارتند از دو روایت و یک دلیل، که این دلیل سوم نیز به آیه «فلله العزة جمیعا؛ تمامی عزت از آن خداست»، برگشت دارد. ۳ - ادله وهابیت۳.۱ - دلیل اولروایتی است که از عبدالله ابن عمر روایت شده که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روزی عمر را دید که در بین جماعتی راه میرفت و به پدرش قسم میخورد. پیامبر اسلام فرمود: آگاه باشید خداوند شما را نهی کرده است که به پدرانتان قسم بخورید و هر کسی میخواهد قسم بخورد یا باید به خدا قسم بخورد یا ساکت باشد. [۶]
بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع الصحیح المختصر، ج۶، ص۲۴۴۹.
[۸]
ابن تیمیة حرانی، احمد عبدالحلیم، کتب و رسائل و فتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیة، ج۳۵، ص۲۷۱.
۳.۲ - دلیل دومروایت دیگری است از نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که فرمودند: شخصی از عبدالله بن عمر سؤال کرد: که آیا کسی میتوان به کعبه قسم خورد وی گفت: به کعبه قسم نخور و به خدای کعبه قسم بخور. بدرستی که عمر به پدرش قسم خورد و هر کس بغیر خدا قسم بخورد بتحقیق مشرک شده است. ۳.۳ - دلیل سومکه صنعانی مطرح میکند. وی میگوید طبق آیه شریفه قرآن، عزت مخصوص خداست و قسم خوردن به کسی عزت و عظمت آن شخص را بدنبال دارد در حالیکه این شرک است که عزت و عظمتی را که مخصوص خداست به دیگران نسبت دهیم. ۴ - نقد ادله وهابیها۴.۱ - نقد دلیل اولدلیل اول به هیچ وجهی دلالت بر حرمت نداشته، تنها مسالهای که از آن بدست میآید کراهت میباشد و این دلیل تام و کاملی برای استدلال نیست. ۴.۲ - نقد دلیل دومدلیل دوم نیز قابل استناد نمیباشد؛ زیرا طبق اعتراف منصور بن یونس بن ادریس البهوتی و محمد بن عبدالباقی بن یوسف الزرقانی که هر دو از علمای اهل سنت میباشند این روایت مرفوعه بوده و رفع موجب ضعف سند حدیث میباشد. ۴.۳ - نقد دلیل سوماما دلیل سوم که صنعانی مطرح میکند. در مورد این دلیل باید گفت که: ۴.۳.۱ - توضیح اولاولا برخی از آیات قرآن برخی دیگر را توضیح و تفسیر میکنند. اگر در آیهای داریم که «العزه لله جمیعا» در آیه دیگری داریم که: «لله العزة ولرسوله وللمؤمنین ولکن المنافقین لا یعلمون؛عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است ولی منافقان نمیدانند»، این آیه شریفه تصریح میکند عزت مخصوص خدا و پیامبرش و مؤمنین هست. و مؤمنین را هم در این آیه دارای عزت و آبرو معرفی مینماید. و ثانیا قسم به غیر خدا از جهت تعظیم آن شخص و برابر دانستن وی با خدا نمیباشد و هرگونه تعظیمی هم کفر و شرک نمیباشد؛ همان گونه که میبینیم خداوند متعال در قرآن کریم در موارد متعددی من جمله در آیه «ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا؛و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به مسکین و یتیم و اسیر میدهند!»، از اهل بیت عصمت و طهارت به عظمت یاد نموده است. آیا این هم حرام است؟ بله اگر کسی به مشرکان یا به بتها قسم بخورد این نوع از قسم حرام است، همانطور که ابن حجر هیثمی در الزواجر مینویسد: سبب این حدیث این است که صحابه رسول خدا چون در زمان جاهلیت به بتها و مشرکان قسم میخوردند. این حالت بر ایشان یک عادت شده بود و بعد از اسلام نیز گاهی اوقات طبق همان عادت زمان جاهلیت به بتها قسم میخوردند و نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از این عمل نهی کردند تا این عادت از سر آنها بیرون برود. ولی کلام بزرگان ما دلالت بر حرمت نمیکند بلکه دلالت بر کراهت دارد. البته اگر کسی با قسم خوردن عظمتی را که برای خدا قائل است برای بتها در نظر بگیرد شرک بوده و قسم به بت هم همین حکم را دارد. بنا بر این واضح است که نه شیعه و نه اهل سنت زمانی که به کسی غیر از خدا قسم میخوردند مثلا به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، هیچگاه عظمتی را که برای خدا میبینند برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قائل نشده بلکه وی را آیه و نشانهای از عظمت بی انتهای خدا میدانند. ۴.۳.۲ - توضیح دومعلاوه بر این همان طور که اشاره شد خیلی از بزرگان اهل سنت این نهی را کراهتی میدانند نه تحریمی، مثل روایت ابن حجر هیثمی و ابن ادریس شافعی که از بزرگان فقهی اهل سنت است نقل میکند که شافعی گفته است هر کس بغیر خدا قسم بخورد کار مکروهی انجام داده است. ۴.۳.۳ - توضیح سومبرخی دیگر از علمای اهل سنت، در زمانی که شخص قسم به غیر خدا بخورد حکم به عصیان تنها داده و آن را شرک خفی دانستهاند که این هم موجب کفر و خروج از اسلام نمیشود. ابن منذر میگوید: هر کس به غیر خدا قسم بخورد در حالیکه عالم به نهی از این کار باشد گناه کرده است [۱۸]
قرطبی، ابوالحسن، شرح صحیح البخاری، ج۶، ص۹۸.
و یا ابو المحاسن حنفی میگوید: این کار (قسم خوردن بغیر خدا) گناه است و اگر گفته شده شرک است منظور شرکی نیست که شخص را از اسلام خارج نماید. و شبیه به همین مطلب را از شارح بخاری میبینیم که برای مختصر شدن کلام فقط برای علاقه مندان آدرسش را ذکر میکنیم. [۲۰]
بغدادی، زین الدین، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۱۳۴.
۴.۳.۴ - توضیح چهارمخود نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز، هم به خدا قسم خورده است و هم به غیر خدا. برای مثال چند مورد را ذکر میشود: «ان اعرابیا جاء الی رسول الله صلیاللهعلیهوسلم ثائر الراس فقال یا رسول الله اخبرنی ما افترض الله علی من الصلاة قال الصلوات الخمس الا ان تطوع شیئا فقال اخبرنی ما افترض الله علی من الصیام قال صیام رمضان الا ان تطوع شیئا فقال اخبرنی ما افترض الله علی من الزکاة قال فاخبره رسول الله صلی الله علیه وسلم بشرائع الاسلام فقال والذی اکرمک لا اتطوع شیئا ولا انقص مما فرض الله علی شیئا فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم افلح وابیه ان صدق دخل الجنه». در فراز آخر این روایت میبینیم که نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به پدر آن شخص قسم خورده میفرمایند: به پدر وی سوگند اگر راست بگوید رستگار شده و داخل در بهشت میگردد. در جایی دیگر، ایشان خداوند را به حق شخص دیگری قسم میدهد: زمانی که نبی مکرم اسلام فاطمه بنت اسد را دفن کرد و روی قبر را پوشاند این چنین فرمود: «ثم قال الحمدلله الذی یحیی ویمیت وهو حی لا یوت اغفر لامی فاطمة بنت اسد ولقنها حجتها واوسع علیها مدخلها بحق نبیک والانبیاء الذین من قبلی فانک ارحم الراحمین». در این روایت، پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، خدا را به حق خودش و انبیاء قبل از خودش قسم داده. از قبیل روایات بین شیعه و اهل سنت بسیار است که علاقمندان میتوانند به کتب مربوطه مراجعه نمایند. پس باید گفت که هر نوع قسمی که به غیر خدا باشد حرام نبوده و موجب کفر و شرک نمیشود و این نظریه وهابیها باطل بوده و نهیی که در برخی موارد وارد شده است، نهی کراهتی است. ۵ - پانویس۶ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قسم خوردن»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۴. |