طبقه دهم فلاسفه اسلامیدر طبقه دهم فلاسفه اسلامی هفت نفر از حکمای اسلامی وجود دارند. که عبارتند از: صدرالدین ابوعلی سرخسی، محمد بن عبدالملک اندلسی، ابنرشد اندلسی، مجدالدین جیلی، محمد بن عبدالسلام ماردی. ۱ - صدرالدین ابوعلی سرخسیصدرالدین ابوعلی محمد بن علی بن حارثان سرخسی وی شاگرد افضلالدین غیلانی و استاد فریدالدین داماد و استاد استاد خواجه نصیرالدین طوسی بوده است. اطلاع صحیحی از او در دست نیست. در ترجمه تتمه صوان الحکمه مختصر از او یاد شده است. محمود محمد خضیری از صاحب خریدة القصر نقل میکند که وی کتب زیادی در فلسفه و مساحت و حساب تألیف کرده و مدتی در بغداد مقیم بوده و با ابومنصور جوالیقی (متوفّی در ۵۳۹) ملاقات داشته و به سرخس بازگشته و در سال ۵۴۵ (شاید در جوانی) فوت کرده است. [۱]
الکتاب الذهبی للمهرجان الالفی لذکری ابن سینا، ص۵۷.
۲ - محمد بن عبدالملک اندلسیابوبکر محمد بن عبدالملک بن طفیل اندلسی از حکمای معروف اندلس است. احتمالاً شاگرد ابنصائغ بوده است. شهرت بیشتر او شاید به واسطه کتاب معروف حی بن یقظان است که از رساله حی بن یقظان ابنسینا تقلید شده ولی از آن جامعتر و کاملتر است. این کتاب در ایران وسیله مرحوم بدیعالزمان فروزانفر ترجمه شد و بنگاه ترجمه و نشر کتاب چاپ و منتشر کرد. وی عمر طویل کرده و در سال ۵۸۱ درگذشته است. ۳ - ابنرشد اندلسیقاضی ابوالولید محمد بن احمد بن محمد بن رشد اندلسی هم فیلسوف است و هم پزشک و هم فقیه؛ در همه این رشتهها کتب متعدد دارد. کتاب معروف او شرحی است که بر مابعدالطبیعه ارسطو نوشته و چاپ شده است. کتاب فقهی معروفش بدایة المجتهد است که چاپ شده. مجموعه رسائل فلسفی وی را در بمبئی چاپ کردهاند. اروپاییان برای او در فلسفه مقامی در حد ابنسینا قائلند، ولی آراء او در میان فلاسفه اسلامی ارزش ندارد. یکی از کتب معروف او تهافت التهافت است که تهافت الفلاسفه غزالی را رد کرده است. کتاب بی ارزشی است. وی فوق العاده نسبت به ارسطو متعصب است و به همین جهت با ابنسینا که چنین تعبدی در برابر ارسطو ندارد و آراء شخص خود را دخالت داده است مخالف است. ارنست رنان، فیلسوف معروف فرانسوی که معارضاتش با مرحوم سیدجمال الدین اسدآبادی معروف است، کارهای زیادی در زمینه شناخت ابنرشد انجام داده است. وی در سال ۵۹۵ درگذشته است. ۴ - مجدالدین جیلیدرباره این مرد اطلاع زیادی نداریم. همین قدر میدانیم در مراغه تدریس میکرده و امام فخر رازی نزد او تحصیل کرده استو همچنین شهابالدین سهروردی نیز در آغاز تحصیلش از محضر او در مراغه استفاده کرده است. ظاهراً هم حکیم بوده و هم متکلم و هم فقیه و اصولی. یاقوت در معجم الادباء ضمن شرح سهروردی، او را با عناوین فقیه، اصولی، متکلم میستاید ۵ - عمر بن سهلانقاضی زینالدین عمر بن سهلان ساوجی، معروف به ابنسهلان. در ساوه به دنیا آمده و در نیشابور میزیسته و از کسب دست خود از راه استنساخ کتب زندگی میکرده است. به تعبیر ترجمه صوان الحکمه: «شریعت و حکمت را در عقدی واحد نظام داد». وی شاگرد شرفالدین ایلاقی است [۵]
جزوه آقای احمدی، نقل از متن عربی تتمه صوان الحکمه، ص۱۲۷.
و گویند شرحی بر رسالة الطیر بوعلی به فارسی نوشته است. [۶]
صفا، ذبیحالله، تاریخ علوم عقلی در اسلام، ص۲۲۹.
کتاب معروف او البصائر النصیریه است که قسمت منطق آن در مصر چاپ شده و از بهترین کتب منطق است. مطابق آنچه در تتمه صوان الحکمه آمده است، همه کتابهای او جز کتاب البصائر النصیریه در یک حریق از بین رفت. ابنسهلان از کسانی است که نام زندهای در فلسفه دارد. احیاناً برخی آرائش نقل میشود. تاریخ وفاتش را نمیدانیم. ۶ - ابن صلاحابوالفتوح، نجم الدین احمد بن محمد السری، معروف به ابنصلاح. بعضی گفتهاند همدانی الاصل است و بعضی گفتهاند عراقی و اهل سمیساط (نزدیک فرات در حدود حلوان) بوده است. به بغداد مهاجرت کرده و نزد ابوالحکم مغربی تحصیل کرده و در سال ۵۴۸ (یعنی یک سال پیش از استاد خود) درگذشته است. [۸]
جمعی از نویسندگان، نامه دانشوران، ج۱، ص۲۵۱- ۲۶۰.
تاریخ ولادت او را نمیدانیم. شاید هم بتوان او را از طبقه نهم به شمار آورد. ابوالحکم مغربی که سابقه استادی او را داشت، به افضلیت او بر خود اعتراف داشت. گویند شفای بوعلی و الفوز الاصغر ابنمسکویه را شرح کرده است۷ - فخرالدین ماردینیمحمد بن عبدالسلام انصاری ماردی (ماردینی) در زمان خویش در علوم حکمی یگانه و علامه وقت به شمار میآمده است. زادگاهش منطقه قدس و فلسطین است و پدرانش نیز در آنجا میزیستهاند. ظاهراً جد اعلایش از انصار مدینه بوده است. استاد فلسفه او ابنصلاح سابق الذکر است و قصیده عینیه معروف بوعلی را شرح کرده است و بنا بر گفته ابنقفطی، شهابالدین سهروردی مقداری فلسفه نزد او آموخته است. [۱۲]
ابنقفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحکماء، ص۲۹۰.
فخرالدین ماردینی مردی فوقالعاده متشرع و متعبد بوده است. در سال ۵۹۴ با آرامش و اطمینان روحانی و مذهبی خاصی در سن ۸۲ سالگی جان به جانآفرین تسلیم کرد ۸ - پانویس
۹ - منبعمطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج۱، ص۵۶۱-۵۶۴. ردههای این صفحه : مقالات خدمات متقابل اسلام و ایران
|