زمان تقریبی مطالعه: 21 دقیقه
 

شهرهای مهم طاهریان





بنیانگذار حکومت طاهریان در خراسان طاهر بن حسین بود که او مرو را مرکز حکومت خود قرار داد. پس از او پسرش طلحه به حکومت رسید. با مرگ طلحه، برادرش عبدالله بن طاهر مرکز حکومت را از مرو به نیشابور تغییر داد و از این زمان به بعد مرو ارزش و اعتبار خود را به عنوان مهمترین مرکز خراسان از دست داد. هرات یکی از چهار شهر بزرگ خراسان قدیم و از شهرهای مهم افغانستان امروز به حساب می‌آید. پوشنگ مهمترین ناحیه هرات که در غرب آن قرار داشت و شهری آباد بود. این مقاله در راستای بررسی حکومت طاهریان به بررسی شهرهای مهم طاهریان می‌پردازد.


۱ - مقدمه



بنیانگذار حکومت طاهریان در خراسان طاهر بن حسین بود که او مرو را مرکز حکومت خود قرار داد. پس از او پسرش طلحه به حکومت رسید. با مرگ طلحه، برادرش عبدالله بن طاهر مرکز حکومت را از مرو به نیشابور تغییر داد و از این زمان به بعد مرو ارزش و اعتبار خود را به عنوان مهمترین مرکز خراسان از دست داد. سرانجام در زمان معتضد خلیفه عباسی، حکومت پنجاه و چهار ساله طاهریان که از ۲۰۵ تا ۲۵۹ (ه. ق) به طول انجامید، به دست یعقوب لیث صفاری، برانداخته شد.
[۱] بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، ج۴، ص۱۲۸۴.


۲ - هرات



یکی از چهار شهر بزرگ خراسان قدیم و از شهرهای مهم افغانستان امروز به حساب می‌آید.
[۲] پویان، رسول، جغرافیه عمومی هرات، ص۱۲.
اسکندر این شهر را بنا کرد. از عجایب هرات، آسیاب‌هایی بود که با باد می‌چرخید. از کالاهای هرات، ظروف مسی نقره کوب و دیبا و حریر بود.
[۳] قزوینی، محمود، آثارالبلاد و اخبارالبلاد، ترجمه جهانگیر میرزا قاجار، ص۵۵۶.
هرات بارکده (بارکده: بار انداز، شهری بازرگانی که محل افکندن مال التجاره باشد
[۴] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه .
) خراسان
[۵] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۱۰.
و شهری آباد و پرجمعیت بود. مردمش اهل ادب و خوش بیان و باهوش بودند؛ چنان که در دامن این شهر نیز شعرا و عالمان و دانشمندان بزرگی پرورش یافته‌اند.
[۶] مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ج۲، ص۴۴۷ .
[۷] حموی، یاقوت، برگزیده مشترک یاقوت حموی، ص۱۸۶.
در ضمن هرات مرکز انگورهای خوب بود.
[۸] مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ج۲، ص۴۴۷ .


۲.۱ - قلعه و دروازه‌ها


این شهر بزرگ، دارای قلعه و حومه و میان شهر و حومه آبهای روان بود و قلعه هرات چهار دروازه داشت، دروازه بلخ (سرای) در شمال بلخ، دروازه زیاد در غرب نیشابور، دروازه فیروز آباد در جنوب سیستان و دروازه خشک در سمت خاور رو به کوهستان غور بود؛ همه دروازه‌ها از چوب بود به جز دروازه سرای که از آهن بود.
[۹] مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ج۲، ص۴۴۷ .
[۱۰] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۹.
گرداگرد قلعه دیوار بود و مسجد جامع در مرکز شهر بود که آبادتر از سایر مساجد بود.
[۱۱] حدودالعالم من المشرق الی مغرب، به کوشش منوچهر ستوده، ص۹۱ .
[۱۲] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۹.
در شمال شهر (در راه بلخ) کوهستانی بود که با شهر دو فرسخ فاصله داشت، بر قله یکی از ارتفاعات آن مکانی بود که به آن سرسکه می‌گفتند و کلیسای مسیحیان هم آن جا واقع شده بود.
[۱۳] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۹.


۲.۲ - چشمه ها و رودها


آب هرات از هریرود بود و رود هرات هم از غور سرچشمه می‌گرفت و یک شاخه آن به درون روستا رفته از کوچه‌های شهر می‌گذشت و در باغ‌ها جاری می‌شد. در گذشته در این مکان پلی روی آن رود بسته شده بود که در همه خراسان بی نظیر بود. مقدسی از هفت نهر و ابن حوقل از نه نهر که برای آبیاری روستاهای اطراف هرات از رود هرات جدا می‌شدند، نام برده‌اند.
[۱۴] مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ص۴۸۳.
از هرات تا نیشابور، مرو و سیستان یازده روز راه بود.
[۱۵] حموی، یاقوت، برگزیده مشترک یاقوت حموی، ص۱۸۶.


۲.۳ - اوضاع سیاسی


الیاس بن اسد در سال ۲۰۴ (ه. ق) از طرف مامون حاکم هرات شد.
[۱۶] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۱۳۳.
بعد از مرگ وی در سال ۲۴۴ (ه. ق) در هرات، طاهر بن عبدالله فرزند او، ابواسحاق محمد را به جای پدرش به حکومت هرات منسوب کرد.
[۱۷] ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ج۲، ص۴۸۳.
[۱۸] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۴، ص۱۳۴.
در سال ۲۵۳ (ه. ق) محمد بن اوس انباری از جانب محمد بن طاهر، امیر خراسان، به حکومت هرات رسید. وی برای مقابله با یعقوب از هرات لشکر کشید؛ اما در این جنگ شکست خورد و فرار کرد.
[۱۹] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۵۰.
پس از او حسین بن عبدالله از طرف مستعین، خلیفه عباسی به حکومت هرات رسید.
[۲۰] ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ج۲، ص۴۳۹.
سرانجام در همین سال یعقوب بن لیث صفاری به هرات لشکر کشید و حسین بن عبدالله حاکم طاهریان را اسیر کرد و چون خبر فتح هرات به محمد بن طاهر رسید، ابراهیم بن الیاس را برای مقابله یعقوب به پوشنگ فرستاد؛ اما ابراهیم در جنگ با یعقوب شکست خورد و پوشنگ به تصرف یعقوب در آمد.
[۲۱] گمنام، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعرا، ص۲۰۸.
هم چنین مهم‌ترین دارالضرب‌های طاهریان در خراسان علاوه بر بخارا، سیستان، بست، بلخ، سمرقند، نیشابور، در هرات نیز بود.
[۲۲] عقیلی، عبدالله، دارالضرب‌های ایران در دوره اسلامی، ص۴۲۱.


۳ - پوشنگ



پوشنگ مهمترین ناحیه هرات که در غرب آن قرار داشت و شهری آباد بود.
[۲۳] مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ص۴۴۸ .
[۲۴] حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۲۶.
شهرهای پوشنگ شامل خردگرد، (فر) گرد، کوسوی، کره می‌شد
[۲۵] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۱۱.
که امروزه دو آبادی کوچک به نام مامیزک و زندجان، نزدیک هرات در خاک افغانستان بر سر راه مرز ایران به هرات از آن باقی است.
[۲۶] نفیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، ص۳۳۱.
برخی بر این عقیده‌اند که بنای آن پیش از هرات بوده است. از هرات تا پوشنگ شش فرسخ راه بود.
[۲۷] حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۲۶.
معماری شهر مانند هرات ساخته شده و آب این شهر نیز از هریرود تامین می‌شده است.
[۲۸] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۱۱.
[۲۹] حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۲۶.
پوشنگ حصار و خندق با سه دروازه داشت: دروازه علی در غرب شهر رو به سوی نیشابور، دوازه هرات رو به شرق و دروازه قهستان در جنوب غربی شهر بوده است.
[۳۰] مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ص۴۴۸.
[۳۱] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۹.
[۳۲] لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، ص۴۳۷.


۳.۱ - محصولات کشاورزی


در این شهر باغهای زیادی وجود داشت و همه نوع میوه مخصوصا انگور در آن بود که البته مقداری زیادی از این محصول را خشک می‌کردند.
[۳۳] حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۲۶.
در این شهر گیاهی می‌روید که عصاره آن پادزهر کژدم و مار بوده است.
[۳۴] حدودالعالم من المشرق الی مغرب، به کوشش منوچهر ستوده، ص۹۲.
از دیگر محصولات آن درخت عرعر بود که به سایر نقاط صادر می‌شد.
[۳۵] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۱۱.


۲.۳ - اوضاع سیاسی


با روی کار آمدن دولت عباسیان مصعب بن زریق، نیای طاهر بن حسین به پاس خدماتش به عباسیان به حکومت پوشنگ و ظاهرا هرات رسید. او تا سال ۱۶۰ (ه. ق) هم چنان عامل خلیفه عباسی در پوشنگ بود، زیرا در آن سال یوسف برم در خراسان خروج کرد و بر پوشنگ غلبه یافت و مصعب را از آن جا بیرون راند. با سرکوب قیام یوسف برم حاکمیت طاهریان نخستین بر پوشنگ برقرار شد و پس از مصعب، پسرش حسین و سپس نوه اش طاهر به حکومت پوشنگ رسید.
[۳۶] ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۵، ص۲۹۷.
[۳۷] سعید نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، ص۴۳ - ۴۵.

به هنگام خروج حصین خارجی، پوشنگ به تصرف خوارج سیستان درآمد. این قیام به دست عمال عباسیان در خراسان سرکوب شد؛ اما باعث خاموش شدن نهضت خوارج سیستان نشد، آنان بار دیگر در ۱۷۹ (ه. ق) به رهبری حمزه بن آذرک خروج، خراسان را دستخوش نا آرامی کردند و پوشنگ بار دیگر به دست خوارج افتاد؛ البته قیام حمزه توسط طاهر بن حسین سرکوب شد.
[۳۸] ادموند کلیفورد باسورث، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ص۱۹۹.
[۳۹] ابن اثیر، اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۶، ص۶۷ - ۹۴.
[۴۰] ابن ضحاک، عبدالحی، تاریخ گردیزی، ص۲۹۱ - ۲۹۲.


۳.۳ - پایتخت طاهریان


ظاهرا این شهر برای مدتی پایتخت طاهریان نیز بوده است.
[۴۱] حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۲۷.
از آن جا که پوشنگ زادگاه طاهر بن حسین بود،
[۴۲] یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۶.
حکومت بر این شهر یکی از آرزوهای او بود.
[۴۳] جهشیاری، الوزراء و الکتاب، ترجمه ابوالفضل طباطبائی،ص۳۶۶.
همان طور که در استقبال مردم شام دلیل بی توجهی او را پرسیدند، گفت: «این‌ها به چه کارم آید که پیرزنان پوشنگ را بین نظارگران نمی‌بینم.»
[۴۴] متز، آدام، تمدن اسلام در قرن چهارم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگوزلو، ج۱، ص۲۷۹.
عبدالله بن طاهر چون به حکومت خراسان رسید، نخست در پوشنگ مستقر شد بعد به نیشابور رفت چنان که به گزارش ابن خرداذبه خراج پوشنگ در سال‌های ۲۱۱ و ۲۱۲ (ه. ق) در زمان عبدالله بن طاهر ۵۵۹۳۵۰ درهم بوده است.
[۴۵] ابن خرداذبه، المسالک و الممالک، ترجمه حسین قره چانلو، ص۲۸ - ۳۰.
سرانجام همان طور که اشاره شد این شهر در سال ۲۵۳ (ه. ق) به تصرف یعقوب درآمد.

۴ - مرو



مرو (شاه جان؛ جان به معنی روح است شهری پر از انگور و حبوبات و کبوتران و گردشگاه‌ها است به این دلیل آن را شاه جان گویند
[۴۶] مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ص۴۳۴.
) از مهمترین شهرهای پرجمعیت و ثروتمند خراسان است چنان که آن را‌ ام القری خراسان می‌نامیدند. اسکندر ذوالقرنین این شهر را بنا کرد و مردم آن دهقانانی از عجم‌اند. این شهر از موقعیت جغرافیایی و اقتصادی مهمی برخوردار بود.
[۴۷] مقدسی، احسن التقاسیم، ترجمه علینقی منزوی، ج۲، ص۴۳۳ - ۴۵۳.
[۴۸] یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۵.
مرو به جهت نزدیکی به خوارزم و ماوراءالنهر از یک طرف و اتصال آن به سرخس و نیشابور از طرف دیگر از نظر نظامی و تجاری موقعیتی خاص داشته است.
[۴۹] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا.


۴.۱ - رودها


مرو در امتداد مرغاب یا مرو رود واقع است. این رود از کوه‌های بادغیس سرچشمه می‌گرفت.
[۵۰] لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، ص۴۲۳.
چهار رود از این رود سرچشمه می‌گرفت که آب آشامیدنی و کشاورزی این شهر را تامین می‌کرد.
رودهای چهارگانه مرو عبارت بودند از: یکی رود هرمزفره که حسین بن طاهر از امرای طاهریان بر کنار این رود عمارت‌های بسیار ساخته بود، دوم رود ماجان که مسجد جامع نو و دارالاماره و زندان و کاخ آل بونجم همه در اطراف این رود است، سوم رود زریق که مسجد جامع کهن در اطراف این رود است و در انتهای این رود کاخهای آل خالد بن احمد بن حماد امیر بخارا بود و آب آشامیدنی مردم از این رود تامین می‌شد؛ چهارم رود اسعدی خراسانی است که آب آشامیدنی محله در سنجان و حدود بنی ماهان از این رود تامین می‌شد. دیوار شهر گرداگرد این رودها کشیده شده بود. تمام این رودها از مرو رود سرچشمه می‌گرفت که به آن مرغاب؛ یعنی مرو آب گویند آب کشاورزی شهر از این رود تامین می‌شد.
[۵۱] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۶.
بین مرو شاهجان و مرو رود شش مرحله فاصله است.
[۵۲] دمشقی، نخبه الدهر فی عجائب البر و البحر، ترجمه سید حمید طبیبیان، ص۳۸۰.


۴.۲ - مساجد جامع


مرو سه مسجد جامع داشت یکی مسجد بنی ماهان بود، مسجد جامع کهن که جلو دروازه شهر ساختند و این مسجد متصل به بازار بزرگ مرو بود، مسجد جامع نو در حومه ماجان که ابومسلم آن را بنا کرد.
[۵۳] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۶.


۴.۳ - دروازه‌ها


شهر مرو چهار دروازه داشت: یکی دروازه شهر که به مسجد جامع باز می‌شد دوم دروازه سنجان، سوم دروازه بالین و چهارم مشکان که این دروازه خراسان است و دارالاماره مأمون آن جا بود تا آن که پس از کشته شدن برادرش امین خلافت به او رسید و از آن جا به بغداد رفت.
[۵۴] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۷.


۴.۴ - محصولات


میوه هایش انگور و خربزه بود و خربزه را خشک کرده و به سایر نواحی صادر می‌کردند.
[۵۵] مستوفی قزوینی، حمدالله، نزهه القلوب، ص۲۲۲.
هم چنین خار شتر، ابریشم و ابریشم خام هم صادر می‌شد.
[۵۶] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۸.
فاصله مرو با هر یک از این شهرهای نیشابور، هرات، بلخ و بخارا دوازده روز بود.
[۵۷] حموی، یاقوت، برگزیده مشترک یاقوت حموی، ص۱۷۳.


۲.۳ - اوضاع سیاسی


این شهر تا زمان مامون پایتخت خراسان بود تا آن که عبدالله بن طاهر مرکز خراسان را به نیشابور انتقال داد. عبدالله بن طاهر در سال ۲۱۵ (ه. ق) برای جنگ با خوارج وارد مرو شد.
[۵۸] اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمه جعفر شعار، ص۲۰۷.
اما اقامت وی در مرو چندان طول نکشید، زیرا نیشابور را به عنوان مرکز حکومت خویش قرار داد. اما طاهر و طلحه مرو را مرکز حکومت خود قرار دادند.
[۵۹] اکبری، امیر، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ص۱۶۷ - ۱۸۵.
انحطاط و تنزل مرو از زمانی آغاز شد که طاهریان پایتخت خراسان را به نیشابور انتقال دادند.
[۶۰] بارتولد، جغرافیای تاریخی ایران، ترجمه حمزه سر داد ور، ص۸۱.


۵ - نیشابور



یکی از شهرهای مهم خراسان است که بنای آن را به شاپور نسبت داده‌اند و این همان ابرشهر است.
[۶۱] ثعالبی نیشابوری، تاریخ ثعالبی (غرراخبار ملوک الفرس و سیرهم)، ص۳۳۸.
مقدسی آن را ایرانشهر می‌نامد و مهم‌ترین بخش‌های خاوران و مانند افریقیه در مغرب است.
[۶۲] مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ج۲، ص۴۵۹ - ۴۳۷.
نیشابور شهری وسیع با نواحی بسیار بود که عبارتند از: طبسین، قهستان، نسا، ابیورد، ابرشهر، جام، باخزر و طوس بود و از دیگر شهرهای نیشابور شادیاخ است که از بناهای عبدالله بن طاهر است
[۶۳] یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۴.
و اسفراین که به سبب زیبایش مهر جان نیز خوانده می‌شود.
[۶۴] دمشقی، نخبه الدهر فی عجائب البر و البحر، ترجمه سید حمید طبیبیان، ص۳۸۰.


۵.۱ - وجه تسمیه


در وجه تسمیه آن گفته‌اند که قبلا نیشابور نیستانی بود، شاپور دستور داد تا نی‌ها را بریدند و به جای آن شهری (نیشابور) را بنا کردند.
[۶۵] حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۳۳.
اهالی آن از عرب و عجم بودند
[۶۶] یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۴.
و از این شهر علما و فضلای بسیار برخاسته‌اند.
[۶۷] حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۳۳.
این شهر در همه امور تابع خراسان بود چنان که یعقوبی می‌نویسد: «خراج آن داخل در خراج خراسان است.»
[۶۸] یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۴.


۵.۲ - بافت شهر


مساحت شهر یک فرسخ در یک فرسخ بود و دارای شهر و قلعه و حومه (ربض) بود و مسجد جامع در حومه آن قرار داشت. دارالاماره‌ای نزدیک این مسجد بود که به "میدان حسین" متصل بود و میان مسجد جامع و دارالاماره و زندان بیش از یک چهارم فرسخ فاصله نبود. این شهر چهار دروازه داشت که عبارت بود از: دروازه پل، دروازه کوچه معقل، دروازه قهندز و دروازه پل تگین. در بیرون شهر، قلعه و بازارهای شهر در حومه قرار داشت. این حومه دروازه‌های متعدد داشت و از آن جمله بود دروازه قباب که به سمت غرب (عراق، گرگان) باز می‌شد و دروازه جنگ که طرف مرو، بلخ و ماوراء النهر بود و در آخر دروازه‌ای در پارس و قهستان بود که به آن دروازه ی سپریس می‌گفتند.
[۶۹] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۴.
نیشابور چهل و چهار محله داشت که برخی از محلات آن هر یک به اندازه نصف شیراز بود.
[۷۰] مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ص۴۶۲.
از نیشابور تا مرو ده منزل راه است.
[۷۱] یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۴.
این شهر قنات‌های بسیاری داشت که آب باغ‌ها و بوستان‌ها از آن‌ها تامین می‌شد و آب آشامیدنی شهر را نیز رودی بزرگ که به آن وادی سغاور می‌گفتند تامین می‌کرد و در کوه‌های آن معدن فیروزه وجود داشت.
[۷۲] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۴.
پارچه‌های ابریشمی و نخی آن شهر به نواحی دیگر صادر می‌شد.
[۷۳] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۴.
میوه‌های آن مخصوصا ریواس بسیار مشهور بود.
[۷۴] قزوینی، محمود، آثارالبلاد و اخبارالبلاد، ترجمه جهانگیر میرزا قاجار، ص۵۴۷.


۵.۳ - مزیت‌های اقلیمی


در تمام خراسان شهری خوش هواتر و آبادتر از نیشابور نبود.
[۷۵] اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۴ .
[۷۶] حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، تاریخ نیشابور، ترجمه خلیفه نیشابوری، ص۲۱۲ - ۲۱۳.
طول عمر مردم نیشابور از نیرومندی هوای آنست. از عبدالله بن طاهر پرسیدند: چرا نیشابور را بر مرو ترجیح دادی؟ گفت: به چند دلیل: هوایش قوی و مردمش سر به زیر و عمر ایشان دراز است
[۷۷] مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ص۴۸۷.


۵.۴ - مزیت‌های سیاسی


علاوه بر آب و هوای مطلوب، عبدالله از لحاظ سیاسی قصد داشت برای مقابله با خوارج سریعا اقدام کند، چرا که خوارج همه شهرهای خراسان (قهستان، بادغیس) را مورد تاخت و تاز قرار داده بودند؛ ولی نیشابور در میان این شهرها، بیشتر مورد توجه خوارج بودند.
[۷۸] ابن ضحاک، عبدالحی، تاریخ گردیزی، تحقیق عبدالحی جیبی، ص۲۹۹.
چنان که یعقوبی می‌نویسد: «عبدالله بن طاهر خراسان را چنان منظم و آرام کرده بود که هیچ کس چنان توفیقی نیافته بود و همه بلاد (خراسان) به فرمان وی در آمده و بی اختلاف حکم او را گردن نهادند.»
[۷۹] یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۵۰۸.

یکی دیگر از عوامل انتخاب نیشابور توسط عبدالله بن طاهر به عنوان پایتخت خراسان، احتمال بدبینانه معتصم در خلع یا نابودی عبدالله بوده است، چون عبدالله رفتار منصور با ابومسلم و هارون الرشید با خاندان برامکه و بدبینی مامون را نسبت به پدرش طاهر و خشم و خشونت معتصم را به خود کاملا اطلاع داشت و آویزه گوش قرار داده بود.
[۸۰] یادگاری، عبدالمهدی، طاهریان خراسان سلسله از یاد رفته در زنجیره تاریخ ایران، ص۳۳۸.
این بدبینی به زمانی مربوط می‌شود که عبدالله مانع از حضور بی موقع معتصم و غلامانش به درگاه شده بود. هر چند این کدورت با وساطت مامون برطرف شد.
[۸۱] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، تحقیق عبدالحسین نوایی، ص۳۰۰.
از سوی دیگر این انتخاب سبب شد سامانیان و دیگر خانان ترک در شرق به آسانی رشد کنند و پس از آن که قدرتی به دست آوردند به سمت ایران پیشروی نمایند.
[۸۲] جعفریان، رسول، از طلوع طاهریان تا غروب خوارزمشاهیان، ج۲، ص۲۱ - ۲۲.


۶ - پانویس


 
۱. بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، ج۴، ص۱۲۸۴.
۲. پویان، رسول، جغرافیه عمومی هرات، ص۱۲.
۳. قزوینی، محمود، آثارالبلاد و اخبارالبلاد، ترجمه جهانگیر میرزا قاجار، ص۵۵۶.
۴. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه .
۵. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۱۰.
۶. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ج۲، ص۴۴۷ .
۷. حموی، یاقوت، برگزیده مشترک یاقوت حموی، ص۱۸۶.
۸. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ج۲، ص۴۴۷ .
۹. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ج۲، ص۴۴۷ .
۱۰. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۹.
۱۱. حدودالعالم من المشرق الی مغرب، به کوشش منوچهر ستوده، ص۹۱ .
۱۲. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۹.
۱۳. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۹.
۱۴. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ص۴۸۳.
۱۵. حموی، یاقوت، برگزیده مشترک یاقوت حموی، ص۱۸۶.
۱۶. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۱۳۳.
۱۷. ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ج۲، ص۴۸۳.
۱۸. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۴، ص۱۳۴.
۱۹. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۸، ص۵۰.
۲۰. ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ج۲، ص۴۳۹.
۲۱. گمنام، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعرا، ص۲۰۸.
۲۲. عقیلی، عبدالله، دارالضرب‌های ایران در دوره اسلامی، ص۴۲۱.
۲۳. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ص۴۴۸ .
۲۴. حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۲۶.
۲۵. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۱۱.
۲۶. نفیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، ص۳۳۱.
۲۷. حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۲۶.
۲۸. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۱۱.
۲۹. حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۲۶.
۳۰. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ص۴۴۸.
۳۱. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۹.
۳۲. لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، ص۴۳۷.
۳۳. حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۲۶.
۳۴. حدودالعالم من المشرق الی مغرب، به کوشش منوچهر ستوده، ص۹۲.
۳۵. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۱۱.
۳۶. ابن اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۵، ص۲۹۷.
۳۷. سعید نفیسی، تاریخ خاندان طاهری، ص۴۳ - ۴۵.
۳۸. ادموند کلیفورد باسورث، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ص۱۹۹.
۳۹. ابن اثیر، اثیر، تاریخ کامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۶، ص۶۷ - ۹۴.
۴۰. ابن ضحاک، عبدالحی، تاریخ گردیزی، ص۲۹۱ - ۲۹۲.
۴۱. حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۲۷.
۴۲. یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۶.
۴۳. جهشیاری، الوزراء و الکتاب، ترجمه ابوالفضل طباطبائی،ص۳۶۶.
۴۴. متز، آدام، تمدن اسلام در قرن چهارم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگوزلو، ج۱، ص۲۷۹.
۴۵. ابن خرداذبه، المسالک و الممالک، ترجمه حسین قره چانلو، ص۲۸ - ۳۰.
۴۶. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ص۴۳۴.
۴۷. مقدسی، احسن التقاسیم، ترجمه علینقی منزوی، ج۲، ص۴۳۳ - ۴۵۳.
۴۸. یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۵.
۴۹. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا.
۵۰. لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، ص۴۲۳.
۵۱. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۶.
۵۲. دمشقی، نخبه الدهر فی عجائب البر و البحر، ترجمه سید حمید طبیبیان، ص۳۸۰.
۵۳. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۶.
۵۴. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۷.
۵۵. مستوفی قزوینی، حمدالله، نزهه القلوب، ص۲۲۲.
۵۶. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۸.
۵۷. حموی، یاقوت، برگزیده مشترک یاقوت حموی، ص۱۷۳.
۵۸. اصفهانی، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمه جعفر شعار، ص۲۰۷.
۵۹. اکبری، امیر، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، ص۱۶۷ - ۱۸۵.
۶۰. بارتولد، جغرافیای تاریخی ایران، ترجمه حمزه سر داد ور، ص۸۱.
۶۱. ثعالبی نیشابوری، تاریخ ثعالبی (غرراخبار ملوک الفرس و سیرهم)، ص۳۳۸.
۶۲. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ج۲، ص۴۵۹ - ۴۳۷.
۶۳. یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۴.
۶۴. دمشقی، نخبه الدهر فی عجائب البر و البحر، ترجمه سید حمید طبیبیان، ص۳۸۰.
۶۵. حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۳۳.
۶۶. یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۴.
۶۷. حافظ ابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص۳۳.
۶۸. یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۴.
۶۹. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۴.
۷۰. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ص۴۶۲.
۷۱. یعقوبی، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ص۵۴.
۷۲. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۴.
۷۳. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۴.
۷۴. قزوینی، محمود، آثارالبلاد و اخبارالبلاد، ترجمه جهانگیر میرزا قاجار، ص۵۴۷.
۷۵. اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه ایرج افشار، ص۲۰۴ .
۷۶. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، تاریخ نیشابور، ترجمه خلیفه نیشابوری، ص۲۱۲ - ۲۱۳.
۷۷. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ص۴۸۷.
۷۸. ابن ضحاک، عبدالحی، تاریخ گردیزی، تحقیق عبدالحی جیبی، ص۲۹۹.
۷۹. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۵۰۸.
۸۰. یادگاری، عبدالمهدی، طاهریان خراسان سلسله از یاد رفته در زنجیره تاریخ ایران، ص۳۳۸.
۸۱. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، تحقیق عبدالحسین نوایی، ص۳۰۰.
۸۲. جعفریان، رسول، از طلوع طاهریان تا غروب خوارزمشاهیان، ج۲، ص۲۱ - ۲۲.


۷ - منبع


سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شهرهای مهم طاهریان»، تاریخ بازیابی ۹۵/۲/۸.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.