خرنوبخَرنوب، نامی است که امروزه به گیاهی دارویی با نام علمیL. Ceratonia siliqua متعلق به خانواده ارغوان داده شده اما در قدیم، به چند گیاه مختلف از خانوادههای مختلف اطلاق میشده است. ۱ - واژگان گیاه خرنوبنام این گیاه از واژه اکدّی Kharubo گرفته شده و در آرامی به صورت Karoubo در آمدهاست. [۱]
رفائیل نخله، غرائباللغةالعربیة، ج۱، ص۱۸۰، بیروت ۱۹۶۰.
[۲]
محمدداود سلّوم، معجمالکلمات الاکَّدیةفیاللغاتالشرقیة القدیمة و الاغریقیة و اللاتینیة، ج۱، ص۲۳، بیروت ۲۰۰۳.
[۳]
محمدداود سلّوم، معجمالکلمات الاکَّدیةفیاللغاتالشرقیة القدیمة و الاغریقیة و اللاتینیة، ج۱، ص۸۸، بیروت ۲۰۰۳.
[۴]
محمدداود سلّوم، معجمالکلمات الاکَّدیةفیاللغاتالشرقیة القدیمة و الاغریقیة و اللاتینیة، ج۱، ص۱۲۹، بیروت ۲۰۰۳.
نام علمی این گیاه هم از واژه یونانی کراس، به معنی بال و شاخه، گرفته شدهاست. [۵]
Henry George Liddell and Robert Scott, A Greek English lexicon, Oxford ۱۹۷۷، ذیل همین واژه.
پلینیوس/ پلینی اکبر، دانشمند رومی (۲۳ـ۷۹م) در کتابش با نام تاریخ طبیعی، [۶]
Plinius/Pliny (the Elder) , Natural history, with an English translation, vol۴, tr H Rackham, Cambridge, Mass ۱۹۶۸, vol ۷, tr W H S Jones, Cambridge, Mass ۱۹۶۶، ج۷، ص۳۰۳.
از گیاه ceratiaنام برده که برای درمان امراض شکمی و اسهال خونی به کار میرفته است. همچنین در جای دیگری از این کتاب، [۷]
Plinius/Pliny (the Elder) , Natural history, with an English translation, vol۴, tr H Rackham, Cambridge, Mass ۱۹۶۸, vol ۷, tr W H S Jones, Cambridge, Mass ۱۹۶۶، ج۴، ص۱۳۳.
[۸]
Plinius/Pliny (the Elder) , Natural history, with an English translation, vol۴, tr H Rackham, Cambridge, Mass ۱۹۶۸, vol ۷, tr W H S Jones, Cambridge, Mass ۱۹۶۶، ج۴، ص۱۳۵.
از گیاهی نامبرده است که یونیها آن را ceroniaو مصریها آن را انجیر مینامیدند. محققان این دو گیاه را خرنوب دانستهاند. [۹]
فهرست ذیل "Ceratia"و "Ceronia"، Plinius/Pliny (the Elder) , Natural history, with an English translation, vol۴, tr H Rackham, Cambridge, Mass ۱۹۶۸, vol ۷, tr W H S Jones, Cambridge, Mass ۱۹۶۶، ج۷، ص۴۹۷.
در ترجمه عربی کتاب الحشائش، اثر دیوسکوریدس، [۱۰]
پدانیوس دیوسکوریدس، هیولیالطب فیالحشائش و السموم، ج۱، ص۱۱۱، ترجمة اِصْطِفَنبن بَسیل و اصلاح حنینبن اسحاق، چاپ سزار ا دوبلر و الیاس تِرِس، تطوان ۱۹۵۲.
خرنوب شامی معادل قاراطیا ذکر شده که صورت معرب واژه یونانی کراتیا است. در کتابهای دارویی دوره اسلامی، نام این گیاه را در سریانی به صورت حرّوبی، حُجثا، فیزید جاغی/ حاغی، در سجزی (سیستانی) به صورت شمرک، در فارسی خُرنوب، خَروب، شجره سلیمان و ینبوت آوردهاند. گاه برای خرنوب انواعی ذکر کردهاند، از جمله نَبَطی، شامی، هندی و مصری [۱۱]
ابوریحان بیرونی، الصیدنة، ج۱، ص۲۴۳ـ۲۴۴.
[۱۲]
محمدمؤمن بن محمدزمان حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، ج۱، ص۱۰۰، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۷، چاپ افست ۱۳۷۸.
[۱۳]
ابوالقاسم بن محمد غسّانی، حدیقةالازهار فی ماهیةالعُشب و العَقّار، ج۱، ص۳۱۰، چاپ محمد عربی خطّابی، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۲ - شناخت ماهیت خرنوبشناخت ماهیت گیاهانی که در منابع مختلف گیاه دارویی با نام خرنوب آمدهاند، باتوجه به توصیفات بسیار کمی که گیاه داروشناسان از خصوصیات ریختی آنان آوردهاند، کاری مشکل و گاه نافرجام است. از نوشتههای دینوری (ادیب و گیاهشناس ایرانی در سده سوم) میتوان به تفاوت خرنوب نبطی و شامی پیبرد. طبق نوشتههای او، [۱۴]
احمدبن داوود دینوری، کتابالنبات، ج۱، ص۱۶۵، ج :۱ حروف اـز، چاپ برنهارد لوین، اوپسالا ۱۹۵۳.
خرنوب نبطی همان یَنْبوت است و این گیاه خاری است که با آن آتش برمیافروزند. ارتفاع آن نزدیک به یک ذراع است و میوه سیاهی دارد که جز در هنگام قحطی خورده نمیشود. به عقیده برخی، ینبوت همان گیاه آناغورس با نام علمی Anagyris foetida L. است. [۱۵]
احمد قهرمان و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، ج۱، ص۳۰۱، تهران ۱۳۸۳ش ـ.
اما باتوجه به اینکه مردم عرب در زمان قحطی میوه ینبوت به نام فَشّ را میخوردهاند [۱۶]
احمدبن داوود دینوری، کتابالنبات، ج۱، ص۱۶۵، ج :۱ حروف اـز، چاپ برنهارد لوین، اوپسالا ۱۹۵۳.
و با نظر به اینکه دانه گیاه آناغورس دارای دو مادّه سمّی سیتیزین و آناژیرین است و خوردن آن به استفراغهای خونی منجر میشود، [۱۷]
علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۲، ص۱۱، ج ۲، تهران ۱۳۶۷ش.
بعید است که این دو گیاه یکی باشند. در الفلاحةالنبطیة از گیاهانی به نامهای خرنوبالکبار [۱۸]
علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۱، ص۶۶۸، ج ۲، تهران ۱۳۶۷ش.
و خرنوبالشوک [۱۹]
علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۲، ص۸۶۵، ج ۲، تهران ۱۳۶۷ش.
نام برده شدهاست. به نظر برخی، خروب، خرنوب/ خروبالشوک، قَضیم قریش و خرنوبالمعزی (یا شاید المغربی)، همگی معادل خرنوب نبطیاند. [۲۰]
ابنبیطار، ج۲، ص۵۲.
[۲۱]
علیبن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، ج۱، ص۱۴۰، چاپ محمدتقیمیر، تهران ۱۳۷۱ش.
[۲۲]
داوودبن عمر انطاکی، تذکرة اولیالالباب) و (الجامعللعجب العُجاب، ج۱، ص۱۵۶،) قاهره (۱۴۱۶/۱۹۹۶.
مترجمان عربِ کتاب الحشائش، واژه قاراطیا را به خرنوب شامی ترجمه کردهاند. [۲۳]
پدانیوس دیوسکوریدس، هیولیالطب فیالحشائش و السموم، ج۱، ص۱۱۱، ترجمة اِصْطِفَنبن بَسیل و اصلاح حنینبن اسحاق، چاپ سزار ا دوبلر و الیاس تِرِس، تطوان ۱۹۵۲.
به نظر میرسد، توصیفات دینوری از خرنوب شامی، به خصوصیات گیاهی که امروزه به خرنوب معروف است، نزدیکتر باشد. [۲۴]
الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، ج۱، ص۱۸۴، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸.
ابن بیطار [۲۵]
ابنبیطار، ج۲، ص۵۱.
از قول ابوعبداللّه محمد بن احمد تمیمی (نیمه دوم سده چهارم)، سه نوع خرنوب شامی را معرفی کرده است: خرنوب صیدلانی که بهتر و شیرینتر از بقیه است و اهل شام آن را میخورند، خرنوب شابونی که کشاورزان آن را میخورند، و خرنوبی که در شام از آن رُب میگیرند، و این رُبّ به سردی و رطوبت مایل، و قابض شکم است.ابنبیطار [۲۶]
ابنبیطار، ج۲، ص۵۱.
خرنوب هندی را همان خیار چنبر دانسته است. پژوهشگران معاصر، زرگری، [۲۷]
علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۲، ص۱۱۱، ج ۲، تهران ۱۳۶۷ش.
نیز خرنوب هندی را همان خیار چنبر (فلُوس با نام علمی Cassia fistula L.، از خانواده گل ارغوان) دانسته است. ابنبیطار [۲۸]
ابنبیطار، ج۲، ص۵۲.
خرنوب مصری یا قبطی را قَرْظ نامیده است. آنچه در کتب دارویی قدیم به نام خرنوب مصری آمده، احتمالا گیاه Acacia arabica متعلق به خانواده گل ابریشم است و خَرّوب السودان (که در سودان میروید) نیز همان گیاه Cola acuminata Scho از خانواده کاکائوست. [۲۹]
احمد قهرمان و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، ج۱، ص۱۳۲، تهران ۱۳۸۳ش ـ.
[۳۰]
احمد قهرمان و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، ج۱، ص۵۳۶، تهران ۱۳۸۳ش ـ.
[۳۱]
احمد قهرمان و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، ج۱، ص۵۵۱، تهران ۱۳۸۳ش ـ.
[۳۲]
ابوریحان بیرونی، الصیدنة، ج۱، ص۲۴۳ـ۲۴۴.
[۳۳]
علیبن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱، چاپ محمدتقیمیر، تهران ۱۳۷۱ش.
[۳۴]
عقیلی علوی شیرازی، ج۱، ص۳۸۵ـ۳۸۶.
[۳۵]
احمد قهرمان و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، ج۱، ص۱۳۲، تهران ۱۳۸۳ش ـ.
[۳۶]
احمد قهرمان و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، ج۱، ص۵۳۶، تهران ۱۳۸۳ش ـ.
[۳۷]
احمد قهرمان و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، ج۱، ص۵۵۱، تهران ۱۳۸۳ش ـ.
۳ - شناخت امروزی خرنوبآنچه امروز به نام خرنوب (Ceratonia siliqua) میشناسیم، درختی است با ارتفاع هشت تا ده متر با برگهای مرکّب و گلهای بدون جام و تک جنس، میوهاش نیام و میانبرش به شیرینی عسل است. به گفته جالینوس، [۳۸]
محمدبن زکریا رازی، کتابالحاوی فیالطب، ج۲۰، ص۳۷۹، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۳/۱۹۵۵ـ۱۹۷۳.
این درخت از سرزمینهای شرق به یونان برده شدهاست ولی به عقیده ثابتی، [۳۹]
حبیباللّه ثابتی، جنگلها، ج۱، ص۲۲۵، درختان و درختچههای ایران، تهران ۱۳۵۵ش.
احتمال میرود که بذر این درخت در زمان حمله اسکندر به ایران آورده شده باشد. با توجه به اینکه این درخت، بومی جنوب سوریه و آناطولی است، [۴۰]
Karl Heinz Rechinger, Caesalpineaceae, (Flora Iranica, ed K H Rechinger, no۱۶۰) , Graz ۱۹۸۶، ج۱، ص۹.
[۴۱]
علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۲، ص۱۱۴ـ۱۱۵، ج ۲، تهران ۱۳۶۷ش.
نظر دوم صحیحتر مینماید. مقدسی [۴۲]
مقدسی، ص۴۲۰ .
درخت خرنوب را از جمله گیاهان فارس ذکر کرده و هم اکنون نیز پایههایی از این درخت در استان فارس موجود است. [۴۳]
Karl Heinz Rechinger, Caesalpineaceae, (Flora Iranica, ed K H Rechinger, no۱۶۰) , Graz ۱۹۸۶، ج۱، ص۹.
درخت خرنوب امروزه به حالت وحشی یا پرورش یافته در مناطق گرم مدیترانه، هند و کالیفرنیا یافت میشود. [۴۴]
علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۲، ص۱۱۵، ج ۲، تهران ۱۳۶۷ش.
۴ - کاربرد خرنوببرای انواع خرنوب خواص و کاربردهای متعددی ذکر شدهاست. شاید قدیمترین اشاره به خرنوب در عهد جدید باشد [۴۵]
کتاب مقدس، عهد جدید، انجیل لوقا، ۱۶:۱۵.
که در شام فراوان و جزء علوفه خوک و دیگر حیوانات بودهاست [۴۶]
William Carruthers, "Plants", in The Illustrated Bible Treasury, ed William Wright, London: Thomas Nelson and Sons, ۱۸۹۷، ج۱، ص۲۹۷ـ۲۹۸.
دیوسکوریدس، [۴۷]
پدانیوس دیوسکوریدس، هیولیالطب فیالحشائش و السموم، ج۱، ص۱۱۱، ترجمة اِصْطِفَنبن بَسیل و اصلاح حنینبن اسحاق، چاپ سزار ا دوبلر و الیاس تِرِس، تطوان ۱۹۵۲.
برای قاراطیا این خواص را ذکر کرده است: تازه آن برای معده مضر است و شکم را نرم میکند و استفاده از خشک آن بهتر از تازه است. او [۴۸]
پدانیوس دیوسکوریدس، هیولیالطب فیالحشائش و السموم، ج۱، ص۳۸۷، ترجمة اِصْطِفَنبن بَسیل و اصلاح حنینبن اسحاق، چاپ سزار ا دوبلر و الیاس تِرِس، تطوان ۱۹۵۲.
شراب این گیاه را قابض شدید برای معده و قطعکننده سیلان مواد به معده و امعا دانسته است. جالینوس در سده دوم میلادی، (برگِ) این درخت و همچنین میوهاش را خشککننده و قابض و دیرهضم، [۴۹]
محمدبن زکریا رازی، کتابالحاوی فیالطب، ج۲۰، ص۳۷۹، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۳/۱۹۵۵ـ۱۹۷۳.
و مالیدن خرنوب شامی به محل زگیل را باعث از بین رفتن آن دانستهاست. [۵۰]
علیبن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، ج۱، ص۱۴۰، چاپ محمدتقیمیر، تهران ۱۳۷۱ش.
این خاصیت خرنوب را رازی تجربه کردهاست. [۵۱]
محمدبن زکریا رازی، کتابالحاوی فیالطب، ج۲۰، ص۳۷۹، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۳/۱۹۵۵ـ۱۹۷۳.
روفس (از پزشکان معروفِ معاصر جالینوس) و اریباسیوس (پزشک معروف سده چهارم میلادی) نیز خواصی برای این گیاه قائل بودهاند. [۵۲]
علیبن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، ج۱، ص۱۴۰، چاپ محمدتقیمیر، تهران ۱۳۷۱ش.
طبری، [۵۳]
علیبن سهل طبری، فردوسالحکمة فیالطب، ج۱، ص۳۸۴، چاپ محمد زبیر صدیقی، برلین ۱۹۲۸.
خرنوب شامی را باعث خروج صفرا و دباغی (خشککردن رطوبات اضافی) معده دانسته است. براساس الفلاحةالنبطیة، [۵۴]
الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، ج۱، ص۱۸۴ـ۱۸۵، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸.
درخت خرنوب شامی دارای برگهای بسیار زیبایی است که چون در زمستان نیز نمیریزند، درخت سبز میماند و به همین سبب صَغْریث (از فضلای نَبَطی) این درخت را «غنّیه» نامیده است. همچنین خرنوب برای بند آوردن اسهال و تسکین تهوع مفید دانسته شدهاست. [۵۵]
الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، ج۱، ص۱۸۴ـ۱۸۵، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸.
[۵۶]
الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، ج۱، ص۸۹، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸.
[۵۷]
الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، ج۱، ص۹۶، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸.
[۵۸]
الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، ج۱، ص۶۴۱، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸.
در همین اثر، شرایط مناسب برای رشد این گیاه نیز آمده است. [۵۹]
الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، ج۱، ص۲۳۹، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸.
[۶۰]
الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، ج۱، ص۲۹۴، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸.
[۶۱]
الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، ج۱، ص۳۳۱، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸.
[۶۲]
الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، ج۱، ص۳۴۰، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸.
[۶۳]
الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، ج۱، ص۳۶۸، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸.
آنچه حکمای بعدی درباره خواص انواع مختلف خرنوب ذکر کردهاند، همان عقاید حکمای یونانی و نیز دانشمندان اسلامی پیشین با اندکی اضافات است. [۶۴]
اخوینیبخاری، ج۱، ص۳۱۳.
[۶۵]
اخوینیبخاری، ج۱، ص۳۹۴.
[۶۶]
اخوینیبخاری، ج۱، ص۶۲۵.
[۶۷]
حکیم مَیْسَری، دانشنامه در علم پزشکی، ج۱، ص۱۰۲، چاپ برات زنجانی، تهران ۱۳۶۶ش.
[۶۸]
علیبن عباس مجوسی، کاملالصناعةالطبیة، ج۲، ص۱۲۰، بولاق ۱۲۹۴.
[۶۹]
ابنسینا، ج۱، کتاب ۲، ص۷۷۸.
[۷۰]
هروی، ج۱، ص۱۲۶.
[۷۱]
یوسف بن عمر غسّانی، المعتمد فی الادویةالمفردة، ج۱، ص۱۱۹ـ۱۲۰، چاپ مصطفی سقا، بیروت (۱۹۵۱/۱۳۷۰).
۵ - مصارف امروزیامروزه میوه خرنوب، به علت دارا بودن مواد قندی، استفاده غذایی دارد. [۷۲]
علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۲، ص۱۱۶، ج ۲، تهران ۱۳۶۷ش.
در گیلان نیز برای تهیه شربت از آن استفاده میکردهاند. [۷۳]
J L Schlimmer, TerminologiemÅdico،pharmaceutique et anthropologique: franµaise، persane, lithoed, Tehran ۱۸۷۴, typorepr Tehran ۱۹۷۰، ج۱، ص۱۲۰.
از دانه آن، صمغ و نوعی موسیلاژ (نوعی چند قندیِ ژله مانند که گیاهان ترشح میکنند) به دست میآید که در صنعت مصارف مختلف دارد. ضمنآ قسمت گوشتی میوه آن در درمان سل ریوی مؤثر است. عربها عصاره پوست این درخت را برای رفع اسهال بهکار میبرند. از برگ و پوست این درخت در دباغی استفادهمیشود. [۷۴]
علی زرگری، گیاهان داروئی، ج۲، ص۱۱۶، ج ۲، تهران ۱۳۶۷ش.
جنگل نشینان هم اجزای این درخت به عنوان علوفه استفاده میکنند. [۷۵]
J L Schlimmer, TerminologiemÅdico،pharmaceutique et anthropologique: franµaise، persane, lithoed, Tehran ۱۸۷۴, typorepr Tehran ۱۹۷۰، ج۱، ص۱۲۰.
۶ - فهرست منابع(۱) ابنبیطار. (۲) ابنسینا. (۳) ابوریحان بیرونی، الصیدنة. (۴) اخوینیبخاری. (۵) علیبن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، چاپ محمدتقیمیر، تهران ۱۳۷۱ش. (۶) داوودبن عمر انطاکی، تذکرة اولیالالباب) و (الجامعللعجب العُجاب،) قاهره (۱۴۱۶/۱۹۹۶. (۷) حبیباللّه ثابتی، جنگلها، درختان و درختچههای ایران، تهران ۱۳۵۵ش. (۸) محمدمؤمن بن محمدزمان حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۷، چاپ افست ۱۳۷۸. (۹) حکیم مَیْسَری، دانشنامه در علم پزشکی، چاپ برات زنجانی، تهران ۱۳۶۶ش. (۱۰) احمدبن داوود دینوری، کتابالنبات، ج :۱ حروف اـز، چاپ برنهارد لوین، اوپسالا ۱۹۵۳. (۱۱) پدانیوس دیوسکوریدس، هیولیالطب فیالحشائش و السموم، ترجمة اِصْطِفَنبن بَسیل و اصلاح حنینبن اسحاق، چاپ سزار ا دوبلر و الیاس تِرِس، تطوان ۱۹۵۲. (۱۲) محمدبن زکریا رازی، کتابالحاوی فیالطب، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۳/۱۹۵۵ـ۱۹۷۳. (۱۳) علی زرگری، گیاهان داروئی، ج ۲، تهران ۱۳۶۷ش. (۱۴) محمدداود سلّوم، معجمالکلمات الاکَّدیةفیاللغاتالشرقیة القدیمة و الاغریقیة و اللاتینیة، بیروت ۲۰۰۳. (۱۵) علیبن سهل طبری، فردوسالحکمة فیالطب، چاپ محمد زبیر صدیقی، برلین ۱۹۲۸. (۱۶) عقیلی علوی شیرازی. (۱۷) ابوالقاسم بن محمد غسّانی، حدیقةالازهار فی ماهیةالعُشب و العَقّار، چاپ محمد عربی خطّابی، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۱۸) یوسف بن عمر غسّانی، المعتمد فی الادویةالمفردة، چاپ مصطفی سقا، بیروت (۱۹۵۱/۱۳۷۰). (۱۹) الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸. (۲۰) احمد قهرمان و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، تهران ۱۳۸۳ش. (۲۱) علیبن عباس مجوسی، کاملالصناعةالطبیة، بولاق ۱۲۹۴. (۲۲) مقدسی. (۲۳) رفائیل نخله، غرائباللغةالعربیة، بیروت ۱۹۶۰. (۲۴) هروی. (۲۵) William Carruthers, "Plants", in The Illustrated Bible Treasury, ed William Wright, London: Thomas Nelson and Sons, ۱۸۹۷. (۲۶) Henry George Liddell and Robert Scott, A Greek English lexicon, Oxford ۱۹۷۷. (۲۷) Plinius/Pliny (the Elder) , Natural history, with an English translation, vol۴, tr H Rackham, Cambridge, Mass ۱۹۶۸, vol ۷, tr W H S Jones, Cambridge, Mass ۱۹۶۶. (۲۸) Karl Heinz Rechinger, Caesalpineaceae, (Flora Iranica, ed K H Rechinger, no۱۶۰) , Graz ۱۹۸۶. (۲۹) J L Schlimmer, TerminologiemÅdico-pharmaceutique et anthropologique: franµaise- persane, lithoed, Tehran ۱۸۷۴, typorepr Tehran ۱۹۷۰؛ ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خرنوب»، شماره۷۰۱۳. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام
|