بیان (علم بلاغت)بیان، از علوم مهم بلاغی میباشد.در لغت به معنای هویدا و آشکار شدن، و مترادف با فصاحت (روشن گفتاری) و لَسَن (زبان آوری) است [۱]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «بین»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
[۲]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل «بین»، قم ۱۳۶۳ ش.
فهرست مندرجات۲ - معنا ۳ - پیشینه ۴ - رابطه بیان و بلاغت ۵ - در فرهنگ اسلامی ۶ - بیان در قرآن از دیدگاه بزرگان ۶.۱ - شریف رضی ۶.۲ - فخرالدین رازی ۶.۳ - یحیی بن زیاد فراء ۶.۴ - ابو عبیده ۶.۵ - ابن قتیبه ۶.۶ - زمخشری ۶.۷ - ابن ابی الاصبع ۷ - فعالیتهای بزرگان ۷.۱ - فن الشعر ارسطو ۷.۲ - فارابی و ابن رشد ۷.۳ - قدامة بن جعفر ۷.۴ - قاضی عبدالعزیز جرجانی ۷.۵ - حسن بن بشر آمِدی ۷.۶ - جاحظ ۷.۷ - عبدالله بن معتزّ عباسی ۷.۸ - ابوالعبّاس مبرد ۷.۹ - ابن درید ازدی ۷.۱۰ - ابوهلال حسن بن عبدالله عسکری ۷.۱۱ - ابن رشیق قیروانی ۷.۱۲ - خفاجی ۷.۱۳ - عبد القادر جرجانی ۷.۱۴ - ابن اثیر ۷.۱۵ - ابن ابی الحدید ۷.۱۶ - سکاکی ۷.۱۷ - خطیب ۸ - نقش مشرق اسلامی ۹ - فعالیتهای دانشمندان ایرانی ۹.۱ - سده پنجم ۹.۲ - سده ششم ۹.۳ - سده هشتم ۹.۴ - سده نهم ۹.۵ - سده دهم ۹.۶ - سده یازدهم ۹.۷ - دوره معاصر ۱۰ - تألیفات در راستای تحول علم بیان ۱۱ - فهرست منابع ۱۲ - پانویس ۱۳ - منبع ۱ - توضیح اجمالیاین علم دومین رکن بلاغت است. و علمی است که با آشنایی با قواعد قرآن میتوان یک معنا را با ترکیبهای مختلف بیان کرد، زیرا هر معنایی درجهای از وضوح دارد که دیگری ندارد. [۳]
. تفتازانی، مسعود بن عمر (سعدالدین) شرح مختصر المعانی، دار الذخائر، قم، ۱۳۱۸، چ سوم، ص ۲۱۸.
و البته این ترکیبها و اسلوبهای مختلف، معنویاند نه لفظی و لذا با قواعد نحوی و معانی متفاوتند. در این علم عنصر خیال نقش اساسی دارد. [۴]
. عبدالهادی الفضلی، تهذیب البلاغه،، المجع العلمی الاسلام، تهران، ۱۳۷۴، چ ۷، ص ۷۸.
و مباحث اصلی آن عبارتند از تشبیه و استعاره، حقیقت و مجاز و کنایه.۲ - معنادر اصطلاح علوم بلاغی، علمی است که به یاری آن میتوان یک معنا را به شیوههای گوناگون، با وضوح و خفای متفاوت، ادا کرد. [۵]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، ج۱، ص۷۷، مفتاح العلوم، قاهره ۱۳۵۶/۱۹۳۷.
[۶]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، ج۱، ص۱۵۶، مفتاح العلوم، قاهره ۱۳۵۶/۱۹۳۷.
به عبارت دیگر، هر کلامی علاوه بر دلالت بر معنای مطابقیِ خود ممکن است بر معنایی التزامی دلالت کند و لازمه انتقال از معنای مطابقی به معنای التزامی وجود نسبت (لزوم ذهنی) بین آن دو است (برای مثال، دلالت هر یک از دو لفظ حاتِم و کثیرالرّماد ـ پرخاکستر ـ بر «شخص بخشنده»، به طریق تشبیه و کنایه). به اعتقاد عالمان بلاغت ، کلامِ عاری از معنای التزامی (یعنی تشبیه ، مجاز ، کنایه و استعاره ) اعتبار بلاغی ندارد. از سوی دیگر، ایجاد نسبت بین این دو معنا از حیث روشها متفاوت است و کاربرد هر روش به «مقتضای حال» (شرایط مخاطب و موقعیت خطاب) بستگی دارد. این نسبت از نظر وضوح و خفا نیز دارای مراتب است؛ گاه کلام چنان بلیغ است که مخاطب بی هیچ درنگی به معنای التزامی میرسد، و در برابر، گاه دچار تعقید معنوی میشود. علم بیان متکفل معرفی روشهای مذکور و ارائه معیارهای احتراز از تعقید معنوی است.۳ - پیشینهگفتنی است که برخی از مباحث اساسی علم بیان، از آثار یونانیان، بویژه از آثار ارسطو، گرفته شده است و متکلمان معتزله از آنها سود میبرده اند [۷]
شوقی ضیف، البلاغة تطور و تاریخ، ج۱، ص۳۹، قاهره ۱۹۸۷.
[۸]
شوقی ضیف، البلاغة تطور و تاریخ، ج۱، ص۷۵، قاهره ۱۹۸۷.
و بلاغت عربی و فارسی مدیون این مباحث بوده است [۹]
عبدالحسین زرین کوب، شعر بی دروغ، ج۱، ص۱۹۰، شعر بی نقاب، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۱۰]
عبدالحسین زرین کوب، شعر بی دروغ، ج۱، ص۲۰۵ـ ۲۰۶، شعر بی نقاب، تهران ۱۳۷۲ ش.
تا بدانجا که سلطه طرز اندیشه و استدلال ارسطو را در شیوه دید و ملاحظات علمای بلاغت اسلامی نمیتوان انکار کرد. [۱۱]
محمد رضا شفیعی کدکنی، صور خیال در شعر فارسی، ج۱، ص۴۱، تهران ۱۳۶۶ ش.
گفتنی است که در برخی از کتابهای نقد ادبی و نقد شعر، بسیاری از مطالب علم بیان بهطور پراکنده مطرح شده است، مانند عیارالشعر ابن طباطبا علوی (متوفی ۳۲۲) که از شیوه شاعرانِ عرب در به کار بردن تشبیه، [۱۲]
ابن طباطبا، عیارالشعر، ج۱، ص۱۰ـ۱۲، چاپ طه حاجری و محمد زغلول سلام، قاهره ۱۹۵۶.
اقسام تشبیه [۱۳]
ابن طباطبا، عیارالشعر، ج۱، ص۱۷ـ ۲۸، چاپ طه حاجری و محمد زغلول سلام، قاهره ۱۹۵۶.
و تشبیهات بعید [۱۴]
ابن طباطبا، عیارالشعر، ج۱، ص۸۹ـ۹۱، چاپ طه حاجری و محمد زغلول سلام، قاهره ۱۹۵۶.
بحث کرده است.۴ - رابطه بیان و بلاغتپیش از ابویعقوب یوسف سکّاکی (متوفی ۶۲۶) مباحث علم بلاغت ، یکجا و بدون تقسیم فرعی مطرح میشد و بسیاری از مؤلّفان آن را بیان نیز مینامیدند. [۱۵]
محمد بن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۱۴، بیروت (بی تا).
[۱۶]
ابن خلدون، مقدمة ابن خلدون، ج۱، ص۵۵۱ ۵۵۲، الجزءالاول من کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
ابن اثیر (متوفی ۶۳۷) بیان را عنوان عام فصاحت و بلاغت و آن را برای نظم ونثر به منزله اصول فقه برای استنباط احکام شرعی دانسته است [۱۷]
ابن اثیر، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، چاپ احمد حوفی و بدوی طبانه، ریاض ۱۴۰۳ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۴ج ۱، ص ۴۵، ۵۱).
حُصْری قَیْروانی ، نویسنده معروف مغرب اسلامی (متوفی ۴۱۳ یا ۴۵۳؛ ج ۱، ص ۹۹ـ۱۰۰) نیز بیان و بلاغت را در یک معنا به کار برده است. اما سکّاکی نخستین کسی بود که علم بلاغت را به دو بخش معانی و بیان تقسیم، و با توجه به بحث دلالت لازم بر ملزوم و بالعکس (لزوم ذهنی) مباحث مجاز، کنایه، تشبیه و استعاره را به عنوان ارکان علم بیان معرّفی کرد. [۱۸]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۵۶ـ۱۵۷، قاهره ۱۳۵۶/۱۹۳۷.
۵ - در فرهنگ اسلامیدر فرهنگ اسلامی ، بیان یکی از علوم قرآنی معرفی شده است، زیرا مسلمانان برای اثبات اعجاز قرآن به تدوینِ علوم بلاغی پرداختند و بخشی از مباحث مهم علم بیان را در کتابهایی درباره اعجاز قرآن مطرح کردند، از جمله علی بن عیسی رمانی (متوفی ۳۸۶) که در بحث از بلاغت قرآن ، به مبحث تشبیه پرداخته و تشبیه حسی را حقیقت و تشبیه عقلی را بلاغت نام گذارده است [۱۹]
علی بن عیسی رمّانی، النکت فی اعجاز القرآن، ج۱، ص۷۴ـ۷۹، در ثلاث رسائل فی اعجازالقرآن، چاپ محمد خلف الله و محمد زغلول سلام، مصر (بی تا).
و درباره بلاغتِ استعاره و حُسن آن مطالبی بیان داشته است. [۲۰]
علی بن عیسی رمّانی، النکت فی اعجاز القرآن، ج۱، ص۷۹ـ۸۷، در ثلاث رسائل فی اعجازالقرآن، چاپ محمد خلف الله و محمد زغلول سلام، مصر (بی تا).
حمد بن محمد خطابی (متوفی ۳۸۸) نیز ضمن ردّ قول به «صَرفه» در بحث اعجاز قرآن، اعجاز قرآن کریم را منحصر در «بلاغت» دانسته [۲۱]
حمد بن محمد خطّابی، بیان اعجازالقرآن، ج۱، ص۲۰ـ۲۱، در ثلاث رسائل فی اعجازالقرآن، چاپ محمد خلف الله و محمد زغلول سلام، مصر (بی تا).
و برای اثبات مدّعای خود، وجوه بلاغی و بیانی قرآن کریم را شرح داده است. [۲۲]
حمد بن محمد خطّابی، بیان اعجازالقرآن، ج۱، ص۲۳ـ ۶۵، در ثلاث رسائل فی اعجازالقرآن، چاپ محمد خلف الله و محمد زغلول سلام، مصر (بی تا).
ابوبکر محمد بن طیب باقلانی (متوفی ۴۰۳)، متکلّم اشعری، نیز در کتاب اعجازالقرآن با استشهاد به آیات قرآن و سرودههای شاعران، مطالب فراوانی درباره تشبیه، [۲۳]
محمد بن طیّب باقلانی، اعجازالقرآن، ج۱، ص۶۹ـ۷۷، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۹۷۷.
[۲۴]
محمد بن طیّب باقلانی، اعجازالقرآن، ج۱، ص۲۶۳ـ۲۶۶، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۹۷۷.
استعاره [۲۵]
محمد بن طیّب باقلانی، اعجازالقرآن، ج۱، ص۷۸ـ۸۰، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۹۷۷.
[۲۶]
محمد بن طیّب باقلانی، اعجازالقرآن، ج۱، ص۲۶۶ـ۲۶۹، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۹۷۷.
و کنایه و تعریض [۲۷]
محمد بن طیّب باقلانی، اعجازالقرآن، ج۱، ص۹۸، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۹۷۷.
مطرح کرده است.۶ - بیان در قرآن از دیدگاه بزرگان۶.۱ - شریف رضیشریف رضی (متوفی ۴۰۶) نخستین کسی است که درباره مجازها و استعارههای قرآن کریم، اثری مستقل به نام تلخیص البیان فی مجازات القرآن تألیف کرده و در آن با دیدی کاملاً ادیبانه، بحث استعاره و مجاز را با توجه به معنای بیانی آنها، به ترتیب سورهها ، مطرح ساخته و در این باره به سرودههای شاعران نیز توجهی تامّ داشته است [۲۸]
محمد بن حسین شریف رضی، تلخیص البیان فی مجازات القرآن، چاپ محمد عبدالغنی حسن، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶. ص ۱۹۶،
[۲۹]
محمد بن حسین شریف رضی، تلخیص البیان فی مجازات القرآن، چاپ محمد عبدالغنی حسن، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶. ص۲۴۹؛
[۳۰]
محمد بن حسین شریف رضی، تلخیص البیان فی مجازات القرآن، چاپ محمد عبدالغنی حسن، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶. ص۲۸۷).
وی در کتاب دیگر خود، المجازات النبویّة، وجوه بیانیِ ۳۶۱ حدیث نبوی را، با استشهاد به اشعار عرب ، توضیح داده است.۶.۲ - فخرالدین رازیفخرالدین رازی (متوفی ۶۰۶) در نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز، اعجاز قرآن را در فصاحت (بلاغت) آن دانسته [۳۱]
محمد بن عمر فخر رازی، نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز، ج۱، ص۵۸، چاپ احمد حجازی سقّا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
و به نقد وبررسی آرای بلاغی و بیانی عبدالقاهر جرجانی (متوفی ۴۷۱) پرداخته است. [۳۲]
محمد بن عمر فخر رازی، نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز، ج۱، ص۱۹۲، چاپ احمد حجازی سقّا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
علاوه بر بحث اعجاز قرآن ـ که به تدوین مباحث بیان کمکی شایان کرده ـ کتابهای دیگری نیز در حوزه علوم قرآنی براساس مطالب بلاغی و بیانی تألیف شده است. ۶.۳ - یحیی بن زیاد فراءیحیی بن زیاد فراء (متوفی ۲۰۷) در کتاب معانی القرآن، ضمن تفسیر ادبی آیات، مباحث بیانی، همچون مجاز و تشبیه، را مطرح کرده است [۳۳]
یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، ج ۱، چاپ احمد یوسف نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵، چاپ افست تهران (بی تا)ج۱، ص ۱۴ـ۱۵).
۶.۴ - ابو عبیدهابوعبیده مَعْمَر بن مثنّی (متوفی ۲۱۰)، مؤلف مجازالقرآن، نیز در تفسیر آیات از مطالب بلاغی و بیانی سود جسته است. [۳۴]
یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، ج۱، ص۷۳، ج ۱، چاپ احمد یوسف نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵، چاپ افست تهران (بی تا).
[۳۵]
یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، ج۲، ص۱۸۲، ج ۱، چاپ احمد یوسف نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵، چاپ افست تهران (بی تا).
مجاز نزد او در معنای عامّ خود به کار رفته و مراد وی روشهای قرآن کریم در بیان تعبیرات است، ازینرو با کلماتی مانند تفسیر ، معنا و تأویل در یک ردیف آمده است. [۳۶]
یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، ج۱، ص۱۸ـ ۱۹، ج ۱، چاپ احمد یوسف نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵، چاپ افست تهران (بی تا).
۶.۵ - ابن قتیبهابن قتیبه (متوفی ۲۷۶) در تأویل مشکل القرآن، بتفصیل درباره مجاز، [۳۷]
ابن قتیبه، تأویل مشکل القرآن، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۳۴، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۳۹۳/ ۱۹۷۳.
استعاره، [۳۸]
ابن قتیبه، تأویل مشکل القرآن، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۸۴، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۳۹۳/ ۱۹۷۳.
کنایه و تعریض [۳۹]
ابن قتیبه، تأویل مشکل القرآن، ج۱، ص۲۵۶ـ۲۷۴، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۳۹۳/ ۱۹۷۳.
با استشهاد به احادیث و اشعار سخن گفته است.۶.۶ - زمخشریزمخشری (متوفی ۵۳۸) نخستین مفسّری است که معانی و بیان را مختص به قرآن دانسته [۴۰]
محمود بن عمر زمخشری، الکشّاف، ج۱، مقدمة مصطفی حسین احمد، صن، چاپ مصطفی حسین احمد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
و دیدگاههای بیانی خود را در ذیل آیات مطرح کرده است، از جمله بحث درباره تشبیه، [۴۱]
محمود بن عمر زمخشری، الکشّاف، ج۱، ص۷۹ـ۸۱، چاپ مصطفی حسین احمد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
تفاوت تعریض و کنایه [۴۲]
محمود بن عمر زمخشری، الکشّاف، ج۱، ص۲۸۲ـ۲۸۳، چاپ مصطفی حسین احمد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
و مَجاز بودن کنایه [۴۳]
محمود بن عمر زمخشری، الکشّاف، ج۱، ص۶۵۴ـ۶۵۵، چاپ مصطفی حسین احمد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
که به پیروی از آرای عبدالقاهر جرجانی به آنها پرداخته است. [۴۴]
شوقی ضیف، البلاغة تطور و تاریخ، ج۱، ص۲۴۳، قاهره ۱۹۸۷.
[۴۵]
عبدالعزیز عتیق، علم البیان، ج۱، ص۲۸، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۶.۷ - ابن ابی الاصبعابن ابی الاصبع (متوفی ۶۵۴) نیز در تحریرالتحبیر، بسیاری از مباحث بیانی را با استشهاد فراوان به آیات قرآن و احادیث نبوی و اشعار مطرح ساخته و هریک از مباحث استعاره، کنایه، تشبیه و مجاز را در بابی جداگانه بررسی کرده است و در کتاب بدیع القرآن ـ مقصود او از « بدیع »، تمام مسائل بلاغی است [۴۶]
ابن ابی الاصبع تحریرالتحبیر ،ص ۳۱ـ۳۲، چاپ حفنی محمدشرف ، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳
علاوه بر مطالبِ تحریر التحبیر، به مباحثی چون رمز و ایما نیز پرداخته است [۴۷]
ابن ابی الاصبع ، بدیع القرآن ،ص ۳۲۱ـ۳۲۳، چاپ حفنی محمدشرف ، مصر ۱۳۷۷/۱۹۵۷.
۷ - فعالیتهای بزرگان۷.۱ - فن الشعر ارسطوبه نوشته ابن ندیم ، [۴۸]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۳۱۰، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
فن الشعر ارسطو را ابوبِشر مَتّی از سُریانی به عربی برگردانده (این ترجمه همراه ترجمه عبدالرحمان بدوی، از اصل یونانی، به چاپ رسیده است) و کِنْدی (متوفی ۲۵۸) نیز آن را تلخیص کرده است. در این کتاب، ارسطو مجاز و تمثیل را با چند مثال مطرح میکند [۴۹]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۵۸ ـ۵۹، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
و چگونگی استفاده از مجازها و حدود استفاده از تعبیرات مجازی را بیان میدارد. [۵۰]
ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۶۱ـ۶۴، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
۷.۲ - فارابی و ابن رشدفارابی [۵۱]
محمد بن محمد فارابی، رسالة فی قوانین صناعة الشعراء، ج۱، ص۱۵۷ـ ۱۵۸، در ارسطو، فن الشعر، ترجمه و چاپ عبدالرحمان بدوی، قاهره ۱۹۵۳.
و ابن رشد [۵۲]
ابن رشد، تلخیص کتاب ارسطوطالیس فی الشعر، ج۱، ص۲۰۱ـ۲۰۶، در ارسطو، فن الشعر، ترجمه و چاپ عبدالرحمان بدوی، قاهره ۱۹۵۳.
[۵۳]
ابن رشد، تلخیص کتاب ارسطوطالیس فی الشعر، ج۱، ص۲۲۲ـ ۲۲۷، در ارسطو، فن الشعر، ترجمه و چاپ عبدالرحمان بدوی، قاهره ۱۹۵۳.
نیز در شرح فن الشعر، مباحث تشبیه و شرط حُسن و اقسام آن و استعاره و کنایه را مطرح کرده اند. ابن رشد در تلخیص کتاب الجدل ارسطو نیز بحث تمثیل را مطرح کرده و به کاربرد مشترک آن در برهان و صناعات شعری اشاره کرده است. [۵۴]
ابن رشد، تلخیص کتاب ارسطوطالیس فی الجدل، ج۱، ص۴۰۸، چاپ محمد سلیم سالم، مصر ۱۹۸۰.
۷.۳ - قدامة بن جعفرقدامه بن جعفر (متوفی ۳۳۷)، مؤلف نقدالشعر، نیز تحت تأثیر اندیشههای ارسطو دیدگاههای خود را مطرح کرده [۵۵]
ابن وهب کاتب، کتاب نقد النثر (= البرهان فی وجوه البیان)، ج۱، ص۱۲ـ ۱۴، منسوب به قدامة بن جعفر، چاپ طه حسین و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱.
و از تشبیه و صور و اقسام آن، [۵۶]
ابن وهب کاتب، کتاب نقد النثر (= البرهان فی وجوه البیان)، ج۱، ص۶۵ـ۷۰، منسوب به قدامة بن جعفر، چاپ طه حسین و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱.
اِرداف یا کنایه [۵۷]
ابن وهب کاتب، کتاب نقد النثر (= البرهان فی وجوه البیان)، ج۱، ص۹۲ـ۹۴، منسوب به قدامة بن جعفر، چاپ طه حسین و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱.
و تمثیل [۵۸]
ابن وهب کاتب، کتاب نقد النثر (= البرهان فی وجوه البیان)، ج۱، ص۹۴ـ ۹۸، منسوب به قدامة بن جعفر، چاپ طه حسین و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱.
سخن به میان آورده است. وی بر آن بود که مقیاسهای بلاغی یونانیان، بویژه ارسطو، را با بلاغت عربی تطبیق دهد. از این نظر، کتاب وی مقدمه کار محققانی چون ابوهلال عسکری (متوفی ۳۹۵) قرار گرفت. [۵۹]
شوقی ضیف، البلاغة تطور و تاریخ، ج۱، ص۹۲، قاهره ۱۹۸۷.
کتاب دیگری که ابتدا به قدامة بن جعفر منسوب بود و به نام نقدالنثر به چاپ رسید، در واقع تألیفِ ابن وهْب کاتب، و نام اصلی آن البرهان فی وجوه البیان است. [۶۰]
شوقی ضیف، البلاغة تطور و تاریخ، ج۱، ص۹۳، قاهره ۱۹۸۷.
[۶۱]
ابن وهب کاتب، کتاب نقد النثر (= البرهان فی وجوه البیان)، ج۱، ص۲۰، منسوب به قدامة بن جعفر، چاپ طه حسین و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱.
مؤلف این کتاب هم سخت متأثر از اندیشههای ارسطو بوده [۶۲]
ابن وهب کاتب، کتاب نقد النثر (= البرهان فی وجوه البیان)، ج۱، ص۱۰۱، منسوب به قدامة بن جعفر، چاپ طه حسین و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱.
و مباحثی چون تقسیم تشبیه به ظاهری و معنوی [۶۳]
ابن وهب کاتب، کتاب نقد النثر (= البرهان فی وجوه البیان)، ج۱، ص۶۴ـ۶۵، منسوب به قدامة بن جعفر، چاپ طه حسین و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱.
و نیز رمز را، با استشهاد به آیات قرآن و سخنان بزرگان دین [۶۴]
ابن وهب کاتب، کتاب نقد النثر (= البرهان فی وجوه البیان)، ج۱، ص۶۸ـ۶۹، منسوب به قدامة بن جعفر، چاپ طه حسین و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱.
و استعاره و مجاز بودن آن، [۶۵]
ابن وهب کاتب، کتاب نقد النثر (= البرهان فی وجوه البیان)، ج۱، ص۷۱ـ۷۲، منسوب به قدامة بن جعفر، چاپ طه حسین و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱.
مطرح کرده است.۷.۴ - قاضی عبدالعزیز جرجانیقاضی عبدالعزیز جرجانی (متوفی ۳۶۶) از جمله کسانی است که مسائل بیانی را در نقد ادبی وارد کرده اند. او از مسائلی چون استعاره نیکو و ناپسند [۶۶]
علی بن عبدالعزیز جرجانی ، الوساطة بین المتنبّی و خصومه ،ص۳۵ـ۴۰، چاپ احمد عارف زین ، صیدا ۱۳۳۱ .
تشبیه و آرای مختلف درباره آن سخن گفته [۶۷]
علی بن عبدالعزیز جرجانی ، الوساطة بین المتنبّی و خصومه ،ص۱۴۵ـ ۱۴۸، چاپ احمد عارف زین ، صیدا ۱۳۳۱ .
و به بررسی و نقد استعارههای شاعران [۶۸]
علی بن عبدالعزیز جرجانی ، الوساطة بین المتنبّی و خصومه ،ص۳۲۰ـ۳۲۳، چاپ احمد عارف زین ، صیدا ۱۳۳۱ .
پرداخته است.۷.۵ - حسن بن بشر آمِدیدیگر نقّاد معروف، حسن بن بشر آمِدی (متوفی ۳۷۰) است که در الموازنة بین ابی تمّام... و البُحتُری، درباره استعاره در قرآن و اشعار عرب بحث کرده است. [۶۹]
حسن بن بشر آمِدی، الموازنة بین ابی تمّام و البُحتری، ج۱، ص۲۲۸ـ۲۴۷، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (بیروت، تاریخ مقدمه ۱۳۶۳/۱۹۴۴).
۷.۶ - جاحظیکی از نخستین مؤلفانِ علوم بلاغت اسلامی ، جاحظ است که در البیان والتَبیین بسیاری از مباحث بلاغت را مطرح کرده و از استعاره و کنایه و تعریض [۷۰]
عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ حسن سندوبی، قاهره ۱۳۵۱/ ۱۹۳۲ ج۱، ص ۱۳۹، پانویس ۲، ص ۲۱۷
سخن به میان آورده است. او در کتاب الحیوان بحث مجاز را مطرح ساخته و از آن به عنوان «طریق المَثَل» در برابر «طریق الحقیقه» نام برده است [۷۱]
عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۵، ص ۲۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر (تاریخ مقدمه ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵)، چاپ افست بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
[۷۲]
عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۵، ص۱۳۳،چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر (تاریخ مقدمه ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵)، چاپ افست بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
۷.۷ - عبدالله بن معتزّ عباسیعبدالله بن معتز عباسی (متوفی ۲۹۶) نخستین کتاب مدوّن بلاغی را با نام بدیع در ۲۷۴ تألیف کرد [۷۳]
ابن معتز، کتاب البدیع، چاپ کراتشکوفسکی، لندن ۱۹۳۵، چاپ افست بغداد ۱۹۶۷ص ۵۸)
و در آن، مباحث بیانی را نیز با عنوان «بدیع» مطرح ساخت و به بحث درباره استعاره ـ با استشهاد از آیات ، احادیث ، سخنان صحابه و سرودههای شاعران جاهلی و اسلامی ـ پرداخت [۷۴]
ابن معتز، کتاب البدیع، ص۳ـ۲۴، چاپ کراتشکوفسکی، لندن ۱۹۳۵، چاپ افست بغداد ۱۹۶۷.
او بابی نیز در تعریض و کنایه دارد [۷۵]
ابن معتز، کتاب البدیع، چاپ کراتشکوفسکی، لندن ۱۹۳۵، چاپ افست بغداد ۱۹۶۷ ص۶۴ـ۶۵)
و درباره حُسن تشبیه، بتفصیل، سخن رانده است. [۷۶]
ابن معتز، کتاب البدیع، چاپ کراتشکوفسکی، لندن ۱۹۳۵، چاپ افست بغداد ۱۹۶۷ ص۶۸ـ۷۴.
۷.۸ - ابوالعبّاس مبردابوالعباس مبرد (متوفی ۲۸۵) در الکامل، بسیاری از مباحث بلاغی و بیانی را مطرح ساخته و احتمالاً نخستین کسی بوده است که درباره تشبیه با دقت و بهطور کامل بحث کرده و بسیاری از تشبیهات قرآنی را از نظر زیبایی بررسی نموده است. [۷۷]
بَدْوی طبانه، علم البیان، ج۱، ص۴۷، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۱/۱۹۶۲).
وی در تقسیمات تشبیه، [۷۸]
محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۲، ص۹۲۲ـ ۹۴۲، چاپ محمد احمد دالی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۷۹]
محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۲، ص۹۴۸ـ۹۵۲، چاپ محمد احمد دالی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۸۰]
محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۲، ص۱۰۰۵ـ۱۰۱۲، چاپ محمد احمد دالی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۸۱]
محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۲، ص۱۰۳۶ـ۱۰۳۷، چاپ محمد احمد دالی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
کنایه ، [۸۲]
محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۲، ص۸۵۵ ـ ۸۵۸، چاپ محمد احمد دالی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
استعاره [۸۳]
محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۱، ص۳۷۱، چاپ محمد احمد دالی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
و مجاز [۸۴]
محمد بن یزید مبرّد، الکامل، ج۲، ص۹۹۴ـ ۹۹۵، چاپ محمد احمد دالی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
مباحث جدیدی عنوان کرده است.۷.۹ - ابن درید ازدیابن دُرَید اَزدی (متوفی ۳۲۱) در جَمْهَرَة اللغة، با اشاره به مواردی از لغت، حدیث ، شعر و مَثَل، مبحثی با عنوان «باب الاستعارات» مطرح کرده است. [۸۵]
ابن دُرَید، کتاب جمهرة اللغة، ج۳، ص۱۲۵۵ـ۱۲۵۷، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
[۸۶]
ابن دُرَید، کتاب جمهرة اللغة، ج۳، ص۱۳۱۲ـ۱۳۱۳، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
۷.۱۰ - ابوهلال حسن بن عبدالله عسکریتألیف دیگری که نقطه عطفی در علم بیان به شمار میرود کتاب الصناعتین ابوهلال حسن بن عبدالله عسکری است. او مطالب علم بیان را جزو بلاغت، و بلاغت را شامل کلیه مباحث معانی، بیان و بدیع میداند [۸۷]
حسن بن عبدالله عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر، ج۱، ص۱۲، چاپ علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
و در باب هفتم کتاب خود، درباره تشبیه و فایده و وجوه و اقسام آن [۸۸]
حسن بن عبدالله عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر، ج۱، ص۲۴۵ـ ۲۶۵، چاپ علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
و در فصل «بدیع»، از استعاره، مجاز، کنایه و تعریض بحث میکند. [۸۹]
حسن بن عبدالله عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر، ج۱، ص۲۷۴ـ ۳۱۵، چاپ علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
[۹۰]
حسن بن عبدالله عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر، ج۱، ص۳۸۱ـ۳۸۴، چاپ علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
وی از جاحظ و ابن معتز متأثر است. [۹۱]
حسن بن عبدالله عسکری، ج۱، ص۱۰ـ۱۱، ۴۲۶،کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر، چاپ علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
۷.۱۱ - ابن رشیق قیروانیاز دیگر تألیفات ارزشمند مغرب اسلامی در باب بلاغت و بیان، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، تألیف ابن رشیق قیروانی (متوفی ۴۵۶) است که ادبیات مغرب اسلامی را تحت الشعاع قرار داد. [۹۲]
ابن خلدون، مقدمة ابن خلدون، ج۱، ص۵۵۲، الجزءالاول من کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
مؤلف، برخی آرای بدیع خود را در این کتاب آورده است، از جمله مَجاز بودن تشبیه [۹۳]
ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱ ج۱، ص ۲۶۸)،
استعاره بودن تمثیل [۹۴]
ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱ ج۱، ص ۲۷۷ـ ۲۷۸)،
تمثیل در احادیث نبوی [۹۵]
ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱ ج۱، ص ۲۷۸ـ۲۷۹)،
نقد اشعار عرب از نظر تشبیهات [۹۶]
ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱ ج۱، ص ۲۹۰ـ۳۰۲)،
تفاوت تعریض و کنایه [۹۷]
ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱ ج۱، ص ۳۰۳ـ۳۰۴)
و بحث درباره اشاره و رمز [۹۸]
ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱ ص ۳۰۵ـ ۳۰۶).
ابن رشیق در ذکر اختلاف آرای پیشینیان در مسائل بیانی و بلاغی، و مقایسه آنها با یکدیگر موفق بوده است. [۹۹]
شوقی ضیف، البلاغة تطور و تاریخ، ج۱، ص۱۵۱ـ۱۵۲، قاهره ۱۹۸۷.
۷.۱۲ - خفاجیخفاجی (متوفی ۴۶۶)، ضمن بحث در حقیقت و سرّ فصاحت، [۱۰۰]
عبدالله بن محمد خفاجی، سرّالفصاحة، ج۱، ص۳، چاپ عبدالمتعال صعیدی، مصر ۱۳۷۲/ ۱۹۵۳.
مطالب بیانی را نیز مطرح کرده و از حُسن استعاره و کنایه، تمثیل و تشبیه سخن گفته است. [۱۰۱]
عبدالله بن محمد خفاجی، سرّالفصاحة، ج۱، ص۱۳۴، چاپ عبدالمتعال صعیدی، مصر ۱۳۷۲/ ۱۹۵۳.
[۱۰۲]
عبدالله بن محمد خفاجی، سرّالفصاحة، ج۱، ص۱۹۲، چاپ عبدالمتعال صعیدی، مصر ۱۳۷۲/ ۱۹۵۳.
[۱۰۳]
عبدالله بن محمد خفاجی، سرّالفصاحة، ج۱، ص۲۷۳، چاپ عبدالمتعال صعیدی، مصر ۱۳۷۲/ ۱۹۵۳.
[۱۰۴]
عبدالله بن محمد خفاجی، سرّالفصاحة، چاپ عبدالمتعال صعیدی، مصر ۱۳۷۲/ ۱۹۵۳.
[۱۰۵]
عبدالله بن محمد خفاجی، سرّالفصاحة، ج۱، ص۳۲۴، چاپ عبدالمتعال صعیدی، مصر ۱۳۷۲/ ۱۹۵۳.
۷.۱۳ - عبد القادر جرجانیدر سده پنجم، یکی از برجسته ترین شخصیتهای بلاغت اسلامی عبدالقاهر جرجانی است. وی در دو کتاب ارزشمند خود، دلائل الاعجاز و اسرارالبلاغه، ابتدا برای هر مسئله تعریف دقیق علمی و منطقی داده، و سپس مثالها و شواهد آن را ذکر کرده است. در دلائل الاعجاز ـ که در بیان وجه اعجاز قرآن کریم است ـ پس از بحث در فصاحت و بلاغت و لفظ و معنا [۱۰۶]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، دلائل اعجاز، چاپ محمد رشیدرضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸ص۲۸ـ ۵۲)
، مباحثی مطرح کرده که بسیاری از آنها پس از وی موضوع علم معانی قرار گرفت. او در این کتاب، بیان را با بلاغت، فصاحت و براعت مترادف ساخته [۱۰۷]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، دلائل اعجاز، چاپ محمد رشیدرضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸ ص۳۵)
و مطالبی آورده که پس از وی موضوع علم بیان شده است، مانند بحث از مجاز و کنایه [۱۰۸]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، دلائل اعجاز، چاپ محمد رشیدرضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸ ص۵۲ـ۵۴)،
مجاز حُکمی [۱۰۹]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، دلائل اعجاز، چاپ محمد رشیدرضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸ ص۲۲۷ـ۲۳۵)،
تعریض و کنایه [۱۱۰]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، دلائل اعجاز، چاپ محمد رشیدرضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸ ص۲۳۶ـ۲۴۲)،
عقلی و معنوی بودن فصاحت کنایه و استعاره [۱۱۱]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، دلائل اعجاز، چاپ محمد رشیدرضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸ ص۳۳۰ـ۳۳۱)
و مطالبی درباره استعاره. اسرارالبلاغه ـ که از اصلیترین منابع علم بیان است ـ مشتمل بر اساسیترین مباحث در زمینه تشبیه، حقیقت و مجاز، تمثیل و استعاره است. در این کتاب، برخی از مباحث علم بدیع نیز آمده است، مانند تجنیس و تطبیق [۱۱۲]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، اسرارالبلاغة، چاپ عبدالمنعم خفاجی و عبدالعزیز شرف، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱ ص۲۵ـ۳۶).
جرجانی در این کتاب، مباحث جدیدی مطرح کرده است، مانند تفاوتِ تشبیه و تمثیل [۱۱۳]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، اسرارالبلاغة، چاپ عبدالمنعم خفاجی و عبدالعزیز شرف، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱ ص۹۹ـ ۱۰۱؛
[۱۱۴]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، اسرارالبلاغة، چاپ عبدالمنعم خفاجی و عبدالعزیز شرف، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱ص۱۹۸)،
تفاوت استعاره و تمثیل [۱۱۵]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، اسرارالبلاغة، چاپ عبدالمنعم خفاجی و عبدالعزیز شرف، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱ص۲۲۴ـ ۲۳۸)،
و تفاوت مجاز عقلی و لغوی. [۱۱۶]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، اسرارالبلاغة، چاپ عبدالمنعم خفاجی و عبدالعزیز شرف، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱ص۳۲۹ـ ۳۴۰؛
[۱۱۷]
عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، اسرارالبلاغة، چاپ عبدالمنعم خفاجی و عبدالعزیز شرف، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱ ص۳۶۲ـ ۳۶۷).
۷.۱۴ - ابن اثیراز دیگر آثار مهم در تاریخ علم بیان، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر اثر ابن اثیر (متوفی ۶۳۷) است که بهترین کتابی است که بدون تأثّر از اندیشههای عبدالقاهر جرجانی پس از سده ششم تألیف شده است. [۱۱۸]
شوقی ضیف، البلاغة تطور و تاریخ، ج۱، ص۳۳۴ـ۳۳۵، قاهره ۱۹۸۷.
ابن اثیر در این کتاب دیدگاههای تازه ای مطرح کرده است، از جمله مجاز بودن استعاره، [۱۱۹]
ابن اثیر، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، ج۱، ص۱۳۱، چاپ احمد حوفی و بدوی طبانه، ریاض ۱۴۰۳ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۴.
مترادف بودن تمثیل و تشبیه، [۱۲۰]
ابن اثیر، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، ج۲، ص۱۲۳، چاپ احمد حوفی و بدوی طبانه، ریاض ۱۴۰۳ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۴.
بحث از حقیقت و مجاز [۱۲۱]
ابن اثیر، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۳۷، چاپ احمد حوفی و بدوی طبانه، ریاض ۱۴۰۳ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۴.
و بررسی آرای پیشینیان درباره استعاره و اقسام آن. [۱۲۲]
ابن اثیر، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، ج۲، ص۷۵ـ۱۲۰، چاپ احمد حوفی و بدوی طبانه، ریاض ۱۴۰۳ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۴.
۷.۱۵ - ابن ابی الحدیدابن ابی الحدید (متوفی ۶۵۶)، در کتابِ الفَلک الدائر علی المثل السائر، دیدگاههای بلاغی ابن اثیر را نقد کرده است، از جمله دیدگاه وی را در بحث حقیقت و مجاز و ترجیح میان آن دو. [۱۲۳]
ابن ابی الحدید، الفلک الدائر علی المثل السائر، ج۱، ص۶۹ـ۸۳، چاپ احمد حوفی و بدوی طبانه، ریاض ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۷.۱۶ - سکاکیپس از عبدالقاهر جرجانی، که به مباحث بلاغی، از جمله بیان، نظمی ابتکاری بخشید، سکّاکی تحقیقات جرجانی و دیگر ادیبان را نظمی نوین داد و مفتاح العلوم را تألیف کرد. در این کتاب، برای نخستین بار، معانی و بیان در علوم بلاغی از یکدیگر جدا شده است. وی با تقسیم بندیهای دقیق و منطقی ـ که آخرین تحقیق علمی و اصیل در علوم بلاغی کلاسیک است ـ طرحی نو درافکند و تأثیر مباحث او بر علم بیان، تاکنون باقی است. ۷.۱۷ - خطیبیک قرن پس از سکّاکی، محمد بن عبدالرحمان قزوینی معروف به خطیب (متوفی ۷۳۹)، باب سوم مفتاح العلوم را تلخیص کرد و جای برخی مطالب آن را تغییر داد، برای مثال بحث مجاز عقلی را از علم بیان [۱۲۴]
یوسف بن ابی بکر سکّاکی، مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۸۵، قاهره ۱۳۵۶/۱۹۳۷.
به علم معانی منتقل کرد. [۱۲۵]
محمد بن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۲۷، بیروت (بی تا).
پس از سکّاکی و خطیب قزوینی، بیشتر تألیفات علم بیان، بر پایه مفتاح العلوم و تلخیص آن بود؛ از مشهورترین این شروح، شرح تفتازانی بر آن است که به مطوّل شهرت دارد و از کتابهای مهم درسی بلاغی است. بعدها مطالب به انحای جدیدی نیز مطرح شد، از جمله در کتاب المنزع البدیع فی تجنیس اسالیب البدیع از ابومحمد قاسم سِجِلماسی (متوفی سده هشتم) که مطالب علم بیان و بلاغت را مشتمل بر ده موضوع دانسته، از جمله «تخییل» که شامل تشبیه، استعاره، تمثیل و مجاز است [۱۲۶]
تفتازانی، ص۲۱۸ـ۲۶۱
و «اشاره» که شامل کنایه، تعریض و تلویح است. [۱۲۷]
تفتازانی، ص۲۶۲ـ۲۷۰.
۸ - نقش مشرق اسلامیبه تعبیر ابن خلدون ، مشرق اسلامی بیش از مغرب به علم بیان پرداخت، زیرا بیان، کمال علوم زبانی است و این کمال در تمدن مشرق بیش از مغرب است، و مؤلفان عجم همچون زمخشری در تفسیر کشّاف، بیشتر به مباحث «بیان» عنایت داشتند و دانشمندان مغرب بیشتر به «بدیع» پرداختند. [۱۲۸]
ابن خلدون، مقدمة ابن خلدون، ج۱، ص۵۵۲، الجزءالاول من کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
حصری قیروانی نیز علاوه بر ذکر تعاریف بیان و مراد از آن [۱۲۹]
ابراهیم بن علی حُصری، زهرالاداب و ثمرالالباب، ج۱، ص۱۰۷ـ۱۱۰، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
بحث جالبی به عنوان « استعارات فقهی » مطرح کرده است. [۱۳۰]
ابراهیم بن علی حُصری، زهرالا´داب و ثمرالالباب، ج۱، ص۳۷۶ـ۳۸۱، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
۹ - فعالیتهای دانشمندان ایرانیدانشمندان ایرانی در گسترش علم بیان سهم بسزایی داشته اند. عبدالقاهر جرجانی نخستین کسی بود که به تدوین علمی و اصیل مطالب علم بیان پرداخت. ۹.۱ - سده پنجمدر اواخر سده پنجم، محمد بن عمر رادویانی کتاب ترجمان البلاغه را تألیف کرد که نخستین اثرِ فارسی درباره علم بیان و بدیع و «اجناس بلاغت و اقسام صناعت و شناختن سخنان با پیرایه و معانی بلندپایه» است. [۱۳۱]
محمد بن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۲، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
اصول کلی کتاب مانند بدیع ابن معتز است، و در آن بیشتر به صنایع بدیعی پرداخته شده و مؤلف درباره استعاره، [۱۳۲]
محمد بن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۴۰ـ۴۳، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
تشبیه و اقسام آن، [۱۳۳]
محمد بن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۴۴ـ۵۴، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
کنایه و تعریض [۱۳۴]
محمد بن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، ج۱، ص۹۹، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
با استشهاد از سرودههای فارسی بحث کرده است.۹.۲ - سده ششمدر سده ششم، رشیدالدین وطواط ، حدایق السحر فی دقایق الشعر را متأثر از ترجمان البلاغه، به فارسی تألیف کرد [۱۳۵]
محمدبن محمد رشید وطواط ، حدایق السحر فی دقایق الشعر ،ص۱، چاپ عباس اقبال ، تهران ۱۳۶۲ ش
و در آن علاوه بر صنایع بدیعی، از استعاره [۱۳۶]
محمدبن محمد رشید وطواط ، حدایق السحر فی دقایق الشعر ،ص ۲۸ـ۳۰، چاپ عباس اقبال ، تهران ۱۳۶۲ ش
و تشبیهات [۱۳۷]
محمد بن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۴۲ـ۵۰، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
با استشهاد از اشعار فارسی و تازی بحث کرد.۹.۳ - سده هشتمدر اوایل سده هفتم، شمس الدین قیس رازی المعجم فی معاییر اشعارالعجم را در فنّ عروض، قافیه و نقد شعر تألیف کرد. در باب ششم این کتاب، دربارة بیان، و مباحثی همچون تشبیه و اقسام آن، [۱۳۸]
محمد بن عمر فخر رازی، نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز، ج۱، ص۳۴۵ـ ۳۵۵، چاپ احمد حجازی سقّا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
استعاره و مجاز [۱۳۹]
محمد بن عمر فخر رازی، نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز،ص۳۶۵ـ ۳۶۸، چاپ احمد حجازی سقّا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
تمثیل [۱۴۰]
محمد بن عمر فخر رازی، نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز،ص۳۶۹ـ۳۷۰، چاپ احمد حجازی سقّا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
و ارداف که همان کنایه است، بحث شده است. [۱۴۱]
محمد بن عمر فخر رازی، نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز، ج۱، ص۳۷۰ـ۳۷۱، چاپ احمد حجازی سقّا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
بیشتر این کتابها، تحت تأثیر دستهبندیها و تقسیمات ادب عربی است و از این جهت، مؤلفان فارسی زبان کار تازه ای انجام نداده اند. [۱۴۲]
محمد رضا شفیعی کدکنی، صور خیال در شعر فارسی، ج۱، ص۱۶۱، تهران ۱۳۶۶ ش.
از کتابهایی که درباره تشبیه و استعاره در شعر فارسی نوشته شده، انیس العشّاق اثر شرف الدین رامی (متوفی ۷۹۵) است که شامل استعارهها و تشبیهات شاعران است. [۱۴۳]
محمد رضا شفیعی کدکنی، صور خیال در شعر فارسی، ج۱، ص۱۶۱ـ۱۶۲، تهران ۱۳۶۶ ش.
۹.۴ - سده نهمدر اواخر سده نهم، محمود گاوان، وزیر ایرانیِ دربار بهمنیانِ دکن ، بر مناظر الانشاء (کتابی به فارسی در زمینه ترسّل) مقدمه ای نوشت و ضمن آن، به علم بیان نیز پرداخت. ۹.۵ - سده دهمدر سده دهم، عصام الدین ابراهیم اسفراینی (متوفی ۹۴۴) درباره استعاره و حقیقت و مجاز رساله ای نوشت که دو بار به زبان عربی ترجمه شد. برخی از کتابهای دیگری که در این باره به فارسی تألیف شده عبارتاند از: بیان البدیع از میرزا ابوطالب فندرسکی، نواده میرفندرسکی و شاگرد محمدباقر مجلسی، مشتمل بر دو علم بیان و بدیع [۱۴۴]
عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۵، ص۵۰۰، چاپ احمد حسینی، قمی ۱۴۰۱.
موهبت عُظمی و عَطیة کبری از سراج الدین اکبرآبادی متخلّص به آرزو (متوفی ۱۱۶۹)؛ تحفة السفر لنور البصر از بسملِ شیرازی؛ نخبة البیان از ملامهدی نراقی (متوفی ۱۲۰۹) و حدائق البلاغه اثر میرشمس الدین فقیر دهلوی (متوفی ۱۱۸۳) که چندین بار در شبه قاره هند به چاپ رسیده ولی متن فرانسوی آن ـ که اقتباس ژوزف گارسن دوتاسی است ـ علت اصلی شهرت آن است.۹.۶ - سده یازدهمبرخی از فرهنگهایی که در این باره مطالبی دارند عبارتاند از: ارمغان آصفی تألیف صاحب غنی که در آن استعارهها و صور خیال شاعران فارسی گرد آمده است [۱۴۵]
محمد رضا شفیعی کدکنی، صور خیال در شعر فارسی، ج۱، ص۱۶۴ـ ۱۶۵، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۱۴۶]
محمد رضا شفیعی کدکنی، صور خیال در شعر فارسی، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۱۴۷]
محمد رضا شفیعی کدکنی، صور خیال در شعر فارسی، ج۱، ص۱۶۷، تهران ۱۳۶۶ ش.
مصطلحات الشعراء تألیف اِمامْقُلی چگنی وارسته درباره استعارهها و مجازهای شاعران. در این اثر، نظر مؤلف بیشتر گزینش استعارههای رایج در زبان شاعران سده هشتم تا دوازدهم بوده است. [۱۴۸]
محمد رضا شفیعی کدکنی، صور خیال در شعر فارسی، ج۱، ص۱۶۷ـ ۱۶۸، تهران ۱۳۶۶ ش.
در سده یازدهم نیز محمدهادی، فرزند محمدصالح مازندرانی، کتاب فارسی انوارالبلاغه را تألیف کرد که تحت تأثیر مطوّل تفتازانی بود و برخی آن را ترجمه آن کتاب دانسته اند. [۱۴۹]
محمدهادی بن محمدصالح مازندرانی ، انوار البلاغة : در فنون معانی ، بیان و بدیع ،ص ۱۹ـ۲۰، چاپ محمدعلی غلامی نژاد تهران ۱۳۷۶ ش.
۹.۷ - دوره معاصردر دوره معاصر نیز راجع به علم بیان، آثاری به فارسی پدید آمده که چارچوب آنها بیان عربی است، از جمله: دُرَرالادب از حسام العلماء آق اِوْلی با ذکر مثالهای فراوان از فارسی هنجار گفتار تألیف سیّدنصرالله تقوی درباره معانی ، بیان و بدیع فارسی . مؤلف ، علاوه بر ذکر مثالهای معروف عربی ، کوشیده است که معادل فارسی ، از جمله ابیاتی از خود، نیز بیاورد. [۱۵۰]
نصرالله تقوی، هنجار گفتار: در فن معانی و بیان و بدیع فارسی،ج۱،ص۱۵۱، اصفهان ۱۳۶۳ ش
کتاب معانی و بیان از جلال الدین همائی که در آن برخی مباحث نوین ، مانند مَثَل و فرق آن با کنایه [۱۵۱]
جلال الدین همائی، معانی و بیان، ج۱، ص۱۹۰ـ۱۹۳، تهران ۱۳۷۰ ش.
و کنایات فصیح فارسی [۱۵۲]
جلال الدین همائی، معانی و بیان، ص ۱۹۵ـ۲۰۰،تهران ۱۳۷۰ ش.
مطرح شده است.۱۰ - تألیفات در راستای تحول علم بیاندر سالهای اخیر، برخی نقّادان و ادیبان کوشیدهاند تا در علم بیان تحولی پدید آورند؛ برخی از آنان عبارتاند از: امین الخولی که به مباحثی همچون زیبایی شناسی و ذوق و خیال در علوم بلاغی پرداخته و خواهان زدودن مسائل منطقی و فلسفی از مسائل بلاغی و بیانی شده است. [۱۵۳]
دائرة المعارف الاسلامیة، (بیروت، ذیل «البلاغة»، بی تا)، ذیل «البلاغة» (از امین خولی).
احمد شایب، استاد دانشگاه قاهره، نیز علوم بلاغی را شامل اسلوب و فنون ادبی میداند و در اسلوب، از کلمه، صورت، جمله، فقره و عبارت بحث میکند. [۱۵۴]
بَدْوی طبانه، البیان العربی، ج۱، ص۳۰۶ـ۳۰۷، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
محمدرضا شفیعی کدکنی نیز در کتاب صور خیال در شعر فارسی، نظرهای تازه خود را مطرح کرده است.۱۱ - فهرست منابع(۱) عبدالحسین آق اِوْلی، دُرَرالادب: در فن معانی، بیان، بدیع، (شیراز ۱۳۳۴ ش). (۲) حسن بن بشر آمِدی، الموازنة بین ابی تمّام و البُحتری، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (بیروت، تاریخ مقدمه ۱۳۶۳/۱۹۴۴). (۳) ابن ابی الاصبع، بدیع القرآن، چاپ حفنی محمدشرف، مصر ۱۳۷۷/۱۹۵۷. (۴) ابن ابی الاصبع، تحریرالتحبیر، چاپ حفنی محمدشرف، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳. (۵) ابن ابی الحدید، الفلک الدائر علی المثل السائر، چاپ احمد حوفی و بدوی طبانه، ریاض ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۶) ابن اثیر، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، چاپ احمد حوفی و بدوی طبانه، ریاض ۱۴۰۳ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۴. (۷) ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، الجزءالاول من کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸. (۸) ابن دُرَید، کتاب جمهرة اللغة، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸. (۹) ابن رشد، تلخیص کتاب ارسطوطالیس فی الجدل، چاپ محمد سلیم سالم، مصر ۱۹۸۰. (۱۰) ابن رشد، تلخیص کتاب ارسطوطالیس فی الشعر، در ارسطو، فن الشعر، ترجمه و چاپ عبدالرحمان بدوی، قاهره ۱۹۵۳. (۱۱) ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۲) ابن طباطبا، عیارالشعر، چاپ طه حاجری و محمد زغلول سلام، قاهره ۱۹۵۶. (۱۳) ابن قتیبه، تأویل مشکل القرآن، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۳۹۳/ ۱۹۷۳. (۱۴) ابن معتز، کتاب البدیع، چاپ کراتشکوفسکی، لندن ۱۹۳۵، چاپ افست بغداد ۱۹۶۷. (۱۵) ابن منظور، لسان العرب، قم ۱۳۶۳ ش. (۱۶) ابن ندیم، کتاب الفهرست، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش. (۱۷) ابن وهب کاتب، کتاب نقد النثر (= البرهان فی وجوه البیان)، منسوب به قدامة بن جعفر، چاپ طه حسین و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱. (۱۸) معمر بن مثنّی ابوعبیده، مجازالقرآن، چاپ محمد فؤاد سزگین، قاهره ۱۹۸۸. (۱۹) ارسطو، فن الشعر، ترجمه و چاپ عبدالرحمان بدوی، قاهره ۱۹۵۳. (۲۰) عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قمی ۱۴۰۱. (۲۱) محمد بن طیّب باقلانی، اعجازالقرآن، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۹۷۷. (۲۲) بَدْوی طبانه، البیان العربی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۲۳) بَدْوی طبانه، علم البیان، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۱/۱۹۶۲). (۲۴) نصرالله تقوی، هنجار گفتار: در فن معانی و بیان و بدیع فارسی، اصفهان ۱۳۶۳ ش. (۲۵) عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ حسن سندوبی، قاهره ۱۳۵۱/ ۱۹۳۲. (۲۶) عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر (تاریخ مقدمه ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵)، چاپ افست بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹. (۲۷) عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، اسرارالبلاغة، چاپ عبدالمنعم خفاجی و عبدالعزیز شرف، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۲۸) عبدالقاهربن عبدالرحمان جرجانی، دلائل اعجاز، چاپ محمد رشیدرضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸. (۲۹) علی بن عبدالعزیز جرجانی، الوساطة بین المتنبّی و خصومه، چاپ احمد عارف زین، صیدا ۱۳۳۱. (۳۰) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش. (۳۱) ابراهیم بن علی حُصری، زهرالا´داب و ثمرالالباب، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۳. (۳۲) حمد بن محمد خطّابی، بیان اعجازالقرآن، در ثلاث رسائل فی اعجازالقرآن، چاپ محمد خلف الله و محمد زغلول سلام، مصر (بی تا). (۳۳) محمد بن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علوم البلاغة: المعانی و البیان و البدیع، بیروت (بی تا). (۳۴) محمد بن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علوم البلاغه، مصر (بی تا). (۳۵) عبدالله بن محمد خفاجی، سرّالفصاحة، چاپ عبدالمتعال صعیدی، مصر ۱۳۷۲/ ۱۹۵۳. (۳۶) دائرة المعارف الاسلامیة، (بیروت، بی تا)، ذیل «البلاغة» (از امین خولی). (۳۷) محمد بن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش. (۳۸) محمد بن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش. (۳۹) علی بن عیسی رمّانی، النکت فی اعجاز القرآن، در ثلاث رسائل فی اعجازالقرآن، چاپ محمد خلف الله و محمد زغلول سلام، مصر (بی تا). (۴۰) عبدالحسین زرین کوب، شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، تهران ۱۳۷۲ ش. (۴۱) محمود بن عمر زمخشری، الکشّاف، چاپ مصطفی حسین احمد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۴۲) قاسم بن محمد سِجِلماسی، المنزع البدیع فی تجنیس اسالیب البدیع، چاپ علال غازی، رباط ۱۴۰۱/۱۹۸۰. (۴۳) یوسف بن ابی بکر سکّاکی، مفتاح العلوم، قاهره ۱۳۵۶/۱۹۳۷. (۴۴) محمد بن حسین شریف رضی، تلخیص البیان فی مجازات القرآن، چاپ محمد عبدالغنی حسن، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶. (۴۵) محمد بن حسین شریف رضی، المجازات النبویّة، چاپ طه محمد زینی، قاهره ۱۹۶۸، چاپ افست قم (بی تا). (۴۶) محمد رضا شفیعی کدکنی، صور خیال در شعر فارسی، تهران ۱۳۶۶ ش. (۴۷) محمد بن قیس شمس قیس، المعجم فی معاییر اشعار العجم، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۰ ش. (۴۸) شوقی ضیف، البلاغة تطور و تاریخ، قاهره ۱۹۸۷. (۴۹) عبدالعزیز عتیق، علم البیان، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵. (۵۰) حسن بن عبدالله عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر، چاپ علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱. (۵۱) محمد بن محمد فارابی، رسالة فی قوانین صناعة الشعراء، در ارسطو، فن الشعر، ترجمه و چاپ عبدالرحمان بدوی، قاهره ۱۹۵۳. (۵۲) محمد بن عمر فخر رازی، نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز، چاپ احمد حجازی سقّا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۵۳) یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، ج ۱، چاپ احمد یوسف نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵، چاپ افست تهران (بی تا). (۵۴) قدامة بن جعفر، نقدالشعر، چاپ محمدعیسی منون، (قاهره) ۱۳۵۲/۱۹۳۴. (۵۵) محمد هادی بن محمدصالح مازندرانی، انوار البلاغة: در فنون معانی، بیان و بدیع، چاپ محمدعلی غلامی نژاد تهران ۱۳۷۶ ش. (۵۶) محمد بن یزید مبرّد، الکامل، چاپ محمد احمد دالی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷. (۵۷) جلال الدین همائی، معانی و بیان، تهران ۱۳۷۰ ش. ۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بیان در علم بلاغت»، شماره۲۳۳۱. سایت اندیشه قم |