بلیغرسا و گویا بیان کردن مقصود را بلاغت گویند و کسی که با بهرهگیری از روشهای بلاغت سخن میگوید بلیغ گفته میشود. این عنوان به مناسبت در باب صلات به کار رفته است. ۱ - تعریف بلاغتبلاغت در سخن آن است که گوینده، مراد خود را برای مخاطب، گویا و رسا بیان کند. برای این مقصود لازم است از واژههای مأنوس نزد مخاطب و مطابق با معنا و مراد و متناسب با اقتضای مقام، استفاده کند. ۲ - تعریف بلیغبه کسی که با بهرهگیری از این ویژگیها سخن میگوید «بلیغ» گفته میشود. ۳ - بلاغت در خطیب جمعهخطیب جمعه مستحب است بلیغ باشد. امام خمینی در تحریرالوسیله در این باره مینویسد: «و ینبغی ان یکون الخطیب بلیغاً مراعیاً لمقتضیات الاحوال بالعبارات الفصیحة الخالیة عن التعقید، عارفاً بما جری علی المسلمین فی الاقطار، سیّما قطره، عالماً بمصالح الاسلام و المسلمین، شجاعاً لا یلومه فی اللَّه لومة لائم، صریحاً فی اظهار الحقّ و ابطال الباطل حسب المقتضیات و الظروف، مراعیاً لما یوجب تاثیر کلامه فی النفوس؛ من مواظبة اوقات الصلوات، و التلبّس بزیّ الصالحین و الاولیاء، و ان یکون اعماله موافقاً لمواعظه و ترهیبه و ترغیبه، و ان یجتنب عمّا یوجب وهنه و وهن کلامه؛ حتّی کثرة الکلام و المزاح و ما لا یَعنی. کلّ ذلک اخلاصاً للَّه تعالی و اعراضاً عن حُبّ الدنیا و الرئاسة - فانّه راس کلّ خطیئة - لیکون لکلامه تاثیر فی النفوس. و یستحبّ له ان یتعمّم فی الشتاء و الصیف، و یتردّی ببرد یمنی او عدنی، و یتزیّن، و یلبس انظف ثیابه متطیّباً، علی وقار و سکینة، و ان یسلّم اذا صعد المنبر، و استقبل الناس بوجهه، و یستقبلونه بوجوههم، و ان یعتمد علی شیء من قوس او عصا او سیف، و ان یجلس علی المنبر امام الخطبة حتّی یفرغ المؤذّنون.» [۳]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۲۴۷، کتاب الصلاة، البحث فی صلاة الجمعة، القول فی شرائط صلاة الجمعة، مسالة۱۴.
یعنی: سزاوار است که خطیب (جمعه) بلیغ و خوشبیان باشد و با تعبیرهای رسا، بدون پیچیدگی، مقتضای حال را رعایت کند و به آنچه که بر مسلمین در تمام نواحی جهان مخصوصاً منطقه خودش میگذرد شناخت داشته باشد و مصالح اسلام و مسلمین را بداند، با شجاعت باشد که در راه خدا از ملامت هیچ سرزنش کنندهای نترسد و در اظهار حق و ابطال باطل بر اساس مقتضیات و ظروف خاص، صراحت داشته باشد و آنچه را که موجب تاثیر کلامش در قلبهای مردم میشود مراعات کند - از قبیل مواظبت نمودن بر اوقات نمازها و ملبّس بودن به لباس صُلحا و اولیا و کارهایش با نصایح و تشویقها و انذارهایش موافق باشد - و از چیزهایی که موجب بیارزش شدن او و حرفهایش میشود، حتی از زیاد حرفزدن و شوخیکردن و حرفهای بیفایده اجتناب نماید و همه اینها خالصاً برایخدای متعال و بهخاطر اعراض (روگردانی) از علاقه به دنیا و ریاست باشد، - زیرا حبّ دنیا سرمنشا هر گناه است - تا اینکه کلامش در قلبها اثر کند.۴ - پانویس
۵ - منبع• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۱۲۸. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |