بهمن میرزابهمنمیرزا (د ۱۳۰۱ق/۱۸۸۴م)، شاهزاده ادیب و دانشپرور، چهارمین پسر عباسمیرزا نایبالسلطنه (د ۱۲۴۹ق/۱۸۳۳م) و برادر محمدشاه قاجار میباشد. ۱ - تولداستوری تاریخ تولد او را حدود سال ۱۲۲۵ق/۱۸۱۰م آورده است. [۱]
Storey، C A، Persian Literature، London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۸۹۳London، ۱۹۷۲.
[۲]
ناصرالدین شاه، روزنامه خاطرات در سفر اول فرنگستان، ج۱، ص۳۷۰، به کوشش فاطمه قاضیها، تهران، ۱۳۷۷ش.
از سالهای آغازین زندگی بهمنمیرزا و دوران جوانی او اطلاعی در دست نیست.۲ - مناصب حکومتیظاهراً اولین منصب او حکومت بر اردبیل، مشکین و طالش در سالهای ۱۲۴۷-۱۲۴۹ق بوده است. [۳]
احمد گلچین معانی، تاریخ تذکرههای فارسی، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳، تهران، ۱۳۴۸ش.
[۴]
احمد گلچین معانی، تاریخ تذکرههای فارسی، ج۱، ص۳۳۸، تهران، ۱۳۴۸ش.
وی تا ۱۲۵۰ق در اردبیل به سر برد. در این سال که مقارن جلوس موقت محمدشاه (سل ۱۲۵۰-۱۲۶۴ق) در تبریز است، به دستور برادر در شهر میانه بدو پیوست و راهی پایتخت شد و در همین سال از جانب محمدشاه به حکمرانی تهران رسید [۵]
علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، اکسیر التواریخ، ج۱، ص۴۲۶، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۶]
علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، اکسیر التواریخ، ج۱، ص۴۳۰، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۷]
رضاقلی هدایت، ملحقات روضةالصفا، ج۱۰، ص۱۴۶، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۸]
مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۱، ص۱۹۵، تهران، ۱۳۵۷ش.
و در ۱۲۵۱ق به حکومت بروجرد و سلاخور منصوب شد. [۹]
محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج۳، ص۱۶۳۳، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۱۰]
علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، اکسیر التواریخ، ج۱، ص۴۴۱، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۷۰ش.
در ۱۲۵۲ق بار دیگر حاکم تهران شد و پس از آن حکومت همدان به او واگذار گردید. [۱۱]
محمدجعفر خورموجی، تاریخ قاجار (حقایقالاخبارناصری)، به کوشش حسین خدیو جم، تهران، ۱۳۴۴ش.
[۱۲]
احمد گلچین معانی، تاریخ تذکرههای فارسی، ج۱، ص۳۳۸، تهران، ۱۳۴۸ش.
بهمن میرزا در ۱۲۵۷ق/۱۸۴۱م در پی درگذشت برادرش، قهرمان میرزا به حکومت آذربایجان منصوب شد و به تبریز رفت [۱۳]
نادرمیرزاقاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، ج۱، ص۲۴۷، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ۱۳۷۳ش.
[۱۴]
مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۱، ص۱۹۵، تهران، ۱۳۵۷ش.
و ظاهراً تا ۱۲۶۳ق در این منصب باقی بود. [۱۵]
محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج۳، ص۱۶۸۴، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۱۶]
نادرمیرزاقاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، ج۱، ص۲۴۷، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ۱۳۷۳ش.
۳ - شورش علیه محمدشاهبیماری محمدشاه و اوضاع آشفته کشور در ۱۲۶۱ق زمینه بروز شورشها و آشفتگیهایی را در سراسر ایران فراهم آورد. از جمله در ۱۲۶۲ق آصفالدوله، دایی بهمنمیرزا و فرزندش، حسنخان سالار در خراسان سر به شورش برداشتند و بهمنمیرزا را که تا آن زمان حاکم آذربایجان بود، به سودای تاج و تخت فریفتند و به همداستانی در فتح دارالخلافه تهران برانگیختند. [۱۷]
رضاقلی هدایت، ج۱۰، ص۲۹۱، ۳۱۹-۳۲۰، محمدیوسف ریاضی هروی، عینالوقایع، به کوشش محمدآصف فکرت، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۱۸]
محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج۳، ص۱۶۷۵، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۱۹]
محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج۳، ص۱۶۷۷، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۲۰]
محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج۳، ص۱۶۸۴، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش.
محمدشاه پس از آگاهی از ماجرا، با مشورت و همفکری حاجی میرزا آقاسی، صدر اعظم وقت خسروخان گرجی را برای سرکوب رضاقلی خان ـ والی کردستان که گفته میشد با بهمنمیرزا همرأی و همراه شده است ـ پنهانی روانه کردستان و تبریز کرد. بهمنمیرزا پس از اطلاع از مأموریت خسروخان، از احتمال حمله او به آذربایجان به هراس افتاد و با شتاب تمام خود را به تهران رساند و چون صدراعظم حاجی میرزا آقاسی از دیدار با وی امتناع کرد به ناچار به حضور شاه رفت و با آنکه شاه از او دلجویی کرد و به وی امان داد، از بیم جان و مال به سفارت روسیه پناه برد. [۲۱]
رضاقلی هدایت، ملحقات روضةالصفا، ج۱۰، ص۳۴۲-۳۴۵، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۲۲]
محمدتقی سپهر، ناسخالتواریخ، ج۳، ص۱۱۸-۱۲۳، به کوشش محمدباقر بهبهودی، تهران، ۱۳۸۵ش.
[۲۳]
جهانگیر میرزا، تاریخ نو، ص۳۰۶-۳۰۸، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۷ش.
نادر میرزا، پسرخاله بهمنمیرزا همراهی و شرکت بهمنمیرزا را در این آشوب اتهامی بیاساس میشمارد و پناهندگی وی به سفارت روس را معلول این اتهام میداند و چنین اظهارنظر میکند که این اتهام نتیجه دشمنی و سعایت صدراعظم، و ساخته و پرداخته تاریخنویسان است. [۲۴]
نادرمیرزاقاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، ج۱، ص۲۴۷-۲۴۸، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ۱۳۷۳ش.
۴ - اقامت در روسیهبهمنمیرزا سرانجام به همراه خانواده و بخشی از ثروت خود راهی تفلیس شد و پس از ۳ سال به قراباغ نقل مکان کرد و همانجا اقامت گزید. [۲۵]
نادرمیرزاقاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، ج۱، ص۲۴۸، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ۱۳۷۳ش.
[۲۶]
محمدتقی سپهر، ناسخالتواریخ، ج۳، ص۱۲۳، به کوشش محمدباقر بهبهودی، تهران، ۱۳۸۵ش.
وی در مدت اقامت در روسیه مقرری قابل توجهی نیز از امپراتوری روس دریافت میکرد و در رفاه کامل روزگار میگذراند. [۲۷]
نادرمیرزاقاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، ج۱، ص۲۴۷-۲۴۸، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ۱۳۷۳ش.
به گفته کنت دوگوبینو، وزیرمختار فرانسه در تهران، پس از مرگ محمدشاه و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه (سل ۱۲۶۴-۱۳۱۳ق/۱۸۴۸-۱۸۹۶م) دولت روسیه تلاش میکرد تا بهمنمیرزا را به ایران بازگرداند و بر تخت سلطنت بنشاند. [۲۸]
مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۱، ص۱۹۷، تهران، ۱۳۵۷ش.
در این میان، دولت انگلیس میکوشید تا اللهیارخان آصفالدوله را از بغداد به ایران آورد و به قدرت رساند. سرانجام، روس و انگلیس بر سرانتخاب بهمن میرزا به عنوان نایبالسلطنه به توافق رسیدند، اما امیرکبیر در برابر هر دو تلاش ایستاد و با هردو درخواست مخالفت کرد. [۲۹]
فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۲۰۱، ۱۳۵۵ش.
[۳۰]
فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۲۳۵، ۱۳۵۵ش.
[۳۱]
فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۶۷۷، ۱۳۵۵ش.
ظاهراً شورش سالار، پسر آصفالدوله در خراسان که پس از جلوس ناصرالدینشاه همچنان ادامه داشت [۳۲]
فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲، ۱۳۵۵ش.
و شورشهایی که گفته میشد به تحریک بهمنمیرزا در تهران صورت گرفته است، از جمله شورش نظامی ۱۲۶۵ق/۱۸۴۹م، [۳۳]
فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۲۰۰، ۱۳۵۵ش.
نیز نفوذ و وجاهت بهمنمیرزا در آذربایجان در ایستادگی و مخالفت امیرکبیر مؤثر بوده است. [۳۴]
رابرت گرانت واتسن، تاریخ قاجار، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷، ترجمه عباسقلی آذری، تهران، ۱۳۴۰ش.
دولتهای روس و انگلیس که وجود امیرکبیر را مانعی جدی برسر راه خود میدیدند، اینبار به اندیشه صدارت بهمنمیرزا افتادند [۳۵]
فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲، ۱۳۵۵ش.
که این تلاش نیز به ثمر نرسید؛ به خصوص که ناصرالدین شاه نسبت به بهمنمیرزا بدبین بود و در او به چشم دشمن مینگریست و به همین سبب در روزنامه خاطرات خود با لحنی بسیار توهینآمیز از او یاد کرده است. [۳۶]
ناصرالدین شاه، روزنامه خاطرات در سفر اول فرنگستان، ج۱، ص۳۶۹-۳۷۱، به کوشش فاطمه قاضیها، تهران، ۱۳۷۷ش.
۵ - نسل بهمنمیرزابه گفته نادرمیرزا، از بهمن میرزا بیش از ۱۰۰ فرزند و نواده به جا ماند. برخی از پسران او در دولت روسیه صاحب منصب و دارای مشاغل مهم نظامی بودند [۳۷]
نادرمیرزاقاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، ج۱، ص۲۴۸، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ۱۳۷۳ش.
[۳۸]
ناصرالدین شاه، روزنامه خاطرات در سفر اول فرنگستان، ج۱، ص۵۳، به کوشش فاطمه قاضیها، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۳۹]
ناصرالدین شاه، روزنامه خاطرات در سفر اول فرنگستان، ج۱، ص۳۷۰، به کوشش فاطمه قاضیها، تهران، ۱۳۷۷ش.
و ظاهراً اخلالهایی از سوی برخی از اعضای خانواده او تا اوایل سلطنت احمدشاه (سل ۱۳۲۷-۱۳۴۴ق) ایجاد شد که به جایی نرسید. [۴۰]
حسین سعادت نوری، رجال دوره قاجاریه، ج۱، ص۶۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
بهمنمیرزا سرانجام در شوشی، از شهرهای قرهباغ در ۷۶ سالگی درگذشت. [۴۱]
مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۱، ص۱۹۸، تهران، ۱۳۵۷ش.
۶ - اوصاف بهمنمیرزابهمنمیرزا را شاهزادهای کدخدامنش، حاکمی عادل [۴۲]
نادرمیرزاقاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، ج۱، ص۲۴۷-۲۴۸، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ۱۳۷۳ش.
و ادیبی دانشپرور معرفی کردهاند که کتابهای نفیسی در زبان فارسی به نام او و به تشویق او تألیف و ترجمه شد. [۴۳]
یادگار، تهران، ۱۳۲۵ش، س۳، شم ۴، ص۸، محمد قزوینی، «وفیات معاصرین»، یادگار، تهران، ۱۳۲۵ش، س۳، شم ۴.
[۴۴]
فضلالله حسینی شیرازی خاوری، تذکره خاوری (خاتمهروزنامچه همایون)، ج۱، ص۸۷، به کوشش همایون محدث، زنجان، ۱۳۷۹ش.
۷ - اقدامات ارزندهاز اقدامات بسیار ارزنده بهمنمیرزا سفارش ترجمه الف لیلة و لیلة (هزارو یک شب) به استاد خود، عبداللطیف طسوجی تبریزی است. وی این کتاب را از عربی به فارسی شیوا و روان ترجمه کرد. افزون بر این، به خواهش بهمنمیرزا، میرزا محمدعلی خان سروش اصفهانی اشعار عربی این کتاب را با اشعار فارسی که خود سروده بود و یا از شعر شعرای برجسته برگزیده بود، جایگزین کرد. [۴۵]
محمدتقی بهار، سبکشناسی، ج۳، ص۳۶۹، تهران، ۱۳۳۷ش.
[۴۶]
یادگار، تهران، ۱۳۲۷ش، س۵، شم ۱-۲، ص۱۰۲-۱۰۳، محمد قزوینی، «وفیات معاصرین»، یادگار، تهران، ۱۳۲۷ش، س۵، شم ۱-۲.
بهمنمیرزا در ۱۲۴۷ق پیش از جلوس محمدشاه و به دستور وی به تألیف تذکرهای پرداخت و آن را به نام محمدشاه، تذکره محمدشاهی نامید. این تذکره در ۳ رشته (باب) نوشته شده است: رشته نخست در ذکر متقدمین، شامل شرح حال ۱۳۳ شاعر تا پایان سده ۱۲ق که بر اساس حروف الفبا تنظیم شده است؛ [۴۷]
روزنامه خاطرات در سفر اول فرنگستان، به کوشش فاطمه قاضیها، تهران، ۱۳۷۷ش.
در این رشته شرح حال ۱۳ شاعر آمده است؛ رشته سوم در احوال شعرای معاصر است که به استثنای شاهزادگان به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده است. این رشته شامل ۵۷ شاعر است که با شرح احوال قائممقامفراهانی آغاز میشود و به واله اصفهانی پایان میپذیرد. [۴۸]
احمد گلچین معانی، تاریخ تذکرههای فارسی، ج۱، ص۳۳۰-۳۳۱، تهران، ۱۳۴۸ش.
بهمنمیرزا تکملهای براین تذکره در ۴ مجلد نگاشته، و آن را در ۱۲۵۶ق به پایان برده است. وی در این تکمله، به ذکر نمونه اشعار شاعرانی پرداخته که در تذکره خود شرح احوال آنان را بازگفته است. [۴۹]
احمد گلچین معانی، تاریخ تذکرههای فارسی، ج۱، ص۳۳۷-۳۳۸، تهران، ۱۳۴۸ش.
تذکره محمدشاهی و تکمله آن تاکنون به چاپ نرسیده است. از این تذکره نسخههای خطی بسیاری در کتابخانههای مختلف نگهداری میشود. [۵۰]
احمد منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، ج۳، ص۱۸۸۶، تهران، ۱۳۷۶ش.
۸ - فهرست منابع(۱) فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، ۱۳۵۵ش. (۲) علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، اکسیر التواریخ، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۷۰ش. (۳) محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۴) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، تهران، ۱۳۵۷ش. (۵) محمدتقی بهار، سبکشناسی، تهران، ۱۳۳۷ش. (۶) جهانگیر میرزا، تاریخ نو، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۷ش. (۷) فضلالله حسینی شیرازی خاوری، تذکره خاوری (خاتمهروزنامچه همایون)، به کوشش همایون محدث، زنجان، ۱۳۷۹ش. (۸) محمدجعفر خورموجی، تاریخ قاجار (حقایقالاخبارناصری)، به کوشش حسین خدیو جم، تهران، ۱۳۴۴ش. (۹) محمدیوسف ریاضی هروی، عینالوقایع، به کوشش محمدآصف فکرت، تهران، ۱۳۷۲ش. (۱۰) محمدتقی سپهر، ناسخالتواریخ، به کوشش محمدباقر بهبهودی، تهران، ۱۳۸۵ش. (۱۱) حسین سعادت نوری، رجال دوره قاجاریه، تهران، ۱۳۶۴ش. (۱۲) محمد قزوینی، «وفیات معاصرین»، یادگار، تهران، ۱۳۲۵ش، س۳، شم ۴. (۱۳) محمد قزوینی، «وفیات معاصرین»، یادگار، تهران، ۱۳۲۷ش، س۵، شم ۱-۲. (۱۴) احمد گلچین معانی، تاریخ تذکرههای فارسی، تهران، ۱۳۴۸ش. (۱۵) احمد منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، تهران، ۱۳۷۶ش. (۱۶) نادرمیرزا قاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ۱۳۷۳ش. (۱۷) ناصرالدین شاه، روزنامه خاطرات در سفر اول فرنگستان، به کوشش فاطمه قاضیها، تهران، ۱۳۷۷ش. (۱۸) رابرت گرانت واتسن، تاریخ قاجار، ترجمه عباسقلی آذری، تهران، ۱۳۴۰ش. (۱۹) رضاقلی هدایت، ملحقات روضةالصفا، تهران، ۱۳۳۹ش. (۲۰) Storey، C A، Persian Literature، London، ۱۹۷۲. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بهمن میرزا»، شماره۵۲۸۷. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|