امامان دعوتگران به خداونددر این مقاله فراز «السلام علی الدعاة الی اللّه» را از زیارت جامعه کبیره پی میگیریم و به شرح آن میپردازیم. فهرست مندرجات۲ - دعوت به خدا، هدف نهایی انبیا ۳ - اثرات پذیرش دعوت حق ۳.۱ - بهترین زندگی ۳.۲ - حیوة طیبه ۴ - اثرات عدم پذیرش دعوت حق ۴.۱ - معیشة ضنکا ۴.۲ - زندگی منهای خدا ۴.۲.۱ - اعتراف نیکسون ۵ - بعثت، برترین نعمت ۵.۱ - معنای منت در آیه و لقد من الله ۶ - بهترین گفتار ۷ - امامان نور و امامان نار ۷.۱ - امامان نار ۷.۲ - امامان نور ۷.۲.۱ - امامان مصداق بارز امامان نور ۸ - اقسام دعوتها ۸.۱ - دعوت به غیر خدا ۸.۲ - دعوت به خدا ولی خودسرانه ۸.۳ - دعوت به خدا به اذن خدا ۹ - پانویس ۱۰ - منبع ۱ - امامان دعوت کنندگان به خداوند«السلام علی الدعاة الی اللّه» سلام بر شما امامان که دعوت کنندگان به سوی خدا هستید. «امامان خلیفة اللّه فی الارض» هستند، همان راه را میروند که خداوند متعال برایشان تعیین کرده و همان منش را دارند که ذات مقدّس ربوبی دارد. «و اللّه یدعوا الی دارالسلام؛ خداوند دعوت به سرای صلح و سلامت میکند». امامان اوصیاء نبی اکرم(ص) هستند، رسالت اصلی پیامبر اکرم «دعوت انسانها» به خداست «یا ایها النبی انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الی اللّه باذنه و سراجاً منیراً؛ ای پیامبر ما تو را به عنوان گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده و تو را دعوت کننده به سوی اللّه به فرمان او قرار دادیم و چراغ روشنی بخش» «و انک لتدعوهم الی صراط مستقیم؛ به طور قطع و یقین تو آنها را به صراط مستقیم دعوت میکنی.» آنچه مهم است «آشتی دادن مردم با خداوند است» و این رسالت اصلی انبیاء است. درست است که انبیاء در پی تربیت جامعهای بودند که خود قائم به قسط باشند «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط...؛ تحقیقاً ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم و با آنها کتاب آسمانی و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.» ولی این هدف میانی است. ۲ - دعوت به خدا، هدف نهایی انبیاهدف نهائی دعوت الی اللّه است. هدف اصلی همه رسالتها آن است که مردم با خدا آشنا شده او را بپرستند. «و لقد بعثنا فی کل امة رسولاً ان اعبدوا اللّه واجتنبوا الطاغوت...؛ و ما در هر امتی رسولی فرستادیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.» فطرت انسانها فطرت خداجویانه است از این رو سعادت و کمال و خیر و صلاح و فلاح انسان در معرفت خداوند و پرستش و پیمودن راه قرب به خداوند است ولی از آنجا که انسان طبیعتاً اجتماعی است و اگر بر جامعه، نظامات متعادل اجتماعی حکمفرما نباشد حرکت خداجویانه انسانها امکانپذیر نیست پیامبران به اقامه عدل و قسط و نفی ظلم و تبعیض پرداختهاند. یعنی اقامه قسط مقدمهای است برای صاف شدن جاده سعادت انسانها برای قرب به خداوند، لیکن مقدمهای که خود هم ارزش ذاتی دارد. «این است که معارف اسلامی ما میگوید: دارندگان اخلاق فاضله از قبیل عدالت، احسان، جود و غیره هر چند مشرک باشند اعمالشان در جهان دیگر بی اثر نیست اینگونه افراد اگر کفر و شرکشان از روی عناد نباشد به نوعی در جهان دیگر مأجورند.» [۶]
مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲، از۱۷۵-۱۷۹.
بهرحال هدف نهائی رسالتها دعوت به خداست. در این ره انبیا چون ساربانند دلیل و رهنمای کاروانند وزایشان سید ما گشت سالار هم او اول هم او آخر در این کار بر او ختم آمده پایان این راه در او منزل شده ادعوا الی اللّه مقام دلگشایش جمع جمع است جمال جانفزایش شمع جمع است [۷]
گلشن راز.
۳ - اثرات پذیرش دعوت حق۳.۱ - بهترین زندگیدعوت به خدا یعنی دعوت به بهترین زندگی «دعوت به خدا» یعنی دعوت به راه سعادت، دعوت به خداوند یعنی دعوت به بهترین زندگی. «یا ایها الّذین آمنوا استجیبوا للّه و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم...؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به چیزی میخواند که مایه حیاتتان است.» تفسیر درست زندگی را باید در مکتب حیات بخش اسلام دید. ۳.۲ - حیوة طیبهپذیرش دعوت حق یعنی مفتخر شدن به «حیوة طیبة». «من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیوة طیبة و لنجزینّهم اجرهم باحسن ماکانوا یعملون؛ هر کس عمل صالح کند در حالی که مؤمن است خواه مرد باشد یا زن به او حیات پاکیزه میبخشیم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام دادند خواهیم داد.» «حیوة طیبة» یعنی زندگی پاکیزه؛ ۴ - اثرات عدم پذیرش دعوت حق۴.۱ - معیشة ضنکانقطه مقابل آن «حیات خبیثه» است حیات خبیثه کدام است؟ آن زندگی که خدا و معنویت در آن غایب است. «و من اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکاً؛ و هر کس از یاد من روی گردان شود زندگی تنگ و سختی خواهد داشت...» ۴.۲ - زندگی منهای خدازندگی منهای خدا یعنی معیشت ضنک. زندگی منهای خدا یعنی غرق در شهوات و حرص و طمع شدن، زندگی منهای خدا یعنی زندگی منهای اخلاق و ارزشهای الهی، زندگی منهای خدا یعنی زندگی حیوانی! «... لهم قلوب لایفقهون بها و لهم اعین لایبصرون بها و لهم آذان لایسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضلّ و اولئک هم الغافلون؛ دلهایی دارند که با آن حقایق را دریافت نمیکنند، چشمانی دارند که با آنها نمیبینند و گوشهائی دارند که با آنها نمیشنوند آنان همانند چهارپایانند بلکه گمراه ترند آری آنان همانا غافلانند.» «... و الّذین کفروا یتمتعون و یأکلون کما تأکل الانعام و النار مثویً لهم؛ و آنان که کافرانند از متاع زود گذر دنیا بهره میگیرند و همچون چهارپایان میخورند و سرانجام آتش دوزخ جایگاه آنهاست» زندگی شیرین در سایه ایمان و اعتقاد به خداست. «الا بذکر اللّه تطمئن القلوب؛ آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد» و زندگی منهای خدا ناکامی مدام است. و این همان چیزی است که غافلان نیز به آن معترفند. ۴.۲.۱ - اعتراف نیکسون«رئیس جمهور اسبق آمریکا (کشور شیطان بزرگ) نیکسون در نخستین نطق ریاست جمهوریش به این واقعیت اعتراف کرد و گفت: ما گرداگرد خویش زندگانیهای توخالی میبینیم در آرزوی ارضاء شدن هستیم ولی هرگز ارضاء نمیشویم.» یکی دیگر از مردان معروف آنها که نقش او در جامعه به اصطلاح شادی آفریدن برای همه بود میگوید: «من میبینم انسانیت در کوچه تاریکی میدود که در انتهای آن جز نگرانی مطلق نیست.» [۱۵]
معمای هستی، ص۵۰-۵۱.
۵ - بعثت، برترین نعمتبر این اساس بهترین خدمت به بشریت دعوت به دین و معنویت است لذاست که «بعثت» انبیاء نعمت بزرگ خداوند بر مردم است «لقد منّ اللّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب والحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین؛ تحقیقاً خداوند بر مؤمنان منت نهاد(نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.» ۵.۱ - معنای منت در آیه و لقد من الله(کلمه منت در اصل از «من» به معنای سنگهائی است که با آن وزن میکنند، به همین دلیل هر نعمت سنگین و گرانبهائی را «منت» گویند که اگر جنبه عملی داشته باشد یعنی کسی عملاً نعمت بزرگی به دیگری بدهد کاملاً زیبا و ارزنده است و اما گر کسی کار کوچک خود را با سخن بزرگ کند و به رخ افراد بکشد کاری است بسیار زشت بنابراین منتی که نکوهیده است به معنای بزرگ شمردن نعمتها در گفتار است اما منتی که زیبنده است همان بخشیدن نعمتهای بزرگ است). [۱۸]
مفردات راغب.
۶ - بهترین گفتاربهترین گفتار، گفتاری است که محتوای آن دعوت به خداوند باشد، «و من احسن قولاً ممن دعا الی اللّه و عمل صالحاً و قال انّنی من المسلمین؛ گفتار چه کسی بهتر است از آن کس که دعوت به سوی خدا میکند و عمل صالح انجام میدهد و میگوید من از مسلمین هستم.» مراد از آیه آن است که هیچکس سخنانش از داعیان به سوی خدا و منادیان توحید بهتر نیست همان منادیانی که با عمل صالح خویش دعوت زبانی خود را تأکید و تثبیت میکنند و با اعتقاد به اسلام و تسلیم در برابر حق بر عمل صالح خویش صحه میگذارند. پیامبران و امامان سلام اللّه علیهم اجمعین بالاترین خدمتگزاران بشریتند که بهترین خدمتها را به انسانیت نمودند، راه سعادت را به آنان آموختند. ۷ - امامان نور و امامان ناردر قرآن کریم سخن از دو نوع رهبر در تاریخ بشریت است. ۷.۱ - امامان ناریکی رهبرانی که مردم را دعوت به آتش میکنند: فرعون و هامان و اطرافیانش یک مصداق این نوع رهبرانند: «وجعلناهم ائمة یدعون الی النار و یوم القیامة لاینصرون؛ ما آنها را پیشوایانی که دعوت به آتش میکنند قرار دادیم و روز رستاخیز یاری نخواهند داشت.» اینان امامان نارند، مردم را هدایت میکنند به راهی که سرانجام آن چیزی جز جهنم نیست. در قیامت نیز بهمراه رهروانشان به جهنم میروند: «یقدم قومه یوم القیامة فاوردهم النار؛ فرعون پیشاپیش قومش در قیامت حرکت میکند و آنها را وارد دوزخ میسازد.» ۷.۲ - امامان نورنقطه مقابل آنان امامان هدایتند آنان که هدایتگر مردم به سوی خدا و معنویت و ارزشها هستند: «وجعلناهم ائمة یهدون بامرنا و اوصینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوة و ایتاء الزکوة و کانوا لنا عابدین؛ و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت میکردند و انجام کارهای نیک و بر پاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و آنها تنها مرا پرستش میکردند.» این امامان فرمان خدا را بر فرمان خلق و اراده خودشان مقدم میدارند و حکم او را برترین احکام میدانند در حالی که امامان نار فرمان خویش را بر فرمان خدا مقدم میدارند و حکم خویش را قبل از حکم او میشمرند. ۷.۲.۱ - امامان مصداق بارز امامان نوراز مصادیق بارز امامان نور و هدایت، امامان معصوم(ع) هستند که تمام ویژگیهای ذکر شده در آیه را دارند، برای امامان ما امر و دستور خدا در رأس بود، کانون فعل خیرات بودند اقامه نماز و ایتاء زکوة روند عادی زندگی آنها بود و پیوسته در حوزه بندگی حضرت حق بودند. ۸ - اقسام دعوتهاآنچه در دعوت امامان حائز اهمیت است اینست که این دعوت به خداوند هم به اذن اوست توضیح آنکه دعوتها اقسامی دارد: ۸.۱ - دعوت به غیر خداگاه دعوت به غیر خدا است، دعوت به غیر خدا دعوت به هر کس باشد طاغوت است «ذلک بانّ اللّه هو الحق و انّ ما یدعون من دونه هوالباطل...؛ این بخاطر آن است که خدا حق است و آنچه را غیر از او میخوانند باطل است...» «...فماذا بعد الحق الّا الضلال...؛ بعد از حق جز گمراهی وجود دارد؟» دعوت به خود هم از مصادیق دعوت به غیر خدا و دعوت به طاغوت است: «ماکان لبشر ان یؤتیه اللّه الکتاب و الحکم و النبوة ثم یقول للناس کونوا عباداً لی من دون اللّه؛ برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او بدهد سپس او به مردم بگوید: غیر خدا مرا پرستش کنید.» ۸.۲ - دعوت به خدا ولی خودسرانهو گاه دعوت به سوی خداست اما خودسرانه و بدون اذن مستقیم یا غیر مستقیم الهی، این دعوت هم ضلالت است، مدعیان دروغین نبوت مثل سیلمه کذّاب و همسر وی، سباح بنت الحارث، لمیهلة بن کعب بن عوف العنسی، طلیحه اسدی همگی خود را پیامبر مبعوث از سوی خدا و داعی الی اللّه معرفی میکردند لیکن چون مأذون از سوی خدا نبودند باطل بودند و در حقیقت دعوت به نفس بود نه دعوت الی اللّه. ۸.۳ - دعوت به خدا به اذن خداو قسم سوّم دعوتها دعوت به خداوند است با اذن او و «داعیا الی اللّه باذنه». امامان معصوم که جانشینان پیامبر خدا هستند با توجه به نصب و معرفی آن حضرت اذن ویژهای در این زمینه دارند در مقابل، خداوند نیز اطاعت آنها و اجابت دعوتشان را لازم کرده است. «... یا ایها الّذین آمنوا اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (اوصیاء پیامبر اکرم(ص)) را...» [۲۸]
قسمت پایانی بحث از «ادب فنای مقربان، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۴.
۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه موضوعی قرآن. |