زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه
 

اسماء بنت ابی‌بکر





اَسماء بنت ابی‌بکر دختر ابوبکر (عبدالله)‌ بن ابی‌قحافه (عثمان)، از تیره بنی‌تمیم است.


۱ - زندگی‌نامه



مادرش قیله یا قُتیله از بنی‌عامر‌ بن لؤی قریشی است که ابوبکر به روزگار جاهلیّت وی را طلاق داد.
[۲] اعلام النساء، ج‌۱، ص‌۴۷.
او ۲۷ سال پیش از هجرت در مکه زاده شد و همانجا رشد کرد. در جوانی به همسری زبیر بن عوام درآمد و به دعوت پدرش، اسلام آورد.
[۶] حمیری، هشام بن عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۵۰.
[۷] حمیری، هشام بن عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۵۴.
برخی مورّخان او را از نخستین مسلمانان و هجدهمین نفری دانسته‌اند که اسلام آورده است. او از هجرت شبانه پیامبر (صلی الله علیه و آله) آگاه بود و بر پایه روایتی، در سه روزی که پیامبر و ابوبکر در غار بودند، برای آنان غذا می‌برد. هنگام حرکت حضرت، کمربند خود را دو پاره کرد و غذای پیامبر (صلی الله علیه و آله) را با یکی از آن دو بست، به همین جهت به او «ذات النّطاقَیْن» می‌گفتند. وی به این لقب شهرت یافت و بدان افتخار می‌کرد و هنگامی که شامیان به تمسخر، پسرش عبدالله را ابن ذات النّطاقَیْن می‌نامیدند، اسماء پاسخ داد: به کدام یک از دو کمربندم من را مسخره می‌کنید: به آنکه غذای سفر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را با آن بستم یا به آنکه زنان دارند و از آن گریزی نیست؟
[۱۷] اعلام النساء، ج‌۱، ص‌۴۷.


۲ - پس از پذیرش اسلام



اسماء بر اثر فاش نکردن جهت حرکت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، از ابوجهل سیلی خورد. طبق نقلی او پس از هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حالی‌که پسرش عبدالله را آبستن بود، به مدینه هجرت کرد و نوزاد خود را در قبا به دنیا آورد. از شرکت او در جنگ‌ها و دیگر حوادث دهه نخست تاریخ اسلام خبری نیست؛ امّا در سال ۱۳ هجری به روزگار حکومت پدرش، همراه همسرش زبیر در پیکار یرموک، دشوارترین نبرد مسلمانان با رومیان، شرکت داشت. در اواخر خلافت عمر به سال ۲۳ هجری هنگامی که پسرش عروه، کودکی خردسال بود، از زبیر طلاق گرفت.
[۲۴] عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۶۱.
با توجه به اینکه مورّخان برایش همسر دیگری ننوشته‌اند، به نظر می‌رسد تا پایان عمر (۷۳هجری) به مدّت ۵۰ سال تنها زیست و همسر دیگری اختیار نکرد.

۳ - در دوران خلفا و پس از آن



اسماء از صحابه و نزد خلفا شخصی محترم بود، از این‌رو هنگامی که عمر برای مسلمانان و براساس فضل و سابقه آنان مقرّری تعیین می‌کرد، برای اسماء ۱۰۰۰ درهم قرار داد. وی زنی فصیح بود و رأیی استوار داشت. سفارش او به پسرش عبدالله هنگامی که در محاصره شامیان قرار داشت و پاسخ‌های وی به حجاج ، از خردمندی او حکایت دارد.
[۳۰] مروج الذهب، ج‌۳، ص‌۱۳۷‌-۱۳۸.
اسماء در طول محاصره هفت ماه و نیمه پسرش، در کنار او بود و پیکار، کشته شدن و به دار آویختنش را از نزدیک نظاره می‌کرد.

۴ - فرزندان اسماء و زبیر



اسماء از زبیر صاحب ۸ فرزند شد؛ از جمله عبدالله، مصعب و عروه که در حوادث سیاسی و اجتماعی و فرهنگی قرن اوّل و دوم هجری، نقش داشتند. عبدالله از دشمنان کینه‌توز امیرمؤمنان (علیه السلام) بود. علی (علیه السلام) در نهج البلاغه می‌فرماید: زبیر پیوسته از ما اهل‌بیت بود تا آنکه فرزند شومش عبداللّه رشد کرد. مدّت ۸ سال به ادّعای خلافت بر بخش بزرگی از قلمرو اسلام حکومت می‌کرد. او در دوران حکومتش مدت ۴۰ جمعه صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در خطبه‌های نماز جمعه ترک کرد.

۵ - روایت حدیث و تسلط به علوم



دانشمندان رجالی اهل‌سنّت، اسماء را از راویان ثقه برشمرده‌اند و شمار فراوانی از محدّثان، از او روایت شنیده و نقل کرده‌اند.
[۳۹] معرفة الثقات، ج‌۲، ص‌۴۵.

اسماء هم خود شعر می‌سرود و هم شعر دیگران را می‌خواند.
[۴۱] اعلام النساء، ج‌۱، ص‌۴۹.
در رثای شوهرش زبیر، مرثیه‌ای سروده که در منابع تاریخی ضبط است.
[۴۲] اعلام النساء، ج‌۱، ص‌۴۹.
[۴۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج‌۹، ص‌۴۳۳.
وی علم تعبیر خواب را می‌دانست و آن را به دیگران نیز می‌آموخت. اسماء در اواخر عمر نابینا شد و سرانجام در ماه جمادی‌الاولی یا جمادی‌الثانیه سال ۷۳ هجری، چند روز پس از مرگ و دفن پسرش عبدالله، در ۱۰۰ سالگی درگذشت و در مکّه به خاک سپرده شد.

۶ - اسماء در شأن نزول



۱. بر اساس نقل برخی از محدّثان و مفسّران، مادر مطلّقه اسماء (قیله یا قُتَیله دختر عبدالعزّی) که مشرک بود، به دیدن دخترش آمد و برایش هدایایی آورد. أسماء به مادر خود گفت: تا از پیامبر (صلی الله علیه و آله) اجازه نگیرم، هدیه‌ات را نمی‌پذیرم و تو را به خانه‌ام راه نمی‌دهم. آیات ۸‌۹ ممتحنه در این باره نازل شد: «لا یَنهکُمُ اللّهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقتِلوکُم فِی الدّینِ و لَم یُخرِجوکُم مِن دیرِکُم اَن تَبَرّوهُم و تُقسِطوا اِلَیهِم اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُقسِطین؛ خداوند شما را از نیکی و دادگری در حقّ کسانی‌که با شما بر سر دین نجنگیده، و شما را از خانه‌هایتان بیرون نکرده‌اند، باز نمی‌دارد. خدا دادگران را دوست دارد».
قابل توجه است که راویانِ روایات این شأن نزول، در نقل طبری و ابن‌سعد، همه از خاندان زبیرند، ازاین‌رو باید با تردید یا دقّت و تأمّل بیشتر بدانها نگریست.
۲. اسماء در عمرة القضاء همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود و مادر و مادربزرگش که هر دو مشرک بودند، نزد وی آمده، چیزی خواستند. او در پاسخ آنان گفت: تا در این باب از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نپرسم و اجازه نگیرم، چیزی به شما نمی‌دهم. شما همدین من نیستید. اسماء در این باره از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید و در پاسخ وی خداوند آیه ۲۷۲ بقره: «لَیسَ عَلَیکَ هُدهُم و لکِنَّ اللّهَ یَهدی مَن یَشاءُ و ما تُنفِقوا مِن خَیر فَلاَِنفُسِکُم و ما تُنفِقونَ اِلاَّ ابتِغاءَ وجهِ اللّهِ و ما‌تُنفِقوا مِن خَیر یُوَفَّ اِلَیکُم و اَنتُم لا تُظلَمون» را فرو‌ فرستاد و به پیامبر (صلی الله علیه و آله) اعلام کرد: هدایت مشرکان بر عهده تو نیست که صدقه -بخشش- از آنان باز می‌گیری تا مسلمان شوند. تو دعوت‌کننده‌ای؛ نه راه نماینده. این خداست که هرکه را خواهد راه نماید
[۵۴] کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۴۲.
و به مسلمانان اعلام کرد: اموالی را که می‌بخشید، برای خودتان است. شما فقط برای خشنودی خدا می‌بخشید. پاداش آنچه انفاق می‌کنید، به تمام و بی‌کاستی به شما می‌رسد و به شما ستم نمی‌شود.
میبدی
[۵۵] کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۴۲.
نیز همین شأن نزول را آورده است، بی‌آنکه به عمرة القضاء اشاره کند. میبدی و طبرسی هر دو روایات دیگری را نیز در شأن نزول این آیه آورده‌اند
[۵۶] کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۴۲.
که در مجموع می‌توان گفت کار اسماء، یعنی کمک نکردن به خویشاوندِ نزدیک غیر همدین، مشکل همه مسلمانان بوده است و بسیاری از آنان از این کار خودداری می‌کرده‌اند، بدون آنکه از پیامبر (صلی الله علیه و آله) بپرسند و کار اسماء فقط یکی از مصادیق آن بوده است.

۷ - فهرست منابع



الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابه؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام؛ انساب الاشراف؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ تهذیب التهذیب؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ سیر اعلام النبلاء؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید؛ الطبقات الکبری؛ عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر؛ قاموس الرجال؛ کتاب الثقات؛ کشف الاسرار و عدة الأبرار؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مختصر تاریخ دمشق؛ مروج الذهب و معادن الجوهر؛ معرفة الثقات؛ نهج البلاغه.

۸ - پانویس


 
۱. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج‌۸، ص‌۱۹۸.    
۲. اعلام النساء، ج‌۱، ص‌۴۷.
۳. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج‌۸، ص‌۱۲‌-۱۳.    
۴. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج‌۵، ص‌۳۹۲.    
۵. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج‌۸، ص‌۱۴.    
۶. حمیری، هشام بن عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۵۰.
۷. حمیری، هشام بن عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۵۴.
۸. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۴، ص‌۱۷۸۲.    
۹. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۴، ص۱۷۸۳.    
۱۰. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج‌۵، ص۳۹۲.    
۱۱. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج‌۸، ص‌۱۳.    
۱۲. حمیری، هشام بن عبدالملک، السیرة النبویه، ج‌۲، ص‌۳۳۶.    
۱۳. حمیری، هشام بن عبدالملک، السیرة النبویه، ج‌۲، ص۳۳۶.    
۱۴. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹۶.    
۱۵. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۴، ص‌۱۷۸۲.    
۱۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج‌۷، ص‌۱۳۰.    
۱۷. اعلام النساء، ج‌۱، ص‌۴۷.
۱۸. حمیری، هشام بن عبدالملک، السیرة النبویه، ج‌۲، ص‌۳۳۷.    
۱۹. ابن سید الناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج‌۱، ص‌۲۱۸.    
۲۰. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۷۸۲.    
۲۱. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۵، ص‌۳۹۲.    
۲۲. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج‌۸، ص‌۱۹۹.    
۲۳. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج‌۸، ص‌۱۹۹.    
۲۴. عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۶۱.
۲۵. مزی، یوسف بن عبدالرحمان، تهذیب الکمال فی اسماء الرجل، ج‌۲۰، ص‌۲۲.    
۲۶. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹۹.    
۲۷. ابن عساکر، ابوالقاسم، تاریخ دمشق، ج۶۹، ص۱۹.    
۲۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۷، ص۱۲۳‌-۱۲۴.    
۲۹. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۶۷.    
۳۰. مروج الذهب، ج‌۳، ص‌۱۳۷‌-۱۳۸.
۳۱. ابن عساکر، ابوالقاسم، تاریخ دمشق، ج‌۶۹، ص‌۲۱‌-۲۷.    
۳۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج‌۷، ص‌۱۲۸‌-۱۳۰.    
۳۳. ابن عساکر، ابوالقاسم، تاریخ دمشق، ج‌۶۹، ص‌۸.    
۳۴. شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج‌۶، ص‌۳۴۸.    
۳۵. شریف رضی، نهج‌البلاغه، حکمت ۴۴۲.    
۳۶. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۳، ص‌۹۰۶.    
۳۷. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص‌۶۲.    
۳۸. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج‌۸، ص‌۱۳.    
۳۹. معرفة الثقات، ج‌۲، ص‌۴۵.
۴۰. ابن حبان، الثقات، ج‌۳، ص‌۲۳.    
۴۱. اعلام النساء، ج‌۱، ص‌۴۹.
۴۲. اعلام النساء، ج‌۱، ص‌۴۹.
۴۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج‌۹، ص‌۴۳۳.
۴۴. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج‌۵، ص‌۹۳.    
۴۵. ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج‌۴، ص‌۲۳۵.    
۴۶. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج‌۴، ص‌۱۷۸۳.    
۴۷. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۵، ص۳۹۳.    
۴۸. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹۸.    
۴۹. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۲۳، ص۳۲۲.    
۵۰. ابن منظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ج‌۵، ص‌۱۳۸.    
۵۱. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۸۹.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۱۹۹.    
۵۳. بقره/سوره۲، آیه۲۷۲.    
۵۴. کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۴۲.
۵۵. کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۴۲.
۵۶. کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۴۲.
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۱۹۹.    


۹ - منبع



دانشنامه موضوعی قرآن کریم، برگرفته از مقاله «اسماء بنت ابی‌بکر».    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.