احمد بن محمد جریریجُرَیری، ابومحمد احمد بن محمد، صوفی و فقیه اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم است. ۱ - نامنام او را، به غلط، جَریری و حریری نیز ضبط کردهاند [۱]
محمد بن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۵۹، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۲]
ابنجوزی، صفه الصفوه، ج۲، ص۴۴۷، چاپ محمود فاخوری و محمد روّاس قلعهجی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
که با توجه به انتساب او به جُرَیر بن عبّاد ، از قبیله بکر بن وائل، ضبط صحیح همان جُرَیری است [۳]
سمعانی، الانساب، ج۲، ص۵۳.
[۴]
عبدالکریم بن هوازن قشیری، ج۱، ص۴۰۲، الرسالة القشیریة، چاپ معروف زریق و علیعبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
[۵]
ذهبی، المشتبه فیالرجال: اسمائهم و انسابهم، ج۱، ص۱۵۰.
به نوشته مدرس تبریزی، [۶]
محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۱، ص۴۰۶، تهران ۱۳۷۴ ش.
وی به جُرَیر منسوب است که نام دو مکان است، یکی در نزدیکی مکه و دیگری در نزدیکی بصره .۲ - اعتقادجریری از صوفیان بزرگ طبقه جنیدِ بغدادی (متوفی ۲۹۷ یا ۲۹۸) بود و جنید او را به دستگیری از مریدان خود مأمور کرد. وی اصول معارف صوفیه را به خوبی میدانست، در علوم عصر خویش صاحبنظر، در فقه پیشوا و مفتی ، و در طریقت استاد بود. [۷]
هجویری، کشفالمحجوب، ص۱۸۷.
[۸]
محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۵۷۹، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
۳ - اساتیدبه نوشته انصاری، [۹]
بداللّه بن محمد انصاری، ج۱، ص۳۴۵، طبقات الصوفیه، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
ابوالحسن خَیرالنَّسّاج (متوفی ۳۲۲) و خبّاز بغدادی (قرن سوم و چهارم) هم از استادان جریری بودند.به گفته قشیری [۱۰]
عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، ج۱، ص۴۰۲، چاپ معروف زریق و علیعبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
وی صحبت سهلِ تستری (متوفی ۲۷۳ یا ۲۸۳) را نیز دریافته بود.عدهای از بزرگان صوفیه به صحبت جریری نایل شدهاند، از جمله محمد بن خفیف شیرازی (متوفی ۳۷۱)، [۱۱]
هجویری، کشفالمحجوب ، ص۱۹۹.
علی بن بندار، ابوالحسن صیرفی (متوفی ۳۵۹)، غانم بن سعد بغدادی، ابوالعباس دینوری (متوفی ۳۴۰)، جعفر خُلدی (متوفی ۳۴۸)، ابوالحسن بوشَنْجی/ فوشنجی (متوفی ۳۴۸) و ابومحمد راسبی (متوفی ۳۶۷). [۱۲]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحاتالانس، ج۱، ص۱۱۵، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۳]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحاتالانس، ج۱، ص۱۴۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۴]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحاتالانس، ج۱، ص۱۴۶، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۵]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحاتالانس، ج۱، ص۲۲۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۶]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحاتالانس، ج۱، ص۲۳۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۱۷]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحاتالانس، ج۱، ص۲۷۴ـ ۲۷۵، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
۴ - سلسله مشایخدر سلسله مشایخ ابوسعید ابوالخیر و خواجهعبداللّه انصاری و ابوعلی فارمَدی ، نام جریری نیز، در واسطه اسناد خرقه ایشان به جنید، ذکر شده است. [۱۸]
احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۳۱۴، چاپ نجیب مایل هروی، ۱۱: تذکرة المشایخ، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۹]
معصوم علیشاه، ج۲، ص۳۵۲، محمدمعصوم بن زینالعابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۱۸.
[۲۰]
معصوم علیشاه، ج۲، ص۳۶۴، محمدمعصوم بن زینالعابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۱۸.
تاریخ وفات جریری را ۳۱۱، احتمالاً در واقعه حمله قرمطیان به حجّاج [۲۱]
محمد بن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۲۵۹، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۲۲]
عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، ج۱، ص۴۰۲، چاپ معروف زریق و علیعبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
و نیز ۳۱۲ و ۳۱۴ [۲۴]
عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۵۴، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
ضبط کردهاند.۵ - فضایلاز جریری تنها حکایتهایی در منابع صوفیه نقل شده است که بر اساس آنها میتوان کم و بیش به احوال و طریق سلوک وی پی برد. جریری، همچون دیگر مریدان جنید، عارف اهل زهد و شریعت بود و معتقد بود کسی که وسایط و فروع شریعت را بزرگ بدارد، به شهود اصول طریقت نایل میگردد. [۲۵]
عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، ج۱، ص۴۰۳، چاپ معروف زریق و علیعبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
به گفته جریری، دوام ایمان و پایداشت دین و صلاح تن، در اکتفاء (انصراف از غیرخدا)، اتقاء (پرهیز از مناهی) و احتماء (مراقبت در غذا و خوراک) است [۲۶]
احمد بن عبداللّه ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۳۴۷ـ ۳۴۸، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۲۷]
هجویری، کشفالمحجوب ، ص۱۸۷.
او تصوف را گونهای قهر میدانست که با صلح و تسلیم حاصل نمیشود. [۲۸]
عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۵۵، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۶ - باب مقام غیبت و حضوردر باب مقام غیبت و حضور، جریری، مانند حارث محاسبی (متوفی ۲۴۳) و جنید و محمد بن خفیف شیرازی ، حضور را مقدّم بر غیبت و هدف و فایده غیبت از خود را حضور در پیشگاه حق و غیبت بیحضور را جنون و غفلت میدانست. [۲۹]
هجویری، کشفالمحجوب، ص۳۲۱.
سکوت وی در باره حلاج (متوفی ۲۰۹)، نشان دهنده موضع اعتدالی وی، همانند جنید، است. [۳۰]
هجویری، کشفالمحجوب ، ص۱۸۹.
[۳۱]
ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۶، جزء ۱۱، ص۱۵۹، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
بر این اساس، وی ضمن رد نظر کسانی که بایزید بسطامی (متوفی ۲۶۱ یا ۲۶۴) را سید عارفان میدانستند، ابوسعید خَرّاز (متوفی ۲۷۷) را واجد این مقام دانسته است. [۳۲]
عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۱۰۵، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
این ترجیح، مبین رویکرد متشرعانه و اعتدالی او در تصوف است. ۷ - فهرست منابع(۱) ابناثیر، الکامل فی التاریخ. (۲) ابنجوزی، صفه الصفوه، چاپ محمود فاخوری و محمد روّاس قلعهجی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۳) ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۶، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۴) احمد بن عبداللّه ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷. (۵) عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۶) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحاتالانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش. (۷) محمد بن احمد ذهبی، المشتبه فیالرجال: اسمائهم و انسابهم، چاپ علیمحمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۲. (۸) محمد بن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۹) سمعانی، الانساب. (۱۰) محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش. (۱۱) احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، چاپ نجیب مایل هروی، ۱۱: تذکرة المشایخ، تهران ۱۳۶۹ ش. (۱۲) عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، چاپ معروف زریق و علیعبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸. (۱۳) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۷۴ ش. (۱۴) محمدمعصوم بن زینالعابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۱۸. (۱۵) علی بن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد بن محمد جریری»، شماره۴۶۳۳. |