محمدعلی حقی
آیت الله محمدعلی حقی سرابی (۱۳۴۸ - ۱۴۱۹ ق)، از روحانیون مجاهد و فعال معاصر شیعه و از نمایندگان مردم آذربایجان شرقى در مجلس خبرگان و مجلس شوراى اسلامى بود. وی از اساتید فقه و تفسیر در حوزه علمیه به شمار می رفت و بر سورههای متعددى از قرآن کریم تفسیر مبسوطى نوشته بود.
نام کامل | محمدعلی حقی سرابی |
زادروز | ۱۳۴۸ قمری |
زادگاه | آذربایجان |
وفات | ۱۴۱۹ قمری |
مدفن | قم |
اساتید |
سید محسن حکیم، آیت الله بروجردی، محقق داماد، امام خمینى، ... |
| |
آثار |
|
محتویات
ولادت و خاندان
محمدعلی حقی در هشتم ذى الحجه سال ۱۳۴۸ قمرى در شهر «سراب» آذربایجان دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش مرحوم حجت الاسلام آقا میرزا عبدالله حقى، عالم با تقوا و خطیب زبردست منطقه بود، مردى که با زندگى زاهدانه و ارادت شدید به آستان مقدس اهل بیت علیهم السلام تأثیر فراوانى بر روح و جان اهالى گذاشت و در مبارزات ضد مارکسیستى دوران هجوم ارتش سرخ به آذربایجان روح مقاومت و مبارزه با الحاد را در مردم تقویت و خود نیز تا پاى جان به دفاع از آرمان هاى اسلام و تشیع پرداخت و همزمان با آن تعلیم و تربیت فرزندش را که در دوران نوجوانى بود به عهده گرفت.
تحصیلات و استادان
محمد حقی پس از آموزش دروس مقدماتى در سن ۱۴ سالگى به مدرسه طالبیه تبریز و در سن ۱۶ سالگى جهت کسب معارف عالى اسلام به شهر مقدس قم هجرت کرد و به تکمیل دروس سطح و همزمان به تدریس دروس مذکور پرداخت. اما شوق دستیابى به علوم عمیق حوزه و کسب فیض از انوار درخشان مولاى متقیان و مراجع پرآوازه نجف وى را در سن ۲۰ سالگى به این حوزه مقدس کشانید و از محضر بزرگانى چون حضرات آیات عظام سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خوئى، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى و شیخ محمدعلى سرابى در رشته هاى فقه، اصول، تفسیر و معارف اهل بیت علیهم السلام استفاده هاى فراوان برد.
او پس از مدتى مجدداً به قم مراجعه کرد و در درس هاى حضرات آیات عظام بروجردى، محقق داماد، حجت کوه کمری، اراکى و امام خمینى و سایر بزرگان علم و تقواى حوزه علمیه قم شرکت کرد و تدریس کتاب هاى مختلف سطوح عالى حوزه را پیگیرى نمود.
شیخ حقی در طول مدت ۳۰ سال اقامت در حوزه قم علاوه بر تحصیل و تبلیغ، به تدریس دروس مختلف حوزه از جمله رسائل، مکاسب، کفایه، تفسیر و کلام پرداخت، به طورى که در دوران جوانى و میانسالى از مدرسان موفق و معروف حوزه بشمار رفت. وى یکى از افراد جلسه تفسیرى ارزشمندى بود که سابقه آن به نزدیک به چهل سال می رسد و با حضور جمعى از علماى برجسته به طور سیار و هفتگى برگزار مى شد که هم اکنون نیز این جلسه ادامه دارد.
شیخ محمد حقی در طول حیات پرتلاش علمى و فرهنگى خود علاوه بر دریافت اجازه اجتهاد، بارها از طرف مراجع عالیقدر قم و نجف مورد تأیید و تقدیر قرار گرفت و على رغم دستیابى به مقام بلند اجتهاد و فقاهت با آن که صاحب نظر بود هرگز مردم را به رأى خود فتوا نداد و همواره آنان را به آراء مراجع عالیقدر تقلید و تقویت استوانه هاى علمى شیعه راهنمایى مى کرد.
فعالیتهای اجتماعى و سیاسى
شیخ محمد حقی در سال ۱۳۵۵ شمسى پس از طى مدارج عالى علمى و کسب مراتب اجتهاد فقهى از طرف حوزه علمیه قم عازم تهران شد و مسئولیت امامت جماعت یکى از معروفترین مساجد تهران (مسجد امام حسین علیه السلام واقع در میدان امام حسین علیه السلام) را به عهده گرفت و به دفاع از حریم اسلام و ترویج علوم اهل بیت و تربیت طلاب و فضلاء در شهر تهران همت گماشت.
با آغاز حرکت هاى توفنده انقلاب اسلامى، هسته مرکزى جامعه روحانیت مبارز تهران را همراه با بزرگانى همچون حضرات آیات بهشتى، مهدوى کنى، موسوى اردبیلى مى گذاشت. وی مسجد امام حسین علیه السلام تهران را به یکى از پایگاه هاى مهم انقلاب تبدیل کرد و گام هاى بلندى در حمایت و دفاع از انقلاب اسلامى و مبانى دینى و رهبرى آن برداشت و در این راه رنج ها و زحمات فراوانى را بر خود هموار ساخت.
او پس از پیروزى انقلاب اسلامى به همکارى با قوه قضائیه دعوت شد و ابتدا مسئولیت بازبینى و تطبیق قوانین جزائى کشور با قوانین شرع را به عهده گرفت و سپس در سمت ریاست یکى از شعبه هاى دیوان عالى کشور به مدت ۲ سال به خدمت پرداخت. در سال ۱۳۶۶ از طرف مردم سراب به عنوان نماینده مجلس شوراى اسلامى انتخاب شد و پس از آن به عنوان نماینده مردم آذربایجان شرقى در مجلس خبرگان رهبرى برگزیده شد.
شیخ محمد حقی در طى دوره هاى فعالیت اجتماعى و سیاسى خود که بر اساس احساس وظیفه و تکلیف آن را مى پذیرفت به طور مستمر به کار تبلیغ و تدریس و تحقیق پرداخت و مسئولیت هاى مذکور هرگز او را از فضاى علمى و معنوى جدا نساخت، به طورى که در طول مدت اقامت خود در تهران به پایه گذارى جلسات علمى با روحانیت مبارز و تأسیس حوزه علمیه امام حسین علیه السلام و مؤسسات فرهنگى دیگر اقدام نمود و بسیارى از تألیفات علمى خود را در این مدت به رشته تحریر درآورد.
آثار و تألیفات
از آیت الله حقى آثار علمى متعددى باقیمانده که آن مرد بزرگ در زمان حیات خویش از آن همه اثر و نوشته گران سنگ خویش هرگز سخن نمى گفت. برخى از این آثار عبارتند از:
- ۱- تفسیر ۴ جزء از قرآن کریم؛
- ۲- تفسیر مستقل سوره ها: سوره اخلاص، سوره حمد، سوره ناس، سوره قدر، سوره کوثر، سوره فلق، سوره محمد، شامل ۷ جلد مستقل؛
- ۳- فقه استدلالى شامل مباحث طهارت، صلاة، خمس، زکوة، قضا، حدود و دیات که در تهران تدریس کرده اند.
- ۴- شرحى بر کتاب تجرید خواجه طوسی؛
- ۵- مجموعه اى از رساله هاى مختلف علمى در موضوعات: اعجاز قرآن، الاسماء والتسمیه، علم اخلاق، اجتهاد و تقلید، وجود و ماهیت و نقد نظریه اصالة الوجود و وحدة الوجود، جبر و بدا، تباین صفات خالق و مخلوق، شرح ادعیه افتتاح و مکارم الاخلاق، عدالت و رشوه (چاپ شده).
ویژگیهاى علمى
الف: فقه:
در فهم معنى آیات و روایات از هوش و دقت نظر خاصى بهره مند بود و جمع بین ادله را با مهارت و تسلط بسیار انجام مى داد و در این رابطه صاحب مبناى معینى بود و اعتقاد داشت که وجود بسیارى از روایت هاى به ظاهر متعارض، عمداً از طرف ائمه اطهار مطرح شده و یکى از علل آن این بوده که معارف اهل بیت علیهم السلام به دست نااهلان و غیرمتخصصان در علوم الهى نیفتد و آنان نتوانند معارف اهل بیت را به سرقت برده و به نام خود مکتب و مذهب مستقلى به راه بیندازند. آثار فقهى برجاى مانده از ایشان نیز نشانه دقت نظر وى در این باب است.
ب: تفسیر:
ایشان استاد تفسیر در حوزه علمیه بود و بر سوره هاى متعددى از قرآن تفسیر مبسوطى به رشته تحریر درآورد. از نکات قابل توجهى که در روش تفسیر ایشان مى توان بدان اشاره کرد، تأکید نظرى و عملى در مراجعه و دقت در احادیث، به منظور فهم بهتر آیات و ارزش گذارى بر جایگاه احادیث در کار تفسیر بود. چرا که اهل بیت به محتواى علوم قرآنى آگاهتر از دیگرانند و همان ها هستند که به تصریح حدیث ثقلین، هم وزن و معادل قرآن و مفسران حقیقى این کتاب آسمانى بلکه قرآن مجسمند. پس براى فهم آیات قرآن کریم توجه به کلام و تفسیر اهل بیت اجتناب ناپذیر بلکه ضرورى است. از همین رو ایشان قبل از تفسیر هر آیه اى به روایات مربوطه مراجعه مى کرد و در همین ارتباط به تفاسیر روائى از جمله تفسیر صافی و نورالثقلین توجه خاصى داشت.
در فهم معنى کلمات و لغت قرآن نیز همواره اصرار مى کرد که قبل از مراجعه به کتاب هاى لغویین و اهل لغت، به کلام پیامبر اسلام و اهل بیت علیهم السلام مراجعه کند، چرا که اهل بیت علیهم السلام فصیح ترین افراد عرب بودند و به جهت عصمت، از هر گونه خطا در فهم الفاظ عرب و کاربرد آن مصونیت داشتند. از همین رو، کاربرد یک لغت در احادیث مختلف، حقیقت معنى آن را نمایان مى سازد. با این دیدگاه، در میان کتاب هاى لغت، کتاب «مجمع البحرین» را بسیار گرامى مى داشت چرا که صاحب کتاب براى اثبات معنى یک لغت به آیات و احادیث اهل بیت اشاره مى کند و معنى اصیل و مورد استفاده ائمه را از لغت به دست انسان مى دهد.
از طرف دیگر از اعتماد به کتب لغتى که توسط علماى مذاهب دیگر یا علماى مسیحیت به رشته تحریر درآمده انتقاد مى نمود و استفاده از آن ها را شامل روایاتى مى دانست که ائمه اطهار به عنوان اخذ علوم از غیر آل محمد صلی الله علیه و آله مورد نکوهش قرار داده اند. تکیه بر این دیدگاه ها، پایه هایى را در فهم لغت عرب و تفسیر اصیل ارائه مى داد که به شدت به آن معتقد بود و از آن طرفدارى مى کرد و آثار تفسیرى خود را نیز بر همین مبنا به رشته تحریر درآورده است.
ج: کلام، فلسفه، عرفان:
آیت الله حقى اعتقاد راسخ داشت که کتاب و سنت، توان پاسخگوئى کامل به تمام نیازهاى علمى، فکرى و عقیدتى را داراست و در این ارتباط به هیچ وجه، نیازى به استفاده از علوم عقلى و فلسفى فلاسفه یونانى و... نیست. حتى براى پاسخگوئى به پیروان مذهب ها و مکتب هاى مخالف اسلام، مبانى علمى لازم در قرآن و حدیث موجود است و مى توان با تعمق در رهنمودهاى ائمه در روایات، حتى به بحث هاى اعتقادى و کلامى با مخالفان و به رد شبهات پرداخت.
آن عالم بزرگوار، در این دیدگاه خود، ابتدا تحت تأثیر پدر بزرگوار خویش قرار داشت که از اولین روزهاى طلبگى او را به تمسک به راه اهل بیت و قرآن توصیه کرده بود. و سپس زمانى که وارد حوزه مقدس نجف شد، در پى همان علائم و نشانه هاى اولیه اى که از پدر گرفته بود، به محضر آیت الله میرزا محمدعلى سرابى رسید که از شاگردان مرحوم آیت الله العظمى میرزا مهدى اصفهانى بود که در قرن اخیر از منادیان مکتب تفکیک میان معارف اهل بیت و علوم فلسفى یونانى بشمار مى رود و شاگردان و اندیشمندان بزرگى را در این رابطه تربیت کرده است.
آیت الله حقى در مدت اقامت در نجف اشرف توسط استادش میرزا محمدعلى سرابى به سرچشمه هاى زلال معارف اصیل اهل بیت دست یافت و تا پایان عمر خویش این خط فکرى را پیگیرى و تقویت نمود. بر اساس همین تفکر وى معتقد بود که اگر ما احادیث پیامبر و اهل بیت را آن چنان که شایسته است بیاموزیم خواهیم دید که نیازى به اندیشه هاى وارداتى فلاسفه یونانى و تکیه بر قواعد احتمالى و ظنى و حدسى عقلى نداریم. ایشان در درس ها و نوشته هاى تحقیقى متعدد خود، تفکر فلاسفه، حتى فلاسفه مسلمان را در فهم و تفسیر اسلام به صورت علمى نقد مى کرد و معتقد بود فلاسفه در طول تاریخ تحت تأثیر فرهنگ علمى یونانیان قرار گرفته و تلاش مى کنند تا اعتقادات آنان را بر آیات و احادیث اهل بیت علیهم السلام تحمیل کنند.
او معتقد بود که اگر کسى تصور کند که با قرآن و حدیث نمى توان پاسخگوى نظرات و شبهات مکاتب و مذاهب دیگر شد، در حقیقت قرآن و حدیث را انکار کرده است چرا که به نص صریح پیامبر عظیم الشأن در حدیث ثقلین آن چه براى هدایت بشر تا روز قیامت کافى است و همه را از گمراهى در امان مى دارد کتاب و سنت است. و اگر کتاب و سنت را کافى ندانیم و دست تکدى به در خانه بیگانگان دراز کنیم، حدیث شریف پیامبر را تکذیب کرده ایم. ایشان براى اثبات این ادعا که قرآن و حدیث در همه زمینه هاى فکرى و علمى و عقیدتى براى ما کافى است مقالات متعددى به زبان هاى فارسى و عربى در اثبات توحید که اصلى ترین مسأله مورد بحث همه مذاهب و مکاتب است به رشته تحریر درآورده که در همه آن ها اثبات توحید از راه هایى صورت گرفته که کتاب و سنت به ما نشان داده و قابل قبول براى همه افکار و اندیشه هاى اسلامى و غیراسلامى است، روشى که ائمه اطهار نیز در برخورد با ملحدان و منحرفان از آن استفاده مى کردند و منکران دین را به راه راست رهنمون مى گشتند.
ایشان در مباحث عرفانى نیز، به آموزش هاى اهل بیت و معارف مطرح شده در روایات و ادعیه توجهى خاص داشت و تنها راه صحیح در رسیدن به عمق و روح معارف عالى اسلام را در قرآن و حدیث مى دانست. از همین رو، به «صحیفه سجادیه» به عنوان یک منبع مهم علمى و عرفانى در رسیدن به معارف بلند و اصیل اسلام اهمیت فراوان قائل بود.
د: حوزه علمیه:
او روش تحصیل فعلى در حوزه علمیه را خالى از اشکال نمى دانست و مصرانه مى خواست تا با تجدید نظر در علوم حوزه به وسیله بزرگان، قرآن و حدیث، محور و پایه همه علوم حوزوى باشد و از این که حوزه ها از این دو منبع نورانى و معارف اصیل الهى کمتر بهره مى گیرند، بسیار تأسف مى خورد و سیره علماء قرون اولیه را که به عصر ائمه نزدیک بودند در تحصیل و کسب معارف و استنباط احکام توصیه مى کرد. بر استقلال حوزه هاى علمیه تأکید فراوان داشت و آن را شرط بقا و موفقیت حوزه مى دانست و تربیت طلاب و اداره حوزه ها را خدمتى بالاتر ازهمه خدمات به حساب مى آورد. وی در مصاحبه با مجله کوثر (شماره ۱۱، بهمن ۱۳۷۶) مى گوید: «همه را به حفظ و نگهدارى ارزش هاى والایى که براى حوزه ها به ویژه حوزه علمیه قم وجود دارد سفارش مى کنم. حوزه اى که مرکز فقه و فقاهت و نور علوم دینى است و ستارگان علم و تقوا در آن جمعند که یکى از بارزترین فرزندان و شاگردان تربیت شده اش مرحوم امام خمینى است. این حوزه ها مایه افتخار اسلام و تشیع اند».
ویژگیهای اخلاقی
آیت الله حقى از آن عالمان راستین و تقوا پیشه بود که هوای نفس را در خویش کشته بود. ساده مى زیست و شهرت و ریاست هرگز او را از آن چه بود، جدا نمى ساخت. پیوسته از مرزهاى عقیده و باورهاى اصیل مذهب اهل بیت دفاع مى کرد و در راه آن چه حق مى دانست، بى مجامله و مداهنه تلاش مى کرد. دانشورى بود که علم را با زهد و ساده زیستى آراسته بود و در حسن رفتار با همگان نمونه بود.
آن گونه که ماهى به آب زنده و شاداب است نشاط روحى و شادابى جانش در سایه مطالعه و تحقیق و بحث هاى علمى بود و از آن لذت مى برد و خستگى نمى شناخت. در سال هاى آخر عمرش، هر چند کسالت داشت، اما به محض این که بحث علمى یا نکات قرآنى و حدیثى مطرح مى شد، سرزنده و بانشاط مى گشت و اشتغال به علم و بحث و فحص، کسالت را از یادش مى برد. اهل ذوق و ادب بود. محفوظات شعرى و لطایف ادبى اش بسیار بود.
بالاتر از همه «اخلاق کریمه» او بود که همه را به ویژه اهل علم و فضل را مجذوب خود ساخته بود. فروتنى، ایثار، گذشت، کرامت نفس، مناعت طبع، ذره پرورى و تشویق، صله رحم و سرکشى به دوردست ترین اقوام، خیرات و مبرات و دستِ باز و قلب رئوف و وارستگى از هر گونه تعلق به این دنیاى فانى و آمادگى دائم براى کوچ به عالم بقاء... از جمله خصلت هاى ناب و دوست داشتنى او بود. اهل ذکر و تهجد و توسل و تعبد و دعا و تلاوت و مجالس ذکر اهل بیت پیامبر بود. بسیارى از ادعیه اسلامى و دعاهاى صحیفه سجادیه و زیارت ها را از حفظ داشت. دودمان خود را هم با انس و علاقه به دعا و ذکر و زیارت تربیت مى کرد.
وفات
آن فقیه وارسته سرانجام پس از ۷۰ سال تلاش شبانه روزى علمى و دینى و معنوى، در شب ۲۶ ماه مبارک رمضان ۱۴۱۹ (۱۳۷۶ ش) بدرود حیات گفت و در گلزار شیخان قم در جوار کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها و در کنار مزار راویان و عالمان بزرگ به خاک سپرده شد.
منابع
- مهدى حقى، ستارگان حرم، جلد ۹.
آرشیو عکس و تصویر
ردیف بالا از راست: سید ابوالفضل میرمحمدی زرندی، محمدعلی حقی سرابی و علی احمدی میانجی - ردیف پایین از راست: محمد امین رضوی، علی اکبر فیض آلنی (علی مشکینی) و میرکریم موسوی کریمی (عبدالکریم موسوى اردبيلى)
از راست: محمدعلی حقی سرابی، علی احمدی میانجی، سید اسماعیل موسوی زنجانی و محمدامین رضوی
از راست نشسته: سید علی فاضلی، سید اسماعیل موسوی زنجانی، سید رضا طباطبایی زرندی، سید مهدی حسینی روحانی، سید موسی شبیری (حسینی) زنجانی، سید زنجانی و سید ابوالفضل میرمحمدی زرندی - از راست ایستاده: سید مهدی میرمحمدی زرندی، بستان آبادی، احمد بیگدلی آذری قمی، محمدامین رضوی بستان آبادی، محمدعلی حقی سرابی، علی احمدی میانجی، مهدی احمدی میانجی، عبدالرحیم مجتهدی تبریزی و احمد پایانی
نشسته: 1. سید مهدی میرمحمدی زرندی، 2. احمد بیگدلی آذری قمی، 3. سید علی فاضلی، 4. احمد، 5. مهدی احمدی میانجی - ایستاده: 1. سید مهدی حسینی روحانی، 2. عبدالرحیم مجتهدی تبریزی، 3. بستان آبادی، 4. محمدامین رضوی بستان آبادی، 5. سید رضا طباطبایی زرندی، 6. سید اسماعیل موسوی زنجانی، 7. سید موسی شبیری (حسینی) زنجانی، 8. احمد پایانی، 9. محمدعلی حقی سرابی، 10. سید زنجانی، 11. سید ابوالفضل میرمحمدی زرندی و 12. علی احمدی میانجی (جلسه تفسیر در منزل سید ابوالفضل میرمحمدی زرندی در خرداد 48 - قم)
از راست: یوسف صانعی، محمدصادق صادقی گیوی (خلخالی)، حسینعلی منتظری و محمدعلی حقی سرابی
از راست: ناشناس، سید محمدرضا موسوی گلپایگانی، نصرالله شاه آبادی و محمدعلی حقی سرابی
از راست: مرتضی حائری یزدی، شهید محمد مفتح، محمدرضا مهدوی کنی، سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی، سید هادی خسروشاهی، شهید فضل الله مهدی زادهٔ محلاتی و محمدآقا امامی (امامی کاشانی)، سید علی هاشمی گلپایگانی، ناشناس، عباسعلی سرافرازی و محمدعلی حقی سرابی