طائع (خلیفه عباسی)

از دانشنامه‌ی اسلامی

الطائع للّه عبدالکریم بن الفضل بن جعفر بن احمد، بعد از پدرش المطیع، امر خلافت را در ماه ذی القعده سال ۳۶۳ قمری بدست گرفت و بیست و چهارمین خلیفه عباسی شد. طایع هفده سال و نه ماه خلافت کرد.

طائع عباسی و آل‌بویه

با انتخاب طایع به عنوان خلیفه جدید، ترکان بغداد بر علیه عزالدوله بختیار برخاستند. عزالدوله به واسط گریخت و در چندین جنگ از ترکان شکست خورد و ناگزیر از عضدالدوله عموزاده خود که فرمانروای فارس بود، کمک خواست. عضدالدوله هم با نیرویی گران بغداد را به چنگ آورد و ترکان را به سختی شکست داد و عزالدوله را بار دیگر بر بغداد مسلط ساخت.

در این اوضاع و احوال، خلفا خود را در وضع پریشانی احساس می‌کردند، اما آنچه که از ناراحتی آنها می کاست، آن بود که افراد خاندان آل بویه غالباً با یکدیگر نزاع و دشمنی داشتند و ایالت های متصرفی ایشان در شرق ایران در دست افراد مختلف این سلسله بود که تنها در دوره عضدالدوله «۳۶۶-۳۷۲ق»، دولت مرکزی مقتدر وجود خارجی پیدا کرد.

در سال ۳۶۷ قمری عضدالدوله، عزالدوله را از بغداد بیرون راند و خود جای او را گرفت. عزالدوله در جنگی با عضدالدوله دستگیر و کشته شد.

عضدالدوله در بغداد به نوسازی خرابی های دوره نابسامانی پرداخت، بازارها و مساجد را نوسازی کرده، پل های خراب شده را ترمیم و بیمارستان های عضدی را بنا نمود. پس از مرگ عضدالدوله در ۳۷۲ق، پسرانش: صمصام الدوله، شرف الدوله و بهاءالدوله بر بغداد فرمان راندند.

پایان زندگی طائع

بهاءالدوله (پسر عضدالدوله) در ۳۸۱ قمری بر طایع خشم گرفت و او را از خلافت برداشت و القادر بالله را به جای او نشاند. هنگامی که القادر باللّه بر مسند خلافت نشست، در گوشه ای از قصر خلافت به طائع جای داد و پیوسته نسبت به او احسان و نیکویی می کرد و بر درشتی گفتار او بردبار بود و اغلب نیازمندی های او را برمی آورد.

طائع در سال ۳۱۷ متولد شد و در سال ۳۹۳ قمری وفات یافت.

پانویس

  1. مطیع پدر طائع، به خاطر دچارشدن به بیماری فلج در ۳۶۳ق جایگاه خویش را به پسر واگذار کرد.
  2. بنابر اقوالی دیگر، هجده یا نوزده سال مدت خلافت او بوده است.
  3. تاریخ خطیب بغداد، ج۱۱، ص۷۹.

منابع

  • دانشنامه رشد.
  • لغتنامه دهخدا، ذیل مدخل طائع لله.


خلفای بنی عباس
سفاح (132-136) • منصور (136-158) • مهدى (158-169) • هادى (169-170) • هارون الرشید (170-193) • امین (193-198) • مأمون (198-218) • معتصم (218-227) • واثق (227-232) • متوکل (232-247) • منتصر (247-248) • مستعین (248-251) • معتز (251-255) • مهتدى (255-256) • معتمد (256-279) • معتضد (279-289) • مكتفى (289-295) • مقتدر (295-320) • قاهر (320-322) • راضی (322-329) • متقی (329-333) • مستكفى (333-334) • مطیع (334-363) • طایع (363-381) • قادر (381-422) • قائم (422-467) • مقتدی (467-487) • مستظهر (487-512) • مسترشد (512-529) • راشد (529-530) • مقتفى (530-555) • مستنجد (555-566) • مستضىء (566-575) • ناصر (575-622) • ظاهر (622-623) • مستنصر (623-640) • مستعصم (640-656)