شیخ اجازه
شیخ اجازه یا مشایخ اجازه و یا مشیخه اجازه استاد یا استادانی که اجازه نقل روایات و کتابهای حدیثی را به دیگران میدادند. شیخ اجازه مقامی بود که همه راویان حدیث از آن برخوردار نبودند و کسی که آن را داشت، از نظر برخی رجالیان شیعه موثق و روایاتش پذیرفته است.
دلیل نامگذاری
شیخ در زبان عربی به معنای کهنسال و پیر و جمع آن مشایخ، مشیخه و شیوخ است. به استاد و عالم به دلیل بزرگی سن آنان نسبت به شاگردان و زمانی که در تحصیل علم گذارندهاند، نیز شیخ گفته میشد. شیخ در اصطلاح حدیثی به راویانی گفته میشود که دیگران از آنان روایت شنیده یا نقل کردهاند.
اجازه حدیث
اجازهای که استاد برای نقل روایت و کتابهای حدیثی به شاگردان مورد اطمینان خود و یا دیگران میداد، اجازه روایت نام داشت. استادی که این اجازه را صادر میکرد، شیخ اجازه مینامیدند.
ارزش رجالی
رجالیان شیعه درباره دلالت شیخوخیت اجازه بر مدح یا وثاقت و یا هیچ یک از آن دو اختلاف نظر دارند:
- برخی از آنان، شیخوخیت اجازه را از توثیقات عام دانستهاند؛ به عنوان نمونه گفته شده است که محدث بحرانی مشایخ اجازه را دارای بالاترین درجات وثاقت میدانسته است. ابوعلی حائری آن را دال بر مدح، ستایش و قبول روایت راوی میداند. علامه بحرالعلوم روایت از سهل بن زیاد را، به دلیل اینکه از مشایخ اجازه بوده، صحیح دانسته است. توثیق مشایخ اجازه به شهید ثانی، فرزندش حسن،شیخ بهائی، علامه مجلسی و مدح آن به مامقانی و وحید بهبهانی نیز نسبت داده شده است.
- برخی دیگر مانند میرزا ابوالقاسم نراقی دلالت شیخ اجازه بر وثاقت را در صورتی میپذیرند که مستجیز (کسی که اجازه را دریافت کرده) جز از ثقه روایت نکند. البته نراقی دلالت شیخ اجازه را بر وثاقت، کمتر از دلالت شیخ الطائفه بر آن میداند. سید محمد مجاهد نیز وثاقت شیخ اجازه را بر کفایت یا عدم کفایت ظن بر ثبوت عدالت مبتنی میکند. از نظر او چون ظن برای اثبات عدالت کافی است، شیخوخیت اجازه نیز بر وثاقت دلالت دارد.
- آیت الله خویی گفته است که شیخوخیت اجازه بر توثیق و مدح راوی دلالت نمیکند. او به تضعیف نجاشی نسبت به حسن بن محمد بن یحیی و حسین بن حمدان خضینی با اینکه از مشایخ اجازه بودهاند، استناد کرده است.
گفته شده است وثاقت شیخ اجازه، نخستین بار از کلام شهید ثانی برداشت شده و محمدتقی مجلسی نخستین بار آن را در روضة المتقین به کار برده است.
تکنگاری
میرزای قمی کتاب با عنوان رسالة فی معرفة مشایخ الاجازة من الرواة نوشته است که در الذریعه از آن یاد شده است.
پانویس
- ↑ فراهیدی، العین، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۲۸۴.
- ↑ ر.ک: فضلی، اصول علم الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۱۴۷.
- ↑ مدیرشانهچی، علم الحدیث، ۱۳۸۱ش، ص۱۹۸؛ ر.ک: فضلی، اصول علم الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۱۴۷.
- ↑ ر.ک. فضلی، اصول علم الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۱۴۷؛ حسینی صدر، الفوائد الرجالیه، ۱۴۲۰ق، ص۵۰.
- ↑ فلاحزاده ابرقویی، مشایخ اجازه، ۱۳۸۳ش، ص۸۷.
- ↑ حائری، منتهی المقال، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۸۵.
- ↑ بحرالعلوم، الفوائد الرجالیه، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۵.
- ↑ علامه مجلسی، الوجیزة فی الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۴.
- ↑ فلاحزاده ابرقویی، مشایخ اجازه، ۱۳۸۳ش، ص۸۷.
- ↑ نراقی، شعب المقال، ۱۴۲۲ق، ص۳۱.
- ↑ مجاهد، مفاتیح الاصول، آل البیت، ص۳۷۳.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۷۶-۷۷.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۲۱، ص۲۶۱.
- ↑ البته در برخی از کتابهای لغت مشیخه اسم جمع و مشایخ جمع آن بیان شده است. ر.ک: فیومی، مصباح المنیر، منشورات دارالرضی، ج۲، ص۳۲۹
منابع
- آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، قم و تهران، اسماعیلیان و کتابخانه اسلامیه تهران، ۱۴۰۸ق.
- بحرالعلوم، سید مهدی، الفوائد الرجالیه، تحقیق: محمدصادق و حسین بحرالعلوم، تهران، مکتبة الصادق، ۱۳۶۳ش.
- حائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال فی احوال الرجال، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۶ق.
- حسینی صدر، سید علی، الفوائد الرجالیه؛ دراسات جامعة و قواعد نافعة فی علم الرجال، قم، دارالغدیر، ۱۴۲۰ق.
- خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، مرکز نشر آثار شیعه، ۱۴۱۰ق-۱۳۶۹ش.
- طباطبایی، سید محمد، آل بیت، نسخه نرم افزار کتابخانه اهل بیت.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، تصحیح: مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم، نشر هجرت، ۱۴۱۰ق.
- فضلی، عبدالهادی، اصول علم الرجال، بیروت، مؤسسة ام القری للتحقیق و النشر، ۱۴۲۰ق.
- فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، قم، منشورات دارالرضی، بیتا.
- مجلسی، محمدباقر، الوجیزة فی الرجال، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۲۰ق.
- مدیرشانهچی، کاظم، علم الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۱ش.
- نراقی، میرزا ابوالقاسم، شعب المقال فی درجات الرجال، تحقیق: شیخ محسن احمدی، مؤتمر المحقق النراقی، ۱۴۲۲ق.