آیت‌الله

آیَتُ الله یا آیة الله (به‌معنای نشانه خدا)، عنوانی برای نشان دادن جایگاه علمی فقیهان طراز اول و دوم شیعه. استفاده از آیت‌الله به عنوان لقبی برای فقهای درجه اول، از اوایل قرن چهاردهم رواج یافت. پیش از آن لقب آیت الله برای علامه حلی به کار رفته بود. پس از تشکیل حوزه علمیه قم به وسیله شیخ عبدالکریم حائری‌ و مرکزیت یافتن آن‌، شماری از فقهای بزرگ که در آن گرد آمدند، آیت الله لقب یافتند.

آیت‌الله و آیت‌الله العظمی

عنوان آیت الله به معنای نشانه خدا و آیت الله العظمی به معنی نشانه بزرگ خدا، در فرهنگ امروز شیعیان به ویژه ایران برای فقیهان مشهور به خصوص کسانی که به مرجعیت رسیده‌اند به کار می‌رود. پیامبرخدا(ص)، امام علی(ع) را با عبارت «أَنْتَ کَلِمَةُ اللهِ الْعُلْیا وَآیته الْکُبْری» مورد خطاب قرار داد ه است . امیرالمؤمنین(ع) نیز خودش را به عنوان حجت عظمی وآیت کبری معرفی کرده است. و نیز در فرازی از دعای امام صادق(ع) پس از نماز در روز عیدغدیر «اللهم بلى شهدنا بمنك ولطفك بانك انت الله لا اله إلا أنت ربنا و محمد عبدك ورسولك نبينا وعلي امير المؤمنين والحجة العظمى وآيتك الكبرى» در فرازی از زیارت امام جواد (ع) ایشان افزون بر الحجة الکبری به عنوان «آیة العظمی» نیز مورد خطاب قرار گرفته است وهر چند کلمه الله در این تعبیر نیست ولی روشن است که منظور آیت عظمای خداوند است.

تاریخچه

لقب آیت الله را نخستین بار شهید ثانی در قرن ۱۰ و برای توصیف شهید اول (م ۷۸۶ق) به کار گرفته است. پس از او این عنوان در اجازه نامه‌های روایی دوران صفویه به کار رفته است. بر اساس اجازاتی که مجلسی در بحار الانوار جمع‌آوری کرده است شرف الدین شولستانی، شیخ بهایی و مجلسی‌ اول در اجازه نامه‌هایی که برای شاگردان خود نوشته‌اند، از علامه حلی به عنوان «آیت الله فی العالمین» یاد کرده‌اند. در همین دوران ابوالقاسم جرفادقانی (قرن ۱۱ق) همین تعبیر را برای شیخ صدوق(م ۳۸۱ق) به کار برده است.

پیش از دوران صفویه القابی مانند ثِقَةُ الاسلام، حُجَّةُ الاسلام و نیز آیت‌الله برای بزرگداشت چند فرد خاص به کار می‌رفت. و تا قرن‌ها نیز مختص به همان افراد باقی ماند. در قرن چهارم قمری عنوان ثقة الاسلام برای محمدبن یعقوب کلینی‌ و در قرن هفتم عنوان محقق برای جعفر بن حسن حلی به کار رفت.

تا قرن چهاردهم قمری کاربرد عنوان آیت‌الله برای فقها مرسوم نبود. در اوایل این قرن، حاج میرزا حسین نوری‌ این عنوان را برای سید محمد مهدی بحرالعلوم‌ به کار برد مورخان عصر مشروطه‌ نیز این عنوان را برای آخوند خراسانی، حسین خلیلی تهرانی، شیخ عبدالله مازندرانی و دیگران به کار برده‌اند. به گفته لغت‌نامه دهخدا عنوان آیت‌الله در دوره مشروطه برای سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبائی سنگلجی که از رهبران مشروطه بودند به کار می‌رفت. به نوشته متینی لقب آیت‌الله بعد از مشروطه برای عالمان بزرگ استفاده می‌شد ولی ضابطه مشخصی نداشت.

چند دهه بعد شیخ عباس قمی (م ۱۳۵۹ق) از عبارت آیت الله برای شیخ مرتضی انصاری‌، شیخ حسین نجف‌، سید محمدحسن شیرازی و بحر العلومنیز استفاده کرد. به جز این افراد او در موارد فراوانی در کتاب خود، الکنی و الالقاب از تعبیر آیت الله برای علامه حلی استفاده کرده است.

متینی در مقاله خود درباره تاریخچه القاب روحانیون با بررسی القاب به کاررفته برای روحانیان معرفی شده در کتاب گنجینه دانشمندان چنین نتیجه می‌گیرد که سکونت حاج شیخ عبدالکریم حائری در قم و شکل‌گیری حوزه علمیه در این شهر زمینه‌ساز استفاده گسترده از لقب آیت الله برای مجتهدان شده است. و این عنوان تحول یافته اکنون برای مجتهدان بسیار مورد احترام که دارای پیروانی هستند به کار می‌رود.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. انوری، فرهنگ سخن، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۹۵. متینی، بحثی درباره سابقه تاریخی القاب، ص۵۶۱.
  2. حافظ رجب برسی، مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين(ع)، ج۱، ص۸۱.
  3. مجلسی، بحارالانوار، ج۳۹۷ ص۳۳۵.
  4. شیخ طوسی، تهذيب الأحكام، ج۳، ص۱۴۶.
  5. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۲۱.
  6. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق‌، ج۱۰۵، ص۱۳۵.
  7. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق‌، ج۱۰۷، ص۳۶
  8. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق‌، ج۱۰۶، ص۱۴۶
  9. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق‌، ج۱۰۷، ص۷۹.
  10. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق‌، ج۱۰۷، ص۱۰۰.
  11. نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق‌، ج۲، ص۴۴.
  12. نراقی‌، کاشان در جنبش مشروطه ایران، ۱۳۵۵ش‌، ص۴۶-۴۷؛ ناظم الاسلام‌ کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۱۳۶۲ش‌، ص۸۸؛ کسروی‌، تاریخ مشروطه ایران، ۱۳۵۶ش، ج۲، ص۳۷۱.
  13. دهخدا، لغت‌نامه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۲۶۳ و ۲۶۵.
  14. متینی، بحثی درباره سابقه تاریخی القاب، ۱۳۶۲ش‌، ص۵۸۴.
  15. قمی، الکنی و الالقاب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۹۷
  16. قمی، الکنی و الالقاب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۲۴.
  17. قمی، الکنی و الالقاب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۵۸.
  18. به عنوان نمونه رک: قمی، الکنی و الالقاب، ۱۴۰۹ق، ج۲، صص۹۰، ۲۹۱،و ج۳، ص۱۵۴.
  19. متینی، بحثی درباره سابقه تاریخی القاب، ص۵۸۴-۵۸۷.
  20. ربانی خوراسگانی، نهاد مرجعیت شیعه، ۱۳۸۴ش، ص۱۳۰.
  1. أنا الحجة العظمى والآية الكبرى
  2. السلام عليك أيها الآية العظمى ، السلام عليك أيها الحجة الكبرى
  3. عُظمی صفت تفضیلی (افعل تفضیل) است پس آیت الله العظمی یعنی بزرگتر نشانه خدا.

منابع

  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا. انتشارات دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۷ش.
  • ربانی خوراسگانی، علی، نهاد مرجعیت شیعه و نقش آن در تحولات اجتماعی ایران معاصر، مندرج در فصلنامه شیعه شناسی، سال سوم، شماره ۱۰، تابستان ۱۳۸۴ش.
  • قمی‌، عباس‌، الکنی و القاب‌، مکتبة الصدر، تهران‌، ۱۴۰۹ق.
  • کسروی‌، احمد، تاریخ مشروطه ایران‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش.
  • متینی‌، جلال‌، «بحثی درباره سابقه تاریخی القاب و عناوین علما در مذهب شیعه»، در فصلنامه ایران نامه‌، س ۱، شم ۴، تابستان ۱۳۶۲ش‌.
  • مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌،
  • ناظم الاسلام کرمانی‌، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان‌، به کوشش علی‌اکبر سعیدی سیرجانی‌، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
  • نراقی‌، حسن‌، کاشان در جنبش مشروطه ایران‌، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
  • نوری، حسین‌، خاتمة المستدرک در مستدرک الوسائل، مؤسسة آل البیت، قم، ۱۴۰۸ق‌.

پیوند به بیرون

  • منبع مقاله: