دعای یکم صحیفه سجادیه
نسخه خطی صحیفه سجادیه به خط احمد نیریزی، کتابت در سال ۱۱۴۵ قمری | |
اطلاعات دعا و زیارت | |
---|---|
موضوع | توحید و حمد الهی |
مأثور/غیرمأثور | مأثور |
صادره از | امام سجاد(ع) |
راوی | متوکل بن هارون |
منابع شیعی | صحیفه سجادیه |
دعاها و زیارات مشهور | |
دعای توسل • دعای کمیل • دعای ندبه • دعای سمات • دعای فرج • دعای ابوحمزه ثمالی • زیارت عاشورا • زیارت جامعه کبیره • زیارت وارث • زیارت امینالله • زیارت اربعین |
دعای یکم صحیفه سجادیه از دعاهای مأثور از امام سجاد(ع) که بیشتر به ستایش خدا پرداخته است. امام سجاد(ع) در این دعا آثار حمد الهی بر زندگی دنیوی و اخروی انسانها، ملاکهای سعادت و هلاکت انسان، روشهای خداشناسی، آسانی تکالیف در دین اسلام و راههای ستایش خدا را بیان کرده و برخی از صفات خدا را توضیح داده است.
دعای یکم در شرحهای صحیفه سجادیه همچون دیار عاشقان اثر حسین انصاریان به زبان فارسی و فی ظلال الصحیفه السجادیه اثر محمدجواد مغنیه به زبان عربی شرح شده است.
نیایش |
آموزهها
موضوع اصلی دعای یکم صحیفه سجادیه توحید و حمد و ستایش خدا است و در آن کلمه حمد ۲۵ بار تکرار شده است. آموزههای این دعا عبارتند از:
- حمد الهی و بیان برخی از صفات او
- ناتوانی چشمها را از رؤیت خدا و ناتوانی وصفکنندگان از توصیف او
- آفرینش جهان توسط خدا بدون ابزار و ماده و دخالت زمان و مکان
- تقدیر معیشت موجودات توسط خدا
- پایان عمر انسان در اجل مشخص
- بازخواست همه بندگان در پیشگاه خدا
- روشهای خداشناسی
- ستایش خدا نتیجۀ فطرت خداجوی انسان است.
- خروج از مرز انسانیت وسقوط به مرز حیوانیت با ستایش نکردن خدا
- آثار شکر خدا در دنیا و آخرت (جذب خشنودی خدا و افزونی و دوام نعمتها)
- مورد پرسش نگرفتن خدا در هیچیک از کارهایش
- در روز قیامت به انسانها ظلم نمیشود.
- آثار حمد الهی (نورانیت چهره در قیامت، رهایی از آتش، همنشینی با فرشتگان مقرب و پیامبران)
- بی نیازی انسان با لطف الهی از غیر خدا
- نیکویی خلقت انسان و پاکی روزیاش توسط خدا
- لطف و توجه ویژه خدا به انسانها (خلقت زیباییهای آفرینش برای انسان)
- ناسپاسی انسان و نعمت توبه و بازگشت
- آزمایش روحیه شکرگزاری انسان توسط خدا
- ملاکهای سعادت و هلاکت
- مدارای خدا با انسانها و شتاب نکردن در عقوبت آنها
- آسانی تکالیف در اسلام
- احاطه علم خدا بر همه اشیا
- راههای ستایش خدا و آثار آن بر زندگی انسان.
شرحها
در شرحهای صحیفه سجادیه، دعای اول در ضمن فرازهایی شرح داده شده است. حسین انصاریان در کتاب دیار عاشقان به صورت مفصل به شرح این دعا پرداخته است. این دعا همچنین در کتاب شهود و شناخت اثر محمدحسن ممدوحی کرمانشاهی، اسرار خاموشان نوشته محمدتقی خلجی و چند کتاب دیگر به زبان فارسی شرح شده است.
دعای اول صحیفه سجادیه همچنین در کتابهایی مانند فی ظلال الصحیفه السجادیه اثر محمدجواد مغنیه، ریاض العارفین تألیف محمد بن محمد دارابی و برخی کتب دیگر از جمله آفاق الروح نوشته سید محمدحسین فضلالله و ریاض السالکین فی شرح صحیفه سید الساجدین اثر سید علیخان مدنی به زبان عربی شرح شده است. کلمات و واژههای این دعا هم در شروح لغوی مانند کتاب تعلیقات علی الصحیفه السجادیه اثر فیض کاشانی، توضیح داده شده است.
کتاب زیباترین روح پرستنده، شرح و ترجمه دعای اول صحیفه سجادیه که نام آن با الهام از لقب زینالعابدین انتخاب شده است. اصل این کتاب، سخنرانیای از علی شریعتی است که در ۲۲ شهریور ۱۳۵۱ش در حسینیه ارشاد تهران ایراد کرده است. این متن در سال ۱۳۵۶ش به صورت غیررسمی به بازار کتاب راه یافت.
متن و ترجمه
دعای یکم صحیفه سجادیه
مـتـن | ترجمه |
---|---|
(۱) الْحَمْدُ لِله الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یکونُ بَعْدَهُ (۲) الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ. (۳) ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَی مَشِیتِهِ اخْتِرَاعاً. (۴) ثُمَّ سَلَک بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ، لَا یمْلِکونَ تَأْخِیراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیهِ، وَ لَا یسْتَطِیعُونَ تَقَدُّماً إِلَی مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ. (۵) وَ جَعَلَ لِکلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لَا ینْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ، وَ لَا یزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ. (۶) ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیاةِ أَجَلًا مَوْقُوتاً، وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً، یتَخَطَّی إِلَیهِ بِأَیامِ عُمُرِهِ، وَ یرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ، حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَقْصَی أَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ، قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ، «لِیجْزِی الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یجْزِی الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی». (۷) عَدْلًا مِنْهُ، تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ، وَ تَظاهَرَتْ آلَاؤُهُ، «لا یسْئَلُ عَمَّا یفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ». (۸) وَ الْحَمْدُ لِله الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَی مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسْبَغَ عَلَیهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یشْکرُوهُ. (۹) وَ لَوْ کانُوا کذَلِک لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیةِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیةِ فَکانُوا کمَا وَصَفَ فِی مُحْکمِ کتَابِهِ: «إِنْ هُمْ إِلَّا کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا». (۱۰) وَ الْحَمْدُ لِله عَلَی مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُکرِهِ، وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیتِهِ، وَ دَلَّنَا عَلَیهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِی تَوْحِیدِهِ، وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّک فِی أَمْرِهِ. (۱۱) حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَی رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ. (۱۲) حَمْداً یُضِیءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ، وَ یُسَهِّلُ عَلَینَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ، وَ یُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ، «یوْمَ تُجْزی کلُّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ وَ هُمْ لا یظْلَمُونَ»، «یوْمَ لا یغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیئاً وَ لا هُمْ ینْصَرُونَ». (۱۳) حَمْداً یرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیینَ فِی کتَابٍ مَرْقُومٍ یشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ. (۱۴) حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ، وَ تَبْیضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ. (۱۵) حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللهِ إِلَی کرِیمِ جِوَارِ اللهِ. (۱۶) حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِی لَا تَزُولُ، وَ مَحَلِّ کرَامَتِهِ الَّتِی لَا تَحُولُ. (۱۷) وَ الْحَمْدُ لِله الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ، وَ أَجْرَی عَلَینَا طَیبَاتِ الرِّزْقِ. (۱۸) وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَةَ بِالْمَلَکةِ عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَکلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَ صَائِرَةٌ إِلَی طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ. (۱۹) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَیهِ، فَکیفَ نُطِیقُ حَمْدَهام مَتَی نُؤَدِّی شُکرَهُ! لَا، مَتَی. (۲۰) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَکبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَیاةِ، وَ أَثْبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ، وَ غَذَّانَا بِطَیبَاتِ الرِّزْقِ، وَ أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ، وَ أَقْنَانَا بِمَنِّهِ. (۲۱) ثُمَّ أَمَرَنَا لِیخْتَبِرَ طَاعَتَنَا، وَ نَهَانَا لِیبْتَلِی شُکرَنَا، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ، وَ رَکبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ یبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً. (۲۲) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَةِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَینَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَینَا (۲۳) فَمَا هَکذَا کانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَةِ لِمَنْ کانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ، وَ لَمْ یکلِّفْنَا إِلَّا وُسْعاً، وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلَّا یُسْراً، وَ لَمْ یدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لَا عُذْراً. (۲۴) فَالْهَالِک مِنَّا مَنْ هَلَک عَلَیهِ، وَ السَّعِیدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَیهِ (۲۵) وَ الْحَمْدُ لِله بِکلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَی مَلَائِکتِهِ إِلَیهِ وَ أَکرَمُ خَلِیقَتِهِ عَلَیهِ وَ أَرْضَی حَامِدِیهِ لَدَیهِ (۲۶) حَمْداً یفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ کفَضْلِ رَبِّنَا عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ. (۲۷) ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکانَ کلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَینَا وَ عَلَی جَمِیعِ عِبَادِهِ الْمَاضِینَ وَ الْبَاقِینَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَشْیاءِ، وَ مَکانَ کلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَرْمَداً إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ. (۲۸) حَمْداً لَا مُنْتَهَی لِحَدِّهِ، وَ لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ، وَ لَا مَبْلَغَ لِغَایتِهِ، وَ لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ (۲۹) حَمْداً یکونُ وُصْلَةً إِلَی طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَباً إِلَی رِضْوَانِهِ، وَ ذَرِیعَةً إِلَی مَغْفِرَتِهِ، وَ طَرِیقاً إِلَی جَنَّتِهِ، وَ خَفِیراً مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ، وَ ظَهِیراً عَلَی طَاعَتِهِ، وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِیتِهِ، وَ عَوْناً عَلَی تَأْدِیةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ. (۳۰) حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیائِهِ، وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیوفِ أَعْدَائِهِ، إِنَّهُ وَلِیٌّ حَمِید. | (۱) همۀ ستایشها مخصوص خداست؛ آن وجود مبارکی که اوّل است، بیآنکه اوّلی پیش از او بوده باشد؛ و آخر است، بیآنکه آخری پس از او باشد. (۲) دیدۀ بینندگان از دیدنش کوتاه و گمان وصفکنندگان از ستودنش، ناتوان است. (۳) موجودات را به قدرتش آفرید، آفریدنی بی مانند؛ و آفریدهها را به ارادهاش ساخت، ساختنی بی مثال. (۴) آنگاه، همۀ آنها را در مسیر خواستۀ خود راهی کرد و در راه محبتش برانگیخت. قدرت پس رفتن، به سوی مرزهایی که آنان را از آنها پیش انداخت، ندارند؛ و توان پیش رفتن به سوی حدودی که آنان را از آنها پس انداخت، ندارند. (۵) از رزق و روزیاش، برای هر یک از جانداران، خوراکی معلوم و قسمت شده قرار داد. سهم کسی را که فراوان داده، احدی نمیتواند بکاهد؛ و نصیب کسی از آنان را که کاسته، هیچکس نمیتواند بیافزاید. (۶) آنگاه در زندگی برای او زمانی معین، مقدّر فرمود؛ و پایانی محدود قرار داد؛ که با ایام عمرش به سوی آن پایان، قدم برمیدارد و با سالهای زندگیاش به آن نزدیک میشود تا هنگامیکه به پایان زندگیاش برسد و پیمانۀ حساب عمرش را تمام و کامل دریافت کند؛ او را به سوی آنچه از پاداش بسیار، یا عذاب دردناک، فراخوانده بود، ببرد؛ «تا به خاطر عدالتش، بدکاران را به علّت کردار ناپسندشان و نیکوکاران را به سبب کار نیکشان، پاداش بخشد». (۷) این [جزا دادن] از عدالت اوست؛ پاک و مبارک است نامهای حضرتش و پیدرپی است نعمتهایش. «از آنچه انجام میدهد، بازخواست نشود، ولی همگان در پیشگاهش بازخواست شوند». (۸) و همۀ ستایشها مخصوص خداست که اگر بندگانش را از شناختِ سپاسگزاریاش بر آنچه که از عطایای پیاپیاش که محض امتحان کردنشان به آنان عنایت فرمود و نعمتهای پیوستهای که بر آنان کامل کرد، به چاه محرومیّت میانداخت؛ در عطایا و نعمتهایش، دخل و تصرّف میکردند و او را سپاس نمیگزاردند؛ و روزیش را به فراوانی هزینه میکردند و به شکر عنایاتش برنمیخاستند. (۹) اگر چنین بودند [که شکرگزاری نمی¬کردند]، از حدود انسانیّت بیرون میرفتند و به مرز حیوانیّت میرسیدند. در نتیجه به این صورت بودند که در کتاب محکمش وصف کرده: «آنان جز مانند چهارپایان نیستند؛ بلکه آنان گمراهترند!». (۱۰) و همۀ ستایشها مخصوص خداست که وجودش را به ما شناساند و شکرش را به ما الهام کرد و درهای دانش را به پروردگاریاش به روی ما گشود و ما را بر اخلاص ورزی در یکتاییاش راهنمایی کرد و از انحراف در دین و تردید در دستورش، دور داشت. (۱۱) خدا را ستایش میکنم، ستایشی که با آن، در گروه ستایش¬گران از بندگانش زندگی کنم و با آن ستایش بر هر که به خشنودی و گناه بخشیاش پیشی جسته، سبقت گیرم. (۱۲) ستایشی که به سبب آن، تاریکیهای برزخ را بر ما روشن کند؛ و به وسیلۀ آن، راه رستاخیز را بر ما آسان فرماید؛ و به کمک آن، رتبههای ما را نزد گواهان روز قیامت بلند گرداند. «روزی که هر وجودی، به خاطر آنچه مرتکب شده، پاداش داده شود و مورد ستم قرار نگیرد»؛ «روزی که هیچ دوستی، چیزی از عذاب را از دوستش برطرف نکند و این گنهکاران حرفهای از جانب کسی یاری نشوند». (۱۳) سپاسی که از سوی ما، «در پروندهای که کردار نیکان در آن رقم خورده و مقرّبان درگاهش گواهان آنند»، به سوی اعلا علیّین بالا رود. (۱۴) ستایشی که چون دیدهها در قیامت خیره شود، سبب روشنی دیده ما شود؛ و هنگامیکه چهرهها سیاه گردد، به نورانیّت آن صورتهای ما به سپیدی رسد. (۱۵) ستایشی که ما را از آتش دردناک خدا آزاد و در جوار کریمانهاش جای دهد. (۱۶) ستایشی که به وسیلۀ آن، همدوش فرشتگان شویم؛ و در پیشگاه رحمتش، جای را بر آنان تنگ کنیم؛ و به سبب آن، در سرای جاودانی که از بین نمیرود و محل کرامتش که دگرگونی نمیپذیرد، با پیامبران مرسل او همراه شویم. (۱۷) و همۀ ستایشها مخصوص خداست که زیباییهای آفرینش را برای ما برگزید و روزیهای پاکیزه را به سوی ما روان ساخت. (۱۸) و ما را با تسلّط بر همۀ موجودات برتری داد. در نتیجه، همۀ موجوداتش بر اساس قدرت حضرتش، فرمانبردار ما هستند؛ و در سایۀ عزّتش، در گردونۀ اطاعت از ما قرار دارند. (۱۹) و همۀ ستایشها مخصوص خداست که درِ احتیاج و نیاز ما را از غیر خود بست؛ پس چگونه قدرتِ سپاسگزاری او را داریم؟ یا چه زمانی میتوانیم به ادای شکرش اقدام کنیم؟ هیچ گاه! (۲۰) و همۀ ستایشها مخصوص خداست که در پیکر ما ابزار گشودن اندام را سوار کرد و آلات بستن آنها را قرار داد و ما را با روانهای زنده، از زندگی بهرهمند ساخت و اعضای انجام دادن کار را در وجود ما استوار کرد و با روزیهای پاکیزه خوراک داد و با احسانش ما را بینیاز کرد و با عطایش به ما سرمایه بخشید. (۲۱) آنگاه دستوراتش را متوجّه ما فرمود تا فرمان بردن ما را بسنجد؛ و از محرّمات بر حذرمان داشت تا شکرکردنمان را بیازماید؛ پس از این همه عنایت، از مسیر دستورش رویگرداندیم؛ و بر مرکب سخت و سنگین محرّماتش سوار شدیم. با این همه به کیفرش نسبت به ما شتاب نورزید؛ و بر انتقام گرفتن از ما عجله نکرد؛ بلکه به رحمت و کرمش، از سر خشنودی و رضایت، با ما معامله کرد؛ و به مهربانی و بردباریاش، بازگشت ما را از مسیر گناه انتظار کشید. (۲۲) و همۀ ستایشها مخصوص خداست که ما را به بازگشت و توبه از گناه، راهنمایی کرد؛ توبهای که آن را جز از طریق احسانش به دست نیاوردیم؛ و اگر از فضل و احسان بیشمارش، غیر این عنایت را که عبارت از بخشیدن نعمت توبه و بازگشت است، به حساب نیاوریم، محقّقاً آزمایشش دربارۀ ما نیکو و احسانش در حقّ ما بزرگ و بخشش او بر ما عظیم است. (۲۳) روش وجود مقدّسش در برنامه توبه دربارۀ کسانی که پیش از ما بودند، چنین نبود؛ آنچه را در عرصه¬گاه توبه، در طاقت و توان ما نبوده، از دوش جان ما برداشته؛ و جز به اندازه قدرت و وسعمان به ما تکلیف نفرموده؛ در میان آن همه تکالیف سخت، ما را جز به تکالیف آسان وا نداشته؛ و در این زمینه، برای هیچ یک از ما دلیل و بهانهای باقی نگذاشته است. (۲۴) بنابراین، هلاک شونده از ما، کسی است که در میدان مخالفت با او هلاک گردد؛ و سعادتمند از ما کسی است که به سوی او اشتیاق داشته باشد. (۲۵) و خدا را ستایش، به همۀ آن ستایشی که نزدیکترین فرشتگان به او و بزرگوارترین مخلوقاتش نزد او و پسندیدهترین ستایشگران آستان او، حضرتش را ستودهاند. (۲۶) ستایشی که از دیگر ستایشها، برتری جوید، مانند برتری پروردگار، به همه مخلوقاتش. (۲۷) سپس او را ستایش، به جای همۀ نعمتهایی که او بر ما و به تمام بندگان گذشتهاش و همۀ آنانی که هستند و میآیند، دارد، ستایشی به عدد تمام اشیایی که دانشش بر آنها احاطه دارد و ستایشی به جای هر یک از اشیا به چندین برابر؛ ستایشی ابدی و همیشگی تا روز قیامت. (۲۸) ستایشی که مرزش را پایانی و شمارۀ آن را حسابی و پایانش را نهایتی و مدّتش را سرآمدی، نباشد. (۲۹) ستایشی که رشتۀ اتّصال به طاعت و بخشش و عامل رضایت و خشنودیاش و وسیلۀ آمرزشش و راهی به سوی بهشتش و حفاظت کننده از کیفرش و امان از خشمش و مددکاری بر طاعتش و مانع و سدّی از نافرمانیاش و کمکی بر ادای حق و عهد و پیمانش، باشد. (۳۰) ستایشی که به وسیلۀ آن، در گروه سعادتمندان از دوستانش، به خوشبختی و سعادت برسیم؛ و به سبب آن با شمشیر دشمنانش در سلک شهیدان قرار گیریم. همانا او یار بندگان و خدای ستوده خصال است. |
پانویس
- ↑ انصاریان، دیار عاشقان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۹۹-۴۱۱؛ خلجی، اسرار خاموشان، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۱۴۱-۵۳۶.
- ↑ انصاریان، دیار عاشقان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۹۹-۴۱۱.
- ↑ ممدوحی، کتاب شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۲۱۷-۲۶۵.
- ↑ خلجی، اسرار خاموشان، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۱۴۱-۵۳۶.
- ↑ مغنیه، فی ظلال الصحیفه، ۱۴۲۸ق، ص۴۵-۷۲.
- ↑ دارابی، ریاض العارفین، ۱۳۷۹ش، ص۱۵-۴۷.
- ↑ فضل الله، آفاق الروح، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۱-۵۴.
- ↑ مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ۱۴۳۵ق، ج۱، ص۲۲۱-۴۱۲.
- ↑ فیض کاشانی، تعلیقات علی الصحیفه السجادیه، ۱۴۰۷ق، ص۱۴-۲۰.
- ↑ ، بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی.
- ↑ ، سایت عرفان.
منابع
- انصاریان، حسین، دیار عاشقان: تفسیر جامع صحیفه سجادیه، تهران، پیام آزادی، ۱۳۷۳ش.
- خلجی، محمدتقی، اسرار خاموشان، قم، پرتو خورشید، ۱۳۸۳ش.
- دارابی، محمد بن محمد، ریاض العارفین فی شرح الصحیفه السجادیه، محقق حسین درگاهی، تهران، نشر اسوه، ۱۳۷۹ش.
- ، بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی، مشاهده ۲۳ خرداد ۱۴۰۱ش.
- فضلالله، سید محمدحسین، آفاق الروح، بیروت، دارالمالک، ۱۴۲۰ق.
- فیض کاشانی، محمدبن مرتضی، تعلیقات علی الصحیفه السجادیه، تهران، مؤسسه البحوث و التحقیقات الثقافیه، ۱۴۰۷ق.
- مدنی شیرازی، سید علیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۳۵ق.
- مغنیه، محمدجواد، فی ظلال الصحیفه السجادیه، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۸ق.
- ممدوحی کرمانشاهی، حسن، شهود و شناخت، ترجمه و شرح صحیفه سجادیه، با مقدمه آیتالله جوادی آملی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۸ش.
پیوند به بیرون
- ، سایت عرفان