دعای صباح
دعای صباح به خط امسلمه قاجار | |
اطلاعات دعا و زیارت | |
---|---|
مأثور/غیرمأثور | مأثور |
صادره از | امام علی(ع) |
منابع شیعی | اختیار المصباح(۶۵۳ق) |
تکنگاریها | مفتاح الفلاح و مصباح النّجاح ( أبو الوفاء) • شرح دعای صباح از ملا هادی سبزواری |
زمان | بعد از نماز صبح |
دعاها و زیارات مشهور | |
دعای توسل • دعای کمیل • دعای ندبه • دعای سمات • دعای فرج • دعای ابوحمزه ثمالی • زیارت عاشورا • زیارت جامعه کبیره • زیارت وارث • زیارت امینالله • زیارت اربعین |
دعای صَباح دعایی که حضرت امیرالمومنین(ع) بعد از نماز صبح میخوانده و به گفته علمای شیعه بلندترین مضامین حِکمی، عرفانی و کلامی را در قالب الفاظ و عبارات ادبی بیان کرده است. به علت اهمیت مضامین این دعا، عالمان و اندیشمندان متعددی آثاری در شرح این دعا نگاشتهاند.
سند
منابعی که دعای صباح را روایت کردهاند، از این قرارند:
- قدیمترین منبعی که دعای صباح در آن دیده شده، کتاب اختیار المصباح تألیف سال ۶۵۳ق. از سید علی بن الحسین بن حسّان بن الباقی القرشی معاصر محقّق حلّی و سید بن طاووس است. در کتابهای دعای پیش از آن نظیر مصباح المتهجد شیخ طوسی از این دعا یادی نشده است. هر چند هم اکنون کتاب اختیار المصباح در دسترس نیست، ولی پیشتر نسخهای از آن نزد افندی صاحب ریاض العلماء بوده و خوانساری صاحب روضات الجنات آن را دیده است.
- مجلسی سندی دیگر نقل کرده که دعا را شریف یحیی بن قاسم العلوی العباسی الیمنی (در گذشته حدود ۷۵۳ق.) مکتوب بر پوستی بلند دیده و در کتاب خود در سال ۷۳۴ق. آن را نقل کرده است.
- مشهور است که دعای صباح به خط کوفی بر روی پوستی بلند که به امضای حضرت علی(ع) رسیده، مکتوب و در دسترس بوده است. مجلسی میگوید: نسخهای از آن را مولانا درویش محمد اصفهانی جدّ والدم بر نور الدین علی بن عبد العالی کرکی در سال ۹۳۹ ق. خوانده و به او اجازۀ روایت داده است. طبق نقل مجلسی در بحارالانوار، حضرت علی(ع) این دعا را در روز پنج شنبه ۱۱ ذی الحجه سال ۲۵ قمری به دست مبارک خود نوشتند.
- فیض کاشانی (۱۰۹۱ق.) این دعا را در آخر کتاب ذریعة الضراعة آورده است.
- عبدالله بن صالح سماهیجی (۱۰۷۶-۱۱۳۵ق.)دعا را در کتاب الصحیفة العلویة المبارکة از عبارت «یا من دلّ» تا «یا خیر من دعی و صلّی اللّه» آورده است.
با توجه به اینکه منابع فوق، جزو منابع قطعی به حساب نمیآیند و سندی قطعی نیز برای این دعا ذکر نکردهآند، دعای صباح، طبق اصطلاح علم درایة الحدیث، ظنّی الصدور به حساب میآید. با این حال، مضامین حکمی، عرفانی و کلامی این دعا که در قالب الفاظ و عبارات فاخر و انواع صنایع لفظی و معنوی و فنون بلاغی درآمده، اعتباری سترگ به آن بخشیده و، در نتیجه، علمای شیعه را بدین سو سوق داده است تا آن را قطعی الصدور فرض نمایند.
مضامین
فرازی از دعای صباح:
خدایا اگر در ابتدا رحمت تو از روی حسن توفیق به سراغ من نمیآمد، پس چه کسی بود که مرا در این راه روشن به سویت آرد؟ و اگر حلم و بردباری تو مرا به دست آرزو و میل سرکش سپارد پس چه کسی لغزشهای مرا از زمین خوردنهای هوا و هوس نادیده بگیرد؟ و اگر در هنگام جنگ با نفس و شیطان یاری تو نباشد، مسلماً همان یاری نکردنت مرا به دست رنج و حرمان سپارد
عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ۱۰۸.
- دعای صباح با مناجات خداوند و ذکر نعمتهای او از جمله پدید آوردن صبح، آفرینش آسمان، حرکت ستارگان و گردش آفتاب و ماه شروع میشود. سپس به یگانگی، علم، بخشندگی، احسان و رحمت خدا اشاره میکند و به پیامبر(ص) و خاندان او درود میفرستد.
- در فراز دیگر از خداوند حاجتهایی میطلبد. نعمت هدایت، و حلم و عدمتعجیل خداوند در عقوبت را یادآوری میکند. در ادامه علت آمدن خود به درگاه الهی را برای برآمدن خواستهها معرفی میکند و علت دوری از خدا را هوی و هوس نفس میداند که با گمانهای فاسد، آرزوها، ارتکاب گناهان و مخالفت فرمان خدا موجبات هلاکت شخص را فراهم میکند. و امید خود به رحمت الهی و پناه گرفتن به درگاه او از شرّ خواهشهای نفس را اظهار میدارد.
- این دعا با بیان خواستههایی از درگاه الهی ادامه پیدا میکند. رحمت بیکران الهی و اعتماد به قبول توبه و برآوردن امیدها و حاجات را یادآور میشود. به فقر و تهیدستی خود اشاره کرده عرضه میدارد: «خدایا چگونه برانی از درگاهت بیچارهای را که در حال فرار از گناهان به تو پناه آورده یا چگونه نومید سازی راه جویی را که شتابان آهنگ حضرت تو را کرده یا چگونه بازگردانی تشنهای را که برای نوشیدن (آب) بر سر حوضهای تو آمده نه هرگز چنین نخواهی کرد»
- در فرازهای بعد، دیگر بار رحمت الهی را یاد کرده، خداوند را وجودی معرفی میکند که «همه امیدها و آرزوها به او بازگشت مینماید و کار همه مخلوقات از حضرت او ساخته میگردد نه غیر او» و در ادامه عرضه میدارد که «من مهار نفس را به ریسمان محکم اراده تو بستهام» و بر تفویض امور خود به خدا تاکید میکند. از خداوند هدایت میطلبد و قدرت، دانایی و رزّاق بودن خدا را یادآور میشود.
- در فقرات بعدی خداوند را از شریک، نقص، عیب و از صفات اجسام منزه کرده، او را دارای جمیع صفات کمال معرفی میکند. به نعمتهای خداوند اشاره و او را ستایش میکند. به پیامبر(ص) و آل او درود میفرستد و عصمت پیامبر(ص) و خاندان او را یادآور میشود. دعا با ستایش خداوند و با بیان حاجتهایی از درگاه الهی به پایان میرسد.
شرح ها
اهمیت مضامین این دعا، عالمان و محققان بسیاری را بر آن داشته است تا بر آن شرح بنویسند. آقا بزرگ تهرانی در کتاب الذّریعه، از شروح فارسی و عربی به صورت منظوم و منثور،۲۳ مورد را نام برده است. برخی از شرحهای قابل دسترسی عبارتند از:
- شرح دعاى صباح رضی الدين محمّد شوشترى(قرن١١ و ١٢) تحقيق سيّد جعفر حسينى اشكورى
- شرح دعای صباح، مصطفی بن محمد هادی خویی، تصحیح و تعلیق اکبر ایرانی قمی، نشر میراث مکتوب،
متن و ترجمه دعا
علامه مجلسی این دعا را در کتاب بحارالانوار هم در کتاب الدعا و هم در کتاب الصلاة آورده است.
دعای صباح
مـتـن | ترجمه |
---|---|
اللَّهُمَّ يَا مَنْ دَلَعَ لِسَانَ الصَّبَاحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ، وَ سَرَّحَ قِطَعَ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ بِغَيَاهِبِ تَلَجْلُجِهِ، وَ أَتْقَنَ صُنْعَ الْفَلَكِ الدَّوَّارِ فِي مَقَادِيرِ تَبَرُّجِهِ، وَ شَعْشَعَ ضِيَاءَ الشَّمْسِ بِنُورِ تَأَجُّجِهِ، يَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ، وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجَانَسَةِ مَخْلُوقَاتِهِ، وَ جَلَّ عَنْ مُلاءَمَةِ كَيْفِيَّاتِهِ، يَا مَنْ قَرُبَ مِنْ خَطَرَاتِ الظُّنُونِ، وَ بَعُدَ عَنْ لَحَظَاتِ الْعُيُونِ، وَ عَلِمَ بِمَا كَانَ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ، يَا مَنْ أَرْقَدَنِي فِي مِهَادِ أَمْنِهِ وَ أَمَانِهِ، وَ أَيْقَظَنِي إِلَى مَا مَنَحَنِي بِهِ مِنْ مِنَنِهِ وَ إِحْسَانِهِ، وَ كَفَّ أَكُفَّ السُّوءِ عَنِّي بِيَدِهِ وَ سُلْطَانِهِ، صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَى الدَّلِيلِ إِلَيْكَ فِي اللَّيْلِ الْأَلْيَلِ، وَ الْمَاسِكِ مِنْ أَسْبَابِكَ بِحَبْلِ الشَّرَفِ الْأَطْوَلِ، وَ النَّاصِعِ الْحَسَبِ فِي ذِرْوَةِ الْكَاهِلِ الْأَعْبَلِ، وَ الثَّابِتِ الْقَدَمِ عَلَى زَحَالِيفِهَا فِي الزَّمَنِ الْأَوَّلِ، وَ عَلَى آلِهِ الْأَخْيَارِ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَبْرَارِ، وَ افْتَحِ اللَّهُمَّ لَنَا مَصَارِيعَ الصَّبَاحِ بِمَفَاتِيحِ الرَّحْمَةِ وَ الْفَلاحِ، وَ أَلْبِسْنِي اللَّهُمَّ مِنْ أَفْضَلِ خِلَعِ الْهِدَايَةِ وَ الصَّلاحِ، وَ اغْرِسِ اللَّهُمَّ بِعَظَمَتِكَ فِي شِرْبِ جَنَانِي يَنَابِيعَ الْخُشُوعِ، وَ أَجْرِ اللَّهُمَّ لِهَيْبَتِكَ مِنْ آمَاقِي زَفَرَاتِ الدُّمُوعِ، وَ أَدِّبِ اللَّهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنِّي بِأَزمَّةِ الْقُنُوعِ، إِلَهِي إِنْ لَمْ تَبْتَدِئْنِي الرَّحْمَةُ مِنْكَ بِحُسْنِ التَّوْفِيقِ، فَمَنِ السَّالِكُ بِي إِلَيْكَ فِي وَاضِحِ الطَّرِيقِ، وَ إِنْ أَسْلَمَتْنِي أَنَاتُكَ لِقَائِدِ الْأَمَلِ وَ الْمُنَى، فَمَنِ الْمُقِيلُ عَثَرَاتِي مِنْ كَبَوَاتِ الْهَوَى، وَ إِنْ خَذَلَنِي نَصْرُكَ عِنْدَ مُحَارَبَةِ النَّفْسِ وَ الشَّيْطَانِ فَقَدْ وَكَلَنِي خِذْلانُكَ إِلَى حَيْثُ النَّصَبُ وَ الْحِرْمَانُ، إِلَهِي أَ تَرَانِي مَا أَتَيْتُكَ إِلّا مِنْ حيثُ الْآمَالُ، أَمْ عَلِقْتُ بِأَطْرَافِ حِبَالِكَ إِلّا حِينَ بَاعَدَتْنِي ذُنُوبِي عَنْ دَارِ [صِرْبَةِ] الْوِصَالِ، فَبِئْسَ الْمَطِيَّةُ الَّتِي امْتَطَتْ نَفْسِي مِنْ هَوَاهَاً، فَوَاها لَهَا لِمَا سَوَّلَتْ لَهَا ظُنُونُهَا وَ مُنَاهَا، وَ تَبّاً لَهَا لِجُرْأَتِهَا عَلَى سَيِّدِهَا وَ مَوْلاهَا، إِلَهِي قَرَعْتُ بَابَ رَحْمَتِكَ بِيَدِ رَجَائِي، وَ هَرَبْتُ إِلَيْكَ لاجِئاً مِنْ فَرْطِ أَهْوَائِي، وَ عَلَّقْتُ بِأَطْرَافِ حِبَالِكَ أَنَامِلَ وَلائِي، فَاصْفَحِ اللَّهُمَّ عَمَّا كُنْتُ [كَانَ ] أَجْرَمْتُهُ مِنْ زَلَلِي وَ خَطَائِي، وَ أَقِلْنِي مِنْ صَرْعَةِ رِدَائِي، فَإِنَّكَ سَيِّدِي وَ مَوْلايَ وَ مُعْتَمَدِي وَ رَجَائِي، وَ أَنْتَ غَايَةُ مَطْلُوبِي وَ مُنَايَ فِي مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ، إِلَهِي كَيْفَ تَطْرُدُ مِسْكِيناً الْتَجَأَ إِلَيْكَ مِنَ الذُّنُوبِ هَارِباً، أَمْ كَيْفَ تُخَيِّبُ مُسْتَرْشِداً قَصَدَ إِلَى جَنَابِكَ سَاعِياً [صَاقِباً] ، أَمْ كَيْفَ تَرُدُّ ظَمْآنَ وَرَدَ إِلَى حِيَاضِكَ شَارِباً، كَلّا وَ حِيَاضُكَ مُتْرَعَةٌ فِي ضَنْكِ الْمُحُولِ، وَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلطَّلَبِ وَ الْوُغُولِ، وَ أَنْتَ غَايَةُ الْمَسْئُولِ [السُّؤْلِ ] وَ نِهَايَةُ الْمَأْمُولِ، إِلَهِي هَذِهِ أَزِمَّةُ نَفْسِي عَقَلْتُهَا بِعِقَالِ مَشِيَّتِكَ، وَ هَذِهِ أَعْبَاءُ ذُنُوبِي دَرَأْتُهَا بِعَفْوِكَ وَ رَحْمَتِكَ، وَ هَذِهِ أَهْوَائِيَ الْمُضِلَّةُ وَكَلْتُهَا إِلَى جَنَابِ لُطْفِكَ وَ رَأْفَتِكَ، فَاجْعَلِ اللَّهُمَّ صَبَاحِي هَذَا نَازِلاً عَلَيَّ بِضِيَاءِ الْهُدَى، وَ بِالسَّلامَةِ [السَّلامَةِ] فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا، وَ مَسَائِي جُنَّةً مِنْ كَيْدِ الْعِدَى [الْأَعْدَاءِ] ، وَ وِقَايَةً مِنْ مُرْدِيَاتِ الْهَوَى، إِنَّكَ قَادِرٌ عَلَى مَا تَشَاءُ، تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ، وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ، وَ تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ، وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ، بِيَدِكَ الْخَيْرُ، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ، تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ، وَ تُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ، وَ تُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ، وَ تُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ، وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ، لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ، سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ، مَنْ ذَا يَعْرِفُ قَدْرَكَ فَلا يَخَافُكَ، وَ مَنْ ذَا يَعْلَمُ مَا أَنْتَ فَلا يَهَابُكَ، أَلَّفْتَ بِقُدْرَتِكَ الْفِرَقَ، وَ فَلَقْتَ بِلُطْفِكَ الْفَلَقَ، وَ أَنَرْتَ بِكَرَمِكَ دَيَاجِيَ الْغَسَقِ، وَ أَنْهَرْتَ الْمِيَاهَ مِنَ الصُّمِّ الصَّيَاخِيدِ عَذْباً وَ أُجَاجاً، وَ أَنْزَلْتَ مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجاً، وَ جَعَلْتَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لِلْبَرِيَّةِ سِرَاجاً وَهَّاجاً، مِنْ غَيْرِ أَنْ تُمَارِسَ فِيمَا ابْتَدَأْتَ بِهِ لُغُوباً وَ لا عِلاجاً، فَيَا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ، وَ قَهَرَ عِبَادَهُ بِالْمَوْتِ وَ الْفَنَاءِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَتْقِيَاءِ وَ اسْمَعْ نِدَائِي ، وَ اسْتَجِبْ دُعَائِي، وَ حَقِّقْ بِفَضْلِكَ أَمَلِي وَ رَجَائِي، يَا خَيْرَ مَنْ دُعِيَ لِكَشْفِ الضُّرِّ، وَ الْمَأْمُولِ لِكُلِّ [فِي كُلِ ] عُسْرٍ وَ يُسْرٍ، بِكَ أَنْزَلْتُ حَاجَتِي، فَلا تَرُدَّنِي مِنْ سَنِيِّ [بَابِ ] مَوَاهِبِكَ خَائِباً، يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى خَيْرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ. آنگاه به سجده رود و بگويد:
إِلَهِي قَلْبِي مَحْجُوبٌ، وَ نَفْسِي مَعْيُوبٌ، وَ عَقْلِي مَغْلُوبٌ، وَ هَوَائِي غَالِبٌ، وَ طَاعَتِي قَلِيلٌ، وَ مَعْصِيَتِي كَثِيرٌ، وَ لِسَانِي مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ، فَكَيْفَ حِيلَتِي يَا سَتَّارَ الْعُيُوبِ، وَ يَا عَلامَ الْغُيُوبِ، وَ يَا كَاشِفَ الْكُرُوبِ، اغْفِرْ ذُنُوبِي كُلَّهَا بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، يَا غَفَّارُ يَا غَفَّارُ يَا غَفَّارُ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. | خدایا، ای آن که زبان صبح را به گویایی تابش و روشناییاش برآورد، و قطعههای شب تار را با تیرگیهای شدید به هم پیچیدهاش به اطراف جهان فرستاد، و ساختمان سپهر گردون را در اندازههای زیبایش محکم نمود، و پرتو خورشید را به روشنایی شعله ورش در همه جا برافروزد،ای آن که بر ذاتش دلیل است، و از شباهت و هم گونگی با آفریده گانش منزّه است، و شأنش از سازگاری با کیفیات مخلوقاتش برتر است، ای آن که به باورهای گذرا بر دل نزدیک، و از چشمانداز دیدگان سر دور است، و آنچه را هستی یافت پیش از آنکه پدید آید میداند، ای آن که در گاهواره أمن و امانش خوابانید مرا، و به جانب آنچه از نعمتها و احسانش که بیدریغ به من بخشید بیدارم کرد، و دستهای حوادث و آفات را با دست لطف و قدرتش از من بازداشت، خدایا، درود فرست به آن راهنمای به سویت در شب تیره و تار جاهلیت، و آن چنگ زننده از میان ریسمانهایت به بلندترین رشته شرف، و آن دارنده حسب پاک و ناب که برگرده استوارترین روش شرافت قرار دارد، و آن ثابتقدم در لغزشگاههای دوران پیش از بعثت، و نیز بر خاندان او که بهترین انتخابشدگان و برگزیدگان و نیکانند، خدیا! درهای روز را با کلیدهای رحمت و رستگاری به روی ما بگشا، و بر من از بهترین لباسهای هدایت و صلاح بپوشان، به عظمتت در آبشخور قلبم چشمههای فروتنی را بجوشان، و در برابر هیبتت از گوشههای دیدگانم رودهای اشک سوزان جاری ساز، و مرا از بیپروایی و نادانی به مهارهای قناعت و خواری ادب فرما، خدایا اگر رحمت تو با توفیق نیکو از ابتدا شامل حال من نبود، چه کسی رهنمای من به سویت در این راه روشن میبود؟ و اگر مهلتت مرا تسلیم آمال و آرزوهای باطل کند، آنگاه چه کسی لغزش هایم را از فروافتادن در هوای نفس جبران میکند؟ و اگر به هنگام جنگ با نفس و شیطان یاریات مرا واگذارد این یاری نکردنت مرا در آغوش رنج و محرومیت اندازد، خدای من، میبینی که به پیشگاهت نیامدم مگر از جهتی که نسبت به رحمتت آرزوها داشتم، یا چنگ نزدم به اطراف رشته استوارت مگر آنگاه که گناهانم مرا از خانه وصال تو دور ساخت، پس چه بد مرکبی است مرکب خواستههای باطل که نفسم بر آن سوار شده، وای بر این نفس که گمانهای بیمورد و آرزوهای نابجایش با همه زشتی در برابرش زیبا جلوه کرده! و مرگ بر او که بر سرور و مولایش جرأت نموده، خدایا با دست امید در رحمتت را کوبیدم، و از کثرت هوسرانیام به پناهندگی به سویت گریختم، و به کنارههای رشته استوارت انگشتان محبّتم را آویختم، بار خدایا از آنچه در گذشته مرتکب شدم، از لغزش و خطایم چشمپوشی کن، و از درافتادن به جامه تنگ گناه رهایم ساز که به یقین تویی سرور و مولا و پشتیبان و امید من، و تویی منتهای خواسته و آرزوی من، در دنیا و آخرت، خدای من چسان درماندهای را که در حال گریز از گناهان خویش به تو پناه جسته از خود میرانی؟ یا چگونه رهجویی را که شتابان قصد آستانت نموده ناامید میکنی؟ یا چگونه تشنهای را باز میگردانی که وارد حوض هایت شده؟، البته که چنین نخواهی کرد زیرا حوضهای رحمتت در سختترین خشک سالیها لبریز، و درگاه لطفت همواره برای درخواست و وارد شدن باز است، تویی منتهای خواسته و نهایت آرزو، خدای من این مهار نفس من است که به پایبند مشیتت بستم، و این بارهای سنگین گناهان من است که به پیشگاه عفو و رحمتت انداختم، و این هوسهای گمراه کننده من است که به درگاه لطف و مهرت واگذاشتم، بار خدایا! این صبح مرا آنگونه آغاز کن که با پرتو هدایت، و با سلامت دین و دنیا همراه باشد، و شبم را سپری ساز از نیرنگ دشمنان و نگاهبانی گردان از هلاکتهای هوای نفس، که به یقین تو به هر چه بخواهی توانایی، فرمانروایی را به هر که بخواهی عنایت میکنی، و از هر که بخواهی باز میستانی، و هرکه بخواهی عزت میبخشی، و هرکه اراده کنی به ذلت مینشانی، خوبی بدست توست، همانا تو بر همه چیز توانایی، شب را در روز درمی آوری، و روز را در شب، زنده را از مرده بیرون میآوری، و مرده را از زنده، و هر که را بخواهی بیحساب روزی میدهی، معبودی جز تو نیست، بار خدایا! تنها تو را منزّه میدارم و سپاس و ستایش میگویم، کیست که قدر تو را بشناسد و از مقام تو نترسد؟ و کیست که بداند تو کیستی آنگاه از تو نهراسد؟ با قدرت خود پراکنده را الفت بخشیدی، و با مهربانیت سپیده دم را شکافتی، و با کرمت تاریکیهای شب را روشن نمودی، و آبهای شیرین و شور را از دل سنگهای سخت و خارا جاری کردی، و از ابرهای گران بارانی فراوان فرو ریختی، و خورشید و ماه را برای مردمان چراغی فروزان قرار دادی، بیآنکه در آنچه آغازگر پیدایشش بودی دچار خستگی و ناتوانی و چاره جویی شوی،ای آن که در عزت و بقا یگانه است، و بندگانش را به مرگ و فنا مقهور خود ساخته است، درود فرست بر محمّد و خاندان پرهیزکارش و ندای مرا بشنو، و دعایم را اجابت گو، و به فضل خود آرزو و امیدم را محقّق فرما، ای بهترین کسی که برای برطرف ساختن هر بدحالی خوانده، و برای هر سختی و آسانی آرزو شدی، نیازم را به پیشگاه تو فرود آوردم، پس از موهبتهای بلندپایه خود ناامیدانه ردّم مکن، ای بزرگوار، ای بزرگوار، ای بزرگوار، به رحمتت ای مهربانترین مهربانان، و درود خدا بر بهترین آفریدهاش محمّد و اهل بیت او همه. خدای من، دلم در پردههای ظلمت پوشیده شده، و جانم دچار کاستی گشته، و عقلم مغلوب هوای نفسم شده، و هوای نفسم بر من چیره آمده، و طاعتم اندک، و نافرمانیام بسیار، و زبانم اقرارکننده به گناهان است، چاره من چیست ای پرده پوش عیبها، ای دانای نهانها، ای برطرفکننده غمها، همه گناهان مرا بیامرز، به احترام محمّد و خاندان محمّد، ای آمرزنده، ای آمرزنده، ای آمرزنده، به مهربانیت ای مهربانترین مهربانان. |
پانویس
- ↑
- شرح منظوم فارسی از مولی أبو الوفاء به نام «مفتاح الفلاح و مصباح النّجاح» که برای نوّاب افراسیاب بیک، تألیف کرده است، با این بیت شروع میشود:
حمد حق لازم بود هر صبح و شام از سر صدق و صفا بر خاصّ و عام - شرح منظوم فارسی از مولی احمد بن سیف الدین استرآبادی که با این بیت آغاز میشود:
دیباچۀ گفتار همان به که نهد کس بر نام خداوند تعالی و تقدس - شرح دعای صباح از احمد بن محمّد معروف به نشانچیزاده، متوفّای ۹۸۶ق (به نقل کشف الظّنون، جلد۱-۴۳۱)
- شرح دعای صباح از شیخ اسماعیل بن حسن بن محمّد علی آل عبد الجبّار قطیفی، شارح احتجاجات متوفّای ۱۳۲۸ق.
- شرح دعای صباح از ملا هادی سبزواری (متوفّای سال ۱۲۸۹ق) که در سال ۱۲۸۳ق به ضمیمۀ شرح بر «اسماء الحسنی» منتشر شده است، این شرح در سال ۱۲۶۷ق پایان یافته و مؤلّف حواشی زیادی بر آن دارد».
- مفتاح الفلاح فی شرح دعاء الصّباح از مولی اسماعیل بن محمّد حسین بن محمّد رضا بن علاء الدین محمّد مازندرانی اصفهانی خواجویی متوفّای ۱۱۷۳ هجری که نزدیک به ۳۰۰۰ شعر است که در حاشیۀ زاد المعاد، به چاپ رسیده است و با عبارت: «اللهم یا من اذهب اللیل مظلما...» آغاز شده است و نسخهای از آن در کتابخانۀ حسینیۀ تستریۀ نجف و نسخۀ دیگر در کتابخانۀ امام امیر المؤمنین علیهالسلام موجود است.
- شرح دعای صباح از امیر محمد اشرف، مؤلّف فضائل السادات، به فارسی که با این عبارت آغاز میشود: «اللهم یا من دلع» در بعضی نسخ «اللهم یا من دلع» واقع شده، و اللهم در اصل یا اللّه بوده...» این شرح در نزد نوۀ دختری مؤلّف، سید جعفر میردامادی در اصفهان موجود است.
- شرح دعای صباح از مولی اصغر بن محمد بن جمال قمی که در حدود سال ۱۱۱۵ق در اصفهان تألیف و حاشیهای نیز بر آن نوشته است.
- شرح دعای صباح از میرزا جعفر بن حسین علی لواسانی مشهور به حکیم الهی، مقیم تهران، متوفّای سال ۱۲۹۸ق.
- شرح دعای صباح از مولی حبیب اللّه بن علی مدد ساوجی کاشانی که در فهرست مؤلّفاتش ذکر کرده است.
- شرح دعای صباح از علاّمه حیدر قلی خان مشهور به سردار کابلی، مقیم کرمانشاه، متوفّای ۱۳۷۳ق، مؤلّف کتاب «تحفة الأجلّة فی القبله».
- شرح دعای صباح از میرزا زین العابدین شریف صفوی ابن فتحعلی بن عبد الکریم بن فتحعلی خویی به فارسی که در سال ۱۳۱۷ با اصل دعا به خط کوفی چاپ شده است.
- شرح دعای صباح از مولی عبّاس مشهور به عباس کیوان قزوینی متوفّای سال ۱۳۵۰ق به فارسی، فریدۀ سی و دوّم کتاب «میوۀ زندگانی» مؤلّف، ناقص و ناتمام در سال ۱۳۴۹ق انتشار یافته است.
- شرح دعای صباح از میرزا عبد الرّحیم بن میرزا علیاصغر موسوی سبزواری، مقداری کوچکتر از شرح استادش حاج ملا هادی سبزواری است.
- شرح دعای صباح از میرزا عبد الکریم ارومی معاصر صاحب «طاقۀ ریحان» ملقّب به مقدّس که علامه شیخ محمد علی اردوبادی اشعاری در تقریظ آن سروده و ضمیمۀ کتاب «الحدیقة المبهجة» میباشد و با این بیت شروع میشود: لقد فاق المقدس فی یراع یبین للوری طرق الفلاح
- شرح دعای صباح از شیخ علی بن رضا خویی (متولّد ۱۲۹۲ق و متوفّای ۱۳۵۰ق)، خیابانی در آخر جلد سوّم کتاب وقایع الأیام خود مینویسد: «علاّمه شیخ محمّد علی اردوبادی آن را به خطّ شارح دیده است و میگوید: وی در ماه رجب سال ۱۳۱۹ق آن را به پایان رسانده است».
- شرح دعای صباح از تاج العلماء سید علی بن محمد نقوی لکهنوی (متوفّای سال ۱۳۱۲ق) وی رسالهای بر رد انتقاداتی که بر این شرح شده، نوشته است.
- شرح دعای صباح نوشتۀ میرزا محمّد علی مدرّس بن نصیر الدّین رشتی نجفی (متوفّای ۱۳۲۴ق) که در سال ۱۳۲۵ق آن را به پایان رسانده است.
- شرح دعای صباح از سید فاضل غنی نقی زیدپوری رضوی لکنهویی (متوفّای سال ۱۳۵۷ق) که به نقل از تذکرة العلماء، در کتاب «نجوم السّماء» آمده است.
- شرح دعای صباح از سید قطب الدّین محمّد حسینی نیریزی شیرازی مشهور به سید محمّد قطب جدّ سادات ذهبیۀ شیراز (متوفّای سال ۱۱۷۳ق) نسبش به امام زین العابدین با۳۲ واسطه میرسد.
- شرح دعای صباح از مولی محمّد نجف کرمانی اخباری عارف (متوفّای ۱۲۹۲ق) در کتاب مطلع الشمس و مآثر الآثار نام این شرح آمده است.
- شرح دعای صباح از سید محمّدمهدی بن سید جعفر موسوی که در آخر کتاب خلاصة الأخبار از این شرح سخن به میان آمده است.
- شرح دعای صباح از مولی محمّدمهدی به علی اصغر قزوینی به نام «جناح النّجاح» این کتاب-مطابق نامهای که به من نوشتهاند-در نزد سید احمد روضاتی در اصفهان موجود است.
- شرح منظوم فارسی از مولی أبو الوفاء به نام «مفتاح الفلاح و مصباح النّجاح» که برای نوّاب افراسیاب بیک، تألیف کرده است، با این بیت شروع میشود:
منابع
- آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، جلد ۱۳، بیروت، دارالاضواء، ۱۳۷۸ق.
- مصطفی بن محمد هادی، خویی، آئینه میراث، تهران، ۱۳۷۶ش.