ام‌کلثوم دختر امام علی(ع)

ام‌کلثوم دختر امام علی(ع)

مرقد منسوب به ام‌کلثوم در قبرستان باب الصغیر، سوریه
نقش راوی احادیث • ایراد خطبه در کوفه
زادروز سال ۶ هجری قمری
زادگاه مدینه
مدفن قبرستان باب الصغیر و به قولی قبرستان بقیع
محل زندگی مدینه
پدر امام علی(ع)
مادر فاطمه زهرا(س)
همسر(ان) ازدواج ام‌کلثوم با عمر بن خطاب
امامزادگان مشهور
عباس بن علی، زینب کبری، فاطمه معصومه، سید محمد، شاهچراغ
سایر امامزادگان

اُمّ کُلثوم کبری دختر امام علی چهارمین فرزند امام علی(ع) و فاطمه زهرا (س) پس از امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و زینب کبری (س) است. منابع تاریخی از ازدواج او با عمر بن خطاب خلیفه دوم سخن گفته‌اند. برخی وی را از بانوان حاضر در واقعه کربلا می‌شمرند که سخنان و خطبه‌های او در برخی منابع آمده است.

معرفی

ولادت و نسب

در تاریخ ولادت ام کلثوم، میان مورّخان اختلاف است؛ اما شیعه و سنی بر اینکه علی(ع) و فاطمه(س) فرزندی به نام ام کلثوم داشته‌اند، اتفاق نظر دارند.

تاریخ ولادت او را سال ۶ قمری نوشته‌اند؛ البته برخی نیز بدون تعیین سال دقیق، این گونه ذکر کرده‌اند که زمان ولادت او در عصر پیامبر اکرم(ص) بوده است.

درباره اینکه او فرزند چندم امام علی(ع) بوده میان منابع شیعه و اهل سنت اختلاف وجود دارد و علمای شیعه، او را کوچک‌تر و پس از زینب(س) دانسته‌اند؛ اما اهل سنت، ام کلثوم را فرزند سوم علی بن ابی طالب(ع) ذکر کرده و بزرگ‌تر از زینب (س) پنداشته‌اند.



کنیه‌ها و القاب

شیخ مفید در شمار فرزندان امیرالمؤمنین(ع)، نام او را زینب صغری ذکر می‌کند که مُکَنّا به ام‌کلثوم است. این کنیه را پیامبر اکرم(ص) به سبب شباهت زینب صغری به خاله‌اش - ام‌کلثوم دختر رسول خدا (ص) - به او داد. در بسیاری از منابع فریقین(شیعه واهل سنت)، از او تعبیر به ام کلثوم کبری شده است.

سید محسن امین در این باره می‌گوید: دختران امیر مؤمنان(ع) که اسم یا کنیه آنان ام‌کلثوم باشد سه یا چهار تن هستند:

  1. ام‌کلثوم کبری دختر فاطمه (س).
  2. ام‌کلثوم وُسطی همسر مسلم بن عقیل.
  3. ام‌کلثوم صغری.
  4. زینب صغری که کنیه‌اش ام‌کلثوم است.

وی تصریح می‌کند: اگر دو تای آخر یکی باشند، سه نفر و گرنه ام‌کلثوم‌ها چهار تن هستند. با این حال برخی منابع، اسم ام‌کلثوم دختر علی(ع) و فاطمه(س) را «‌رقیه کبری‌» و نام ام‌کلثوم صغری را «‌نفیسه‌» خوانده‌اند.

همسر و فرزندان

بنابر نقل برخی تاریخ نویسان، ام کلثوم ابتدا با عُمَر بن خطاب ازدواج کرد و پس از مرگ عُمَر، به همسری پسر عمویش «‌عون‌» پسر جعفر بن ابی طالب در آمد. وی پس از وفات عون با برادر شوهرش «‌محمد‌» و پس از وفات محمد با دیگر برادر آنان «‌عبدالله‌» ازدواج کرد. عبد الله قبل از ایشان ، همسر خواهرش زینب کبری دختر علی بوده است. مسعودی ام کلثوم را بدون فرزند می‌داند. برخی تاریخ‌نویسان از جمله فرزندان وی را «‌زید‌» و «‌رقیه‌» دانسته‌اند که هر دو از عُمَرند. ابن عنبه در ذکر فرزندان مسلم بن عقیل از دختری به اسم «‌حمیده‌» نام می‌برد که مادر وی ام کلثوم دختر علی بن ابیطالب است. سید محسن امین می‌گوید: این خبر دلالت بر آن دارد که مسلم بن عقیل با دختر عمویش ام کلثوم ازدواج کرده، اما این غیر ام کلثوم کبری است؛ چون احدی آن را روایت نکرده و شاید همسر ام کلثوم وسطی باشد.

ازدواج با عمر بن خطاب

نوشتار اصلی: ازدواج ام کلثوم با عمر بن خطاب

بر اساس برخی گزارش‌ها، ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب(ع) با عمر خلیفه دوم ازدواج کرده است. تاریخ این ازدواج، ذی القعده سال ۱۷ هجری قمری ذکر شده است.در مقابل، عده‌ای این ازدواج را انکار کرده‌ و آقا بزرگ تهرانی نیز نام برخی از کتاب‌هایی که در ردّ این ازدواج نوشته را ثبت کرده است.

حضور در کربلا

برخی مقاتل از حضور ام کلثوم در کربلا سخن گفته‌اند؛ به گونه‌ای که از او در بسیاری از موارد در کنار حضرت زینب(س) نام برده شده است و مصیبت‌هایی برای او نقل کرده‌اند. علامه مجلسی نقل می‌کند: پس از شهادت امام(ع) و هنگام آتش زدن خیمه‌ها، گوشواره را از گوش ام کلثوم خواهر حسین(ع) کشیدند. ام کلثوم راوی واقعه عاشورا بوده و در کوفه و مجلس ابن زیاد خطبه خوانده است. ابن طیفور در کتاب خویش، خطبه‌ای را از ام کلثوم می‌آورد که در کوفه و جریان اسارت اهل بیت پیامبر(ص) روی داده است. علامه مجلسی نیز سخنان و اشعار ام کلثوم در مجلس ابن زیاد را ذکر کرده است.

در مقابل، برخی منابع به غیر فاطمی بودن ام کلثوم حاضر در کربلا تصریح کرده‌اند. سید محسن امین این مسئله را رد کرده و می‌گوید: امیرمؤمنان(ع) دو دختر به نام ام کلثوم داشته که یکی ام کلثوم کبری فرزند حضرت زهرا (س) بوده که قبل از واقعه کربلا از دنیا رفت و دیگری که مادرش کنیز بود، در کربلا حضور داشته و در کوفه خطبه خوانده است. وی همسر مسلم بن عقیل بوده است.

خطبه ام کلثوم در کوفه

ام کلثوم از جمله کسانی دانسته شده که بعد از شهادت امام حسین(ع)، در کوفه، خطبه خوانده است. به نقل سید بن طاووس در لهوف، ام کلثوم درحالی‌که صدایش به گریه بلند بود مردم کوفه را به دلیل کشتن امام حسین(ع) و یارانش و به اسارت گرفتن اهل بیت او و همچنین غارت اموالش سرزنش کرد و نفرین کرد و در همان حال اشعاری خواند که صدای گریه و ناله از مردم برخاست، به صورتی که هیچ موقع مردم بیش از آن روز گریه نکرده بودند.

راوی احادیث

از ام کلثوم، روایاتی در منابع شیعی نقل شده است. مامقانی او را در زمره زنان راوی می‌شمارد و می‌گوید: «وی زنی جلیل القدر، فهیم و بلیغ بوده و او را از ثقات می‌دانم». اکثر این احادیث، درباره مصائب واردشده بر اهل بیت است.

شهادت امام علی(ع)

علامه مجلسی در روایتی طولانی می‌نویسد:

«‌ام کلثوم گفت: شب نوزدهم رمضان که رسید برای افطار پدرم دو قرص نان جو و شیر و نمک آماده کردم. پس از فراغت از نماز بر سر افطار حاضر شد. به غذایش نگاه کرد و با صدای بلند گریست و فرمود:... دخترم اگر یکی از این دو طعام را برنداری به خدا قسم چیزی نمی‌خورم... و قرص نانی با نمک خورد.

شیخ مفید نقل می‌کند:

در شبی که علی(ع) فردای آن به شهادت رسید، تا صبح بیدار بود. ام کلثوم علت را جویا شد. حضرت فرمود: اگر شب را به صبح برسانم کشته می‌شوم. ام کلثوم پدر را باز داشت؛ اما امام(ع) فرمود: از مرگ گریزی نیست و از خانه به سمت مسجد خارج شد.

همچنین ام کلثوم در پی شهادت امیرالمؤمنین(ع) در حالی که می‌گریست به ابن ملجم خطاب کرد: وای بر تو! خداوند تو را در دنیا و آخرت ذلیل ساخت و جایگاهت آتش ابدی جهنم خواهد بود.

عبدالکریم بن احمد بن طاووس حلی، حدیثی را از شیخ صدوق نقل می‌کند که‌ در آن، ام کلثوم از وصیت امیرالمؤمنین به فرزندان، مراسم تشییع و تدفین آن امام(ع) سخن می‌گوید. در بخشی از این روایت آمده است:

... ام کلثوم گفت: هنگام دفن، قبر شکافته شد. نمی‌دانم سرورم (پدرم) در زمین دفن گردید یا به آسمان عروج کرد. ناگهان صدای تسلیت‌دهنده‌ای را شنیدم که گفت: خداوند شما را در عزای سید و حجت خدا بر خلقش تعزیت دهد.

واقعه عاشورا و حوادث پس از آن

نوشتار اصلی: واقعه کربلا
  1. ابن طاووس می‌گوید: چون امام حسین(ع) وداع کرد، ام کلثوم ندا سرداد و گفت: یا ابا عبدالله! وای بر ما بعد از مصیبت از دست دادن شما. امام(ع) هم ام کلثوم، زینب (س) و رباب را تسلی داد.
  2. در جریان اسارت، هنگامی که کوفیان برای اطفال غذا آوردند ام کلثوم فریاد زد و گفت:‌ ای اهل کوفه صدقه بر ما (اهلبیت پیامبر) حرام است.
  3. روایتی که به هنگام ورود کاروان اسرا به شام، ام کلثوم از شمر خواست که سرهای شهدا را از میان اسیران به سمتی ببرد که همه نگاه‌ها به آن طرف برود و نظاره به سوی آنان کمتر شود.

زمان وفات و نحوه آن

قبور ام كلثوم و سكينه در قبرستان باب الصغیر در سوریه

در باب زمان وفات ام کلثوم و چگونگی آن نیز اختلاف است.

  1. بسیاری از منابع، رحلت او و فرزندش زید را در یک زمان دانسته‌اند تا آن جا که نماز میت بر بدن هر دو با هم خوانده شد.
  2. عده‌ای وفات آنان را حدود سال ۵۰ ق و در زمان سلطنت معاویه می‌دانند.
  3. برخی گفته‌اند: وفات آنان در زمان حکومت عبدالملک بن مروان (۶۵ – ۸۶ ق) بوده است.
  4. مقریزی می‌نویسد: زمانی که همسر عون بن جعفر بود از دنیا رفت.
  5. ابن عبدالبر، وفات وی را در زمان امامت امام حسن(ع) ذکر می‌کند.
  6. ابن طیفور نیز قائل به وفات او پس از سال ۶۱ ق و واقعه کربلا شده است.

نحوۀ وفات

درباره نحوه وفات هم آمده است که‌ام کلثوم و فرزندش زید بر اثر بیماری یا خورانیدن سم به آنان از دنیا رفته‌اند.

مدفن

ضریح ام کلثوم

عمادالدین طبری می‌گوید: روایت است که‌ام کلثوم خواهر امام حسین(ع) در شام (سوریه) متوفی شد. ابن بطوطه در سفرنامه‌اش می‌نویسد: در نزدیکی شهر شام و یک فرسخ مانده به آن، مزار ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب(ع) از فاطمه است. یاقوت حموی هم می‌نویسد: قبر ام کلثوم در راویه دمشق است. ابن عساکر در این باره می‌گوید: این قبری که در راویه دمشق است مدفن ام کلثوم، دختر علی بن ابیطالب(ع) از فاطمه نیست... وی در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدفون گردید. برخی نیز گفته‌اند که این قبر، مدفن زینب کبری ، دختر علی(ع) و فاطمه (س) است که کنیه‌اش ام کلثوم است.

پانویس

  1. مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۸، ص۴۶۳؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۸۴ق، ج۲، ص۲۱۳؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۱۸.
  2. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۰۰؛ دخیل، اعلام النساء، ۱۴۱۲ق، ص۲۳۸.
  3. ابن حجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۴۶۴؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۹۵۴.
  4. مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۵۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۸۹.
  5. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۰۰.
  6. مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۵۴.
  7. قمی، الکنی و الالقاب، مکتبة الصدر، ج۱، ص۲۲۸.
  8. امین، اعیان الشیعه، دار التعارف، ج۳، ص۴۸۴.
  9. علوی، المجدی، ۱۴۰۹ق، ص۱۷، ۱۸؛ مرتضی زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ۸۱۳.
  10. ابن سعد، طبقات الکبری، دار صادر، ج۸، ص۴۶۲.
  11. مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۹۹.
  12. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۹، ص۴۸۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۲۰ق، ص۱۹۰.
  13. ابن عنبه، عمده الطالب، ۱۳۸۰ق، ص۳۲.
  14. امین، اعیان الشیعه، دار التعارف، ج۳، ص۴۸۴.
  15. کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۴۶؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۴ش، ج۸، ص۱۶۱؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۹۷؛ مفید، المسائل العکبریه، ۱۴۱۴ق، ص۶۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۲۰ق، ص۱۸۹.
  16. نویری، نهایه الارب، ۱۴۲۳ق، ج۱۹، ص۳۴۷.
  17. مدخل ازدواج ام کلثوم با عمر بن خطاب، بخش مخالفان ازدواج]
  18. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۶۰.
  19. ابن طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۷۲ش، ص۲۳.
  20. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۱۲–۱۱۵.
  21. بری، الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ۱۴۰۲ق، ص۴۵.
  22. امین، اعیان الشیعه، دار التعارف، ج۱، ص۳۲۷؛ ج۳، ص۴۸۴.
  23. ابن طاووس، لهوف ۱۳۷۸ش، ص۱۸۱.
  24. سید بن طاووس، لهوف، ۱۳۷۸ش، ص۱۸۴.
  25. مامقانی، تنقیح المقال، ۱۳۵۲ق، ج۳، ص۷۳.
  26. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۲۷۶–۲۷۸.
  27. مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۶.
  28. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۲۸۹.
  29. ابن طاووس حلی، فرحة الغری فی تعیین قبر امیر المؤمنین علی(ع)، مرکز الغدیر، ص۶۳، ۶۴.
  30. ابن طاووس، لهوف، ص۸۲.
  31. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۱۴.
  32. ابن طاووس، لهوف، ص۱۷۴.
  33. مرتضی زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۸۱۳.
  34. صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۲۴؛ امین، اعیان الشیعه، دار التعارف، ج۳، ص۴۸۵.
  35. صنعانی، المصنف، ج۶، ص۱۶۴.
  36. مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۳۷۰.
  37. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۹۵۶.
  38. ابن طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۷۲ش، ص۲۳، ۲۴.
  39. ابن جبیب بغدادی، المنمق، ۱۴۱۵ق، ص۳۱۲.
  40. صنعانی، المصنف، ج۶، ص۱۶۴.
  41. طبری، کامل بهایی، المکتبة‌الحیدریه، ج۲، ص۳۷۱.
  42. ابن بطوطه، الرحله، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۲۳.
  43. یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۳۹۹ق، ج۳، ص۲۰.
  44. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۳۰۹.
  45. البیطار، حلیة البشر، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۱۲۸۳.
  1. امام سجاد(ع)، حضرت زینب(س) و فاطمه دختر امام حسین(ع) نیز در کوفه خطبه خواندند (سید بن طاووس، لهوف، ص۱۸۱).
  2. یاأَهْلَ الْكُوفَةِ، سُوءاً لَكُمْ! ما لَكُمْ خَذَلْتُمْ حُسَيْناً وَ قَتَلْتُمُوهُ، وَ انْتَهَبْتُمْ أَمْوالَهُ وَ وَرِثْتُمُوهُ، وَ سَبَيْتُمْ نِساءَهُ وَ نَكَبْتُمُوهُ؟! فَتَبّاً لَكُمْ وَ سُحْقاً!سید بن طاووس، لهوف ۱۳۷۸ش، ص۱۸۴.
  3. يا بنية والله لا آكل شيئا حتى ترفعين أحد الادامين ، فلما رفعته تقدم إلى الطعام فأكل قرصا واحدا بالملح الجريش...نمک جریش همان نمک نیم کوفته است شبیه بلغور( لغت نامه دهخدا ذیل جریش) و برخی گفته‌اند این خصوصیت فقط در نمک دریا وجود دارد.

منابع

  • ابن اسحاق، محمد، سیره ابن اسحاق، قم، دفتر تاریخ و مطالعات اسلامی، ۱۴۱۰ ه.
  • ابن بطوطة، محمد بن عبد الله، رحلة ابن بطوطه، تحقیق عبدالهادی التازی، الرباط، أکادیمیة المملکة‌المغربیة، ۱۴۱۷ق.
  • ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت،‌دار صادر، بی‌تا.
  • ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، نجف، المطبعه الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
  • ابن طاووس حلی، عبدالکریم بن احمد، فرحه الغری فی تعیین قبر امیر المؤمنیین علی(ع)، تحقیق سید تحسین آل شبیب موسوی، بی‌جا، مرکز الغدیر، بی‌تا.
  • ابن طیفور، ابوالفضل بن ابی طاهر، بلاغات النساء، قم، مکتبه بصیرتی، ۱۳۷۲ش.
  • ابن عبدالبر، احمد بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق.
  • ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • ابن عنبه، احمد بن علی، عمده الطالب فی انساب آل ابیطالب، نجف، المطبعه الحیدریه، ۱۳۸۰ق.
  • البیطار، عبدالرزاق، حلیة البشر فی تاریخ القرن الثالث العشر، تحقیق محمد بهجه البیطار، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت،‌دار التعارف، بی‌تا.
  • بری، محمد بن ابی بکر، الجوهره فی نسب الامام علی و آله، دمشق، مکتبه النوری، ۱۴۰۲ق.
  • ابن حبیب بغدادی، المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۰ق.
  • حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت،‌دار احیاء التراث، ۱۳۹۹ق.
  • دخیل, علی محمدعلی, اعلام النساء، دارالاسلامیة, بیروت، ۱۴۱۲ق.
  • ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۱۳ق.
  • مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
  • سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران، نشر جهان، ۱۳۴۸ ش.
  • سید بن طاووس، علی بن موسی، لهوف، ترجمه عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، چ۵، قم، دفتر نشر نوید اسلام، ۱۳۷۸ش.
  • صفدی، صلاح الدین خلیل، الوافی بالوفیات، بیروت،‌دار احیاء التراث، ۱۴۲۰ق.
  • صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، تحقیق شیخ عبدالرحمن اعظمی.
  • طبرسی، فضل بن الحسن، اعلام الوری باعلام الهدی، قم، آل البیت، ۱۴۱۷ق.
  • طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۰۳ق.
  • طبری، عمادالدین، کامل البهائی، قم، المکتبه الحیدریه، بی‌تا.
  • طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۴ش.
  • ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
  • علوی، محمد بن علی، المجدی فی انساب الطالبین، قم، مکتبه المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ق.
  • قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، تهران، مکتبه الصدر، بی‌تا.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  • مامقانی، عبدالله بن محمد، تنقیح المقال فی علم الرجال، نجف، بی نا، ۱۳۵۲ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، محقق:داغر، یوسف اسعد، قم، موسسه‌دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
  • مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، بیروت،‌دار المفید، ۱۴۱۴ق.
  • مفید، محمد بن محمد بن نعمان، المسائل العکبریه، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
  • مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقیق عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب، ۱۴۲۰ق.
  • نیشابوری، محمد بن الفتال، روضه الواعظین، قم، الشریف الرضی، ۱۳۶۸ق.
  • نویری، شهاب الدین احمد، نهایه الارب فی فنون الادب، قاهره، دارالکتب و الوثائق القومیه، ۱۴۲۳ق.
  • یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۴ق.

پیوند به بیرون