تضاد
در منطق، دو قضیه را متضاد گویند که صدق هر دو محال ولی کذب آن دو جایز باشد، و آن در صورتی است که موضوع و محمول دو قضیه یکی باشد و هر دو قضیه کلیه باشند، اما یکی موجبۀ کلیه باشد و دیگری سالبۀ کلیه.
در ادبیات
و اما در ادبیات؛ تضاد از آرایههای ادبی است و به معنی آوردن دو کلمه با معنی متضاد است در سخن برای روشنگری، زیبایی و لطافت آن است. از لحاظ دیگر میتوان گفت به آوردن دو کلمۀ مخالف هم از نظر معنی در یک بیت یا مصراع تضاد میگویند. تضاد قدرت تداعی دارد و از این رو سبب تلاش ذهنی میشود. تضاد در شعر و نثر به کار میرود؛ و خاص ادبیات فارسی نیز نیست. با این حال نمونههایی از تضاد در اشعار فارسی، به ویژه شعر صائب تبریزی و سعدی وجود دارد. بیت زیر از سعدی نمونهای از تضاد در ادب فارسی است:
- مثال:
بگویم تا بداند دشمن و دوست | که من مستی و مستوری ندانم |
در مثال بالا، "دشمن" و "دوست" با هم متضاد هستند.
- مثال:
محتسب است و شیخ و من صحبت عشق در میان | از چه کنم مجابشان پخته یکی و خام دو |
واژههای "پخته" و "خام" و "یک" و "دو" با هم متضاد هستند.
- مثال:
در نومیدی بسی امید است | پایان شب سیه سپید است |
واژههای "نومیدی" با "امید" و همچنین واژگان "سیه با "سپید" متضاد و مخالف هستند.
- مثال
به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش میباش | که نیستی ست سرانجام هر کمال که هست |
واژههای "هست" و "نیست" با هم متضاد هستند.
- مثال
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد | چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا |
واژههای "دوست" و "دشمنان" با هم متضاد هستند.
- مثال
از رخ و زلفت ای صنم روز من است همچو شب | وای به روزگار من روز یکی و شام دو |
واژههای "روز" و "شب"، "روز" و "شام" و "یک" و "دو" با هم متضاد هستند.
منابع
- ↑ ابراهیمی شهر آباد, رقیه; یوسفی, محمّدرضا (2012-10-22). "تضاد و انواع آن در زبان فارسی". فنون ادبی. 4 (2): 129–154.