مصراع

از دانشنامه‌ی اسلامی

معانی لغوی مصراع

مصراع. [ م ِ ] (ع اِ) نیمه در که به هندی کواراست. یک لنگه از دو لنگه ٔ در. ج، مصاریع. یک پاره از دو پاره دری دولختی. تخته در را گویند. یک لت از دو لت در. لت. لخت. لنگه در. طبقه. طبق. ج، مصارع. مصراع و مصرع هر دو درست است به معنی یک تخته در که آن را لخت در و طبقه در نیز گویند. و به هندی کوار نامند. درِ آتشکده بکندند و آن دو مصراع بودند از طلا و آن را برکندند و به پیش حجاج بردند. نیم بیت. نیم بیت شعر. نیمه شعر. یک لنگه از شعر.

هر نیمه از دو نیمه بیت که در متحرکات و سواکن به هم نزدیک باشند و هر یک را بی دیگری بتوان انشا و انشاد کرد. نیمه بیت را از آن جهت مصراع خوانند که همچنانکه از در دو طبقه هر کدام طبقه را که خواهند باز و فراز توان کرد بی دیگری نتواند بود و چون هر دو طبقه را به هم فرازکنند یک در باشد، از بیت نیز هر کدام مصراع را که خوانند بی دیگری بیت نتواند بود.

مصراع نصف بیت را گویند. در اصطلاح بلغا آن است که از سه قالب یا چهار قالب مرکب شده باشد، کمتر و بیشتر روانیست که آن از قبیل نظم نبود، اگرچه منقول است که بزرگی یک مصراع برحسب قانون و مصراع دوم دراز گفته: مصراع اول: آب را و خاک را بر سر زنی سر نشکند. مصراع دوم: آب را و خاک را یک جا و اندر هم کنی خشتی پزی ... .

مصراع در شعر

یک نیمه ٔ شعر. نصف یک بیت، چنانکه «چو ایران نباشد تن من مباد» یک مصراع است و مصراع دوم آن «بدین بوم و بر زنده یک تن مباد» باشد که جمعاً یک بیت اند و مصراع صحیح است و به این معنی ظاهراً «مصرع » در عربی نیامده است. صاحب آنندراج گوید: رنگین ، موزون ، تند، شوخ ، بلند، رسا، برجسته از صفات و انگشت ، سر، نخل ، کوچه از تشبیهات مصراع است. چنانکه بیشتر فهلویات که اغلب ارباب طبع مصراعی از آن بر مفاعیلن مفاعیلن فعولن که از بحر هزج است می گویند و مصراعی بر فاعلاتن مفاعیلن فعولن که بحر مشاکل است از بحور مستحدث می گویند.

پانویس

  1. منتهی الارب
  2. ناظم الاطباء
  3. المعجم ص 30.
  4. از کشاف اصطلاحات الفنون
  5. یادداشت مؤلف
  6. مجمل اللغه
  7. از غیاث
  8. آنندراج
  9. ترجمه ٔ تاریخ قم ص 90
  10. اصطلاح عروض
  11. دهار
  12. مهذب الاسماء.
  13. منتهی الارب
  14. ناظم الاطباء
  15. المعجم ص 30
  16. غیاث
  17. آنندراج .
  18. از کشاف اصطلاحات الفنون
  19. یادداشت مؤلف
  20. از آنندراج
  21. المعجم ص 28.

منبع

  • لغت نامه دهخدا، ذیل واژه مصراع، در دسترس در واژه یاب بازیابی: 15 آبان ماه 1392.


شعر فارسی
شعرشناسی * شعر * علم عروض * قافیه * تخلص * دیوان * مصراع * بیت * مقفا * قالب * مطلع * تغزل * بحور شعری
قالب‌های شعر *مثنوی * قصیده * غزل * مسمط * مستزاد * ترجیع‌بند * ترکیب‌بند * قطعه * رباعی
سبک‌های شعر فارسی * سبک خراسانی * سبک عراقی * سبک هندی * سبک بازگشت ادبی * شعر نو
شاعران پارسی گو: همه*قرن 4 * قرن 5 * قرن 6 * قرن 7 * قرن 8 * قرن 9 * قرن 10 * قرن 11 * قرن 12 * قرن 13 * قرن 14