دهخدا
دِهْخُدا، علیاکبر (1258-1334 ش/ 1880-1956 م)، ادیب، روزنامهنگار، منتقد و طنزپرداز نامیِ معاصر ایران.
او در تهران متولد شد؛ در دهسالگی پدرش را از دست داد و زندگی و تحصیل خود را زیر نظر مادرش به سامان رساند (نک : معین، 379)؛ ازاینرو، تلخیهای زندگی را از آغاز کودکی چشید و با رنجهای طبقات محروم جامعه، آشنایی یافت. ورود او به عرصۀ نویسندگی با استقرار مشروطه و مبارزات موافقان و مخالفان مشروطه همزمان بود. در این وضعیت، او همۀ استعداد نویسندگی خود را در حوزههای متفاوت چون نثر، شعر و پژوهش در خدمت آرمانهای انقلاب نهاد (دهقانی، 122). ازاینمنظر، حتى «کوشش دهخدا برای ثبت و ضبط لغات فارسی [نیز]، بیش از هر چیز، مبتنی بر آرمان سیاسی وی و نوعی جهاد در راه استقلال ایران ... بود» (همو، 123)؛ ازاینرو، او را نویسندهای به تمام معنا واقعگرا، با مشغلههای سیاسی و اجتماعی خواندهاند (نک : دستغیب، نقد ... ، 124).
شناخت دهخدا از ماهیت انقلاب مشروطیت، دلبستگیاش به سرنوشت آن و اِشراف او بر ضرورتها و اهداف این انقلاب، به تصریح منتقدان، فضیلتی خاص دهخدا بوده است. ابوالقاسم حالت این نکته را با بیانی ساده، چنین بازگو میکند: «هر وقت صحبت از مشروطه و قانون به میان میآمد ... ، یک مشت حرفهای قلنبه که توش چند کلمۀ عربیِ آبنکشیده و یا 3-4 لفظ فرنگی بود، به ما تحویل میدادند که اصلاً مطلب دستگیرمان نمیشد. بالأخره، یک نفر از آن فُکُلیهای حسابی ... پیدا شد که به زبان خودمان مطالب را هم به ما و هم به فکلیها حالی کرد» (ص 368). بر این پایه، بهیقین، سهم و جایگاه دهخدا در ادبیات دورۀ مشروطه، چشمگیر و والا ست. «او باهوشترین و دقیقترین طنزنویس این عصر، و کسی است که با نثر ویژهای که در نوشتن مقالات انتقادیِ صور اسرافیل به کار برد، بنیانگذار نثر طنزی و انتقادی فارسی شناختهشد» (آرینپور، از صبا ... ، 2/ 79).
شاید برجستهترین ویژگی اخلاقی دهخدا، آنچنان که از آثارش برمیآید، گرهزدن آمال و ایدههای خویش با زندگی و افکار مردم باشد. پس موضوع نوشتههای او مطالبی بود که به سرنوشت و منافع مردم بستگی داشت (یوسفی، یادداشتها ... ، 218). او برای مردم قلم میزد، از زندگی آنها الهام میگرفت و «حکمت و معارف مردم عامه» را سرمایۀ قلم خود کرده بود (دبیرسیاقی، مقدمه ... ، 22) و البته «توفیق بزرگ او در این بود که نویسندۀ مردم شد و در جنگ میان خودکامگی و آزادی، جانب ملت را گرفت» (یوسفی، دیدار ... ، 2/ 152). او که دردهای مردم را بهخوبی حس کرده بود، بهروشنی و بیآنکه به خود تردید راه دهد، به زبان آنها و برای آنها مینوشت (همان، 153).
علاقۀ دهخدا به فرهنگ مردم و بهویژه، مثلها و زبانزدهای ایشان ــ به استناد یادداشتهای خود وی ــ ریشه در خاطرات دوران کودکی او دارد (نک : معین، 380) که سالهای متمادی از عمر وی را به خود اختصاص داد و دستاورد آن در قالب کتابی مرجع، در سالهای 1308-1311 ش به چاپ رسید. کتاب امثال و حکم او «به واسطۀ غنای مطالب و کثرت موادی که در آن گرد آمده، نخستین اثر ارزنده در موضوع فولکلور، بهخصوص ضربالمثلهای فارسی است» (آرینپور، «دهخدا ... »، 123)؛ هرچند که ادبیات شفاهی و مثلهای گفتاری، سهم ناچیزی از این اثر را تشکیل میدهد و قسمت عمدۀ آن مربوط به ادبیات مکتوب گذشته است (نک : همان، 119؛ مرادی، 474؛ نیز ه د، امثال و حکم).
بهجز امثال و حکم، مقالاتِ «چرند پرند»، «مجمعالامثال دخو»، «هذیانهای من»، یادداشتهای پراکنده، دیوان اشعار، و پندها و کلمات قصار دهخدا، از مهمترین آثاریاند که برای مردم، و متأثر از فرهنگ مردم نگارش یافتهاند.
امروزه، نام علامه دهخدا با روزنامۀ صور اسرافیل و مقالات «چرند پرند» (ه م م) و مخاطبان بیشمار آنها، پیوندی استوار دارد. صور اسرافیل، روزنامهای سیاسی و فکاهی و از نظر انتقادی، قوی و مؤثر بود و هدف خود را «تکمیل معنی مشروطیت و حمایت مجلس شورای ملی و معاونت روستاییان و ضعفا و فقرا و مظلومین» میدانست. درخشانترین و پرخوانندهترین قسمتهای صوراسرافیل، مقالات طنزآمیز «چرند پرند» دهخدا با امضای «دخو» بود (یوسفی، همانجا؛ نیز نک : دبیرسیاقی، همان، 13)؛ ازاینرو، برخی از منتقدان، این مقالات فکاهی را شاهکار جاودان نثر دهخدا دانستهاند که پس از 70 و اندی سال، هنوز هیچ نثر فکاهی با آن پهلو نزدهاست (نک : رعدی، 399). گفتنی است که بارزترین ویژگی «چرند پرند»، پیوند گستردۀ آن با زبان کوچه و بازار یا زبان گفتاری است (عابدی، 126).
پرداختن به زبان و فرهنگ مردم و به کار بستن طنز در بیان مسائل، برای دهخدا تفننی شاعرانه یا جلوۀ سبکی روشنفکرانه نبود. دهخدا تمام هستی خود را فدای مردم، فرهنگ، تاریخ، زبان و ادبیات میهن خویش کرد؛ به همین سبب، وی را به شایستگی میتوان پیشاهنگ کاربرد زبان گفتاری در ادبیات (نک : بالایی، 77) و از زمرۀ نویسندگانی دانست که برای نخستینبار فرهنگ عامه و زبان مردم کوچه و بازار و اصطلاحات آنها را به کار گرفتهاند (حاجسیدجوادی، 150). منتقدی بهدرستی بر این نکته تأکید دارد که نثر گفتاری و قصههای فارسی، مرهون کوششهای دهخدا ست، زیرا زبان او نسبت به همۀ نویسندگان پیش از خودش به زبان مردم نزدیکتر است (براهنی، 544).
در کنار هنر نویسندگی دهخدا، توانایی او در شعر و شاعری نیز در خور توجه است. منتقدان، اشعار دهخدا را در 3 نوع طبقهبندی کردهاند: نوع نخست، اشعاری است که کاملاً به سبک قدما سروده شدهاند و در آنها «تأثیر قوی و بارز امثال و حکم مشهود است» (زرینکوب، 7)؛ اشعاری همچون مثنوی انتقادی «انشاءالله گربه است»، «در جنگ دزدان» و «آبدندانبک». وصف بسیار زیبایی که دهخدا در مثنویِ «انشاءالله گربه است»، از ریاکاری در دهکدۀ شفت ارائه کرده است، نموداری از استعداد شگرف او در خلق اشعار طنزآمیز انتقادی است (یوسفی، دیدار، 2/ 157). نوع دوم، سرودههای وی در حالوهوای تجدد ادبی است، نظیر مسمط «یاد آر ز شمع مرده یاد آر»، که خود تابلویی است تصویرگرِ تلاشهای بهکام و ناکام روشنفکران در تحقق انقلاب مشروطیت. سرانجام، نوع سوم اشعار فکاهی دهخدا را در بر میگیرد که بهعمد به زبان گفتاری پرداختهشدهاند (نک : معین، 380-386؛ نیز رعدی، 398).
البته اشعارِ معرفِ دهخدای روزنامهنگار، مردمدوست و منتقد فرهنگ و اجتماع همین گونۀ سوم است که از او چهرهای دوستداشتنی و ماندگار در اذهان مردم ساخته است؛ از آن جمله میتوان به مسمطی فکاهی با مطلـعِ «مردود خدا راندۀ هر بنده، آکبلای/ از دلقک معروف نماینده آکبلای»، و نیز قطعهای با مطلع «خاک به سرم بچه به هوش آمده/ بخواب ننه یکسردوگوش آمده» اشاره کرد. این قطعه را که عنوان آن «رؤسا و ملت» است، برخی از پژوهشگران، نخستین و آخرین شاهکار دهخدا در «شعر عامیانه» دانستهاند (رعدی، 400). زبان این سروده، «یکدست عامیانه است و تمام کلمات، تعبیرات و اشارات آن با استادیِ بیمانند و روانشناسیِ خاصی، از زبان محاوره و طرز تفکر عامۀ مردم گرفتهشده، و به اصطلاح ادب، سهل ممتنع است» (همو، 401) و درونمایۀ آن «شکایتی لطیف و انتقادی تند از بیدادیها و نارواییهای جامعه است» (زرینکوب، 9).
افزون بر این، باید از قطعهشعری دیگر در همین سبک یاد کرد که در دیوان دهخدا نیامده است، اما نخستین بار در 1333 ق، در روزنامۀ تنبیه درخشان، و سپس در هفتهنامۀ جنگل، چاپ و منتشر شد. این قطعه با این بیت آغاز میشود: «مشتی اسمال! به علی، کار و بارا، زار شده / تو بمیری! پاتوق ما، بچهبازار شده» (نک : درودیان، 48). دهخدا در سرودن این قبیل اشعار، افزون بر تأثیرپذیری از ادبیات شفاهی مردم و مثلهای آنان، ظاهراً از «احمدا»گوییهای یغمای جندقی ــ شاعر سبک بازگشت ادبی ــ نیز متأثر بودهاست (نک : بشیری، 116). اینگونه اشعار دهخدا، اگرچه از نظر شمار زیاد نیستند، اما آنها را باید در این سبک و شیوه، نمونۀ کامل و سرمشقهای کهنهنشدنی و جاودانه به شمار آورد (رعدی، 415).
داوریهای منتقدان دربارۀ شعر دهخدا متفاوت و گاه متضاد است. برخی او را شاعری تجددگرا میدانند (نک : دبیرسیاقی، «یادی ... »، 14؛ درودیان، 380)، و عدهای دیگر، سنتیاش قلمداد میکنند (نک : دهقانی، 134؛ دستغیب، «علیاکبر ... »، 15). محمود بشیری قطعۀ مشهور به «کنسرت ایرانی به اشتراک دوشیزگان قوچانی» او را قدیمترین نمونۀ شعر تحولیافتۀ معاصر میداند و سرایندۀ آن را در نوگرایی، بر کسانی چون جعفر خامنهای، تقی رفعت و شمس کسمایی مقدم میدارد (نک : ص 117). بااینهمه، اشعارِ نهچندان زیادی که از علیاکبر دهخدا باقی مانده است، هم بر قوۀ شاعری او، و هم بر ابتکار عمل وی در عرضۀ تصویری عینی از زندگی، فرهنگ و زبان مردم دلالت دارد.
در باب سرچشمههای الهامِ سرودههای دهخدا، به ویژه اشعار فکاهی او، آراء مختلفی عرضه شده است: گروهی بر آناند که بیشتر این سرودهها از روزنامۀ ملانصرالدین قفقاز الهام گرفته شده است (رعدی، 399). برخی دیگر، داوری معتدلتری دارند و بـه وجـود رابطـۀ همکاری میـان صور اسرافیـل ــ که دهخدا از نویسندگان اصلی آن بود ــ با روزنامۀ ملانصرالدین قائلاند (نک : عابدی، 130)؛ اما یحیى آرینپور معتقد است که فکاهیات و اشعار پرطنز میرزا علیاکبر صابر شروانی (1279- 1329 ق)، بهویژه در هوپهوپنامه، بر برخی اشعار طیبتآمیز دهخدا تأثیر داشتهاست (نک : از صبا، 2/ 92-97). سرانجام، غلامحسین یوسفی عقیده دارد که «دهخدا در این زمینه، به تقلید محض نپرداخته، بلکه احیاناً حُسنِ اقتباس به خرج داده است» (یوسفی، یادداشتها، 221).
دهخدا طرح سلسلهمقالات «مجمعالامثال دخو» را بر مبنای فارسی ریخته، بدین توضیح که در آغاز، هر مثلی را که مطلوب بوده، نقل کرده، و دنبالۀ آن را به عباراتی طنزآمیز متضمن نقد اعمال ناروای زورمندان و بازگفتن رنجهای دردمندان و رسواکردن غاصبان و بیدارساختن محرومان مبدل گردانیده است (نک : دبیرسیاقی، مقدمه، 18). سرانجام، آنچه دربارۀ طنزپردازی او میتوان گفت، این است که «طنز دهخدا از متن زندگی شروع میشود و در متن زندگی نیز پایان مییابد» (براهنی، 542). «این طنزها با عشق و علاقه و دلسوزی به حال مردم خردهپا ممتاز است. وضع رقتبار روستاییان و کشاورزان، فقر و بدبختی شهرنشینان، نادانی و بیچارگی زنان ایرانی، همه مسائلی است که در نوشتههای دخو مکرر طرح شده است» (آرینپور، همان، 2/ 79).
دهخدا «گاهی آنچنان از طریق طنز در بطن خرافات اجتماعی و سیاسی نفوذ میکند که انسان را به یاد رابلۀ فرانسوی میاندازد. خواننده گرچه میخندد، ولی هرگز علل نکبتهای اجتماعی را نادیده نمیگیرد» (براهنی، 513).
مآخذ
آرینپور، یحیى، از صبا تا نیما، تهران، 1355 ش؛ همو، «دهخدا و امثال و حکم او»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی زندهیاد علامه علی اکبر دهخدا، تهران، 1386 ش؛ بالایی، کریستف و میشل کویی یرس، سرچشمههای داستان کوتاه فارسی، ترجمۀ احمد کریمی حکاک، تهران، 1366 ش؛ براهنی، رضا، قصهنویسی، تهران، 1362 ش؛ بشیری، محمود، «جایگاه علامه دهخدا در شعر معاصر»، زبان و ادب، تهران، 1379 ش، شم 11؛ حاجسیدجوادی، علیاصغر، «از میان موجخیزهای تاریخ»، دخوی نابغه، به کوشش ولیالله درودیان، تهران، 1378 ش؛ حالت، ابوالقاسم، «یاد دخو بهخیر»، آینده، تهران، 1358 ش، س 5، شم 4-5؛ دبیرسیاقی، محمد، مقدمه بر مقالات دهخدا، به کوشش همو، تهران، 1382 ش؛ همو، «یادی از دهخدا»، یغما، تهران، 1336 ش، س 10، شم 1؛ درودیان، ولیالله، دهخدای شاعر، تهران، 1362 ش؛ دستغیب، عبدالعلی، «علیاکبر دهخدا»، پیام نوین، تهران، 1340 ش، س 4، شم 1؛ همو، نقد آثار علیاکبر دهخدا، شیراز، 1390 ش؛ دهقانی، محمد، پیشگامان نقد ادبی در ایران، تهران، 1380 ش؛ رعدی آذرخشی، غلامعلی، گفتارهای ادبی و اجتماعی، تهران، 1370 ش؛ زرینکوب، عبدالحسین، «مجموعۀ اشعار دهخدا»، انتقاد کتاب، تهران، 1335 ش، شم 4؛ عابدی، کامیار، صور اسرافیل و علیاکبر دهخدا، تهران، 1379 ش؛ مرادی کوچی، شهناز و فتحالله اسماعیلی گلهرانی، معرفی و شناخت دهخدا، تهران، 1382 ش؛ معین، محمد، «دهخدا»، مقدمۀ لغتنامۀ دهخدا، تهران، 1337 ش؛ یوسفی، غلامحسین، دیداری با اهل قلم، مشهد، 1357- 1358 ش؛ همو، یادداشتهایی در زمینۀ فرهنگ و تاریخ، تهران، 1371 ش.