کودتای ۲۸ مرداد
کودتای ۲۸ مرداد، کودتایی است که با طرح و حمایت مالی و اجرایی سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا (اسآیاس) و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و با همراهی بخشی از ارتش شاهنشاهی ایران و همکاری محمدرضا پهلوی و پشتیبانی مخالفان محمد مصدق مانند سید ابوالقاسم کاشانی با هدف سرنگونی دولت قانونی محمد مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ داد. در آمریکا از آن به نام عملیات تیپی آژاکس (به انگلیسی: Operation Ajax یا TPAJAX Project) نیز یاد میشود.
کودتای ۲۸ مرداد | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
کودتاچیان در حال جشن پیروزی | |||||||
| |||||||
طرفهای درگیر | |||||||
محمدرضا پهلوی پشتیبانان:
|
محمد مصدق پشتیبانان: دولت ایران | ||||||
فرماندهان و رهبران | |||||||
• محمدرضا پهلوی • فضلالله زاهدی • نعمتالله نصیری • شعبان جعفری • دوایت آیزنهاور • آلن دالس • کرمیت روزولت • وینستون چرچیل • جان الکساندر سینکلر • آنتونی ایدن • شاپور ریپورتر |
• محمد مصدق • غلامحسین صدیقی • حسین فاطمی • تقی ریاحی | ||||||
تلفات و ضایعات | |||||||
کشتهها: ۲۰۰–۳۰۰ |
کودتای ۲۸ مرداد از بحث برانگیزترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود و صفبندیهای سیاسی جدی میان طیفهای مختلف دربارهٔ آن وجود دارد. طرفداران محمدرضا پهلوی، نخستوزیر وقت را به نقض قانون اساسی مشروطه متهم و از برکناری او توسط شاه با همراهی ارتش دفاع میکنند. آنها نقش دولتهای خارجی در این رویداد را مردود دانسته و این کودتا را «قیام و رستاخیز ملی» مینامند.
در ۱۹ اوت سال ۱۹۵۳ برابر با ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی، دولت حاکم بر ایران توسط کودتایی نظامی با رهبری سرلشکر فضلالله زاهدی با درخواست مستقیم بریتانیا سرنگون شد. در این کودتا دخالت مستقیم افسران اطلاعاتی آمریکا و نفرات لجستیک سفارت آمریکا و حمایت دولت ایالات متحده آمریکا نیز دخیل بودند. کودتا ضد دولت مصدق پس از آن امکانپذیر شد که ابتدا دولت آمریکا طی عملیاتی به نام «عملیات آژاکس» ایران را در آشوب و هرج و مرجی فروبرد که راه را برای سقوط مصدق هموار کرد. در آن زمان دولت آیزنهاور در آمریکا نگران آن بود که این طرح به بیراهه کشیده شود و نیروهای حزب توده با بهرهجویی از ناامنی قدرت را در دست بگیرند.
پیشینه
جنگ جهانی دوم و بیثباتی
در تابستان سال ۱۳۲۰ در میانه جنگ جهانی دوم، نیروهای بریتانیا و اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی وارد ایران شدند. رضاشاه عملاً از ایران تبعید شد و محمدرضا شاه به جای پدر بر تخت شاهی نشست. بیاقتداری نسبی پادشاه تازه و در حقیقت برپایی محدود اصول مشروطیت، بهویژه در سالهای ابتدایی، به تغییرات سریع در عرصه سیاسی و لغزش نهادهای قدرت بنیاد شده در زمان رضاشاه، مانند ارتش، دامن میزد. در فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰، یعنی دهه نخست پادشاهی محمدرضا پهلوی، نخستوزیر حدود پانزده بار عوض شد. افرادی چون احمد قوام (قوام السلطنه)، علی سهیلی، محمد ساعد مراغهای، ابراهیم حکیمی و عبدالحسین هژیر در این دوران به مقام نخستوزیری رسیدند.
از سوی دیگر، با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم طرز فکر و پیروی از جنبشهای استقلالجو و ضد امپریالیستی در دنیا رو به گسترش بود و در ایران نیز نگاه ملیگرایانه جایگاه ویژهای در سیاست ایران پیدا میکرد.
جبهه ملی ایران و مصدق
در سال ۱۳۲۸، جبهه ملی ایران با ائتلاف طیف گستردهای از نیروهای سیاسی که شاید تنها در نگاه ملیگرایانه خویش مشترک بودند، تأسیس شد. پایه اصلی این جبهه محمد مصدق بود.
در ۱۳۲۲ خورشیدی (۱۹۴۴ میلادی) ملیگرایان، محمد مصدق ۶۵ ساله را، که به علت مخالفتش با حکومت رضاشاه در زمان سلطنت او در تبعید به سر میبرد، رهبر تازهای برای خود یافتند. از دو نیروی محرک مصدق یکی دشمنی سیاسی با بیگانگان و دیگری کینه نسبت به نظام پهلوی بود. در مهر ۱۳۲۲ (اکتبر ۱۹۴۴ میلادی) مصدق در سخنرانی مجلس شورای ملی خود دربارهٔ «موازنه منفی» این طرح را پیشنهاد کرد که تا نیروهای بیگانه در ایران وجود دارند نباید به هیچ دولت خارجیای امتیاز استخراج نفت داده شود. در ۱۳۲۸ خوشیدی (۱۹۴۹ میلادی) وی جبهه ملی ایران را تشکیل داد که نهضتی متشکل از ملیگرایان، روشنفکران سوسیالیست غیر توده ای، خوانین قشقایی (ناصر، محمد حسین و خسرو قشقایی) که ریاست ایل قشقایی را برعهده داشتند و افراد طبقه دینی (مشتمل بر گروه متعصب افراطی راست) و بازاریان بود. هر یک از این گروهها برای خود دلیل خاصی برای ترس از بازگشت دیکتاتوری سلطنتی داشت.
رویارویی مصدق با بریتانیا در آغاز دهه ۳۰ خورشیدی موضوع تازهای نبود. در سال ۱۳۰۲، در دوره تصدی وزارت امور خارجه ایران در کابینه حسن پیرنیا نیز، مصدق با آنچه بریتانیا منافع خود در ایران میدانست، به مخالفت پرداخته بود.
قانون ملی شدن صنعت نفت
ظهور مجدد و مؤثر مصدق در عرصه سیاست ایران تنها پس از اشغال کشور و برکناری رضا شاه از پادشاهی ممکن شد. در نخستین انتخابات پس از رضا شاه (دوره چهاردهم مجلس شورای ملی)، مصدق بیشترین رأی را در تهران به دست آوردو با تلاش او طرحی در مجلس تصویب شد که به دولت اجازه نمیداد بدون تصویب مجلس دربارهٔ نفت خام با خارجیها مذاکره کرده، به کشوری امتیاز دهد.
یکی از نقاط مهم زندگی سیاسی محمد مصدق انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی بود که تقلبهای گسترده در آن، برخی ملی گرایان را بیش از پیش به هم نزدیک کرد. جبهه ملی توسط ۱۹ نفر از افراد روزنامهنگار و نماینده مجلس و فعال سیاسی مانند محمد مصدق، کریم سنجابی، حسین فاطمی، حسین مکی و مظفر بقائی پایهگذاری شد که ورودشان به مجلس شورای ملی شانزدهم (در دور دوم انتخابات) راه را برای تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت هموار کرد و سرانجام به رهبری مصدق، ملیسازی صنعت نفت ایران از طرح به قانون بدل شد. جوّ میهندوستی و بیگانه ستیزی در ایران بالا گرفته بود و ترور نخستوزیر وقت، سپهبد حاجعلی رزمآرا به دست فدائیان اسلام زنگ خطر دیگری بود هم برای محمدرضا شاه، هم برای کسانی که «خائن» و «مزدور بیگانه» نامیده میشدند. حسین علاء هم که به جای نخستوزیر مقتول، سپهبد حاج علی رزم آرا نشست، چارهای جز برخاستن زود هنگام و سپردن کرسی نخستوزیری به مصدق نیافت.
تلاشهای نافرجام بریتانیا
نگرانی و برنامه اصلی دولت مصدق به اجرا درآوردن قانون ملی شدن صنعت نفت و برگزاری انتخابات آزاد بود. از آن پس گفتگوهای پیدرپی بریتانیاییها و میانجیگری آمریکاییها بینتیجه ماند و حتی شکایت بریتانیا به دیوان بینالمللی دادگستری (دیوان لاهه) و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تأثیری بر روند ملی شدن نفت ایران نگذاشت. مصدق در لاهه و نیویورک به دفاع از حق مالکیت مردم بر منابع سرزمین خود پرداخت.
پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران، مصدق به نخستوزیری رسید. او برنامه خود را اجرای این قانون و نیز اصلاح قانون انتخابات اعلام کرد. گفتگوها با شرکت نفت ایران و انگلیس آغاز شد. در شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آرشیو امنیت ملی آمریکا اسنادی را منتشر کرد که با نشان دادن نقش آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) در رهبری کودتا، آن را بخشی از فعالیت سیاست خارجی آمریکا بهشمار آورد. شرکت ملی نفت ایران آماده پذیرش ملی شدن نفت ایران نبود و همچنان بر ادامه قرارداد ۱۹۳۳ اصرار داشت. مصدق همکاری با شرکت نفت ایران و بریتانیا را متوقف کرد و کارشناسان و مدیران این شرکت ناچار به ترک ایران شدند.
دولت بریتانیا از ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت کرد. شورا رسیدگی به این شکایت را به دیوان بینالمللی دادگستری (دیوان لاهه) ارجاع کرد. مصدق دادگاه بینالمللی را برای رسیدگی به این مسئله که امری مربوط به حق حاکمیت ایران بود صالح ندانست. دیوان نیز بالاخره به عدم صلاحیت خود رأی داد. بدین ترتیب بریتانیا و شرکت نفت ایران که نتوانستند از مجراهای قانونی بینالمللی با ملی شدن نفت ایران مقابله کنند به اقدام در ایران پرداختند. مخالفان مصدق در ایران را متشکل و هماهنگ کردند و با صرف پول، چهرههایی را که در آغاز نهضت ملی شدن نفت با مصدق همراه بودند، به چالش با او کشاندند. هدف بریتانیا و شرکت نفت ایران برکناری مصدق به صورتی دنیا پسند و از طریق مجلس شورای ملی و افزایش فشار داخلی بود. مصدق توانست در مقابل این فشارها نیز پایداری کند.
مصدق سعی کرد تا با شرکت نفت ایران و انگلیس مذاکره کند ولی شرکت پیشنهاد مصالحه او را رد کرد. طرح پیشنهادی مصدق برگرفته از مصالحه سال ۱۹۴۸ بین دولت ونزوئلا و شرکت کروئل سود عائد از نفت را به صورت ۵۰/۵۰ بین ایران و بریتانیا تقسیم میکرد.
همکاری بریتانیا و آمریکا
طبق قرارداد ۱۹۳۳، شرکت نفت ایران و انگلیس انحصار نفت ایران را در دست خود داشت. اما این فعالیت پر سود مدتها مورد نظر شرکتهای نفتی آمریکایی نیز بود و آنها منتظر بودند که امکانی برای ورود به عرصه نفت ایران پیدا کنند.
در تحولات تاریخی دهههای ۲۰ و ۳۰ خورشیدی ایران، دولتهای بریتانیا و سپس آمریکا نقش بسیار مهم ولی در عین حال متفاوتی بازی کردند. بزرگترین دغدغه بریتانیاییها در ایران، منافع مالی یا به عبارت دیگر، منابع نفتی بود. پیشینه حضور بریتانیاییها در ایران موجب نفوذ آنها در لایههای مختلف اجتماع و سیاست ایران شده بود و به خطر افتادن منافع آنان در حقیقت منافع گره خورده برخی ایرانیها را نیز به خطر میانداخت. در مقابل، حضور آمریکاییها در ایران، تازه بود. نفت ایران در اندازهای نبود که برای آمریکا حیاتی باشد. به همین جهت نیز آمریکا تا سال ۱۳۳۲ خورشیدی (۱۹۵۳ میلادی) هوادار ملی شدن نفت ایران بود. مهمترین دلیل آن افزایش بیسابقه کمکهای مالی دولت آمریکا در دوران نخستوزیری مصدق به ایران بود.
ولی بریتانیاییها برای همراه کردن آمریکاییها در مورد کودتا سعی در قوی جلوه دادن احتمال به قدرت رسیدن کمونیستها داشتند. اسناد منتشر شده وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا به خوبی نشان میدهد که آمریکاییها در ایران بیش از هر چیز نگرانیهای ژئواستراتژیک داشتند. این اسناد نشان میدهند که حضور شوروی در همسایگی ایران، حساسیت ویژهای در دولتهای آمریکا پس از جنگ جهانی (هری ترومن و دوایت آیزنهاور) ایجاد کرده بود. دست کم سه سال پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آمریکاییها برنامه جامعی برای مقابله با «تهدید کمونیسم» در ایران داشتند.
یرواند آبراهامیان در کتاب خود این دیدگاه رایج را که کودتا را در چهارچوب جنگ سرد تحلیل میکند به چالش کشیده و در برابر آن شالوده تحلیل خود را بر پایه مناقشه امپریالیسم-ناسیونالیسم و اقتصاد توسعه یافته-اقتصاد مبتنی بر صادرات مواد خام، قرار میدهد و در این راه از اسناد منتشر شده شرکت نفت ایران و انگلیس و وزارت امور خارجه بریتانیا بهره میبرد.
در واقع کشمکش اصلی و حل ناپذیر میان ایران و بریتانیا در مناقشه نفتی بحث «کنترل» بود و آمریکا نیز از ابتدا در این زمینه با بریتانیا همدست بود. در این راستا سیاست دولتهای آمریکا و بریتانیا پذیرش «لفظی» ملی شدن صنعت نفت در نظر و تداوم کنترل ارسال نفت به بازارهای جهانی در عمل بود.
در دوران ریاست جمهوری هری ترومن، تلاشهای دولت محافظه کار وینستون چرچیل در بریتانیا برای همراه ساختن آمریکا در تغییر دولت ایران نتیجه نداد و اسناد منتشره نشان میدهند که برنامه آمریکا در این دوره مشروط به حمله شوروی یا به قدرت رسیدن حزب توده در ایران بودهاست. اما پس از روی کار آمدن دولت جمهوریخواه ژنرال دوایت آیزنهاور سیاست آمریکا به سمت اقدام «پیشگیرانه» رفت و از این پس بود که پول و مأموران مخفی آمریکا به ایران سرازیر شدند. بریتانیا به دلیل نیاز به جلب مشارکت شاه و نیز به دلیل بسته بودن سفارت بریتانیا در ایران نیازمند به همراه کردن آمریکا در کودتا بود.
روابط بریتانیاییها با درباریان، نظامیان و طبقه روحانیت در ایران نیز کمک شایانی به برنامههای آمریکا میکرد و اسناد حاکی از آن هستند که برای همراه ساختن نمایندگان مجلس، روحانیون، افسران ارتش و روزنامهها با کودتا علیه دولت مصدق پول در نظر گرفته شده بود. همچنین پیداست که سپهبد فضلالله زاهدی انتخاب آمریکا برای فرماندهی کودتا بوده و بسیاری از فعالیتهای پیش از کودتا را نیز، عاملین آمریکا و نه خود فضلالله زاهدی به انجام میرساندند. در سطح پایینتر، نقش نمایندگان بریتانیا و به ویژه برادران رشیدیان پررنگتر بودهاست که میتوانستند سران آشوب طلب و مردم عادی را با پول علیه مصدق بشورانند. تردیدی نیست که آمریکا و بریتانیا هر آنچه میتوانستند برای سرنگونی دولت مصدق کردند اما شاید موفقیت ایشان بدون نقش آفرینی خود ایرانیها ممکن نمیشد.
برای انجام کودتا برادران دالس (جان فاستر دالس و آلن دالس) که در دولت آیزنهاور به عنوان وزیر خارجه و رئیس سیا حاضر شدند به عنوان مهرههای طرف مشورت بریتانیا به آیزنهاور یادآوری کنند که آماده نجات ایران از دامن کمونیسم باشد. آنها همچنین به چرچیل نیز خبر دادند که آماده کودتا باشد. رهبری عملیات به عهده افسری با تجربه به نام کرمیت روزولت گذاشته شد. روزولت در آن زمان ۳۷ ساله و رئیس بخش آسیا- خاور نزدیک سازمان سیا بود.
نقش جاسوسان خارجی
در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ رضاشاه و حوادث بعدی آن سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا در ایران، که از سال ۱۲۷۲ خورشیدی (۱۸۹۳ میلادی/۱۳۱۰ قمری) یعنی از سه سال پیش از قتل ناصرالدینشاه به وسیله سر اردشیر ریپورتر (اردشیر جی) اداره میشد، نقش اصلی و تعیینکننده داشت.
سر اردشیر ریپورتر (اردشیر جی) مجری دستورهای وزیر جنگ وقت بریتانیا، یعنی سر وینستون چرچیل، بود. بعدها چرچیل، به عنوان نخستوزیر وقت بریتانیا، نقش سرنوشتسازی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایفا کرد.
در ایران دوران کودتای ۲۸ مرداد، قبل و بعد از جنگ دوم جهانی، سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا به ریاست شاپور ریپورتر (فرزند اردشیر ریپورتر - اردشیر جی) که به عنوان رئیس (بعد از جنگ دوم جهانی) شبکه اطلاعاتی بریتانیا در ایران اقامت داشت بر حوادث مهمی تأثیر نهاده و نقش اصلی و تعیینکننده داشت. در رأس عملیات انتشاراتی و دروغپراکنی بریتانیاییها در ایران رابرت چارلز زنر از شبکه بدامن از نزدیکان آن لمبتون قرارداشت که بهویژه برای همکاری با شرکت نفت ایران و انگلیس از سوی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا به ایران اعزام شده بود.
مخالفان داخلی مصدق
مجلس شورای ملی
نخستین مخالفان مصدق وابستگان شرکت نفت ایران و انگلیس و هواداران سیاست بریتانیا در ایران بودند. این گروه در بخشهای مختلف اجتماع فعال بودند. برخی از نمایندگان دوره هفدهم مجلس شورای ملی با مصدق آشکار و پنهان مخالفت میکردند. شبکه بدامن دستگاه مطبوعاتی وابسته به شرکت نفت ایران و انگلیس هم با نوشتن مقاله و پخش اخبار و دامن زدن به شایعات نقش خود را ایفا میکردند.
با شدت گرفتن اختلافها بر سر وزارت جنگ، مصدق در روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱ از قدرت کناره گرفت اما حمایت تمامی گروههای سیاسی و افراد مانند سید ابوالقاسم کاشانی، احزاب ملیگرا مانند حزب پان ایرانیست، حزب ایران، حزب ملت ایران و … از مصدق باعث یک شورش عمومی ضد قوام شد. در نتیجه قوام استعفا داده و مصدق پس از قیام ۳۰ تیر با حمایت بیشتر مردم و رای نمایندگان مجلس دوره هفدهم دوباره به نخستوزیری انتخاب شد. از این زمان فضلالله زاهدی (بازنشسته ارتش) خود را به عنوان اپوزیسیون دولت مطرح کرد.
عدهای از افسران بازنشسته ارتش و ژاندارمری با تشویق و تحریک و تطمیع دربار به صف مخالفان پیوستند. توطئه ربودن و شکنجه و کشتن سرتیپ محمود افشارطوس، رئیس شهربانی، به رویارویی همهجانبه دو طرف انجامید. مخالفان به رهبری حسین مکی در مجلس، طرح استیضاح دولت را مطرح کردند. هواداران دولت نیز کاشانی را از ریاست مجلس برداشتند. در این زمان همچنان اکثریت نمایندگان مجلس هوادار دولت بودند ولی به گفته خود مصدق، این اکثریت شکننده بود. مصدق در طی یک رفراندوم از مردم خواست که بین مجلس و دولت یک گزینه را انتخاب کنند و با انتخاب دولت از سوی شرکت کنندگان، مصدق انحلال مجلس را مطابق با نتیجه رفراندوم از شاه درخواست کرد.
هواداران رژیم پادشاهی کودتای ۲۸ مرداد را «قیام ملی» مینامند.
محمدرضا پهلوی
جلب همکاری شاه علیه نخستوزیر قدرتمندش کار آسانی نبود زیرا او در آن دوران چنان متزلزل و مشکوک بود که تصور میکرد بریتانیا در ظاهر علیه مصدق موضع میگیرد ولی اصل میخواهد خود او را از سلطنت ساقط کند. او در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۳۲ (۲۱ مه ۱۹۵۳)، به منابع سفارت آمریکا در تهران گفته بود: «انگلیسیها خاندان قاجار را بیرون انداختند و پدرم را سر کار آوردند. آنها پدرم را بیرون انداختند و میتوانند من را هم بیرون بیندازند» و «اگر انگلیسیها میخواهند که من بروم، باید فوراً بدانم تا بی سر و صدا بروم». به همین دلیل از امضای فرمان عزل مصدق و انتصاب سرلشکر فضلالله زاهدی به نخستوزیری طفره میرفت. سازمانهای جاسوسی آمریکا و بریتانیا اشرف پهلوی، اسدالله رشیدیان (عامل بریتانیا) و نورمن شوارتسکف (پدر) را برای جلب رضایت شاه فرستادند اما شاه اراده و جرئت اقدام علیه مصدق را نداشت.
در این میان شاه به وضوح در پاسخ به درخواست مخالفین، از لزوم برکناری دولت از روشهای قانونی سخن میگفت. مصدق به صورت یک شخصیت محبوب و بینالمللی درآمده بود و شاه نیز از همین مسئله هراس داشت. هراس از تشکیل یک حکومت جمهوری همان چیزی که در پشت جلد قرآن از مصدق بر عدم آن سوگند گرفته بود که در هر شرایطی به این کار دست نزند. این هراس بعد از چند اتفاق و رویداد مهم از جمله درگیری احزاب در ۲۳ تیر و رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به او هشدار داد تا کار را تمام کند.
سازمانهای جاسوسی آمریکا و بریتانیا، شاه جوان را یک «ساقه نازک» توصیف میکردند که به گونهای «آزارنده» به تعهد و تضمین حمایت آنان نیاز داشت. اما حمایت همین «ساقه نازک» برای انجام کودتا اهمیت حیاتی داشت؛ زیرا ارتش ایران بدون رضایت شاه توان موفقیت نداشت. کرمیت روزولت در نامهای ناامیدانه به واشینگتن نوشت که بدون رضایت شاه کودتا فایدهای نخواهد داشت و خواستار «فشار حد نهایی» شد؛ زیرا در صورت سرنگون مصدق، نخستوزیر بعدی بدون پشتیبانی شاه توان اداره کشور و حل بحران نفت با بریتانیا را نداشت.
از سوی دیگر، آمریکا و بریتانیا چنان به کنار زدن محمد مصدق مصمم بودند که در نظر داشتند در صورت عدم حمایت شاه از نقشه کودتا، او را از تخت سلطنت ساقط کرده و شاهزاده غلامرضا پهلوی را بر تخت بنشانند. لوی هندرسون سفیر وقت آمریکا در تهران به شاه هشدار داد که بدون همکاری او نیز کودتا انجام خواهد شد و در این صورت، آمریکا و بریتانیا دیگر از دودمان پهلوی حمایت نکرده و این سلسله منقرض خواهد شود. هنگامی که شاه بالاخره فرمان عزل مصدق و انتصاب زاهدی به نخستوزیری را امضا میکند روزولت و همکارانش در سطر نخست سند گزارش سیا به حروف انگلیسی مینویسند: «الحمدالله» و سپس میگویند «فشارها بالاخره مؤثر واقع شد».
دربار پهلوی
خانواده سلطنتی و اطرافیان آنان در دربار از اقدامات محمد مصدق در محدود کردن اختیارات شاه و جلوگیری از دخالت درباریان در امور حکومتی از این روی برای سلطنت دودمان پهلوی احساس خطر میکردند. آنان نیز با دولت بریتانیا در مقابله با محمد مصدق همسود بودند. اشرف پهلوی و علیرضا پهلوی از فعالترین درباریان مخالف مصدق شدند.
در آغاز سال ۱۳۳۱، احمد قوام (قوام السلطنه) به ایران بازگشت و حمایت بریتانیا و نزدیکان شاه، بهخصوص اشرف پهلوی از قوام، با مشکلات مصدق با مجلس شورای ملی و رئیس وقت مجلس، حسن امامی همراه شد.
روحانیون
سید ابوالقاسم کاشانی و سید محمد بهبهانی (فرزند سید عبدالله بهبهانی) دو روحانی سیاسی تهران و دشمن سرسخت مصدق بودند. این دو همواره به جاسوسی برای سازمانهای آمریکا و بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد و دریافت پول متهم بودهاند. آنها افرادی چون شعبان جعفری و طیب حاجرضایی را به طرفداری از شاه به خیابانها آوردند تا مقدمه کودتای ارتش را فراهم کنند.
سید ابوالقاسم کاشانی
نقش ابوالقاسم کاشانی در کودتای ۲۸ مرداد همواره یک موضوع تاریک و بحثبرانگیز بودهاست.
ابوالقاسم کاشانی که سابقه طولانی مبارزه با بریتانیا و نقش پشتیبانی مهمی از کارزار ملی شدن صنعت نفت داشت پس از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ همراه با مظفر بقائی و حسین مکی و ابوالحسن حائریزاده به مخالفان مصدق پیوست.
مجموعه اسناد منتشر شده دولت آمریکا نشان میدهند که سید ابوالقاسم کاشانی ماهها پیش از مرداد ۱۳۳۲ با سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران و مأموران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در تماس بودهاست. هرچند این اسناد ثابت نمیکنند که او بهطور مستقیم در طرح کودتا شرکت داشته یا از آمریکاییها پولی دریافت کرده باشد.
کاشانی علاوه بر رقابتهای سیاسی با مصدق، به شهرت بالای نخستوزیر و پوشش خبری گستردهای که رسانههای داخلی و خارجی به او میدادند حسادت میکردهاست. آمریکا، کاشانی را به عنوان یک «هدف اطلاعاتی» قرار داد تا از این راه «ائتلاف نامقدس گروه مصدق و آیتالله کاشانی» را برهم زده و با کمک او به تخریب مصدق بپردازند. از آنجا که کاشانی خود را رهبر معنوی مسلمانان جهان میدانست آنها با ستایش رفتار او، مصدق را مانع اصلی در رسیدن به اهداف کاشانی مانند تشکیل یک ارتش میلیونی مسلمین برای مبارزه با امپریالیسم و رهبری او بر جهان اسلام معرفی میکردند. به این ترتیب، کاشانی آغاز به موضعگیری علیه مصدق کرد.
البته آمریکا از به قدرت رسیدن ابوالقاسم کاشانی به عنوان یک دولت ترس داشت زیرا معتقد بود که دولت کاشانی همان خطمشی محمد مصدق را با توسل به خشونت و ترور مخالفان دنبال خواهد کرد.
محمد بهبهانی
چند روز پیش از کودتای نافرجام ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ سفارت آمریکا در تهران مبالغ زیادی پول به عوامل بانفوذ خود از جمله سید محمد بهبهانی پرداخت کرده بود. این پول به «دلارهای بهبهانی» معروف شد. البته مقدار دقیق پول دریافت شده توسط بهبهانی مشخص نیست.
او چنان مورد اعتماد کامل سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا بوده که یکی از دستاندرکاران اصلی عملیات نهایی سرنگونی مصدق و مسئول سازماندهی تظاهرات در صبح روز ۲۸ مرداد بودهاست.
پس از سرنگونی مصدق، پرداخت پول به محمد بهبهانی ادامه یافت. در یک گزارش سیا آمده که سرلشکر زاهدی (نخستوزیر تازه) در روز چهارم مهر ۱۰ هزار تومان (حدود یک هزار دلار آمریکا) و یک هفته بعد پنج هزار تومان (حدود ۵۰۰ دلار آمریکا) به بهبهانی داده تا ضمن حفظ حسننیت بهبهانی، او را حامی دولت خود نگه دارد.
پیشبینی وقوع کودتا
در اوایل تیر ماه سال ۱۳۳۲، در یکی از جلسات هیئت اجرائیه حزب نیروی سوم، دکتر محمدعلی خنجی (از رهبران نیروی سوم) به طرح یک سلسله مسائل سیاسی پرداخت. او اظهار داشت: «چنانکه قبلها صحبت کردهایم و همه از چگونگی آن مطلع هستیم، پیروزیهای نهضت ملی ایران به رهبری مصدق، معلول دو عامل مهم بودهاست. یکی حمایت و پشتیبانی اکثریت مردم آگاه جامعه از شخص مصدق و هدفهای نهضت ملی و دیگری، بهرهبرداری به موقع و صحیح مصدق از سیاست حاکم بر محیط بینالمللی و جو سیاست خارجی. ما از چگونگی حمایت مردم از رهبری نهضت ملی و سابقهٔ طولانی آن بهطور کامل اطلاع داریم و خود در جریان آن هستیم و برای تجهیز و آمادهسازی تودههای مردم، کم و بیش مشارکت داشتهایم؛ ولی در مورد سیاست خارجی، نظر ما همیشه این بودهاست که به علت دو نوع تضاد در تقسیم بندیهای جهانی موقعیت مناسبی برای پیشرفت نهضت ملی ایران فراهم آمدهاست. تضاد اول و بسیار مهم، تضاد بین دو بلوک شرق و غرب است که پس از جنگ دوم جهانی و به صورت جنگ سرد بین بلوک شرق از یک طرف و بلوک غرب از طرف دیگر نمایان شدهاست.» خنجی در مورد تضاد دوم موجود در محیط بینالمللی به توضیح تضاد بین آمریکا و انگلیس یعنی تضاد در داخل بلوک غرب پرداخت. «پیروزی متفقین در جنگ بینالمللی دوم بیش از هر چیز مرهون دخالت و کمکهای همه جانبهٔ آمریکا به خصوص کمکهای تسلیحاتی آن کشور بود. بعد از پیروزی متفقین، دولت شوروی کشورهای متعددی را زیر سیطرهٔ خود گرفت و کشورهای استعماری غرب نیز کلیهٔ مستعمرات خود را - که غالب نقاط جهان را در بر میگرفت- مجدداً به دست آوردند. دولت آمریکا -که خود را فاتح اصلی جنگ تلقی میکرد- حاضر نبود ساکت بنشیند و از نتایج پیروزی نصیبی نبَرَد. به همین جهت، در مقام معارضه با متفقین خود برآمد و کوشش کرد تا هر جا ممکن باشد مستعمرات و منافع منطقه ای آنان را به خود اختصاص دهد و به جای آنان بنشیند یا لااقل در غارت کشورهای عقب افتاده با سایر کشورهای استعماری مشارکت نماید. بنا بر این جهات، هنگام شروع و اوجگیری مبارزات ملت ایران برای استیفای حقوق خود از نفت جنوب و مبارزه با استعمار انگلستان، دولت انگلیس از حمایت همهٔ متفقین خود، به خصوص آمریکا بهطور کامل بهرهمند نبود و چه بسا در مواردی که میخواست به شدت عمل متوسل شود با مخالفت آنان نیز روبرو میشد. هنگام خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران در خرداد ۱۳۳۰ و تهدید دولت انگلیس به اقدام نظامی علیه ایران و اعزام ناو جنگی به آبادان میتوان نتیجه گرفت که خودداری دولت انگلیس از اعمال تهدید خود بی شک ناشی از چنین جوی در محیط بینالمللی بود. اگر دولت انگلیس از حمایت آمریکا مطمئن بود و از دخالت شوروی نیز واهمه ای نداشت، قطعاً از اشغال خاک ایران و تأسیسات صنعت نفت جنوب خودداری نمیکرد.» خنجی در همان جلسه، پس از بیان مطالب فوق به طرح مسألهٔ اصلی پرداخت و اظهار داشت: متأسفانه در شرایط فعلی بر اثر تغییرات و تحولاتی که در صحنهٔ بینالمللی روی دادهاست، این تضادها از میان رفته یا به صورتی درآمده که دیگر قابل استفاده برای این مرحله از مبارزات ملت ایران نمیباشد. تضاد بین دو کشور بزرگ استعماری آمریکا و انگلستان در برابر نهضت ملی ایران در همان نیمهٔ اول سال ۱۳۳۰ و در فاصلهٔ کوتاهی پس از ملی شدن صنعت نفت از میان رفت. این تضاد تا موقعی وجود داشت که دولت انگلستان برای حفظ وضع موجود و ادامهٔ امتیازنامهٔ ۱۹۳۳ و تسلط بر تمامی منابع نفت ایران اصرار و مقاومت میکرد؛ ولی پس از اعزام هیئت نمایندگی انگلیس به ایران به ریاست استوکس مُهردار سلطنتی انگلستان و آمدن آورل هریمن معاون رئیس جمهور آمریکا و مذاکره با دولت ایران بالاخره دولت انگلستان اصل ملی شدن صنعت نفت [ایران] را به رسمیت شناخت و بدین ترتیب از ادامهٔ قرارداد استعماری ۱۹۳۳ انصراف حاصل کرد. خنجی اضافه کرد: «برطبق اطلاعاتی که ما از طریق مهندس حسیبی به دست آوردهایم، هریمن (معاون رئیس جمهور آمریکا) هنگام اقامت در ایران که بیش از چهل روز به طول انجامید؛ دو نقش کاملاً متفاوت در برابر دولت ایران به عهده گرفت. قبل از قبول ملی شدن صنعت نفت توسط دولت انگلیس و انصراف آن دولت از قرارداد ۱۹۳۳، هریمن از هیئت نمایندگی انگلیس حمایت نمیکرد و جنبهٔ میانجی داشت؛ ولی بعد از آن و موقعی که میبایست ترتیبات جانشینی ادارهٔ صنعت نفت معیّن و روابط بعدی دولت ایران و دولت انگلیس دربارهٔ مدیریت صنعت نفت و چگونگی استخراج و صادرات آن تنظیم شود، هریمن در کنار استوکس قرار گرفت و دولت ایران اغلب با پیشنهادهای مشترک انگلستان و آمریکا مواجه بود. این امر به خوبی چگونگی وضع جدید را نشان میداد. معلوم بود که دولت انگلیس در برابر آمریکا عقبنشینی کرده و حاضر به دادن امتیازاتی به دولت آمریکا شدهاست.» خنجی نتیجهگیری کرد که از آن تاریخ به بعد تضاد دول استعماری آمریکا و انگلستان در برابر نهضت ملی ایران از میان رفته یا به نحوی نبودهاست که ما بتوانیم برای حل مسألهٔ نفت و اعمال حاکمیت دولت ایران و پیروزی نهضت ملی در هدفهای خود بر روی این تضاد حساب کنیم؛ ولی تضاد و برخورد بین دو بلوک شرق و غرب(تضاد اول) همچنان وجود داشت و روز به روز دامنهٔ آن وسیعتر میشد. همین امر، موقعیت مصدق را در برخورد با سیاستهای خارجی به وضع مناسبی حفظ میکرد. اما در چند ماه قبل، حادثهٔ مهمی رخ داد که روابط بینالمللی را در سطح مناسبات دو بلوک شرق غرب نیز کاملاً دگرگون ساختهاست. این حادثهٔ مهم، مرگ استالین پیشوای مقتدر و رهبر بلا منازع اتحاد جماهیر شوروی میباشد. پس از مرگ استالین و بعد از مدت کوتاهی، به علت برخوردهای داخلی در اتحاد شوروی و هم چنین طرز تفکر جدید جانشینان استالین، خط مشی سیاسی دولت شوروی تغییر عمده پیدا کردهاست. بر اثر این تغییر، سیاست شوروی از جنبهٔ تهاجمی خارج و جنبهٔ تدافعی به خود گرفتهاست. خنجی به دو نقطهٔ بحرانی جهان در آن زمان اشاره کرد. یکی محاصرهٔ برلین توسط نیروهای دولت شوروی و دیگری مقابلهٔ نیروی نظامی آمریکا با نیروهای کره ی شمالی و چین در شبه جزیرهٔ کره. در هر دو حادثهٔ فوق، دولت شوروی به رهبری استالین تمام قد در مقابل قدرتهای غربی ایستاد. سپس دکتر خنجی چنین ادامه داد: «پس از فوت استالین و زمامداری مالنکوف به جای او، اوضاع ناگهان تغییر کرد. مدت کوتاهی نگذشت که دولت شوروی به محاصرهٔ برلین پایان داد و با رفت و آمد متفقین در خاک آلمان شرقی و برقراری ارتباط زمینی با شهر برلین موافقت کرد و در مورد شبه جزیرهٔ کره نیز دولت چین اعلام کرد که اقدام به عقبنشینی از خط فاصل دو کشور خواهد کرد» خنجی از این بحث طولانی نتیجه گرفت که اگر حوادثی در کشور ایران رخ دهد، دولت شوروی در موقعیتی نیست که اقدام به بهرهبرداری سیاسی یا نظامی بنماید و مانند آنچه در زمان حکومت استالین انتظار میرفت به عکس العمل شدید و تند در برابر آن بپردازد. از این رو به نظر میرسد که کشورهای غربی آزادی عمل بیشتری برای دخالت در امور داخلی ایران احساس کنند و بیم آن میرود که به اقدامات تندتر و شدیدتری و خیلی بیشتر از آنچه در گذشته ممکن بود در برابر نهضت ملی ایران و برای سقوط دولت مصدق دست زنند؛ در نتیجه مصدق باید از تمام ظرفیت نیروهای داخلی جهت افزایش توان دولت خود استفاده نماید؛ اما پس از این تحلیل خنجی و پیشبینی وقوع کودتای ۲۸ مرداد در یک ماه بعد، خلیل ملکی او را دچار مالیخولیا دانست و هیچیک از راهکارهای وی و مسعود حجازی را جهت تقویت حمایت از نهضت ملی را نپذیرفت.
زمینهسازی کودتا
رهبری عملیات به عهده افسری با تجربه به نام کرمیت روزولت گذاشته شد. روزولت در آن زمان ۳۷ ساله و رئیس بخش آسیا-خاور نزدیک سازمان سیا بود. او با یک پرواز به بیروت رفت و از آنجا با اتومبیل از طریق بیابانهای سوریه و عراق با نام مستعار «جیمز لاکریج» وارد ایران شد. در آن زمان همه چیز برای اجرای کوتا آماده بود. حزب توده که ارتباطاتی با نزدیکان محمد مصدق برقرار کرده بود، از چند هفته پیش خبر وقوع یک کودتای نظامی را به دست آورده و گزارش کرده بود.
تاخت و تاز احزاب مختلف در تهران، ناسزاگویی مطبوعات وابسته به دربار از جمله روزنامه داد عمید نوری به مصدق، رخدادهای سی تیر ۱۳۳۱ و برکناری قوام، حمله مطبوعات بینالمللی طرفدار بریتانیا به مصدق و درگیری و زورآزمایی او با شرکت نفت ایران و انگلیس و عدم صادرات نفت ایران و مسدود شدن اعتبارات بینالمللی و بروز سایر مشکلات از مصدق یک سیاستمدار منزوی ساخته بود. او تلاش میکرد تا اقتصاد بدون نفت ایران را شکل دهد و بر پایه گرفتن مالیات از صاحبان صنایع و بازاریان این هدف را به انجام برساند. اما با سنگ اندازیهای بسیار در این جریان نتوانست اوضاع را به نفع خود تغییر دهد.
در همین حال ژنرال نورمن شوارتسکف (پدر) با مبالغی پول نقد به بهانه مأموریت در لبنان و مصر و پاکستان وارد ایران شد و با شاه ملاقات کرد.
رابط بریتانیایی یعنی شاپور ریپورتر نیز با شاه ملاقاتی داشت و از طریق او به شاه پیام داده شد که آمریکا و بریتانیا قصد کودتا دارند و وحشتی از این کار ندارند. شاه با تکان دادن سر با قصد آنان موافقت کرد. در آن دیدار مهم ژنرال نورمن شوارتسکف به شاه اطلاع داد که افسر جوان فرمانده کودتا (روزولت) نیز قصد دیدار با او را دارد. شاه اظهار نگرانی کرد و درخواست کرد که این دیدار محرمانه باشد تا دیگران به این قضیه پی نبرند و به مصدق گزارش ندهند. دیداری که بعدها در یک شب در اتومبیل روی داد و روزولت زیر پتویی پنهان و در همان حال با شاه مذاکره کرد.
خلع مصدق به وسیله انجام کودتا یک بار هم قرار بود در سال ۱۳۳۱ بیفتد. اما مصدق متوجه شد و با تعطیل کردن سفارت بریتانیا در تهران و اخراج تمام دیپلماتهای بریتانیایی، این برنامه را ناکام گذاشت. غروب روز ۲۴ مرداد ۱۳۳۲ گروهی از افسران سیا در ویلای امنی در تهران گردهم آمدند.
دولت بریتانیا برای پیشبرد تبلیغات خود علیه مصدق از رادیوی فارسی بیبیسی هم استفاده میکرد و بارها مطالب ضدّ مصدق از این رادیو پخش شد. تا جاییکه کارمندان ایرانی این رسانه دست به اعتصاب زدند. در ۲۱ ژوئیه ۱۹۵۱ (میلادی) یکی از مقامهای وزارت امور خارجه بریتانیا از سفیر کشورش در ایران به خاطر پیشنهادهای وی در بهبود برنامههای رادیویی علیه مصدق سپاسگزاری کردهاست: «بیبیسی تا اینجا بیشتر نکاتی که شما فهرست کردهاید انجام دادهاست. اگر اطلاعات بیشتری بدهید که چگونه میتوان برنامهها را مؤثرتر کرد تا به همان ترتیب اجرا شود. ضمناً باید از حمله به طبقات حاکم اجتناب کنیم؛ چرا که احتمال دارد بخواهیم با حکومتی که از همان طبقات بعد از سقوط مصدق تشکیل میشود کار کنیم». بر پایهگذارش دونالد ویلبر، کارشناس سیا در ایران، اسدالله رشیدیان به محمدرضا پهلوی گفت که از رادیو فارسی بیبیسی هم درخواست کمک شده تا شاه اطمینان یابد که دولتهای آمریکا و بریتانیا طرح کودتا را تأیید کردهاند. او میگوید که قرار شده رادیوی فارسی بیبیسی جمله «الان نیمه شب است» را به «الان دقیقاً نیمه شب است» تغییر دهد تا شاه آن را بشنود و مطمئن شود که طرح سرنگونی را آمریکا و بریتانیا حمایت میکنند.
برخی معتقدند: این موضوع صرفاً برای جلب حمایت شاه از کودتا با او در میان گذاشته شده باشد؛ زیرا رادیوی فارسی بیبیسی هرگز برنامهای در دوازده شب نداشتهاست. این موضوع را برخی از کارمندان بیبیسی، چون صادق صبا، بیان میکنند. مستندی نیز که توسط بیبیسی فارسی تهیه شدهاست، موید این موضوع است. این ادعا در حالی مطرح شده که شبکه ۴ بیبیسی خود صراحتاً این موضوع را تأیید میکند. در حقیقت در تاریخ ۲۲ اوت ۲۰۰۵ شبکه چهار رادیو بیبیسی برنامه ای را تحت عنوان یک کودتای خیلی بریتانیایی با اجرا و برنامه سازی مایک تامپسون تولید و پخش کرد در آن به صراحت اعلام شد که مجری بیبیسی در ایام کودتا طی رمزی به جای عنوان همیشگی اکنون ساعت ۱۲ نیمه شب است، از عبارت اکنون ساعت دقیقاً ۱۲ نیمه شب است، استفاده کرد.
در طرف مقابل، مخالفین استدلال دیگری دارند. مارک گازیوروسکی در این باره چنین نظر دارد: اسدالله رشیدیان انگلیس که در هنگام انجام کودتا همراه برادرانش به خدمت سفارت آمریکا گرفته شده بود، در روزهای ۳۰ و ۳۱ ژوییه (۸ و ۹ مرداد) با شاه ملاقات کرد. وی برای اثبات این امر که از جانب انگلستان سخن میگوید ترتیبی داد که یکی از عبارتهای انتخاب شده شاه از رادیو BBC پخش شود؛ لذا شب قبل از کودتا، رادیو BBC در برنامه فارسی خود، شعری از فردوسی را قرائت کردهاست که دوازده سال پیش در شب سوم شهریور ۱۳۲۰ و در آستانه ورود ارتشهای اشغالگر متفقین به ایران خوانده بود:
چو فردا برآید بلند آفتاب من و گرز و میدان و افراسیاب
همچنین خسرو معتضد، تاریخ پژوه، اعتقادی مخالف این دو روایت دارد. وی میگوید: برخی تصور میکنند که جمله «اکنون ساعت دقیقاً ۱۲ نیمه شب است» در بخش فارسی رادیو بیبیسی بیان شده که اینطور نیست و این جمله در بخش انگلیسی بیان گردیدهاست. همچنین در مورد زمان پخش این جمله چنین اعتقاد دارد: زمان بیان این جمله ۲۸ مرداد نیست و اینکه گفته میشود برای پیروزی کودتا در شب ۲۸ مرداد گفته شده، یک اشتباه و غلط تاریخی است. حتی برخی گفتهاند که این جمله در شب ۲۴ مرداد بیان شده که باز هم اشتباه است؛ چرا که شاه عصر روز ۲۴ مرداد حکم عزل مصدق و انتصاب زاهدی را امضا کرده و از تهران خارج شده بود. تاریخ دقیق این جمله مربوط به شب ۲۲ مرداد سال ۱۳۳۲ و در بخش انگلیسی رادیو بیبیسی است.
بهطور کلی عملیات آژاکس در ۴ مرحله انجام میشد:
- تبلیغات منفی در مساجد، جراید، خیابانها توسط شبکه بدامن علیه مصدق به خاطر روابط نزدیکانش با حزب توده و شوروی.
- خلع مصدق از نخستوزیری با فرمان شاه.
- تظاهرات گروههای از مردم به نفع شاه و سلطنت.
- ظاهر کردن پیروزمندانه سرلشکر زاهدی به عنوان نخستوزیر تازه از سوی شاه.
ترس از شکست کودتا
سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) اسناد تازهای را در ارتباط با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ منتشر کرده که نشان میدهند دولت آمریکا قصد داشت در صورتی که کودتا علیه دولت محمد مصدق شکست بخورد، در ایران یک جنگ چریکی دامنهدار به راه بیندازد. این سند «به کلی سری» که در سال ۱۹۵۳ در وزارت خارجه و شورای امنیت ملی آمریکا تنظیم شده، حکایت از آن دارد که آمریکا تا چه اندازه نگران آن بود که کودتا برای سرنگونی مصدق با ناکامی مواجه شود. این سند همچنین اثبات میکند که طرحی در جریان بود تا با افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه و ایجاد یک نیروی چریکی ضد کمونیست در جنوب ایران، حرکتی برای بیثبات کردن دولت مصدق آغاز شود.
والتر اسمیت معاون وزیر خارجه وقت به کاخ سفید اطلاع داد که سازمان سیا برای مقابله با این احتمال، آماده شدهاست تا در صورت شکست کودتا یک جنگ چریکی دراز مدت و دامنهدار علیه اعضای حزب توده و دیگر فعالان سیاسی در ایران به راه بیندازد. اسمیت در این یادداشت نوشتهاست: «تا امروز سیا موفق شده ده نفر را با دستگاههای گیرنده و فرستنده رادیویی در نقاط مختلف ایران بگمارد تا در صورت لزوم با این سازمان تماس برقرار کنند. عده دیگری هم برای پیوستن به آنها تعلیم میبینند.»
در همان حال، در پایگاه ویلوس فیلد در لیبی که در آن زمان در اختیار آمریکا بود اسلحه و مهمات برای این منظور انبار شده بود. به گفته اسمیت این مقدار اسلحه و مهمات برای مسلح کردن ده هزار نفر کفایت میکرد. او میگوید که این تجهیزات میتوانستند در عرض سه تا چهار هفته به ایران برسند. اسلحه و مهمات قرار بود در تهران و تبریز همراه با محمولههای مخفی طلا و پول نقد به دست افراد خاصی برسد.
سیا طرحی هم برای اداره چریکهایش توسط هشت گروه سه نفره تهیه کرده بود. در عین حال، قرار بود دهها هواپیمای آمریکایی هم در جنوب ترکیه مستقر شوند و یک نیروی کوچک از نفرات و شناورهای آمریکایی هم قرار بود در نزدیکی بصره در جنوب عراق استقرار بیابند تا از پراکنده شدن کمونیستهای فراری در منطقه جلوگیری کنند.
ارتش آمریکا مصمم بود تا از یک پایگاه نظامی در ظهران در عربستان سعودی هم سود بجوید. اما با پیروزی کودتای ژنرال زاهدی، سرنگونی دولت مصدق و بازگشت شاه به ایران دیگر نیازی به دست زدن به این عملیات پیدا نشد.
کودتای ۲۵ مرداد
با برگزاری همهپرسی و اعلام حمایت مردم از دولت و انحلال مجلس دیگر معلوم بود که شاه و بریتانیا باید دست از اقدامات به ظاهر قانونی خود بردارند و رو در رو، مصدق را ساقط کند.
نقشه کودتا با همکاری بریتانیا و آمریکا طرح شد و پس از چندبار تجدید نظر و مشورت با عناصر اصلی به تصویب رسید. نقشی که برای شاه در نظر گرفته شده بود امضای فرمان عزل مصدق و نیز امضای فرمان نصب سرلشکر زاهدی به نخستوزیری بود. اشرف پهلوی که با فشار مصدق، به خارج از کشور رفته بود با جان فاستر دالس و اسدالله رشیدیان در سوئیس یا (پاریس؟) دیداری داشت و سپس با استفاده از نام خانوادگی شوهرش «شفیق» به ایران بازگشت و در مدت کوتاهی که فرصت داشت شاه را در جریان طرح کودتا گذاشت و با آشکار شدن حضورش دوباره ناچار به خروج از کشور شد. بعد از اطلاع مصدق از بازگشت اشرف، وی عکسالعمل تندی نشان داد و به شاه اعلام کرد که اگر خواهر شاه خاک ایران را تا بیست و چهار ساعت ترک نکند وی را زندانی و دادگاهی خواهد کرد. اشرف در پی عکسالعمل تند مصدق دوباره از ایران خارج شد. شاه پس از تردیدهای اولیه به امضای فرمانها رضایت داد. بعدها روشن شد که شاه در واقع دو ورقه سفید را امضاء کرده بود تا کودتاگران آنچه لازم است بر بالای امضای او بنویسند.
در ۲۵ مرداد مصدق که صدور فرمان عزل را خلاف روح قانون اساسی مشروطه و پادشاهی مشروطه دانست و متوجه کودتای شاه علیه خود شد در برابر این کودتا مقاومت کرد. این حرکت، منجر به فرار شاه به عراق شد. در ۲۵ مرداد کودتایی که سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا طرح کرده بودند آغاز شد.
فرمان عزل را یک ساعت بعد از نیمه شب ۲۵ مرداد نعمتالله نصیری رئیس گارد سلطنتی (گارد جاویدان) بود با همراهی تانک و زرهپوش از سعدآباد به خیابان کاخ (خیابان فلسطین کنونی) آورد تا در منزل مصدق به او ابلاغ کند. مصدق که با تلفن از حرکت این گروه باخبر شده بود فرمان را گرفت و رسید داد و نیروی محافظ مقر او بلافاصله نصیری و نیروی همراه او را بازداشت کردند. شاه که قبلاً به کلاردشت رفته بود با شنیدن خبر به رامسر رفت و از آنجا با هواپیما به بغداد و سپس به رم پرواز کرد.
صبح ۲۵ مرداد خبر اقدام نصیری در شهر منتشر شد و همه دانستند که کوششی برای برکناری مصدق صورت گرفت و ناموفق بود. کودتای ۲۵ مرداد شکست خورده بود.
دیدار مصدق و هندرسون در ۲۷ مرداد
در روز ۲۵ مرداد لوی هندرسون، سفیر وقت آمریکا در ایران «در تعطیلات» بهسر میبرد. او پس از نافرجام بودن این کودتا فوراً به تهران برگشت و در ۲۷ مرداد به دیدار مصدق رفت تا برای مصدق دام پهن کند. او از دستاندرکاران اصلی کودتا بود ولی در ظاهر بر عدم دخالت در امور داخلی ایران تأکید داشت. هندرسون در گزارش رسمی خود به واشینگتن نوشت که این دیدار آرام بوده ولی اسناد فاش شده نشان دادند که این دیدار پرتنش بوده و بهطور ناگهانی به پایان رسیدهاست.
در این دیدار، هندرسون به مصدق هشدار داد که ادامه اصرارش به باقی ماندن در سمت نخستوزیری به نفع ایران نیست. مصدق نیز از گفته هندرسون به شدت عصبانی شد و پاسخ داد که: او حق دخالت در امور داخلی ایران را ندارد. هندرسون نیز مصدق را تهدید کرد که: اگر نظم و آرامش را به خیابانها برنگرداند و حملات تظاهرکنندگان ملی یا چپگرا به شهروندان و مراکز آمریکایی در ایران متوقف نشود، کمکهای مالی و فنی واشینگتن به ایران به خطر خواهد افتاد و کاخ سفید، مصدق را به عنوان نخستوزیر ایران به رسمیت نخواهد شناخت. در واکنش به این تهدید، مصدق تجمعات عمومی را ممنوع اعلام کرد و طرفداران خود را از خیابانها خارج کرد.
کودتای ۲۸ مرداد
رئیس دفتر تیمسار فضلالله زاهدی که از اعضای سازمان نظامی حزب توده ایران بود، برنامه کودتا را سه روز پیش از کلید خوردن کودتای ۲۸ مرداد به حزب توده ایران اطلاع داده بود. از این روی حزب توده شروع به سازماندهی تظاهرات در تهران و شهرستانها به نفع محمد مصدق کرد. در این بین گروهی نیز به شایعه پراکنی و اقدامات تندروانه از قبیل تهدید روحانیون و توهین به مقدسات اسلامی و درخواست الغای سلطنت و حتی رئیسجمهور شدن مصدق را مطرح کردند. مصدق که تظاهرات را در خدمت طرفداران سلطنت میدانست، دستور جلوگیری از تظاهرات را به پلیس و ارتش ابلاغ کرد.
از ساعات اولیه صبح ۲۸ مرداد جمعیتی از سمت جنوب به سمت مرکز شهر تهران به راه افتادند. عوامل کودتا با پیگیری و خرج کردن مبلغ زیادی پول نیروهایی از اوباش و زنان محلات مختلف (مانند پری بلنده) را یکدل کردند و صبح روز چهارشنبه ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خیابانهای تهران شاهد حرکت این نیروها و نیروهای نظامی با شعار «جاوید شاه» بود. تا بعد از ظهر خیابانها در کنترل افرادی بود که به طرفداران مصدق حمله میکردند. دفترهای احزاب و نشریات طرفدار مصدق یا حزب توده غارت شد و به آتش کشیده شد.
دربار | |
محمدرضا پهلوی | |
نخستوزیران | |
احمد قوام | |
چهرههای مهم | |
محمد مصدق خسرو قشقایی کاترین لمبتون | |
احزاب و گروهها | |
سیا | |
وقایع مهم | |
صنعت نفت ایران | |
با شروع تظاهرات، گروههایی از مردم نیز تحت تأثیر این جو به صف شعاردهندگان علیه مصدق پیوستند و از سوی دیگر، نظامیانی که با دریافت پول به شرکت در کودتا رضایت داده بودند، همراه جمعیت شدند. اسناد منتشر شده در آمریکا نشان میدهد که در همین زمان، بیشتر مقامهای ارشد نظامی و حتی خود فضلالله زاهدی مخفی شده یا به آمریکاییها پناه برده بودند.
چند ساعت پس از شروع تظاهرات، غوغاگران به پشتگرمی تانکها دفتر نزدیکان و روزنامههای هوادار مصدق را غارت کردند. در این میان، دفتر حزب توده نیز از یورش «شاه دوستان» و «کمونیسم ستیزان» در امان نماند. دولت مصدق و حتی حامیان او در ارتش واکنشی به این تحولات نشان ندادند.
روایتهای بسیاری از دلایل بی تحرکی مصدق و هواداران او شدهاست: جدی نگرفتن خطر، ضعف در تصمیمگیری به موقع، عدم ارتباط مناسب در سطوح بالا یا فرسودگی توأم با ناامیدی مصدق و یارانش، نمونههایی از این روایات است. به هر روی، ساعاتی پس از ظهر، درگیری بین طرفداران و مخالفان مصدق به اطراف خانه او کشیده شد. عده اندکی از نظامیان وفادار به مصدق با همه توان در برابر یورش جمعیت و نظامیان حامی کودتا مقاومت کردند اما تصرف ساختمان رادیو، پایان واقعی ماجرا بود. در ساعات پایانی روز، مقاومت در اطراف خانه نخستوزیر هم شکسته شد، جمعیت خانه مصدق را غارت کردند و او از طریق بام خانهاش جان به در برد.
موسی مهران محافظ مصدق در رابطه با گلولهباران منزل وی میگوید:
تمام دیوارهای خانه مصدق گلوله خورده بود و میخورد و صدای مهیبی میداد تا یکی از گلولهها وارد اتاق میشود، آقای دکتر صدیقی گفت: آقا اجازه بدهید از اتاق خارج شویم اما دکتر مصدق گفت فقط تختم را جابهجا کنید.
منزل مصدق نیز با تانک و مسلسل مورد حمله نیروهای نظامی کودتا قرار گرفت و مصدق دستور عدم مقاومت به نیروی محافظ نخستوزیری داد و در خانه همسایهاش پناه گرفت. گروههای ضد مصدق و نظامیان به غارت منزل وی پرداختند. مهدی میراشرافی فرمان عزل مصدق و نصب سرلشکر زاهدی را از رادیو خواند. سرلشکر زاهدی که در این مدت نزد مأموران آمریکایی مخفی بود از مخفیگاه به درآمد. مردم با سکوت و حیرت این رویدادها را ناظر بودند. نه مصدق، نه طرفداران مصدق و نه حزب توده که وعده «تبدیل کودتا به ضد کودتا را در روزهای گذشته میداد اقدامی برای مقابله نکردند و کودتا پیروز شد.»
هزینه
از سوی آمریکا و از پولهای در اختیار کرمیت روزولت برای انجام کودتا یک میلیون دلار، بودجه در نظر گرفته شده بود. اما تنها هفتاد هزار دلار از این پول توسط کرمیت روزولت در ان زمان هزینه شد که بیشتر آن به روحانیون و پهلوانهای زورخانهها برای شوراندان مردم استفاده شد.
بنا به اسناد ارائه شده توسط مقاله آبزرور در سال ۱۹۸۵ هزینه پرداختی نقد توسط مأمور انگلستان برای کودتا دربی شایر به مبلغ ۷۰۰هزار پوند بود.
مطابق با اسناد موجود که اردشیر زاهدی به مؤسسه هوور دانشگاه استنفورد دادهاست هزینههای پرداختی در این کودتا به بهبهانی و کاشانی برابر با ۸۰۰ هزار ریال و «شعبان و دستهجات او» ۲۰۰ هزار ریال و دریافتی «وعاظ مختلف» ۵۰۰ هزار ریال بودهاست بنا به این نوشتار حزب سومکا، حزب آریا بیست هزار تومان و برخی از مطبوعات تا ۱۵ تن کاغذ روزنامه دریافت کردند. مجموع این پرداختی برای کودتا تا رقم سیصد و ده هزار تومان از سوی اردشیر زاهدی اعلام شدهاست.
پس از کودتا
از نخستین دقایق صبح روز ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ مأمورین فرمانداری نظامی، رکن دوم و اداره کل شهربانی دست به بازداشت عده زیادی از همکاران محمد مصدق، اعضاء جبهه ملی، نمایندگان مستعفی و روزنامهنگاران و اعضاء حزب توده زدند. از طرف سرلشکر فضلالله زاهدی اعلامیهای صادر و متذکر شد «در حفظ جان دکتر مصدق از هیچ گونه اقدامی کوتاهی نخواهد شد. از این رو مقتضی است ظرف ۲۴ ساعت خود را به شهربانی معرفی نماید». زاهدی فرمانده کودتا به محمدرضا شاه تلگرافی زد و از وی خواست تا به ایران بازگردد، شاه نیز در جواب فضلالله زاهدی اعلام کرد بیدرنگ به ایران بازمیگردد. در روز ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ در تمام شهرهای ایران حکومت نظامی برقرار شد. همچنین در این روز عده زیادی از افسران که از عوامل کودتا بودند ترفیع درجه پیدا کردند از جمله سرهنگ نعمتالله نصیری، سرهنگ تیمور بختیار و سرهنگ عباس فرزانگان درجه سرتیپی گرفتند. پس از کودتا به دستور فرمانداری نظامی از انتشار روزنامههای حامی مصدق و حزب توده جلوگیری شد.
مصدق در روز ۲۹ مرداد خود را به زاهدی تسلیم کرد و بازداشت شد. فرمانداری نظامی به ریاست سرتیپ تیمور بختیار به تعقیب و دستگیری و شکنجه مخالفان پرداخت. مذاکرات نفت با شرکت نفت ایران و انگلیس و چند شرکت آمریکایی و اروپائی شروع شد که در آخر به قرارداد کنسرسیوم منجر شد. کمکهای مالی آمریکا به دولت ایران رسید و در تقویت حکومت تازه مؤثر افتاد.
کودتای ۲۸ مرداد تأثیر مهمی بر روابط ایران و آمریکا گذاشت که هنوز آثار آن در روابط دو کشور محسوس است. در ۱۸ مارس سال ۲۰۰۰ میلادی مادلین آلبرایت وزیر امورخارجه آمریکا در سخنرانی خود گفت:
- «در سال ۱۹۵۳ آمریکا نقش مؤثری در ترتیب دادن براندازی نخستوزیر محبوب ایران محمد مصدق داشت. دولت آیزنهاور معتقد بود که اقداماتش به دلایل استراتژیک موجّهند ولی آن کودتا آشکارا باعث پسرفت سیر تکامل سیاسی ایران شد و تعجبی ندارد که هنوز بسیاری از ایرانیان از این دخالت آمریکا در امور داخلی آنان ناراحتند. علاوه براین در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب پیوسته از رژیم شاه حمایت کردند. دولت شاه هرچند کارهای زیادی برای پیشرفت اقتصادی ایران انجام داد، مخالفان خود را بیرحمانه سرکوب کرد.»
سرانجام ملّیون
شاه بر خلاف قانون که محاکمه نخستوزیر را تنها توسط دیوان عالی کشور مجاز میشمرد، محمد مصدق را در دادگاه نظامی محاکمه و به سه سال حبس مجرد (انفرادی) محکوم کرد. در جریان برگزاری دادگاه تظاهرات مردمی در شهرهای مختلف کشور در دفاع از وی سرکوب شد. وی پس از پایان زندان به زادگاه خود روستای احمدآباد (کرج) تبعید شد. محمدرضا پهلوی پس از مرگ وی گفت: «زنده و مردهاش در احمدآباد» و بدین ترتیب در دفن وی در قبرستان ابن بابویه جلوگیری شد. محمد مصدق در روزهای آخر عمر خود در این باره میگوید:
کمونیسم را بهانه کردهاند که نفت ما را ۱۰۰ سال دیگر هم غارت کنند. دادگاه نظامی مرا به سه سال حبس مجرد محکوم کرد که در زندان لشکر ۲ زرهی آن را تحمل کردم. روز ۱۲ مرداد ۱۳۳۵ که مدت آن خاتمه یافت به جای اینکه آزاد شوم به احمدآباد تبعید شدم و عدهای سرباز و گروهبان مأمور حفاظت من شدند. اکنون که سال ۱۳۳۹ خورشیدی هنوز تمام نشده مواظب من هستند و من محبوسم و چون اجازه نمیدهند بدون اسکورت به خارج [قلعه] بروم در این قلعه ماندهام و با این وضعیت میسازم تا عمرم به سر آید و از این زندگی خلاصی یابم.
- حسین فاطمی (وزیر امور خارجه دولت مصدق) و کسی که پیشنهاد اولیه ملی شدن صنعت نفت را ارائه کرده بود نیز توسط دادگاه نظامی به اعدام محکوم و در حالیکه بیمار بود تیرباران شد.
- امیرمختار کریم پور شیرازی مدیر روزنامه شورش که از شاه و بستگانش انتقاد کرده بود نیز در زندان لشکر دو زرهی (محل حبس و شکنجه زندانیان سیاسی پس از کودتا) زنده به آتش کشیده و کشته شد.
- محمود سخایی رئیس شهربانی کرمان توسط وابستگان مظفر بقایی کشته شد.
از میان یاران مصدق، فقط فاطمی اعدام شد. او خواهان تشکیل جمهوری شده و پس از کودتا در یکی از مخفیگاههای حزب توده پنهان شد و از اتحاد میان حزب توده و جبهه ملی دفاع میکرد. حزب توده با رفتاری بهشدت خشونتآمیز روبهرو شد:
بین سالهای ۱۳۳۲ و ۱۳۳۵ رژیم، ۱۱ تن از اعضای این حزب را در زندان به قتل رساند. ۳۱ نفر از آنها را اعدام کرد، ۵۲ نفر دیگر را گرچه به اعدام محکوم نمود بعدها آن را به حبس ابد کاهش داد. ۹۲ نفر را به حبس ابد محکوم کرد که عمدتاً زمانی آزاد شدند و ۱۰۰ نفر را نیز به حبس از ۱ تا ۱۵ سال محکوم ساخت.
« من تاج و تختم را از برکت خداوند، ملتم و ارتشم و شما دارم. مصدق باید ۳ سال حبس شود و بعد هم از دهکدهاش خارج نشود. حسین فاطمی هم اگر پیدایش کنم اعدام خواهم کرد. »
بخشی از سخنان محمدرضا پهلوی در دیدار با کرملیت روزولت در ۱ شهریور ۱۳۳۲
بهطور کلی، رفتار حکومت ایران با جبهه ملی ملایم ولی با حزب توده بسیار خشن بود. مصدق و بیشتر وزرای کابینه و افسران نظامی مورد اعتماد وی با احکام حبس در حدود سه سال مواجه شدند. دادگاه شدیداً سیاسی مصدق باعث دردسر زیادی برای رژیم شد؛ بهجای آنکه دادگاه نظامی او را محاکمه نماید، مصدق دادگاه را به محاکمه کشید.
محاکمه فعالان سیاسی در دادگاههای نظامی ارتش تا پایان سلطنت پهلوی ادامه یافت.
- برادران قشقایی (ناصر قشقایی، خسرو قشقایی، محمد حسین قشقایی) سناتور و نماینده مجلس شورای ملی بودند، پس از کودتای ۲۸ مرداد تنها حامیان مصدق بودند که همراه با ایل قشقایی به مقابله جدی با دولت کودتا برخاستند که پس از ۳ ماه مقاومت و محاصره شیراز به خاطر خیانت برخی از خوانین، قشون برادران قشقایی متفرق شد؛ این برادران حاضر به مصالحه با شاه نشده در نتیجه به مدت ۲۵ سال تبعید شدند.
- تیمسار محمدتقی ریاحی رئیس ستاد به ۳ سال زندان محکوم شد.
- احمد زیرکزاده پس از ۲ سال و نیم فرار سرانجام دستگیر و پس از تحمل شش ماه زندان آزاد شد.
- علی شایگان استاد دانشگاه و نماینده مجلس شورای ملی دوره هفدهم، به دو سال زندان محکوم و پس از آزادی به مجبور به خروج از ایران و اقامت در آمریکا شد.
- حیدر رقابی (متخلص به هاله و سراینده ترانه مرا به بوس) ترانهسرا و مبارز سیاسی و رهبر سازمان سربازان جبهه ملی ایران بین سالهای ۳۲ تا ۳۴ به صورت متناوب به زندان افتاد و سرانجام مجبور به ترک ایران و اقامت در آمریکا شد.
- کریم سنجابی قاضی اختصاصی ایران در دیوان بینالمللی دادگستری در پرونده نفت ایران و انگلیس، و نماینده مردم کرمانشاه در مجلس دوره هفدهم، پس از ۱۹ ماه فرار و چند ماه زندان سرانجام با توجه به موقعیت بینالمللی و با وساطت سناتور «والاتبار» آزاد شد.
- مهدی آذر وزیر فرهنگ دولت ملی مصدق و بنیانگذار طب داخلی ایران به مدت ۶ ماه زندانی شده و سپس ممنوعالتدریس در دانشگاه شد.
- جهانگیر حقشناس وزیر راه پس از کودتا به مدت ۲ سال زندانی شد و از خدمات دولتی منفصل گشت.
- سید باقر کاظمی وزیر امور خارجه و سفیر ایران در فرانسه پس از کودتا استعفاء داده و به ایران بازگشت و به مدت یک سال در زندان بود. پس از زندان نیز برای مدتی تبعید شد.
- سید محمد علی کشاورز صدر استاندار گیلان و مسوول ملی کردن شیلات و استاندار اصفهان در زمان کودتای ۲۸ مرداد، پس از کودتا دستگیر و به مدت ۸ ماه زندانی بود.
- کاظم حسیبی نخستین دانشآموخته ایرانی مدرسه پلیتکنیک پاریس، نایب رئیس مجلس شورای ملی دوره هفدهم بود که پس از ۱۹ ماه زندگی مخفیانه دستگیر و به یک سال زندان و محرومیت دائمی از فعالیتهای اجتماعی محکوم شد.
- محمدحسن شمشیری پس از کودتا دستگیر و به جزیره خارگ تبعید شد.
- عبدالله معظمی ریاست مجلس شورای ملی دوره هفدهم و استاد دانشگاه تهران، پس از کودتا به زندان و تبعید محکوم شد و از دانشگاه اخراج شد.
- شاپور بختیار معاون وزیر کار پس از چند ماه پنهان شدن، دستگیر و زندانی شد.
- داریوش فروهر از رهبران حزب پان ایرانیست و حزب ملت ایران پس از چند ماه فرار سر انجام دستگیر و زندانی شد.
- غلامحسین صدیقی بنیانگذارمؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی (دانشکده علوم اجتماعی بعدی) و بنیانگذاران جشن هزاره ابن سینا، پدر علم جامعهشناسی ایران و وزیر کشور دولت ملی مصدق، ۲ سال زندانی شد.
- محمود نریمان نماینده مجلس شورای ملی دوره هفدهم، پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به مدت ۶ ماه زندانی بود و سپس به جنوب تبعید شد.
- احمدرضوی نایب رئیس مجلس هفدهم و استاد دانشگاه، به ۱۰ سال زندان و انفصال از خدمت در دانشگاه محکوم شد و پس از از آزادی به خارج از ایران رفت.
تأثیر کودتا بر روابط ایران و آمریکا
برخی معتقدند که کودتای ۲۸ مرداد تأثیر مهمی بر روابط ایران و آمریکا گذاشت که هنوز آثار آن در روابط دو کشور محسوس است. در ۱۸ مارس سال ۲۰۰۰ میلادی مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه آمریکا در جلسهای با حضور شماری از ایرانیان از جمله هوشنگ امیراحمدی در سخنرانی خود گفت:
- در سال ۱۹۵۳ آمریکا نقش مؤثری در ترتیب دادن براندازی نخستوزیر مردمی ایران محمد مصدق داشت. دولت آیزنهاور معتقد بود که اقداماتش به دلایل استراتژیک موجهند ولی آن کودتا آشکارا باعث پسرفت سیر تکامل سیاسی ایران شد و تعجبی ندارد که هنوز بسیاری از ایرانیان از این دخالت آمریکا در امور داخلی آنان ناراحتند. علاوه براین در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب پیوسته از رژیم شاه حمایت کردند. دولت شاه هرچند کارهای زیادی برای پیشرفت اقتصادی ایران انجام داد ولی مخالفان خود را بیرحمانه سرکوب کرد.
همچنین باراک اوباما در دیدار سه روزه از کشورهای عربستان سعودی و مصر ۱۲ تا ۱۵ خرداد ۱۳۸۸ (۲–۵ ژوئن ۲۰۰۹) در نطق از پیش تنظیم شده خود در قاهره اذعان کرد که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کار آمریکا بودهاست و در این رابطه گفت:
- این موضوع منشأ تنش بین ایالت متحد و نظام جمهوری اسلامی ایران بودهاست. ایران خودش را به دولتی قسمخورده در مخالفت با کشور من تعریف کردهاست، و براستی تاریخچه پرآشوبی بین ما وجود دارد. در میانه جنگ سرد، ایالات متحده، در براندازی دولت دموکراتیک انتخاب شده ایران، نقش بازی کرد. از زمان انقلاب اسلامی، ایران در گروگانگیری و خشونت علیه سربازان و مردم عادی ایالات متحد، نقش داشتهاست. این تاریخچه به خوبی شناخته شدهاست. به جای اینکه این تاریخچه در گذشته بماند، من برای رهبران و مردم ایران این موضوع را روشن کردهام که کشور من برای جلوتر رفتن آمادهاست.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در ۴ آبان ۱۳۹۰ (۲۶ اکتبر ۲۰۱۱) در دو مصاحبه اختصاصی مفصل و جداگانه با دو شبکه فارسیزبان، بیبیسی فارسی و بخش فارسی صدای آمریکا به گفتگوی مستقیم با مردم ایران پرداخت. خانم کلینتون، با یادآوری پوزش خانم مادلین آلبرایت، وزیر خارجه پیشین آمریکا، از مردم ایران به خاطر نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، بار دیگر از این واقعه ابراز تأسف کرد.
افشای اسناد طبقهبندیشده
در شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آرشیو امنیت ملی آمریکا اسنادی را منتشر کرد که ضمن نشان دادن نقش سازمان سیا در رهبری اقدام فوق، آن را بخشی از فعالیت سیاست خارجی آمریکا بهشمار آورد.
در ژوئن ۲۰۱۷ سازمان سیا ضمن تأیید نقش خود در کودتا اسنادی در این زمینه منتشر نمود.
در اسنادی که از طبقهبندی محرمانه خارج شدهاند ارجاعاتی به رمز آژاکس (رمز عملیات آمریکاییها در کودتای ۲۸ مرداد که از نام شوینده ایجکس شرکت کولگیت-پالمولیو گرفته شدهاست) وجود دارد. این اسناد از جمله شامل پروندههای کاری کرمیت روزولت است که در روزهای منتهی به کودتا در تهران به سر میبرد. این اسناد که در آرشیو آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا و نیز مجله فارن پالیسی منتشر شدند، بر اساس قانون دسترسی آزادی به اطلاعات در ایالات متحده آمریکا در اختیار همگان قرار گرفت. این اسناد بخشی از یک مجموعه سند و گزارش بزرگتر به نام «نبرد ایران» هستند که توسط تاریخنگاران سازمان سیا و صرفاً برای مصرف داخلی در اواسط دهه هفتاد میلادی تدوین شدهاند.
این سند نخستین بار در سال ۱۹۸۱ منتشر شده بود، اما بخشهای مهم آن از جمله بخش سوم موسوم به «اقدام پنهان» که در واقع تشریح عملیات کودتا است، به علاوه همه اشارات مستقیم به «تیپیآژاکس» (TPAjax) که اسم رمز عملیات بود، در دسترس عموم قرار نگرفته بود.
مجله «فارن پالیسی» در حاشیه انتشار این اسناد آورده «سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا برای تحقق اهداف خود در اجرای کودتا، پروژهای چندلایه و پیچیده را همزمان به پیش بردند: استفاده از ماشین پروپاگاندای خود برای تخریب وجهه سیاسی محمد مصدق، رشوه دادن به برخی از نمایندگان وقت پارلمان ایران، سازماندهی نیروهای نظامی و در نهایت به راه انداختن راهپیماییها و اعتراضات خیابانی.» بخشی از اسناد سیا دربارهٔ ایران که به مقطع کودتا مربوط میشوند در دهه ۱۹۶۰ از میان رفتهاند. سیا ادعا میکند در بایگانیهای امن خود جای کافی برای نگهداری آنها نداشتهاست. سیا در مقدمه یکی از سندهای متعلق به سال ۱۹۵۴ است مینویسد: «در پایان ۱۹۵۲ روشن بود که دولت مصدق نمیتواند با کشورهای غربی که منافعی در ایران دارند به توافقی نفتی برسد.» «هدف عملیات آژاکس سرنگونی دولت محمد مصدق، بازسازی منزلت و قدرت شاه و جایگزینی دولت مصدق با دولتی بود که ایران را با سیاستهایی سازنده اداره کند.» بنا به این سند همچنین هدف کودتا این بوده که دولتی بر سر کار بیاید که دولتهای غربی بتوانند دربارهٔ بازار نفت با آن به توافق برسند.
در جریان این افشاسازیها، بریتانیاییها از آمریکاییها خواستند از انتشار اسنادی در آن به نقش سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا در این کودتا هیچ اشاره مستقیمی شده باشد خودداری کنند.
عذرخواهی سران آمریکا و بریتانیا
در سال ۲۰۰۰، مادلین آلبرایت به تأیید نقشآفرینی آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ایران پرداخت. در سال ۲۰۰۹ نیز، باراک اوباما نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد را تأیید کرد با این حال هیچکدام از مسوولین این کشور تاکنون به عذرخواهی رسمی از مردم ایران، برای این کودتا، نپرداختهاند، ولی لحن باراک اوباما و مادلین آلبرایت به عذرخواهی نزدیک بود.
جک استراو، وزیر امور خارجه پیشین بریتانیا تنها مقام رسمی این کشور بود که در طول این سالها با اشارهای گذرا به نقش این کشور در کودتای ۲۸ مرداد، آن را از موارد بارز مداخله بریتانیا در امور داخلی ایران خواند.
باراک اوباما اولین و تنها رئیسجمهوری آمریکا است که در سال ۲۰۱۳ نیز در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، از دخالت کشورش در براندازی مصدق اظهار تاسف کرد. او همچنین در سال ۲۰۰۹ به مداخله ایالات متحده آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد اعتراف کرده بود.
اوباما در اجلاس قاهره در سال ۲۰۰۹، خطاب به جهان اسلام گفت:
در واقع، ما در گذشته روابط پرفرازونشیبی داشتهایم. در میانه جنگ سرد، آمریکا در برکناری دولت منتخب ایران نقش ایفا کرد.
جک استراو، وزیر امور خارجه سابق بریتانیا، در مراسم افتتاحیه نمایشگاه «ایران در دوره شاه عباس»، صریحاً به مداخله در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تصریح کرده و چنینی گفت:
کمک به رضاشاه و مشارکت در کودتا علیه مصدق از اشتباههای بریتانیا بود. چشم بستن بر حکومت رضاشاه که تقلیدی بیمایه از آتاتورک بود و جامعه (ایران) حساسیتی بیشتر از ترکیه داشت، اشغال ایران به دست بریتانیا، آمریکا و شوروی در خلال ۵ سال جنگ جهانی دوم و مداخله مستقیم همراهی با آمریکا در برکناری دولت منتخب و دموکراتیک مصدق در سال ۱۹۵۳ که با حمایت مدافعانه از شاه علیرغم برخورداری از حمایت مردم ادامه یافت از دیگر اشتباهها بود… مشکل درک بریتانیا از ایران است، نه درک ایران از بریتانیا.
انکار لفظ کودتا
در ۲۵ مرداد سال ۹۷ برایان هوک معاون وقت وزارت امور خارجه دولت آمریکا اعلام کرد: «سیا مصدق را برکنار نکرد، مصدق را روحانیت، رهبران سیاسی و ارتش برکنار کردند. از سیا دعوت شد در نخستین تلاش برای برکناری شرکت کند، وقتی این حرکت شکست خورد، دیگر در این ماجرا درگیر نشد» اگرچه هوک تصریح کرد که «سیا در کودتای اول، یعنی تلاشهایی که تا ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ صورت گرفت ولی ناکام ماند، دخالت داشتهاست» .
همچنین تاریخدان و نویسنده نیوزیلندی اندرو اسکات کوپر در کتاب سقوط بهشت خود اشاره میکند که کودتایی اتفاق نیفتاده است و تنها در روز ۲۸ مرداد مردم ایران خودجوش و بدون برنامه قبلی به خیابانها و معابر عمومی آمدند و اعتراض کردند. به دلیل اینکه محمد مصدق بدون هیچ دلیلی و همچنین اختیاراتی، مجلس شورای ملی، مجلس سنا و همچنین بزرگترین مرجع قانونی کشور یعنی دیوان عالی کشور را به تعطیلی کشانیده بود، اعلام حکومت نظامی نموده بود، مطبوعات مخالف خود را توقیف کرده و خود در نبود شاه، حاکم یکهتاز و خودکامه ایران شده بود.
رضا پهلوی، ولیعهد ایران در یک جلسه مطبوعاتی در موسسه هادسون، در سال ۲۰۲۰، با طرح این واقعیت که کودتا اتفاقی است که از ردههای پایین به بالا اتفاق میافتد و نه بالعکس، اذعان کرد که این واقعه تنها یک عزل ساده بوده و نه یک کودتا. چون اگر واقعاً کودتا بود، شاه ایران پس از عزل هر نخستوزیر و کابینه اش در واقع یک کودتا (جمعا ۳۱ کودتا) انجام دادهاست.
بازتاب کودتا در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا
برنی سندرز، نماینده حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده، در مناظره خود با هیلاری کلینتون (دیگر نامزد حزب دموکرات) در ۱۱ فوریه ۲۰۱۶، در اشاره به دخالتهای بیجای آمریکا در ساقط کردن دولتهای کشورهای دیگر، به دولت محمد مصدق اشاره کرد:
... ولی این مورد جدیدی نیست. این دخالت به پنجاه یا شصت سال پیش برمیگردد؛ جایی که ایالات متحده در ساقط کردن دولتها دست داشت. یکی از این موارد، ساقط کردن دولت مصدق در ۱۹۵۳ میلادی بود. هیچ فرد [آمریکایی] مصدق را نمیشناسد؛ او نخستوزیر منتخب ملت ایران بود. او به خاطر منافع ایالات متحده و بریتانیا، از قدرت به زیر کشیده شد؛ و نتیجهٔ آن، دیکتاتور شدن شاه ایران بود؛ و سپس شما انقلاب ایرانیها را دارید و در نهایت به جایی رسیدیم که الان هستیم. نتایج غیرخواسته و غیرمترقبه…
برنی سندرز در مصاحبه با خبرگزاری سیانان چنین گفت:
سرنگونی (مصدق) نخستوزیر انتخاب شده طی فرایند دموکراتیک در ایران، فاجعه بود. نکته اصلی در سخنان من این بود که آمریکا نباید به دنبال سرنگونی دولتها باشد… به عقیده من، سرنگونی (مصدق) نخستوزیر انتخاب شده طی فرایند دموکراتیک در ایران، فاجعه بود؛ بنابراین، تصور نمیکنم آمریکا به لحاظ قانونی یا اخلاقی حق داشته باشد دولتها را سرنگون کند و این تلاشها اغلب نتیجه عکس داشته و بیثباتی بسیاری را در مناطق مختلف به بار آوردهاست.
طرح دریافت زیان کودتا
در ۵ شهریور ۱۳۹۲ نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران با دو فوریت طرحی موافقت کردند که در صورت تصویب نهایی، دولت را به پیگیری حقوقی و سیاسی دریافت خسارت از آمریکا و بریتانیا در ارتباط با کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت محمد مصدق ملزم خواهد کرد. از مجموع ۲۱۷ نماینده حاضر درمجلس ایران، ۱۷۳ نماینده به دو فوریت طرح پیگیری حقوقی و سیاسی دریافت خسارت ناشی از کودتای ۲۸ مرداد رأی موافق، ۱۶ نماینده رأی مخالف و ۱۱ نمایده رأی ممتنع دادند. در صورت تصویب این طرح دو فوریتی، هیئتی با حضور وزیر امور خارجه ایران برای بررسی و پیگیری خسارت ناشی از کودتای ۲۸ مرداد تشکیل میشود. به این ترتیب دولت ایران به ریاست رئیسجمهور ایران حسن روحانی که اعلام کرده درصدد بهبود روابط خارجی خود با کشورهای جهان است، احتمال دارد از سوی مجلس ملزم به پیگیری دریافت خسارت ناشی از کودتای ۲۸ مرداد شود.
محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق ایران سال ۱۳۸۸ در اقدام مشابهی با تصویب دو فوریت طرح نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعلام کرده بود که قصد دارد خسارتهای جنگ جهانی دوم به ایران را که ناشی از «اشغال ایران توسط متفقین» خوانده بود، از بریتانیا، آمریکا و روسیه مطالبه کند. اما پس از اعلام این قصد، انجام اقدامی از سوی ایران گزارش نشد.
یادبود
تا زمان پیروزی ۱۳۵۷، دودمان پهلوی کودتای ۲۸ مرداد را به عنوان یک جشن ملی با نام «قیام ۲۸ مرداد» گرامی میداشت. بلافاصله پس از انقلاب کودتا را با نام «کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد» در تقویم ثبت کردند.
برخی از پژوهشگران غربی چون مارک گازیورسکی و استیفن کینزر و برخی از مأموران اطلاعاتی غربی چون دونالد ویلبر (طراح نقشه براندازی) و کرمیت روزولت (طراح نقشه براندازی) و وودهاوس (طراح نقشه براندازی) دربارهٔ نقش آمریکا و بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ تأکید دارند.
منبعشناسی
- اسناد خارجی
یکی از کتابها «اسناد سخن میگوید» ترجمه محمدعلی رجایی و مهین سروری است این کتاب در مورد اسناد وزارت خارجه آمریکا بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ حاوی ۵۰۴ سند است. کتاب دیگر کتابی است که مارک گازیورسکی از دانشگاه جرج واشینگتن از بین اسناد سیا و از آرشیو امنیت ملی آمریکا گردآوری کردهاست.
- نویسندگان ایرانی
- کالبد شکافی توطئه - دکتر ابراهیم یزدی - انتشارات قلم۱۳۸۱
- راز پیروزی کودتا - محمدجعفر محمدی - انتشارات اختران ۱۳۸۵
- خاطرات من -حسینقلی سر رشته - ناشر مؤلف - ۱۳۶۷
- ناگفتههایی پیرامون فروریزی حکومت مصدق - دکتر ماشاالله ورقا - انتشارات بازتاب نگار-۱۳۸۴
جستارهای وابسته
- قیام ۳۰ تیر
- شبکه بدامن
- لومپنپرولتاریا
- مرتضی کیوان
- محمود سخایی
- شمس قناتآبادی
- روابط ایران و آمریکا
- محمدعلی عمویی
- روابط ایران و بریتانیا
- کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲
- توطئه قتل مصدق، ۱۳۳۱
- امیرمختار کریمپور شیرازی
یادداشتها
پانویس
- ↑ Wilford 2013, p. 166.
- ↑ Steven R. Ward (2009). Immortal: A Military History of Iran and Its Armed Forces. Georgetown University Press. p. 189. ISBN 978-1-58901-587-6. Retrieved 16 July 2013.
- ↑ پرهام قبادی (۲۴ بهمن ۱۳۹۷). «آمریکا و سیاست تغییر رژیم در آمریکای لاتین: از گذشته تا ونزوئلا». بیبیسی فارسی.
- ↑ «آمریکا مجموعه اسناد کودتای ۲۸ مرداد را منتشر کرد». بیبیسی فارسی. ۲۵ مرداد ۱۳۹۶.
- ↑ "Foreign Relations of the United States, 1952-1954, Iran". 1951–1954 - Office of the Historian (به انگلیسی). Retrieved 2017-06-16.
- ↑ «آمریکا مجموعه اسناد کودتای ۲۸ مرداد را منتشر کرد». BBC Persian. ۱۵ ژوئن ۲۰۱۷. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۶-۱۵.
- ↑ سقوط دولت مصدق؛ برکناری یا کودتا؟ | پایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز، ۲۸ مرداد ۱۳۹۹،http://www.ensafnews.com/252970/سقوط-دولت-مصدق؛-برکناری-یا-کودتا؟/#comment-64564 ،
- ↑ کامبیز فتاحی- بیبیسی- واشینگتن (۳۱ تیر ۱۳۹۶). «کودتای ۲۸ مرداد: نقش بهبهانی به روایت اسناد آمریکا». بیبیسی فارسی.
- ↑ History.com Editors (27 May 2021). "CIA-assisted coup overthrows government of Iran". HISTORY (به انگلیسی).
- ↑ Arash Nourozi (مه ۲۷, ۲۰۲۱). «Operation Ajax Was Always An Open Secret».
- ↑ SAVORY (۲۰۰۸). THE CAMBRIDGE HISTORY OF ISLAM. ص. ۶۲۵.
- ↑ Chatfield, Wayne, The Creole Petroleum Corporation in Venezuela Ayer Publishing 1976 p. 29
- ↑ Gasiorowski, M. J. , (1987) "The 1953 Coup d'Etat in Iran." International Journal of Middle East Studies, vol.19 pp. 261–286.
- ↑ عملیات آژاکس، نویسنده ویلبر دونالد نیوتن، شابک: ۹۶۴–۹۳۴۰۴–۱–۶
- ↑ آبراهامیان. «پیشگفتار». کودتا.
- ↑ آبراهامیان. «نخستوزیری مصدق_۲٫ مذاکرات انگلیس و ایران، کنترل».
- ↑ «راه توده ـ جامعه ایران در دوران رضا شاه». دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۶-۱۶.
- ↑ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول: خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست
- ↑ «Sir Shapoor Reporter and 1953 Coup in Iran 6». دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۶-۱۶.
- ↑ «راه توده ـ تجربه 28 مرداد، نظری به تاریخ جنبش ملی شدن نفت ایران». دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۶-۱۶.
- ↑ کودتا، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی- ۱۳۹۲
- ↑ کامبیز فتاحی- بیبیسی - واشینگتن (۱ مرداد ۱۳۹۶). «کودتای ۲۸ مرداد: گزینه ساقط کردن شاه از تخت سلطنت». بیبیسی فارسی.
- ↑
- ↑ پاسخ به تاریخ - محمدرضا پهلوی
- ↑ کامبیز فتاحی-بیبیسی- واشینگتن (۳۱ تیر ۱۳۹۶). «کودتای ۲۸ مرداد: نقش کاشانی به روایت اسناد آمریکا». بیبیسی فارسی.
- ↑ «سیا به دست داشتن در کودتای ٢٨ مرداد اعتراف کرد». بیبیسی. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۶-۱۶.
- ↑ "Information Report Prepared in the Central Intelligence Agency - Opposition to the Zahedi Government". Office of the Historian - Department of State (به انگلیسی). 14 October 1953.
- ↑ حجازی، مسعود - رویدادها و داوری - انتشارات نیلوفر-۱۳۷۵- ص۸۷
- ↑ حجازی، مسعود - رویدادها و داوری - انتشارات نیلوفر-۱۳۷۵- ص۸۸ تا ۹۰
- ↑ حجازی، مسعود - رویدادها و داوری - انتشارات نیلوفر-۱۳۷۵- ص۹۱
- ↑ حجازی، مسعود - رویدادها و داوری - انتشارات نیلوفر-۱۳۷۵- ص۹۲تا۹۶
- ↑ مستند مصدق، نفت و کودتا (دقیقهٔ ۷ و ۸) منتشره از برنامهٔ آپارات بیبیسی فارسی
- ↑ مستند مصدق ، نفت و کودتا (دقیقه ۳۸ و ۳۹) منتشره از برنامه آپارات بیبیسی فارسی
- ↑ [این ادعا در حالی مطرح شد که در تاریخ 22 آگوست 2005 شبکه چهار رادیو بیبیسی برنامه ای را تحت عنوان یک کودتای خیلی بریتانیایی با اجرا و برنامه سازی مایک تامپسون تولید و پخش کرد در آن به صراحت اعلام شد که مجری بیبیسی در ایام کودتا طی رمزی به جای عنوان همیشگی اکنون ساعت 12 نیمه شب است، از عبارت اکنون ساعت دقیقاً 12 نیمه شب است، استفاده کرد. «از کودتای ۲۸ مرداد چه میدانیم»].
- ↑ مصدق و کودتا.
- ↑ «کودتای ۲۵ مرداد».
- ↑ «جان لیمبرت: آمریکا پس از ۲۸ مرداد محکوم به حمایت از شاه شد». دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۶-۱۶.
- ↑ «سازمان سیا اسرار تازهای از کودتای 28 مرداد را فاش کرد». BBC Persian. ۲۳ ژوئن ۲۰۱۴. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۶-۱۶.
- ↑ خسرو روزبه؛ اسطوره حزب توده، بیبیسی فارسی
- ↑ «مستند کودتای ۲۸ مرداد». بیبیسی فارسی. ۵ شهریور ۱۳۹۰.
- ↑ کرمیت روزولت. «سخنان کرمیت روزولت دربارهٔ وقایع 28 مرداد 32». آپارات.
- ↑ https://donya-e-eqtesad.com/بخش-سایت-خوان-62/3683708-سند-جدید-درباره-کودتای-مرداد-افشای-راز-ایرانی-داربی-شایر-پس-از-سال-چشمان-اشرف-از-دیدن-پول-ها-برق-زد
- ↑ https://www.bbc.com/persian/iran-45253663
- ↑ دکتر باقر عاقلی (۱۳۸۷)، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی جلد دوم، تهران: نامک، ص. ۹، شابک ۹۶۴-۶۸۹۵-۵۳-۰
- ↑ شاه از رم بازگشت
- ↑ «احمدآباد: روستایی نو در قلب تاریخ». مجله چشمانداز ایران. مرداد ۱۳۸۶.
- ↑ «آغاز محاکمه دکتر مصدق: من قانوناً نخستوزیر ایران هستم». آفتاب.
- ↑ «دکتر سید حسین فاطمی». مجله آفتاب. بایگانیشده از اصلی در ۶ مارس ۲۰۰۹. دریافتشده در ۱۳ ژانویه ۲۰۰۹.
- ↑ «نیم قرن پس از فاطمی». خبرگزاری میراث فرهنگی ایران. ۱۹ آبان ۱۳۸۴. بایگانیشده از اصلی در ۲۲ ژوئیه ۲۰۱۱. دریافتشده در ۱۳ ژانویه ۲۰۰۹.
- ↑ «ماجرای به آتش کشیدن کریمپور شیرازی». گویا نیوز. ۲۶ اسفند ۳۸۵.
- ↑ سرنوشت یاران دکتر مصدق / تألیف عبدالرضا هوشنگ مهدوی /نشر علم
- ↑ یرواند آبراهامیان. مجله علم و جامعه، (Science and Society) نیویورک، تابستان 2001
- ↑ شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران/ دکتر باقر عادلی / نشر گفتار و…
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۹ مه ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱۸ اوت ۲۰۱۲.
- ↑ http://asiasociety.org/policy/strategic-challenges/us-asia/us-iran-relations?page=0,0
- ↑ "Barack Obama's Cairo speech". The Guardian. UK. June 4, 2009. Archived from the original on 11 June 2009. Retrieved 5 June 2009.
- ↑ «کلینتون در پاسخ به مخاطبان بیبیسی: جنبش سبز حمایت ما را نخواست». BBC فارسی. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۶-۱۶.
- ↑ اعتراف سازمان سیا رسماً به رهبری کودتای 28 مرداد پس از 60 سال عصر ایران
- ↑ CIA Confirms Role in 1953 Iran Coup nsarchive.gwu.edu
- ↑ «آمریکا متشکریم یا تاریخ چگونه روسیاه شد». خبرگزاری مهر. ۱۱ تیر ۱۳۹۳. دریافتشده در ۸ ژوئیه ۲۰۱۵.
- ↑ «تایید رسمی نقش سیا در هدایت کودتای ۲۸ مرداد، پس از شصت سال». Deutsche Welle. ۱۹ اوت ۲۰۱۳. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۶-۱۶.
- ↑ http://www.fas.org/news/iran/2000/000317.htm
- ↑ «AFP: Obama admits US involvement in 1953 Iran coup». ۲۰۰۹-۰۶-۰۸. بایگانیشده از اصلی در ۸ ژوئن ۲۰۰۹. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۶-۱۶.
- ↑ «CNN Transcript - CNN Insight: U.S. Comes Clean About The Coup In Iran - April 19, 2000». دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۶-۱۶.
- ↑ https://iranintl.com/دیدگاه/چرا-برایان-هوک-نقش-آمریکا-در-کودتای-۲۸-مرداد-را-انکار-میکند؟
- ↑ https://iranintl.com/دیدگاه/چرا-برایان-هوک-نقش-آمریکا-در-کودتای-۲۸-مرداد-را-انکار-میکند؟
- ↑ https://iranintl.com/دیدگاه/چرا-برایان-هوک-نقش-آمریکا-در-کودتای-۲۸-مرداد-را-انکار-میکند؟
- ↑ «مجید محمدی | کودتای ۲۸ مرداد: افسانه یا واقعیت». ایندیپندنت فارسی. ۲۰۱۹-۰۸-۲۵. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۸-۲۹.
- ↑ «چرا برایان هوک نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد را انکار میکند؟». ایران اینترنشنال. ۲۰۱۹-۰۸-۲۶. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۸-۲۹.
- ↑ Contributor، Guest (۲۰۱۹-۰۵-۲۰). «Misreading the 1953 Coup». LobeLog (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۸-۲۹.
- ↑ Welle (www.dw.com)، Deutsche. «واقعه بیست و هشتم مرداد: کودتا، قیام یا تنها یک حادثه؟ | DW | 16.08.2013». DW.COM. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۸-۲۹.
- ↑ سقوط بهشت (به انگلیسی). Andrew Scott cooper.
- ↑ «سخنرانی و جلسه پرسش و پاسخ شاهزاده رضا پهلوی در مؤسسه هادسون – نماد ملی ایران». دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۸-۲۹.
- ↑ «Bernie Sanders on Foreign Policy: As President I Will Think of the Unintended Consequences». RealClearPolitics. فوریه ۱۱, ۲۰۱۶. دریافتشده در فوریه ۱۴, ۲۰۱۶.
- ↑ نامعلوم (۳ فروردین ۱۳۹۵). «سندرز: سرنگونی مصدق فاجعه بود». اندیشهٔ نو. دریافتشده در 1395/1/3.
- ↑ مجلس ایران دو فوریت طرح دریافت 'خسارت کودتای ۲۸ مرداد' را تصویب کرد بیبیسی فارسی
- ↑ طرح پیگیری «خسارات» کودتای ۲۸ مرداد در مجلس ایران تصویب شد دویچهوله فارسی
- ↑ Mohammad Mosaddeq and the 1953 Coup in Iran -http://www.gwu.edu/~nsarchiv/NSAEBB/NSAEBB126/index.htm
- ↑ اسناد سخن میگوید - 2جلد - سند 345 ج2-انتشارات قلم 1383 -
منابع و پیوند به بیرون
- بررسی اسناد کودتای ۲۸ مرداد (ترجمه: Clandestine Service History Overthrow of Premier Mossadeq of Iran)
- کتاب امیدها و ناامیدیها (خاطرات سیاسی دکتر کریم سنجابی)- لینک دانلود
- کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران (۱) - پروفسور یرواند آبراهامیان
- کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران (۲) - پروفسور یرواند آبراهامیان
- متن کامل اسناد «سیا» در مورد کودتای ۲۸ مرداد
- ملیشدن نفت در ایران و کودتای ۲۸ مرداد - پروفسور یرواند آبراهامیان
- نظری به تاریخ جنبش ملی شدن نفت ایران
- موحد، محمدعلی، خواب آشفته نفت (سه جلد) خواب آشفته نفت.
- گازیوروسکی، مارک، کودتای ۲۸ مرداد، کودتای آمریکایی در تهران
- نقش عمده روحانیون در کودتای بیست و هشت مرداد
- کارنامه مصدق در تاریخ
- همه مردان شاه - استفن کینزر
- نقش انگلیس در کودتای آمریکائی ۲۸ مرداد
- انگلیس و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
- کودتای آمریکایی – انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
- شبکههای اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا در ایران (۱۳۲۰- ۱۳۳۲) و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
- درباره کودتای ۲۸ مرداد
- لحظهبهلحظه با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بازسازی لحظهبهلحظه رخدادهای کودتای ۲۸ مرداد
- نسخه کامل اسناد فاش شده کودتای ۲۸ مرداد توسط سیا و اینفوگرافیکهای مرتبط با آن
- خلاصه سند محرمانه سیا درباره کودتای بیست و هشتم مرداد
- صفحه ویژه بیبیسی فارسی: شصت سال پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
- عملیات آژاکس؛ 'هدف این بود که خود مردم مصدق را سرنگون کنند'، بیبیسی فارسی، ۲۹ اسفند ۱۳۹۳
وبگاههای غیر فارسی
- Remarks by Secretary of State Madeleine K. Albright on American-Iranian Relations, Pars Times. (سخنرانی آلبرایت)
- Secrets of the History: The CIA in Iran, New York Times. (مدارک سازمان سیا - PDF)
- Curtis, Mark, A great venture: overthrowing the government of Iran, Lobster Journal of Parapolitics, Issue 30.
- Gasiorowski, Mark J (1993). "COUP D'ETAT OF ۱۳۳۲ Š. /۱۹۵۳". [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] (به انگلیسی). Vol. ۶. New York: Bibliotheca Persica Press. p. ۳۵۴–۳۵۶. Retrieved 2012–10–27. ;
- SAVORY, R.M (2008). "MODERN PERSIA". THE CAMBRIDGE HISTORY OF ISLAM (به انگلیسی). Vol. ۱B. New York: Cambridge University Press.
وبگاههای فارسی
- خواب آشفته نفت
- خواب آشفته نفت (۲)
- کودتای آمریکایی در تهران
- نگارههای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
- آلبوم نگارههای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
- سیف، خسرو، قصه کودتا، روزنامه شرق، شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۴، شماره ۵۵۴، صفحهٔ ۱۹.
- مرجایی، فرید، کودتا علیه عرصه عمومی، روزنامه شرق، شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۴، شماره ۵۵۴، صفحهٔ ۶.
- باباحاجی، ایرج، سرنوشتی که در خیابان رقم خورد، روزنامه شرق، یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴، شماره ۵۵۵، صفحهٔ ۱۹
- آبراهامیان، یرواند (۱۳۹۲). کودتا (۲۸ مرداد، سازمان سیا و ریشههای روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن). ترجمهٔ محمدابراهیم فتاحی. تهران: نشر نی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۸۵-۳۴۲-۸.