نبرد استالینگراد
نبرد استالینگراد (۱۲ سپتامبر ۱۹۴۲–۲ فوریه ۱۹۴۳) یکی از طولانیترین، مهلکترین و سرنوشت سازترین نبردهای جبهه شرقی جنگ جهانی دوم بود. در این نبرد نیروهای ورماخت و متحدانش که در جریان تهاجم آلمان به شوروی، به منظور سلطه بر شهر استالینگراد در کرانه رود ولگا، به آن یورش برده بودند، پس از چندین ماه درگیری خونین، با ضد حمله ارتش سرخ به محاصره درآمدند تا در نهایت روز ۳ فوریه سال ۱۹۴۳ میلادی شکست خورده و فیلدمارشال فریدریش پائولوس، فرمانده ارتش ششم ورماخت به همراه ۲۵۰۰ افسر عالیرتبه از جمله ۲۴ ژنرال و بیش از صد هزار نفر دیگر تسلیم ارتش سرخ شدند. از این نبرد به عنوان یکی از بزرگترین (۲٫۲ میلیون سرباز) و خونبارترین (۱٫۲ تا ۲ میلیون کشته و زخمی) درگیریهای نظامی تاریخ و نقطه بازگشت جبهه شرقی یاد میشود.
نبرد استالینگراد | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بخشی از جنگ جهانی دوم | |||||||
| |||||||
طرفهای درگیر | |||||||
کرواسی | اتحاد جماهیر شوروی | ||||||
فرماندهان و رهبران | |||||||
فریدریش پائولوس |
نیکولای ورونوف | ||||||
واحدهای درگیر | |||||||
| |||||||
قوا | |||||||
در ابتدا: ۲۷۰٬۰۰۰ نفر ۳۰۰۰ قبضه توپ ۵۰۰ دستگاه تانک ۶۰۰ تا ۱۶۰۰ فروند هواگرد هنگام ضد حمله شوروی: ۱٬۰۴۰٬۰۰ نفر (شامل نیروهای سایر ملل محور) ۱۰۲۵۰ قبضه توپ ۵۰۰ دستگاه تانک (۱۴۰ تانک رومانیایی) ۷۰۰ فروند هواگرد |
۱۸۷٬۰۰۰ نفر ۱٬۷۰۰٬۰۰۰ نفر | ||||||
تلفات و ضایعات | |||||||
۴۰۰٬۰۰۰ کشته، مجروح یا اسیر آلمانی، ۱۳۰٬۰۰۰ ایتالیایی، ۱۲۰٬۰۰۰ مجارستانی و ۲۰۰٬۰۰۰ رومانیایی | ۱٬۱۲۹٬۶۱۹ نفر شامل ۴۷۸٬۷۴۱ کشته و ۶۵۰٬۷۸۷ زخمی و افزون بر آن ۴۰٬۰۰۰ نفر کشته از شهروندان عادی |
تهاجم آلمانیها برای سلطه بر شهر از ماه اوت سال ۱۹۴۲ با استفاده از ارتش ششم و برخی یگانهای ارتش چهارم زرهی و پشتیبانی هوایی لوفتوافه آغاز شد. درگیریها درون شهر به مبارزه خانهبهخانه تبدیل شد که دو طرف را مجبور به اعزام نیروهای کمکی کرد. تا میانه ماه نوامبر آلمانیها به قیمتی گران، مدافعان را به نواری باریک در کرانه غربی رود ولگا عقب راندند. نوزدهم نوامبر ارتش سرخ عملیاتی موسوم به عملیات اورانوس را از دو طرف علیه جناحین ضعیفتر دشمن که توسط نیروهای رومانیاییها و مجارستانیها محافظت میشد، آغاز کرد. جناحین نیروهای آلمانی به سرعت در هم کوبیده شد تا ارتش ششم بهطور کامل در استالینگراد به محاصره دربیاید. آدولف هیتلر، پیشوای آلمان دستور به پایداری این نیروها در همان موضع و عدم هرگونه اقدام از طرف آن برای شکستن محاصره داد. در عوض مقرر شد به یگانهای تحت محاصره، از طریق هوایی تدارکات رسانده شود و از بیرون برای شکستن محاصره تلاش گردد. بدین ترتیب نبرد برای دو ماه دیگر ادامه یافت. ماه فوریه سال ۱۹۴۳ آذوقه و مهمات محاصرهشدگان رو به پایان بود تا این که تمامی نیروهای باقیمانده در پی وخامت اوضاع خود را تسلیم دشمن کردند.
پیشزمینه
تا بهار سال ۱۹۴۲ میلادی با وجود شکست عملیات بارباروسا برای به زانو درآوردن شوروی در یک حمله برقآسا، آلمان توانسته بود بخش گستردهای از اراضی دشمن از جمله بلاروس، اوکراین و کشورهای حوزه بالتیک را به سلطهٔ خود درآورد. جبهه شرقی در تمامی طول آن از لنینگراد در شمال تا روستوف در جنوب تثبیت شده بود. با وجود این که چند منطقه در خطر محاصرهٔ دشمن قرار داشت اما تهدید قابل توجهی محسوب نمیشد. آدولف هیتلر، پیشوای رایش سوم مطمئن بود پس از پایان زمستان سال ۱۹۴۲ مقاومت ارتش سرخ از بین خواهد رفت چرا که حتی با وجود این که گروه ارتش مرکز متحمل تلفات زیادی در غرب مسکو شده بود اما هنوز ۶۵ درصد از نیروهای آن وارد نبرد نشده و با استراحت کافی و تجهیز دوباره آماده مشارکت بودند. گروه ارتش شمال و جنوب نیز فشار سنگینی تا آن زمان به خود ندیده بودند.
با این وجود با توجه به فرسایش و تلفات وارد آمده به ورماخت در نبردهای قریب به یک سال گذشته، نیروی زمینی آلمان دیگر قادر به تهاجم راهبردی در تمامی طول جبهه شرقی نبود. از این رو تنها گزینه واقعبینانه برای آلمان تهاجم صرفاً از یک بخش جبهه بود. ژوزف استالین، رهبر شوروی تصور میکرد حمله تابستانه آلمان فشار خود را مجدداً بر مسکو متمرکز خواهد کرد. با این حال آلمان تصمیم گرفت این تهاجم را به دنبال دستیابی به منابع نفتی، متوجه بخشهای جنوبی شوروی بکند. این عمل همچنین سلطه بر ناحیه دونتس، قلب صنعتی اوکراین با منابع معدنی فراوان و اراضی حاصلخیز رودهای دن و کوبان را نیز شامل میشد. تمرکز بر این هدف دربردارنده اهداف کوتاهمدت و بلندمدت در قطع منابع نفتی شوروی و تأمین نیاز شدید آلمان به این ماده بود. میدانهای نفتی این اراضی ۹۰ درصد از سوخت شوروی را تأمین مینمودند. تصرف قفقاز همچنین یک راه مهم تدارکاتی متفقین از راه خلیج فارس به شوروی را قطع میکرد و آنها را وادار به یک تغییر مسیر بزرگ به سمت قزاقستان در آسیای میانه مینمود. به هر صورت با وجود ضربه شدیدی که تحقق این هدف به شوروی وارد میآورد، هیتلر و ژنرالهای آلمانی دیگر بر خلاف سال ۱۹۴۱، تصور نمیکردند که موفقیت در این اقدام باعث پیروزی در کل جنگ یا حتی در جبهه شرقی میشود و لزوماً انتظار نداشتند در پی آن جنگ در سال ۱۹۴۲ به پایان برسد. بلکه آلمان از این طریق در تلاش بود ابزار و امکان لازم برای ادامه جنگ در بلندمدت را کسب کند.
هیلتر با صدور فرمان شماره ۴۱ پیشوا روز ۵ آوریل سال ۱۹۴۲ خواهان تمرکز تمامی قوای در دسترس برای عملیاتهای اصلی در اراضی جنوبی جهت انهدام نیروهای دشمن پیش از رود دن به منظور گذر از کوههای قفقاز و دستیابی به میدانهای نفتی آن شد. طرح پایه شامل تصرف ناحیه دونتس و تمامی اراضی غرب رود دن بود. نیروهای شوروی در این نواحی محاصره و منهدم میگشتند و یک خط دفاعی در طول رود دن بر قرار میگردید. پس از تحقق این موضوع، نیروهای آلمانی در جنوب روستوف از رود گذر میکردند و به سمت کوبان و قفقاز پیش میرفتند. تصرف استالینگراد در ابتدا جزو اهداف اصلی عملیات به حساب نمیآمد. به هر صورت فرمان شماره ۴۱ پیشوا بر عمل به هر اقدامی جهت دستیابی به این شهر یا دست کم قرار دادن آن زیر آتش توپخانه سنگین جهت جلوگیری از کاربرد آن به عنوان یک مرکز صنعتی و ارتباطی تصریح نموده بود.
استالینگراد با واقع شدن در ناحیه خمیدگی رود ولگا، با شرقیترین نقطه خمیدگی رود دن ۸۰ کیلومتر فاصله داشت. بدین ترتیب از منظر دفاع از خط دن، سلطه بر نقاط کلیدی ساحل غربی ولگا در مجاورت استالینگراد منطقی به نظر میرسید و امکان ایجاد یک پل خشکی دفاعی بین دو رود را فراهم میآورد. زیر آتش گرفتن این شهر همچنین میتوانست جریان انتقال نفت از طریق ولگا به مرکز و شمال روسیه را متوقف سازد.
گروه ارتش جنوب، به فرماندهی فیلدمارشال فدر فن بک مسئول اجرای این عملیات با اسم رمز «مورد آبی» بود. مدتی پس از آغاز عملیات گروه ارتش جنوب به دو قسمت تقسیم شد. گروه ارتش آ متشکل از ارتش یکم زرهی و ارتش هفدهم و گروه ارتش ب شامل ارتش چهارم زرهی و ارتش ششم میشدند. همچنین ارتش یازدهم در کریمه استقرار داشت. تعداد زیادی از لشکرهای ایتالیایی، مجارستانی و رومانیایی نیز از آلمانیها پشتیبانی میکردند. در مجموع حدود ۲ میلیون نفر قوای آلمانی و نیروهای محور در قالب ۸۹ لشکر از جمله ۹ لشکر زرهی به این عملیات اختصاص یافت.
درحالیکه آلمانیها برای مورد آبی آماده میشدند، شوروی نیز طرحریزی خود را میکرد. پیش از این که عملیات آلمانیها آغاز شود، شوروی روز ۱۲ مه عملیات بزرگی در ناحیه صنعتی دونباس در شرق اوکراین برای بازپسگیری شهر خارکوف آغاز نمود. این منطقه دقیقاً همان نقطهای بود که ارتشهای یکم زرهی و ششم ورماخت در حال بسیج و تمرکز بودند. بدین شکل آلمانیها دفاع بسیار مؤثری از خود نشان دادند و اقدام به ضد حمله کردند. ارتش سرخ نه تنها نتوانست خارکوف را پس بگیرد بلکه سه ارتش میدانی شوروی که درگیر این عملیات بودند به محاصره ورماخت افتادند و تا حدود زیادی منهدم شدند. شوروی در این درگیری که تنها تا روز ۲۸ مه به درازا کشید، متحمل ۲۷۰ هزار تن تلفات گشت و حدود ۶۵۰ تانک و ۵۰۰۰ قطعه توپخانه خود را از دست داد.
ترکیب نیروها
آغاز عملیات
مورد آبی روز ۲۸ ژوئن سال ۱۹۴۲ آغاز شد. در ابتدا لشکرهای زرهی و پیادهنظام موتوریزه آلمان پیشروی سریعی داشتند اما تلاش آنها برای به محاصره درآوردن دشمن اغلب موفقیتآمیز نبود؛ چرا که نیروهای ارتش سرخ در مواجهه با خطر محاصره به سرعت عقبنشینی میکردند. ارتش ششم به عنوان سرنیزه زرهی گروه ارتش ب موظف به تصرف استالینگراد در کرانه رود ولگا شد.
چندین اقدام ارتش سرخ برای ایجاد خط دفاعی مقابل مهاجمان با حمله آلمانیها به جناحین آنها با شکست مواجه گردید. در جریان عملیات، دو منطقه بزرگ به محاصره آلمانیها درآمده و منهدم گشت. نخستین منطقه روز ۲ ژوئیه در شمال شرقی خارکوف و دومی یک هفته بعد در منطقه روستوف ایجاد و پاکسازی گردید. با سرخوردگی حاصل از سقوط روستوف با کمترین مقاومت، استالین با صدور فرمان شماره ۲۲۷ حتی یک قدم عقبنشینی بدون مجوز را ممنوع و خاطیان را به عنوان خائنان به وطن به محاکمه نظامی تهدید نمود. همزمان ارتش دوم مجارستان به همراه ارتش چهارم زرهی ورماخت به وورونژ یورش برده و ۵ ژوئیه بر آن مسلط شدند. پیشروی اولیه ارتش ششم به اندازهای موفقیتآمیز بود که هیتلر شخصاً دستور به پیوستن ارتش چهارم زرهی به گروه ارتش آ داد. در پی این مسئله تراکم ترافیکی بسیار بالایی در راههای محدودی که این ارتشها در رسیدن به مقصد از آن استفاده میکردند، ایجاد شد. هر دو ارتش هنگامی که خواستند این بهم ریختگی و شلوغی را حل کنند، در محل استقرار خود گیر افتادند. این توقف طولانی پیشروی را دست کم یک هفته به تعویق انداخت. با مشاهده این کندی، هیتلر از عقیده پیشین خود دست کشیده و دستور به بازگشت ارتش چهارم زرهی برای تهاجم به استالینگراد داد.
تا آخر ماه ژوئیه آلمانیها مدافعان را تا پشت رود دن عقب راندند. در این نقطه رودهای دن و ولگا تنها ۶۵ کیلومتر با یک دیگر فاصله داشتند. آلمانیها منابع اصلی تدارکاتی خود را در غرب رود دن قرار دادند. در این زمان آلمانیها شروع به استفاده از نیروهای متحدان ایتالیایی، مجارستانی و رومانیایی خود برای محافظت از جناح چپ خود در شمال کردند. با وجود برخورد به مقاومت شدید ارتش شصت و دوم شوروی، آلمانیها با در هم شکستن دشمن و به اسارت گرفتن ۵۷ هزار نفر، روز ۲۱ اوت از رود دن گذر گردند.
تهاجم به شهر
روز ۲۳ اوت هواگردهای لوفتوافه، مقادیر زیادی بمبهای آتشزا بر شهر فرو ریختند که بیشتر بناهای چوبی آن را به خاکستر بدل نمود. نخستین یگانهای زرهی ورماخت روز ۲۳ اوت خود را در ۶۵ کیلومتری استالینگراد به رود ولگا رساندند تا دسترسی ارتش سرخ از شمال به به این شهر مسدود شود. سه روز بعد استالین ژنرال گئورگی ژوکوف را به نیابت فرماندهی عالی ارتش سرخ منصوب و مسئول دفاع از استالینگراد کرد. مسئولان شهری خواهان تخلیه کارخانهها و جمعیت غیرنظامی آن بودند اما به جایی نرسیدند. به نقل از لازار برونتمن، روزنامهنگار روس، استالین ملولانه و غصبناک با این پرسش که "به کجا باید تخلیه شوند؟" با این اقدام مخالفت میکرد. در نهایت با تخریب شهر توسط بمبارانهای لوفتوافه، پذیرفته شد زنان و کودکان استالینگراد را ترک کنند.
پس از دو هفته بمباران، نیروهای آلمانی تهاجم به شهر را آغاز کردند. یک هنگ ورماخت پس شکسته شدن حلقه دفاعی درونی، روز ۱۴ سپتامبر به ولگا رسید. در جریان مبارزات سنگین خیابانی هفتههای آتی نیروهای آلمانی موفق شدند ارتش شصت و دوم شوروی را تا کرانه رود ولگا عقب برانند. نیروهای شوروی که تنها چند گذرگاه در سلطه آنها باقی مانده بود، با استفاده از قایق از سوی دیگر رود تدارکات، نیروی کمکی و تسلیحات دریافت میکردند و تحت پوشش توپخانه آن سوی رود بودند. تلاش مکرر نیروهای جبهه جنوب شرقی شوروی در ماه سپتامبر برای باز کردن راهی از شمال به شهر با شکست مواجه گشت. نبرد استالینگراد به دلیل پافشاری طرفین برای پیروزی مبدل به پیکار خونینی شد که در آن هیچیک اجازه عقبنشینی نداشتند. با وجود تعدادی اقدام دیگر در ماه اکتبر، ارتش ششم نتوانست استالینگراد را کاملاً تصرف کند.
ضد حمله ارتش سرخ
از میانه ماه سپتامبر به پیشنهاد ژوکوف و الکساندر واسیلوسکی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح شوروی، طرحی به استالین ارائه گشت که بر مبنای آن، مشابه تاکتیک بلیتسکریگ (حمله برقآسا) آلمان، با ترکیبی از نیروی فراوان، سرعت و غافلگیری، نیروهای دشمن به محاصره درآمده و منهدم میشدند. دو ماه آینده صرف آمادهسازی این تهاجم شد. بدین منظور جبهه جنوب غربی به شکل مخفیانه به ناحیه دن علیا منتقل گشت. اواخر ماه سپتامبر ارتشهای حاضر در استالینگراد با دریافت تجهیزات و نیروی کمکی دو جبهه دن و استالینگراد را پدیدآوردند. آلمانیها از این آمادهسازی مطلع شدند اما به تصور این که ذخایر شوروی مستهلک شده، اهمیت چندانی به آن نمیدادند.
روز ۱۹ نوامبر ارتش سرخ نهایتاً ضد حمله خود را تحت عنوان عملیات اورانوس با بیش از یک میلیون سرباز آغاز کرد. لشکرهای موتوریزه از طریق اراضی تحت سلطه قوای رومانیایی در ارتفاعات دن در ۱۵۰ کیلومتری غرب استالینگراد پیشروی نمودند. پنج روز بعد در ۲۴ نوامبر این نیروها به لشکرهای تانکی که از جنوب استالینگراد به سمت غرب حرکت کرده بودند، متصل گشتند تا ۳۰۰ هزار نفر از نیروهای آلمانی و متحدانشان به محاصره بیفتند.
محاصره ارتش ششم
ارتش ششم قصد اقدام به شکستن محاصره را داشت اما هیتلر فرمان به حفظ استالینگراد به هر قیمت داد. پائولوس در ابتدا با اطاعت از فرمان پیشوا، اقدام به دفاع از مواضع خود در استالینگراد نمود و تلاشی برای خروج از محاصره صورت نداد. به هر حال وسایل نقلیه موتوری و حتی اسب کافی به منظور انجام چنین کاری نیز در اختیار او نبود و با توجه به اتمام سوخت تانکها، این عمل میبایست با یورش گسترده پیادهنظام در یک پهنهای جغرافیایی مسطح در مقابل دشمنانی به خوبی تامینشده انجام میگرفت که به احتمال قریب به یقین به سلاخی نیروهایش منجر میگردید. از ماه دسامبر غذا، دارو و آب آلمانیهای درون محاصره رو به پایان بود و ماه بعد، ژانویه سال ۱۹۴۳، بیشتر نیروهای پائولوس در وضعیت بیماری قرار داشتند. فرماندهی عالی نیروی زمینی آلمان سعی کرد از طریق هوایی به محاصرهشدگان تدارکات برساند اما منطقه تحت محاصره به اندازهای بزرگ و مقادیر تدارکات ارسالی به اندازهای ناچیز بود که حتی به میزان مورد نیاز آنها نزدیک هم نشد.
تلاش برای شکستن محاصره از بیرون
فیلدمارشال اریش فن مانشتاین، فرمانده گروه ارتش دن سعی کرد با عملیات «طوفان زمستان» با قوای زرهی خود از جنوب شرقی حلقه محاصره را بشکند اما در مقابل مقاومت شدید دشمن در میانه راه متوقف شد. در همین حال شوروی تهاجمی را با عنوان «عملیات ساترن کوچک» از دن به سمت غرب با هدف رخنه در مواضع آلمانیها در روستوف آغاز نمود تا تلاش آنها برای شکستن محاصره را ناکام سازد و کل گروه ارتش را همراه ۴۰۰ هزار نفر دیگر از نیروهای ورماخت در قفقاز به دام بیندازد. این عملیات به برخی اهداف خود دست یافت و فن مانشتاین را وادار به رها کردن عملیات طوفان زمستان نمود اما نتوانست یگانهای آلمانی در جنوب را به محاصره درآورد.
تسلیم
شوروی از اواخر ماه نوامبر تبلیغات گستردهای برای ترغیب نیروهای در محاصره به تسلیم به پا کرده بود. هواگردهای شوروی صدها هزار برگه به زبانهای آلمانی، رومانیایی و ایتالیایی با مضمون بینتیجه بودن مقاومت، بر سر آنها فرو ریختند و کمونیستهای آلمانی در همکاری یا شوروی با بلندگو هم میهنان خود را به تسلیم تشویق نمودند. هیچیک از این اقدامات در بردارنده تأثیر بر روی محاصرهشدگان نبود. روز ۶ ژانویه سال ۱۹۴۳، دو هفته پس از شکست عملیات فن مانشتاین، ژنرال روکوسوفسکی به پائولوس پیشنهاد یک تسلیم شرافتمندانه را داد که تحت فشار شدید از سوی هیتلر، به آن بیاعتنایی شد.
تهاجم نهایی ارتش سرخ با اسم رمز "عملیات حلقه" جهت انهدام نیروهای در محاصره از روز ۱۰ ژانویه آغاز شد. فشار مهاجمان از جانب غربی نیروهای پائولوس را به تدریج به داخل شهر عقب راند. همزمان ارتش شصت و دوم شوروی حملات خود از آن سوی رود را تشدید ساخته بود. نیروهای این ارتش روز ۲۶ ژانویه در ناحیه "مامایف کورگان"، ارتفاعی راهبردی در جنوب شهرک صنعتی به جبهه دن ملحق گشتند تا آلمانیها را در شمال و جنوب شهر دو نیم کنند. با پیشروی قوای ارتش سرخ، پائولوس وادار میشد مکرراً قرارگاههای خود را رها و عقبنشینی نماید. در نهایت قرارگاه نیروهای آلمانی در زیرزمین یک فروشگاه در میدان "قهرمانان به خاک افتاده" مستقر گردید. روز ۳۱ ژانویه پائولوس پیامی از قرارگاه هیتلر دریافت کرد که او به او اطلاع میداد به درجه فیلدمارشالی ترفیع یافتهاست. پیام کاملاً روشن بود: تا کنون هیچ فیلدمارشال آلمانی به اسارت درنیامده است و پائولوس میبایست جهت اجتناب از خواری خودکشی کند.
سربازان ارتش شصت و چهارم شوروی صبح روز ۳۱ ژانویه میدان "قهرمانان به خاک افتاده" را به محاصره درآورند. با عدم موفقیت تلاش برای شکستن محاصره، دیگر گزینه چندانی برای پائولوس باقی نمانده بود. یک افسر آلمانی با یک پرچم سفید به طرف دشمن رفت و شرایط تسلیم را به آنها اعلام نمود. گروهی از سربازان ارتش سرخ تحت حفاظت وارد زیرزمین فروشگاهی که ستاد ارتش ششم ورماخت در آن قرار داشت، شدند. چند ساعت بعد، سربازان آلمانی در قسمت جنوبی شهر سلاحهای خود را بر زمین نهادند. در قسمت شمالی نبرد شدید برای دو روز دیگر ادامه پیدا کرد. با پخش شدن تصاویر تسلیم پائولوس درگیریها در آن نقطه نیز به پایان رسید. قریب به ۱۱۳ هزار نفر از نیروهای آلمانی و رومانیایی که پس از ضد حمله شوروی همچان زنده بودند، به اسارت درآمدند.
تلفات و خسارات
در جریان نبرد استالینگراد حدود ۱۹۰ هزار نفر در میدان نبرد و ۱۰۵ هزار نفر در اسارت متعاقب آن یعنی مجموعاً ۲۹۵ هزار نفر از نیروهای آلمانی جان خود را از دست دادند. برآوردهای محافظهکار تلفات شوروی را ۴۷۹ هزار نفر دانستهاند؛ با این حال این میزان تا بیش از یک میلیون نفر نیز ذکر شدهاست.
پاول وینترتون، خبرنگار بیبیسی که اجازه یافت روز ۴ فوریه سال ۱۹۴۳ از استالینگراد دیدن کند، در شرح خرابیهای حاصل جنگ در این شهر گزارش میکند: «خیابانهای استالینگراد، اگر بتوانید فضای بازبین خرابهها را چنین بنامید، همچنان تمامی آثار جنگ را در خود دارند … استالینگراد هیچگاه تعمیر نخواهد شد؛ این شهر میبایست از ابتدا دوباره ساخته شود. اما با این حال که تمامی ساختمانهای آن تخریب شدهاست، زندگی همچنان در آن وجود دارد … آنها مغرورترین مردان و زنانی هستند که تا کنون دیدهام. آنها میدادند که کار فوقالعادهای انجام دادهاند؛ آن را به خوبی انجام دادهاند. شهر آنها تخریب شدهاست اما آنها با سرسختی مهاجمان را شکست دادهاند.»
پیامدها
در نوامبر سال ۱۹۴۳ در کنفرانس تهران، وینستون چرچیل نخستوزیر بریتانیا، شمشیری ساخته شده در کشورش با نام «شمشیر استالینگراد» را به استالین اهدا نمود که بر تیغه آن این کلمات حک شده بود: «به شهروندان استالینگراد با قلبهای پولادینشان، هدیهای از شاه جورج ششم، بهعنوان نشان تکریم مردم بریتانیا.»
ارتش سرخ با پیروزی در این نبرد، راه رسیدن به قدرت جهانی را برای شوروی هموار ساخت. موقعیت برتر شوروی، به مثابه طرف تعیینکننده در مذاکرات، در کنفرانس یالتا در فوریه ۱۹۴۵، ناشی از موقعیت آن در تناسب قوای نظامی جنگ جهانی بود.
پانویس
- ↑ Craig, William (1973). Enemy at the Gates: the Battle for Stalingrad. New York: Penguin Books (ISBN 0-14-200000-0 & ISBN 1-56852-368-8).P. XIV
- ↑ [The Library of Congress World War II Companion P.527-528]
- ↑ Stalingrad name may return to city in wave of second world war patriotism
- ↑ Roberts 2002, p. 49.
- ↑ Roberts 2002, p. 49–52.
- ↑ Roberts 2002, p. 51–53.
- ↑ Roberts 2002, p. 53.
- ↑ Roberts 2002, p. 53–54.
- ↑ Roberts 2002, p. 56–57.
- ↑ Hellbeck 2015, p. 7.
- ↑ Hellbeck 2015, p. 8.
- ↑ Hellbeck 2015, p. 8–9.
- ↑ Hellbeck 2015, p. 9.
- ↑ Hellbeck 2015, p. 10.
- ↑ Citino 2017, p. 22.
- ↑ Hellbeck 2015, p. 10–11.
- ↑ Hellbeck 2015, p. 11.
- ↑ Hellbeck 2015, p. 11–12.
- ↑ Hellbeck 2015, p. 12.
- ↑ Hellbeck 2015, p. 3.
منابع
- Roberts, Geoffrey (2002). Victory at Stalingrad: The Battle that Changed History. Longman. ISBN 0-582-77185-4.
- "نبرد استالینگراد" (به انگلیسی). دانشنامه بریتانیکا. 2008. Retrieved 13 May 2008.
- "جنگ جهانی دوم (استالینگراد و عقبنشینی آلمان)" (به انگلیسی). دانشنامه بریتانیکا. 2008. Retrieved 13 May 2008.
- "نبرد استالینگراد" (به انگلیسی). دانشنامه انکارتا. 2008. Archived from the original on 26 July 2008. Retrieved 18 July 2008.
- شوروی در جنگ دوم جهانی، وبگاه لوموند دیپلماتیک