ق
ق حرف بیستوچهارم در الفبای فارسی، حرف بیستویکم در الفبای عربی (قاف ق) و نوزدهمین حرف از حروف الفبای عبری (کوف ק) است.
| ق | |||||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| |||||||||||
| نمایش آوانگاری | kˤ, q | ||||||||||
| موقعیت در الفبا | ۱۹ | ||||||||||
| ارزش عددی | ۱۰۰ | ||||||||||
| مشتقات الفبایی فنیقی | |||||||||||
| |||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
صدای آن در تلفظ فارسی معیار همانند «غ» است ولی درعربی گونهای «غ» بستهتر تلفظ میشود. در جنوب و شرق ایران و در افغانستان و تاجیکستان بین دو صامت قاف و غین تفاوت وجود دارد. اما در گویش اکثر فارسی زبانان ایرانی هر دو همخوان یکسان است.
بیشتر واژههایی که با همخوان /ق/ آغاز میشوند، ریشهٔ عربی یا ترکی دارند یا ممکن است معرب باشند. در بعضی از واژهها که از فارسی یا زبانهای دیگر وارد زبان عربی شده و سپس دوباره وارد زبان فارسی شدهاست، همخوان (صامت) ابتدایی به «ق» تغییر کردهاست. برای نمونه «قند» معرب «کند» و «قرمز» معرب «کرمست». برخی دیگر از واژههای فارسی که همخوان غین در آن شنیده میشود به غلط با قاف نوشته شدهاست. مانند قباد، قشنگ، قالیچه و قلندر. بعضی از واژههای فارسی هم هستند که همخوان آغازین آنها به «ق» تبدیل شدهاست. برای نمونه «قلک» که در اصل به صورت «کولک» و «غلک» رایج بودهاست.
| شكل حرف | ||||
|---|---|---|---|---|
| جدا | آغازی | میانی | پایانی | |
| ق | ق | ق | ق | |
پانویس
- ^ ، ایرج کابلی
- ^ ، علیاکبر دهخدا، جلد ۳۸ صفحهٔ ۱
منابع
- کابلی، ایرج (۱۳۷۶)، وزنشناسی و عروض، تهران: انتشارات آگه
- دهخدا، علیاکبر (۱۳۳۹)، لغت نامه جلد ۳۸، تهران: دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات، سازمان لغتنامه
جستارهای وابسته
| الفبای عربی | |||||||||||||||||||||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| ألِف | باء | تاء | ثاء | جيم | حاء | خاء | دال | ذال | راء | زاي | سين | شين | صاد | ضاد | طاء | ظاء | عين | غين | فاء | قاف | كاف | لام | ميم | نون | هاء | واو | ياء |
| سایر شکلهای قاف در عربی | |||||||||||||||||||||||||||
| ڧ | ڨ | ||||||||||||||||||||||||||