سه تفنگدار
سه تفنگدار (به فرانسه: Les Trois Mousquetaires) رمانی است اثر نویسنده فرانسوی الکساندر دوما (به انگلیسی: Alexandre Dumas)؛ این رمان تاریخی با شعار «همه برای یکی، یکی برای همه» به شهرت رسید. دوما در کتاب به قهرمانیها و دلاوریهای سه تن از تفنگداران پادشاه لوئی سیزدهم به نامهای آتوس، پورتوس، آرامئیس و نیز جوانی دلیر و باهوش به نام دارتانیان که پس از کش و قوسهای فراوان میانشان، در نهایت پیمان برادری و دوستی با یکدیگر میبندند را شرح میدهد. این چهار نفر در همه مهالک و مخاطرات با یکدیگر بودند. الکساندر دوما در این رمان اشخاص، زندگی و تاریخ قسمتی کوچک از تاریخ فرانسه را با مهارتی ویژه به خوانندگان نشان میدهد.
نویسنده(ها) | الکساندر دوما با همراهی Auguste Maquet |
---|---|
عنوان اصلی | Les Trois Mousquetaires |
کشور | فرانسه |
زبان | فرانسوی |
گونه(های) ادبی | رمان تاریخی |
تاریخ نشر | مارس تا ژوئیه ۱۸۴۴ (انتشار دنبالهدار) |
پیش از | بیست سال بعد، The Vicomte of Bragelonne |
فیلمهایی که از این رمان ساخته شده در سبکی قرار میگیرد که در فیلمسازی به آن فیلم شمشیربهدستان گفته میشود. بسیاری از رمان های تاریخی ماجراجویی او در ابتدا به صورت سریال منتشر شدند که از آن جمله می توان به کنت مونت کریستو و سه تفنگدار اشاره کرد. رمان های او از زمان اقتباس شدهاند.
تاریخچه رمان
سه تفنگدار در سال ۱۸۴۴ میلادی (قرن ۱۷) به صورت دنبالهدار در یکی از مجلات فرانسوی منتشر شد. نخستین بار این کتاب توسط محمد طاهر میرزا قاجار (محمد طاهر میرزا اسکندری طاب ثراه) در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به فارسی ترجمه شد و به صورت چاپ سنگی منتشر شد. در سالهای بعد، ترجمهٔ جدیدی از کتاب، توسط ذبیحالله منصوری صورت گرفته. این ترجمه در ده جلد قطع وزیری توسط شرکت انتشارات امیرکبیر منتشر شده است. این کتاب نیز مانند دیگر آثار ترجمه شده توسط ذبیح الله منصوری همراه افزودههایی از مترجم است که باعث افزایش حجم و طولانی شدن رمان که نخست به عنوان پاورقی منتشر میشده، شده است. علاوه بر این ترجمه های روزآمد و وفادارانه تری توسط مترجمان دیگری منتشر شده است.[۱]
نکته ای دربارهٔ ترجمه
البته باید توجه کنیم که آشنایی محمد طاهر میرزا قاجار با زبان فرانسه کتابی بوده است و در ترجمه کتاب اشتباهاتی هم به چشم میخورد. به عنوان نمونه، در فصل سی و پنجم آتوز درباره انگشتر یاقوت میگوید که مادربزرگش انگشتر را به مادرش و او آن را به وی داده ولی در فصل سی و هشتم آتوز دربارهٔ همان انگشتر میگوید انگشتر را پدرش به مبلغی خریده و شب عروسی به مادرش هدیه دادهاست. نکته دیگر دربارهٔ ترجمه این کتاب اینکه نامهای قهرمانان با نامهای امروزی متفاوت است.
منابع
سایت www.amazon.com
- محمد معین