زبان دیلمی
دیلمی یک زبان منقرض شده از گویشهای ایرانی از زبانهای حاشیه دریای خزر دسته زبانهای شمال غربی بودهاست. ناتل خانلری، دیلمی را در بین گویشهای ایرانی که در بین قرون ۹ تا ۱۳ میلادی رایج بودهاست فهرست میکند. ولادیمیر مینورسکی این زبان را از بین رفته، و تاتی را از بقایای آن میداند. در متون اسلامی مختلفی نظیر گزارشهای ابواسحاق صابی، مقدسی، اصطخری به این زبان اشاره شدهاست.
دیلمی | |
---|---|
زبان بومی در | ایران |
منطقه | جنوب دریای خزر، کوههای البرز |
دوره | ۹۰۰–۱۳۰۰ میلادی |
هندواروپایی
| |
الفبای فارسی | |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | هیچ کدام (mis ) |
گلاتولوگ | هیچ کدام |
نظرات در مورد زبان دیلمیان
دانشنامه ایرانیکا در مورد زبان دیلمیها مینویسد: در دورهٔ اسلامی دیلمیها به زبانی صحبت میکردند که از گویشهای ایرانی شمال غربی بودهاست. این گویش بسیار شبیه زبانی بوده که گیلها تکلم میکردند. افسانهای از آن زمان وجود دارد که در آن گیلانیها و دیلمیها فرزندان دو برادر بنامهای گیل و دیلم دانسته میشدند. استخری همچنین به قبیلهای در ارتفاعات دیلمان اشاره میکند که به زبانی غیر از زبان گیلانیها و دیلمیها صحبت میکردند. مقدسی به بعضی ویژگیهای زبان گیلیان آن زمان مانند تلفظ «ح» به صورت «خ» اشاره میکند. از دیگر شاخصهها افزودن «ی» بین الف و حرف ساکن بودهاست؛ مثلاً «لاهیجان»، «لاهیجیان» تلفظ میشدهاست که احتمالاً مشخصات زبان دیلمیان هم بودهاست. ابواسحاق صابی نیز در گزارشی که در مورد علویان تبرستان و گیلان دارد گزارش مشابهی میدهد. اصطخری دربارهٔ این ناحیه مینویسد: «زبانشان یکتاست و غیر از فارسی و عربی است مقدسی نیز میگوید: «زبان ناحیه دیلم متفاوت و دشوار است.».
مقدسی در قرن چهارم مینویسد: زبان مردم گرگان و قومس باهم قرابت دارد و مردم آنجا «ه» را زیاد به کار میبرند و میگویند «هاکن» و «هاده» و زبان مردم طبرستان بدان نزدیک است مگر آنکه در آن عجله و شتابناکی هست. زبان مردم دیلم پیچیده و برعکس است و گیلانیان «خ» را زیاد استعمال کنند. نوشته مقدسی نشان می دهد وی میان گویش گیلکی و دیلمی تفاوت میگذاشتهاست.
حسین کریمیان، زبان دیلمیهای قدیم را مازندرانی دانسته و نفوذ مازندرانی در گویشهای کوهپایههای مرکزی جنوب البرز را متأثر از راهیابی دیلمیها در سدههای آغازین بعد از اسلام و وارد کردن زبان خودشان به این مناطق میداند.
زبانها، گویشها یا لهجههایی که امروزه در کناره دریای مازندران به کار میروند علاوه بر دو گونه اصلی به نامهای مازندرانی (طبری) و گیلکی، انواع زیر را شامل میشوند: تالشی، تاتی، کردی، طالقانی، افتری، زابلی، بلوچی، گوداری، کتولی، افغانی، لری، ترکی، ترکمنی، عربی، فارسی، روسی، قزاقی، گالشی و دیلمی.
ادبیات
ترجمهٔ قرآن به دیلمی
یک نسخه دستنویس، از ترجمهٔ قرآن به دیلمی در سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی نگهداری میشود و به ادعای همان سازمان، تاریخ نگارش این کتاب احتمالاً قرن هفتم هجری قمری بودهاست. این نسخه ۲۵۰ برگ دارد که در هر طرف برگهای آن، ۸ سطر متن و ۸ سطر ترجمه نوشته شدهاست. این کتاب، حدود نیمی از قرآن را شامل میشود.
واژگان قدیم
در برهان قاطع و برخی منابع دیگر ، جسته و گریخته، به چند واژه دیلمی اشاره شده که از لحاظ سیر تحول تاریخی میتوانند قابل توجه باشند:
"دهچه (dehcha): به کسر اول و سکون ثانی و فتح جیم فارسی، به زبان دیلم رعیت و دهقان را گویند وجه اشتقاق محتملا: ده + چه. "ده" (روستا، ده) مشتق از ایرانی باستان "دهوویه" (سرزمین، ملک) که در فارسی پهلوی به صورت "ده" و به معنای "روستاً درآمدهاست. نکته قابل توجه پسوند "-چه" میباشد که همان "-یج" امروزین در گویشهای شمالی ایران است و پسوندی است برای انتساب به محل (مانند "یوشیج" - "اهل یوش"). اگرچه در تمامی نقاط شمالی ایران امروزه همان "-یج" (به استثنا تالشی "-ژ") به کار میرود اما ممکن است "-چی" در اصطلاح معروف "انزلیچی" (اهل انزلی) نیز از همین ریشه باشد. ریشه این پسوند از "چیت" باستانی ایران است که در زبان فارسی به صورت "-زی" درآمدهاست (مانند: "رازی" - اهل ری، منسوب به شهر ری).."
در مروجالذهب، هنگام توضیح داستان فرار مرزبان بن محمد از قلعه سمیرم، نگارنده کتاب لغتی دیلمی را نگاشتهاست که مرزبان، پس از قتل فرماندهٔ قلعه، و یا به عبارتی دیگر، پس از پیروزی و رهایی از زندان پس از چهار سال، آن را فریاد زد. وی مینویسد: «مرزبان به شیوه دیلمان فریاد زد: «اشتلم»!
پانویس
- ↑ Mehdi Marashi, Mohammad Ali Jazayery, Persian studies in North America: studies in honor of Mohammad Ali Jazayery, Ibex Publishers, Inc. , 1994, شابک ۰−۹۳۶۳۴۷−۳۵-X, 9780936347356, p. 269
- ↑ Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000, S. 78–81.
- ↑ Page 269 , Mehdi Marashi, Mohammad Ali Jazayery. Persian studies in North America: studies in honor of Mohammad Ali Jazayery, Published by Ibex Publishers, Inc. , 1994
- ↑ http://books.google.ca/books?id=bussAAAAIAAJ&q=%22daylamite+language&dq=%22daylamite+language&cd=1
- ↑ «زبانها و گویشهای ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری». بایگانیشده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۰۹. دریافتشده در ۱۱ مه ۲۰۰۹.
- ↑ Wilferd Madelung. Abū Isḥāq al-Ṣābī on the Alids of Tabaristān and Gīlān. Journal of Near Eastern Studies, Vol. 26, No. 1 (Jan. , 1967), pp. 17-57, The University of Chicago Press: The use of the letter kch', namely in place of h~',70 was a peculiarity of the language of the Jil noted by the same al-Muqaddasi
- ↑ "Whatever the original language of the Deylamites may have been, in the Islamic period they spoke a northwestern Iranian dialect very similar to the language of the Gilites. Apart from other characteristics of northwestern Iranian, the guttural pronunciation of h as ḵ, noted as Gilite by Maqdesī (Moqaddasī, p. 368; e.g. , both Ḵošam and Hawsam, Ḵašūya and Hašūya), and an ī sound added between consonants and ā (Lāhījān=Līāhījān, Došmanzār=Došmanzīār, Amīrkā=Amīrkīā, presumably pronounced Lyāhījān, Došmanzyār, and Amīrkyā respectively) were probably characteristic of Deylamite, as well as of Gilite. The question whether or not the report by Eṣṭaḵrī (p. 205) about a tribe in the Deylamite highlands that spoke a language different from Deylamite and Gilite and a similar report by Abū Esḥāq Ṣābī about a tribe in the region of Rašt (Madelung, 1987, pp. 14-15) attest the survival of a non-Iranian language among them must be left open."
- ↑ Wolfgang Felix, Wilferd Madelung، «DEYLAMITES»، Encyclopædia Iranica (ویراست ۱st Edition)
- ↑ Wilferd Madelung. Abū Isḥāq al-Ṣābī on the Alids of Tabaristān and Gīlān. Journal of Near Eastern Studies, Vol. 26, No. 1 (Jan. , 1967), pp. 17-57, The University of Chicago Press
- ↑ ».http://books.google.com/books?id=nSdsnqWpuh4C&q=deylami#v=onepage&q=deylami&f=false
- ↑ عمادی حائری، محمد (۱۳۸۸). «تفسیر کتاب الله، ابوالفضل بن شهردویر دیلمی ـ مقدمه نسخه برگردان». مرکز پژوهش کتابخانه: ۱۳–۱۴.
- ↑ حسین کریمیان، قصران، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۶
- ↑ مجله زبانشناسی، سال بیست و یکم، شماره اول و دوم، پیشوند فعلی «ها» و گونههای آن در گویشهای ایرانی
- ↑
- ↑ صادقی، محسن؛ پشتدار، علیمحمد. «معرفی دستنویس بخشی از ترجمه دیلمی قرآن کریم». ص. ۸۰.
- ↑ صادقی، محسن؛ پشتدار، علیمحمد. «معرفی دستنویس بخشی از ترجمه دیلمی قرآن کریم». ص. ۹۵.
- ↑ گیلان نامه، مجموعه مقالات گیلانشناسی، جلد ششم ص 242
- ↑ احمد کسروی (۱۳۰۷). شهریاران گمنام. تهران: نشر دنیای کتاب. ص. ۹۹.
منابع
- بلو، جویس: گورانی و زازا در راهنمای زبانهای ایرانی، جلد دوم: زبانهای ایرانی نو، ویراستهٔ رودیگر اشمیت. دیمه (صفحه): ۶–۵۵۵
پیوند به بیرون
- معرفی دستنویس بخشی از ترجمه دیلمی قران کریم