مغالطهمغالطه، یکی از اصطلاحات بهکار رفته در علم منطق بوده و بهمعنای خطای در تفکر یا شکل غیر معتبر از استدلال است. ۱ - اصطلاحشناسیمحدودترین تعریف مغالطه آن است که گفتهاند: قیاسی است مرکب از وهمیات یا مشبهات. تعریف دیگر این که: قیاس فاسدی است که منتج به نتیجه صحیح نباشد و فساد آن یا از جهت ماده است یا صورت و یا هر دو. تعریف عامتر و کلیتری نیز وجود دارد که در آن انواع خطاها و آشفتگیهایی که کم و بیش مرتبط با خطای در استدلال است نیز به معنای وسیع کلمه مغالطه نامیده میشود. طبق تعریف اخیر میتوان وقوع مغالطات را در حوزه عالم استنتاج در نظر گرفت؛ به این معنا که شخص با مقدمات یا بدون مقدمات، از راههای منطقی یا غیر آن، و به صورت معتبر یا غیر معتبر بخواهد صدق یا کذب گزارهای را نتیجه بگیرد. بنابراین در تعریف مغالطه به معنای عام میتوان چنین گفت: "هر نوع خطا در حوزه تصورات یا تصدیقات؛ اعم از این که عمدی باشد یا سهوی و اعم از این که مغالطهگر خود به خطا بیفتد یا دیگری را به خطا بیندازد و اعم از این که مغالطهگر در صدد تعریف یا استدلال باشد یا نباشد". بنابر تعریف اخیر، گاهی عنوان مغالطه حتی به چیزی در حد یک تصور یا باور (تصدیق) نادرست اطلاق میشود، و مغالطه مساوی میشود با هر نوع خطا در تصور و تصدیق. البته در تمام این تعریفها این نکته مفروض است که آگاهانه و عمدی بودن یا غیر آگاهانه و سهوی بودن، تاثیری در تعریف مغالطه ندارد. مغالطه را نسبت به کسی که گول خورده و حق را نشناخته و باطلی را حقیقت پنداشته است "غلط"، و خود شخص را (غالط" (غلط کار) مینامند و نسبت به دیگران که اغفال میشوند "مغالطه"، و کسی که دلیل فاسد را برای دیگران حق جلوه میدهد "مغالِط" (مغالطه کننده) نامیدهاند. ۲ - نفی اشتراط کذب نتیجهدر مغالطه لازم نیست که نتیجه دروغ باشد؛ زیرا ممکن است قضیهای درست از مقدمات دروغ یا از مقدمات راست و ترکیب غیر صحیح نتیجه گرفته شود و یا مقدمات راست و با ترکیب صحیح باشد لیکن مطلوب دیگری را ادا کند و قضیه دیگری را به جای نتیجه حقیقی بیاورند، در همه موارد مزبور مغالطه شده است. بنابراین هرگاه قضیه صادق از دلیل کاذب ثابت گردد آن هم نوعی از مغالطه است. ۳ - کاربرد مغالطهمغالطه دو کاربرد (عام و خاص) دارد. ۱. در کاربرد خاص، مترادف سفسطه (و در مقابل مشاغبه) است، و در کاربرد عام، مَقسم برای سفسطه و مشاغبه است. ۲. مغالطه در کاربرد عام، به لحاظ صورت، به قیاس مغالطی (مغالطه قیاسی)، استقرای مغالطی (مغالطه استقرایی) و تمثیل مغالطی (معالطه تمثیلی) تقسیم میگردد. و به لحاظ ماده، به مغالطه سوفسطایی (سفسطایی) و مغالطه مشاغبی تقسیم میشود. کسی را که تشبّه به صاحب برهان میجوید یعنی قضایای شبه یقینی را به جای یقینی به کار میگیرد سوفسطایی، و صناعت او را سفسطه، و قیاس مزبور را قیاس سوفسطایی (سفسطایی) مینامند، و کسی را که تشبّه به جدلی میجوید؛ یعنی قضایای شبه مشهور را به جای مشهور به کار میگیرد مشاغبی، و صناعت او را مشاغبه، و قیاس مزبور را قیاس مشاغبی مینامند. ۳. البته گاهی مغالطه در خطابه نیز به کار میرود، و مشروط به آن است که مفید اقناع باشد. قیاسات خطابیِ مغالطی را "ضمائر محرّفه" یا مغالطه اقناعی میگویند. مغالطه سفسطایی یا سفسطه، به لحاظ صورت، فقط در قالب قیاس است؛ زیرا میباید شبیه برهان باشد و برهان، جز در قالب قیاس نمیگنجد، اما مغالطه مشاغبی میتواند در قالب هر یک از قیاس و استقراء و تمثیل تشکیل شود. البته سفسطه و مشاغبه در بعضی آثار (مثل اساس الاقتباس) به خود صناعت اطلاق شده است؛ یعنی صناعت مربوط به قیاس سوفسطایی را سفسطه، و صناعت مربوط به قیاس مشاغبی را مشاغبه گفتهاند. اما در بعضی دیگر، هر یک از این دو (سفسطه و قیاس سفسطی یا سوفسطایی، و همچنین مشاغبه و قیاس مشاغبی) به صورت مترادف، بر خود قیاس اطلاق شده است. و همین دو نوع کاربرد را نسبت به مغالطه هم میتوان در آثار منطقی مشاهده کرد. ۴ - حالات روانی مغالِطاندر مذمت مغالطه و بیان شیوه مغالطان و بررسی حالات روانی آنان گفته شده است: آن چه انسان را به مغالطه صرف (که به قصد امتحان یا دفع معاندان مبطل نباشد) برمیانگیزد صرفاً اغراض فاسد است؛ مانند خود را عالم و حکیم وانمودن و به ناروا در سلک فضلا آوردن، و بدون سرمایه علم و حکمت طلب تفوّق کردن. مغالطان و سفسطهبازان در معرض سؤال و جواب عوام از اعتراف به جهل ننگ دارند و به همین جهت میخواهند با قیل و قال به نزد عوام شهرت یابند. در مقابله با علما نیز ناچارند به انواع حیله تمسک جویند تا سخن شان رواج یابد، و به نزد ظاهربینان به علما ملتبس شوند. و به همین سبب در اکتساب قوانین مغالطه و ملکه گردانیدن آن تلاش بسیار میکنند، تا چنان شوند که در هر موضع که بخواهند به حسب امکان غیر را در غلط بیندازند، بتوانند. مغالطان صرفاً به استعمال مشبهات اکتفا نمیکنند؛ بلکه در ضمن سخن، مخاطب را در مورد آن چه مسلم داشته یا به آن اعتراف کرده در معرض تشنیع و سرزنش قرار میدهند و سخن او را با افزودن لاحقی یا تاویلی به دروغ یا خلاف مشهور سوق میدهند و با خجلت دادن و تحقیر و استهزاء و قطع سخن و استعمال الفاظ غریب و مصطلحات نامتداول او را متحیر و پریشان و ترسزده میکنند. [۸]
تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۱۰.
[۹]
ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۱، ص۱۰۶.
[۱۰]
قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۶۹-۱۷۰.
[۱۱]
شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق)، ص۱۶۰.
[۱۲]
مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۲۵۴.
[۱۳]
مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۵۵-۳۵۶.
[۱۴]
خندان، علىاصغر، مغالطات، ص۲۲-۲۴.
[۱۵]
خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۲۲۶-۲۲۸.
[۱۶]
گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۱۸۸.
۵ - مستندات مقالهدر تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • مظفر، محمدرضا، المنطق. • خندان، علىاصغر، مغالطات. • خوانساری، محمد، منطق صوری. • گرامی، محمدعلی، منطق مقارن. • علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. • شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق). • ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق). • مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد. • تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق. • خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه. • مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه. ۶ - پانویس
۷ - منبعپایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «مغالطه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۴/۱۸. ردههای این صفحه : اصطلاحات منطقی | صناعات خمس
|