خرگردخَرْگِرد (خَرْجِرد)، شهری قدیم در نزدیکی بوشنج هرات که امروزه مرکز دهستان میانخواف از بخش مرکزی شهرستان خواف استان خراسان رضوی است. ۱ - معرفی شهرخرگرد در ارتفاع ۹۴۵ متری، در چهار کیلومتری جنوب شهر خواف، در دشت واقع و دارای هوای معتدل خشک است. کوه شکسته کلاته، در شمالغربی خرگرد واقع و رودخانه فصلی خواجهیار از مغرب آبادی روان است. [۱]
فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج۵۵، ص۳۷.
[۲]
بقراط نادری، «آس بادهای خواف»، ج۱، ص۷۷.
۲ - محصولات شهراز محصولات عمده آن، گندم، جو، زیره، پنبه، چغندرقند، زردآلو، انار، آلو، سیب و انجیر است. [۳]
رزمآرا، ج۹، ص۱۴۶.
[۴]
فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج۵۵، ص۳۷.
دامداری و قالیچهبافی با طرح بلوچی و نقشهای گلسفید و گل کشمیری در آنجا رواج دارد. [۵]
فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج۵۵، ص۳۷.
اهالی آن شیعه و سنّیاند و به فارسی تکلم میکنند. [۶]
فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج۵۵، ص۳۷.
این آبادی از طریق راه اصلی خواف ـ تربتحیدریه به مشهد (در شمال) و از طریق راه اصلی قائن، به بیرجند (در جنوب) میپیوندد. [۷]
اطلس راههای ایران، تهران: گیتاشناسی، ج۱، ص۳۵.
خرگرد دارای سیزده واحد آسیای بادی است. وجود بادهای ۱۲۰ روزه در این منطقه سبب ساخت آسیابهای بادی شده و این منطقه را به مرکز خرید و فروش و حملونقل گندم و غلات تبدیل کرده است. [۸]
بقراط نادری، «آس بادهای خواف»، ج۱، ص۷۷.
[۹]
سعید پشمچی، «آسیابهای بادی خواف و نشتیفان (استان خراسان) بیانگر تیزهوشی ایرانیان باستان»، ج۱، ص۳۸ـ۳۹.
۳ - معنای لغوی خر«خر» به معنای خورشید است و این نواحی را مکان طلوع خورشید دانستهاند. برخی خرگرد را مخفف خردگرد یا خردمندگرد دانستهاند به معنای مکانی که خردمندان و دانشمندان در آن گرد میآمدند. [۱۱]
ابراهیم زنگنه قاسمآبادی، تاریخ و رجال شرق خراسان، ج۱، ص۲۰۰ـ۲۰۲، ج ۱، مشهد ۱۳۷۰ش.
ظاهرآ اولینبار اصطخری در قرن چهارم از آن یاد کرده است و آنجا را یکی از سه شهر ناحیه بوشنج ذکر کرده است. [۱۴]
اصطخری، ترجمه فارسی، ج۱، ص۲۱۱ـ۲۱۲.
[۱۷]
مقدسی، ج۱، ص۵۰.
[۱۸]
مقدسی، ج۱، ص۲۹۸.
[۱۹]
مقدسی، ج۱، ص۳۰۸.
در اوایل قرن هفتم یاقوت حموی و نیز در اوایل قرن هشتم ابوالفداء [۲۱]
اسماعیلبن علی ابوالفداء، کتاب تقویمالبلدان، ج۱، ص۴۵۲ـ۴۵۳.
آن را شهری نزدیک بوشنج هرات ذکر کردهاند. در قرن هشتم حافظ ابرو [۲۲]
عبداللّهبن لطفاللّه حافظ ابرو، تاریخ حافظ ابرو، ج۲، ص۳۷.
خرگرد را از قرای مشهور خواف شمرده است.۴ - آثار تاریخی خرجرداز آثار تاریخی آنجاست: قلعه گبرها (یا کافر قلعه)، بقایای حصار و خندق در مغرب خرگرد، مدرسه غیاثیه شاهرخ، واقع در مشرق آبادی متعلق به ۸۴۸ [۲۳]
رزمآرا.
[۲۴]
فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج۵۵، ص۳۷.
[۲۵]
رجبعلی لبافخانیکی، سیمای میراث فرهنگی خراسان، ج۱، ص۵۳.
[۲۶]
ابراهیم زنگنه قاسمآبادی، تاریخ و رجال شرق خراسان، ج۱،ص۱۹۳
[۲۷]
ابراهیم زنگنه قاسمآبادی، تاریخ و رجال شرق خراسان، ج۱، ص۱۹۶ـ۱۹۷.
[۲۸]
ابراهیم زنگنه قاسمآبادی، تاریخ و رجال شرق خراسان، ج۱، ص۲۰۷.
غیاثیه خرگرد، مدرسه)؛ و مدرسه ویرانشده نظامیه که تنها میتوان صحن و ایوان آن را که در انتهای آن محراب قرار گرفته است، بازشناخت [۲۹]
آندره گدار، «خراسان» در آثار ایران، ج۱، ص۲۴۲.
نظامیه، مدارس).۵ - فهرست منابع(۱) ابنحوقل. (۲) اسماعیلبن علی ابوالفداء، کتاب تقویمالبلدان، چاپ رنو و دسلان، پاریس ۱۸۴۰. (۳) اصطخری. (۴) اصطخری، ترجمه فارسی. (۵) اطلس راههای ایران، تهران: گیتاشناسی، ۱۳۸۵ش. (۶) سعید پشمچی، «آسیابهای بادی خواف و نشتیفان (استان خراسان) بیانگر تیزهوشی ایرانیان باستان»، شکار و دوستداران طبیعت، ش ۸۲ (مهر و آبان ۱۳۸۳). (۷) عبداللّهبن لطفاللّه حافظ ابرو، تاریخ حافظ ابرو، ج ۲، چاپ کراولسکی، ویسبادن ۱۹۸۲. (۸) رزمآرا. (۹) ابراهیم زنگنه قاسمآبادی، تاریخ و رجال شرق خراسان، ج ۱، مشهد ۱۳۷۰ش. (۱۰) فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج :۵۵ تایباد، تهران: اداره جغرافیائی ارتش، ۱۳۶۳ش. (۱۱) آندره گدار، «خراسان»، در آثار ایران، اثر آندره گدار و دیگران، ترجمه ابوالحسن سروقدمقدم، ج ۲، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۶۶ش. (۱۲) رجبعلی لبافخانیکی، سیمای میراث فرهنگی خراسان، تهران ۱۳۷۸ش. (۱۳) مسعودی، التنبیه. (۱۴) مقدسی. (۱۵) بقراط نادری، «آس بادهای خواف»، هنر و مردم، ش ۱۷۷ـ۱۷۸ (تیر و مرداد ۱۳۵۶). (۱۶) یاقوتحموی. ۶ - پانویس
۷ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خرجرد»، شماره۷۰۰۰. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام
|