تغیر مسیر یافته از - تجاهل
زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه
 

تجاهل‌العارف





تَجاهُلُ الْعارِف، از مباحث رایج در بدیع معنوی می‌باشد.


۱ - تجاهل العارف



این اصطلاح را تجاهل العارفین نیز خوانده‌اند.
[۱] هدایت، رضا قلی، ج۱، ص۹۰، مدارج البلاغة، به کوشش حسین معرفت، شیراز، ۱۳۵۵ش محمدنوید بازرگان.
تجاهل در باب تفاعل، یعنی خود را نادان و نادانسته وانمودن
[۲] آنندراج، محمدپادشاه، ج۲، ص۱۰۲۹، تهران، ۱۳۶۳ش.
و یا نمایش نادانی و تظاهر به نادانی کردن.
[۳] زوزنی، حسین، ج۲، ص۶۰۲، المصادر، به کوشش تقی بینش، مشهد، ۱۳۴۵ش.
به بیان دیگر، متکلم از امری معلوم آن‌چنان پرسش می‌کند که از امری مجهول، و با آن‌که چیزی را می‌داند، در معرفت آن تجاهل می‌نماید.
[۴] رامی تبریزی، حسن، ج۱، ص۸۱، حقایق الحدائق، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۱ش.
سکاکی (د ۶۲۶ق/ ۱۲۲۹م) به سبب حضور این صنعت در کلام الاهی، عنوان تجاهل را بر آن نمی‌پسندد
[۵] سکاکی، یوسف، ج۱، ص۴۲۷، مفتاح العلوم، بیروت، ۱۴۰۳ق.
[۶] بابرتی، محمد، شرح التلخیص، به کوشش محمدمصطفی رمضان صوفیه، طرابلس، ۱۹۸۳م.
[۷] تفتازانی، مسعود، ج۱، ص۱۸۶، شرح المختصر، قم، کتابفروشی نجفی.
و از آن با عنوان «سوق‌المعلوم مساقٌ غیرهِ لنکتة»، به معنی «امری معلوم را به جهت ابراز نکته‌ای به صورت نامعلوم روایت کردن» تعبیر می‌کند.
[۸] سکاکی، یوسف، ج۱، ص۴۲۷، مفتاح العلوم، بیروت، ۱۴۰۳ق.


۲ - تجاهل درقرآن


علمای دانش بدیع به آیاتی از قرآن کریم اشاره کرده‌اند که در آن‌ها آرایۀ تجاهل‌العارف مشهود است.
به عنوان مثال، پروردگار در آیۀ ۱۷سورۀ طه خطاب به موسی می‌فرماید: «وَ ما تِلْکَ بِیَمینِکَ یا موسی» که این پرسش با وجود علم پروردگار نسبت به موضوع برای تذکر و تقریر آمده است
[۱۲] صفی‌الدین حلی، شرح الکافیة البدیعیة، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش نسیب نشاوی، دمشق، ۱۴۰۲ق.
[۱۳] تفتازانی، مسعود، ج۱، ص۱۸۶، شرح المختصر، قم، کتابفروشی نجفی.
و نکته‌ای را که سکاکی بر ابراز آن تأکید می‌ورزد، در این مقام «تذکر و تقریر» است.

۳ - تجاهل درادبیات



از معروف‌ترین شواهد این صنعت در ادبیات عرب بیتی است منسوب به ذی‌الرمه و یا عُرجی
[۱۴] ابوهلال عسکری، حسن، ج۱، ص۴۴۵-۴۴۶، کتاب الصناعتین، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۱۵] اسامة بن منقذ، البدیع فی البدیع، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش عبدالله علی مهنّا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
: باللٰه یا ظبیات القاع قلن لنا/لیلای منکن‌ام لیلا من البشر؟، که شاعر از شدت عشق و حیرت نسبت به زیباییهای محبوب او را با آهوان بیابان همسان می‌پندارد و نسبت به تعلق او به گروه آدمیان، یا خیل آهوان تردید می‌کند. نظیر این مثال بیتی است از بحتری که در آن دندانهای معشوق را با برق رخشان در شب تاریک یکسان پنداشته، و در تمایز آنان اظهار جهل کرده است.
[۱۶] مازندرانی، محمدهادی، ج۱، ص۳۴۹، انوار البلاغة، به کوشش غلامی‌نژاد، تهران، ۱۳۷۶ش.
[۱۷] عباسی، عبدالرحیم، ج۳، ص۱۶۴، معاهد التنصیص، قاهره، ۱۹۴۷م.

ادب فارسی: صنعت تجاهل العارف، از جمله صنایع رایج در ادب فارسی، با ارزشهای زیبایی‌شناختی خاص است. این صنعت در آثار نخستین شاعران پارسی‌گوی، در سبک خراسانی و سپس سبک عراقی به چشم می‌خورد و بیش از همه در آثار عنصری
[۱۸] رادویانی، محمد، ج۱، ص۷۹، ترجمان البلاغة، به کوشش احمد آتش، استانبول، ۱۹۴۹م.
و سعدی بسامد دارد.
[۱۹] رودکی، جعفر، ج۱، ص۲۱۷، دیوان، به کوشش جهانگیر منصور، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۲۰] عنصری، حسن، ج۱، ص۱۰۵، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۴۲ش.
[۲۱] سعدی، کلیات، غزل ۵۵۹، بیت ۵، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۲ش.


۴ - ارکان تجاهل



تجاهل العارف مبتنی بر ۳ رکن اصلی است: تخیّل ، تشبیه و مبالغه . ژرف ساخت این صنعت، غالباً نوعی تشبیه مضمر است همراه با غلو
[۲۲] شمیسا، سیروس، ج۱، ص۸۰، نگاهی تازه به بدیع، تهران، ۱۳۶۸ش.
و یا تشبیه بالکنایه است که درجه‌ای بالا‌تر از تشبیه صریح را افاده می‌کند و ضمن طرح پرسشی شاعرانه و خیال‌انگیز، وحدت ، همسانی و همشأنی مشبه و مشبهٌ‌به ادعا می‌شود و به خواننده القا می‌گردد.
[۲۳] فشارکـی، محمد، ج۱، ص۱۱۲، بدیع، تهران، ۱۳۷۴ش.
چنین است پرسش شاعرانه در بیتی از سعدی
[۲۴] سعدی، کلیات، غزل ۷۸، بیت ۲، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۲ش.
: باد بهشت می‌گذرد یا نسیم باغ/یا نکهت دهان تو، یا بوی لادن است؟، که براساس آن، مانندگیِ «باد بهشت»، «نسیم باغ» «نکهت دهان یار» و «بوی لادن» تا بدان جا ست که کار تشخیص و تمایز میان آن‌ها را دشوار می‌سازد و با آن‌که شنونده می‌داند مقصود گوینده چیست، در شک خیال‌انگیز و نیز در شگفتی با وی هم‌داستان می‌شود.

۵ - تجاهل درشعرمعاصر



این آرایۀ ادبی در شعر معاصر نیز به چشم می‌خورد: کاینک به حیرتم/کاین شعر عاشقانۀ پرشور و جذبه را/ باران سروده است/ یا من سروده‌ام؟.
[۲۵] شفیعی‌کدکنی، محمدرضا، ج۱، ص۱۶۶، آیینه‌ای برای صدا‌ها، تهران، ۱۳۷۶ش.
[۲۶] فضیلت، محمود، ج۱، ص۴۳، آرایه‌های ادبی در زبان فارسی، کرمانشاه، ۱۳۷۱ش.

تجاهل العارف، به طور طبیعی در محاورات روزمره نیز به کار می‌رود، مانند «تو باید بیش‌تر مراقب بچه‌ات باشی یا من؟».
[۲۷] صفوی، کورش، ج۲، ص۱۳۸، از زبان‌شناسی به ادبیات (ج ۲: شعر)، تهران، ۱۳۸۰ش.
در این موارد مقصود اصلی غالباً تأکید در کلام است و معمولاً از عنصر تشبیه و وجه ادبی خالی است.

۶ - اهداف تجاهل



مقاصد و اهداف: آرایۀ «تجاهل العارف» ابتدا در نمونه‌هایی از شعر عرب باز شناخته شده، و در شعر و ادب عربی اهداف و مقاصدی برای آن تعیین گردیده است.
[۲۸] نویری، احمد، ج۷، ص۱۲۳، نهایة‌الارب، قاهر، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م.
[۲۹] طیبی، حسین، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۵، التبیان، به کوشش هادی عطیه مطر هلالی، بغداد، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۳۰] بابرتی، محمد، ج۱، ص۶۵۹-۶۶۲، شرح التلخیص، به کوشش محمدمصطفی رمضان صوفیه، طرابلس، ۱۹۸۳م.
در زبان فارسی نیز علمای دانش بدیع، در زمینۀ تعیین مقاصد و اهداف تجاهل‌العارف، براساس شعر فارسی و نیز با استفاده از کتب بلاغی عربی، تلاشهایی ورزیده‌اند و نمونه‌هایی به دست داده‌اند
[۳۱] فقیر دهلوی، میرشمس‌الدین، ج۱، ص۸۱- ۸۲، حدایق البلاغت، لکهنو، ۱۸۷۲م.
[۳۲] گرکانی، محمدحسین، ج۱، ص۱۰۵- ۱۰۸، ابدع البدایع، تهران، ۱۳۲۸ق.
[۳۳] آق اولی، عبدالحسین، ج۱، ص۲۰۸، درر الادب، تهران، انتشارات هجرت.
[۳۴] تقوی، نصرالله، ج۱، ص۲۴۰، هنجار گفتار در فن معانی و بدیع فارسی، اصفهان، ۱۳۶۳ش.
که از جملۀ آنهاست: مبالغه در ستایش و نکوهش، اظهار عشق، اظهار شگفتی، و توبیخ و تحقیر مخاطب.
[۳۵] نویری، احمد، ج۷، ص۱۲۳، نهایة‌الارب، قاهر، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م.
[۳۶] طیبی، حسین، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۵، التبیان، به کوشش هادی عطیه مطر هلالی، بغداد، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۳۷] آق اولی، عبدالحسین، ج۱، ص۲۰۸- ۲۰۹، درر الادب، تهران، انتشارات هجرت.


۶.۱ - نمونه های دیگر


برخی دیگر از نمونه‌های این صنعت با توجه به اهداف و مقاصد مورد بحث چنین است:
۱. اظهار شگفتی
[۳۸] سعدی، بوستان، ج۱، ص۴۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۹ش.
: فرا رفت و گفت‌ای عجب این تویی؟ /فرشته نباشد بدین نیکویی!
۲. اظهار عشق
[۳۹] مولوی، کلیات شمس، بیت۱، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۶۳ش.
: تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی؟ نمی‌دانم/ وزین سرگشتۀ مجنون چه می‌خواهی؟ نمی‌دانم.
۳. تحقیر مخاطب
[۴۰] دیوان حافظ، غزل ۱۲۴، بیت ۷.
: بانگ گاوی چه صدا باز دهد؟ عشوه مخر/ سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد؟
۴. برای هدف توبیخ و مبالغه در نکوهش و ذم
[۴۱] سعدی، بوستان، ص۱۲۴،به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۹ش.
[۴۲] سعدی، بوستان، ص۱۳۱،به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۹ش.
برای مبالغه در ستایش و مدح.
[۴۳] فردوسی، شاهنامه، به‌کوشش ژول مل، تهران، ۱۳۶۳ش.


۷ - فهرست منابع



(۱) آق اولی، عبدالحسین، درر الادب، تهران، انتشارات هجرت.
(۲) آنندراج، محمدپادشاه، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۳) ابوهلال عسکری، حسن، کتاب الصناعتین، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۴) اسامة بن منقذ، البدیع فی البدیع، به کوشش عبدالله علی مهنّا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۵) بابرتی، محمد، شرح التلخیص، به کوشش محمدمصطفی رمضان صوفیه، طرابلس، ۱۹۸۳م.
(۶) تفتازانی، مسعود، شرح المختصر، قم، کتابفروشی نجفی.
(۷) تقوی، نصرالله، هنجار گفتار در فن معانی و بدیع فارسی، اصفهان، ۱۳۶۳ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران، ۱۳۶۲ش؛
(۸) رادویانی، محمد، ترجمان البلاغة، به کوشش احمد آتش، استانبول، ۱۹۴۹م.
(۹) رامی تبریزی، حسن، حقایق الحدائق، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۱ش.
(۱۰) رودکی، جعفر، دیوان، به کوشش جهانگیر منصور، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۱۱) زوزنی، حسین، المصادر، به کوشش تقی بینش، مشهد، ۱۳۴۵ش.
(۱۲) سعدی، بوستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۱۳) سعدی، کلیات، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۴) سکاکی، یوسف، مفتاح العلوم، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۱۵) شفیعی‌کدکنی، محمدرضا، آیینه‌ای برای صدا‌ها، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۱۶) شمیسا، سیروس، نگاهی تازه به بدیع، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۱۷) صفوی، کورش، از زبان‌شناسی به ادبیات (ج ۲: شعر)، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۱۸) صفی‌الدین حلی، شرح الکافیة البدیعیة، به کوشش نسیب نشاوی، دمشق، ۱۴۰۲ق.
(۱۹) طیبی، حسین، التبیان، به کوشش هادی عطیه مطر هلالی، بغداد، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۲۰) عباسی، عبدالرحیم، معاهد التنصیص، قاهره، ۱۹۴۷م.
(۲۱) عنصری، حسن، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۲۲) فردوسی، شاهنامه، به‌کوشش ژول مل، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲۳) فشارکـی، محمد، بدیع، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۲۴) فضیلت، محمود، آرایه‌های ادبی در زبان فارسی، کرمانشاه، ۱۳۷۱ش.
(۲۵) فقیر دهلوی، میرشمس‌الدین، حدایق البلاغت، لکهنو، ۱۸۷۲م.
(۲۶) قرآن کریم.
(۲۷) گرکانی، محمدحسین، ابدع البدایع، تهران، ۱۳۲۸ق.
(۲۸) مازندرانی، محمدهادی، انوار البلاغة، به کوشش غلامی‌نژاد، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۲۹) مولوی، کلیات شمس، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۳۰) نویری، احمد، نهایة‌الارب، قاهر، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م.
(۳۱) هدایت، رضا قلی، مدارج البلاغة، به کوشش حسین معرفت، شیراز، ۱۳۵۵ش محمدنوید بازرگان.

۸ - پانویس


 
۱. هدایت، رضا قلی، ج۱، ص۹۰، مدارج البلاغة، به کوشش حسین معرفت، شیراز، ۱۳۵۵ش محمدنوید بازرگان.
۲. آنندراج، محمدپادشاه، ج۲، ص۱۰۲۹، تهران، ۱۳۶۳ش.
۳. زوزنی، حسین، ج۲، ص۶۰۲، المصادر، به کوشش تقی بینش، مشهد، ۱۳۴۵ش.
۴. رامی تبریزی، حسن، ج۱، ص۸۱، حقایق الحدائق، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۱ش.
۵. سکاکی، یوسف، ج۱، ص۴۲۷، مفتاح العلوم، بیروت، ۱۴۰۳ق.
۶. بابرتی، محمد، شرح التلخیص، به کوشش محمدمصطفی رمضان صوفیه، طرابلس، ۱۹۸۳م.
۷. تفتازانی، مسعود، ج۱، ص۱۸۶، شرح المختصر، قم، کتابفروشی نجفی.
۸. سکاکی، یوسف، ج۱، ص۴۲۷، مفتاح العلوم، بیروت، ۱۴۰۳ق.
۹. نازعات/سوره۷۹، آیه۲۷.    
۱۰. صافات/سوره۳۷، آیه۶۲.    
۱۱. سوره طه۳۰، آیه۱۷.    
۱۲. صفی‌الدین حلی، شرح الکافیة البدیعیة، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش نسیب نشاوی، دمشق، ۱۴۰۲ق.
۱۳. تفتازانی، مسعود، ج۱، ص۱۸۶، شرح المختصر، قم، کتابفروشی نجفی.
۱۴. ابوهلال عسکری، حسن، ج۱، ص۴۴۵-۴۴۶، کتاب الصناعتین، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۱۵. اسامة بن منقذ، البدیع فی البدیع، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش عبدالله علی مهنّا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۱۶. مازندرانی، محمدهادی، ج۱، ص۳۴۹، انوار البلاغة، به کوشش غلامی‌نژاد، تهران، ۱۳۷۶ش.
۱۷. عباسی، عبدالرحیم، ج۳، ص۱۶۴، معاهد التنصیص، قاهره، ۱۹۴۷م.
۱۸. رادویانی، محمد، ج۱، ص۷۹، ترجمان البلاغة، به کوشش احمد آتش، استانبول، ۱۹۴۹م.
۱۹. رودکی، جعفر، ج۱، ص۲۱۷، دیوان، به کوشش جهانگیر منصور، تهران، ۱۳۷۳ش.
۲۰. عنصری، حسن، ج۱، ص۱۰۵، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۴۲ش.
۲۱. سعدی، کلیات، غزل ۵۵۹، بیت ۵، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۲۲. شمیسا، سیروس، ج۱، ص۸۰، نگاهی تازه به بدیع، تهران، ۱۳۶۸ش.
۲۳. فشارکـی، محمد، ج۱، ص۱۱۲، بدیع، تهران، ۱۳۷۴ش.
۲۴. سعدی، کلیات، غزل ۷۸، بیت ۲، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۲۵. شفیعی‌کدکنی، محمدرضا، ج۱، ص۱۶۶، آیینه‌ای برای صدا‌ها، تهران، ۱۳۷۶ش.
۲۶. فضیلت، محمود، ج۱، ص۴۳، آرایه‌های ادبی در زبان فارسی، کرمانشاه، ۱۳۷۱ش.
۲۷. صفوی، کورش، ج۲، ص۱۳۸، از زبان‌شناسی به ادبیات (ج ۲: شعر)، تهران، ۱۳۸۰ش.
۲۸. نویری، احمد، ج۷، ص۱۲۳، نهایة‌الارب، قاهر، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م.
۲۹. طیبی، حسین، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۵، التبیان، به کوشش هادی عطیه مطر هلالی، بغداد، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۳۰. بابرتی، محمد، ج۱، ص۶۵۹-۶۶۲، شرح التلخیص، به کوشش محمدمصطفی رمضان صوفیه، طرابلس، ۱۹۸۳م.
۳۱. فقیر دهلوی، میرشمس‌الدین، ج۱، ص۸۱- ۸۲، حدایق البلاغت، لکهنو، ۱۸۷۲م.
۳۲. گرکانی، محمدحسین، ج۱، ص۱۰۵- ۱۰۸، ابدع البدایع، تهران، ۱۳۲۸ق.
۳۳. آق اولی، عبدالحسین، ج۱، ص۲۰۸، درر الادب، تهران، انتشارات هجرت.
۳۴. تقوی، نصرالله، ج۱، ص۲۴۰، هنجار گفتار در فن معانی و بدیع فارسی، اصفهان، ۱۳۶۳ش.
۳۵. نویری، احمد، ج۷، ص۱۲۳، نهایة‌الارب، قاهر، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م.
۳۶. طیبی، حسین، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۵، التبیان، به کوشش هادی عطیه مطر هلالی، بغداد، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۳۷. آق اولی، عبدالحسین، ج۱، ص۲۰۸- ۲۰۹، درر الادب، تهران، انتشارات هجرت.
۳۸. سعدی، بوستان، ج۱، ص۴۹، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۹ش.
۳۹. مولوی، کلیات شمس، بیت۱، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۶۳ش.
۴۰. دیوان حافظ، غزل ۱۲۴، بیت ۷.
۴۱. سعدی، بوستان، ص۱۲۴،به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۹ش.
۴۲. سعدی، بوستان، ص۱۳۱،به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۷۹ش.
۴۳. فردوسی، شاهنامه، به‌کوشش ژول مل، تهران، ۱۳۶۳ش.


۹ - منبع


دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تجاهل العارف»، ج۱۴، ص۵۷۷۷.    


رده‌های این صفحه : ادبیات | اصطلاحات علم بدیع | علم بدیع




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.