برنسبُرْنُس (یا بورنُس/ بُرنوس)، بالاپوش بلند دارای کلاه منگوله دار است. ۱ - بُرْنُس در احادیثبنا بر استنباط دزی [۱]
راینهارت پیتران دزی، فرهنگ البسه مسلمانان، ج۱، ص۷۱، ترجمه حسینعلی هروی، تهران ۱۳۴۵ ش.
از شرح دیوان متنبّی، بُرنس از قدیم معرّف نوعی شبکلاه یا عرقچین بوده است. در حدیثی که بخاری از پیامبر صلّی اللّه علیه وآله و سلّم نقل کرده، [۲]
محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، الصحیح البخاری، ج۷، ص۳۸، استانبول ۱۹۸۱.
«برانس» ـ به صیغه جمع ـ در شمار پوششهای ممنوع برای مُحرِم ذکر شده است. بر پایه برخی قراین میتوان حدس زد که مقصود از برنس در این حدیث نیز، کلاه یا شبکلاه بوده است، گو اینکه بعدها فقط کلاه دوخته شده به جامه و سپس، روپوش بلند کلاه دار را بُرنس نامیده اند. [۳]
راینهارت پیتران دزی، فرهنگ البسه مسلمانان، ج۱، ص۷۱ـ۷۲، ترجمه حسینعلی هروی، تهران ۱۳۴۵ ش.
۲ - پوشیدن برنس در کشورهابرنس پوشاک بیرونی (روپوش) مردان در ایران، مراکش، الجزایر، تونس و مصر بوده است. از وجود این کلمه در بیتی از دیوان خاقانی [۴]
بدیل بن علی خاقانی، دیوان، ج۱، ص۲۶، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
می توان دانست که دست کم در سده ششم، برنس نیز مانند زنّار از جامه های خاص مسیحیان به شمار میآمده، و فرهنگهای برهان قاطع [۵]
محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، ذیل واژه، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش.
و آنندراج [۶]
محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، ذیل واژه،چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
این مطلب را تأیید میکند.
۳ - برنس در عربستان صدر اسلامبرنس در عربستان صدر اسلام به معنی کلاه به کار میرفته است و بربرهای مراکش نیز هنگام فتح سرزمینشان به دست مسلمانان، پوششهای کلاه دار بر تن داشتند [۷]
استلمن، د. اسلام، چاپ دوم، ج ۵، ذیل «لباس»، ص ۷۴۳.
. در سده هشتم، ابن خلدون را در مصر به سبب پوشیدنِ برنس «مغربی» می خواندند. در مراکش به برنس زُلحَم می گویند. زلحم که از پشم دولا بافته میشود، سنگین و جلو سینه آن بسته و قسمت پایین آن باز است، ازینرو برای اسب سواری مناسب است. احتمال دارد که این لباس در اصل رومی بوده و سپس به بربرها رسیده باشد [۸]
لباس و زیورآلات در جهان عرب، ص ۲۸.
. امروزه روی لباس عربی نیز برنس میپوشند. در ۱۲۹۲/۱۸۷۵ برنس از صادرات مراکش به الجزایر بوده است [۹]
را، ص ۱۷۰.
. در تمسِّم نوعی برنس موّاج از پشم شتر و موی بز میبافتند که آستر آن شبیه پوست برّه های قراگل (مجعد) بود. در زمستان رویه پشمی را به سوی داخل و در تابستان یا هنگام بارش آن را به طرف بیرون میانداختند، زیرا باران از روی آن میگذشت و در آن نفوذ نمیکرد. [۱۰]
راینهارت پیتران دزی، فرهنگ البسه مسلمانان، ج۱، ص۷۳، ترجمه حسینعلی هروی، تهران ۱۳۴۵ ش.
ترکها در الجزایر «بورنس باشلق دار» بر شانه های خود داشتند. [۱۱]
راینهارت پیتران دزی، فرهنگ البسه مسلمانان، ج۱، ص۷۲، ترجمه حسینعلی هروی، تهران ۱۳۴۵ ش.
۴ - رنگهای مختلف برنسدر منابع از رنگهای مختلف برنس چون سیاه، سفید، آبی و سبز سخن رفته است. معمولاً مردان به جهت متانت و سادگی، برنسهای سیاه را بر میگزیدند؛ افراد متشخّص روستاها و نیز کودکان الجزایر به رنگ قرمز و اهل علم به سفید تمایل نشان میداده اند. همچنین یهودیان مراکش و فاس، برنس سیاه و سایر مردم، سفید یا قرمز میپوشیده اند. بعلاوه یهودیان و مسلمانان هریک به نحوی خاص برنس را بر بدن میانداختند. [۱۲]
راینهارت پیتران دزی، فرهنگ البسه مسلمانان، ج۱، ص۷۳ـ۷۴، ترجمه حسینعلی هروی، تهران ۱۳۴۵ ش.
در دمشق به رختکن حمام برنس میگویند (کور، ص ۱۳۶). ۵ - فهرست منابع(۱) محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، الصحیح البخاری، استانبول ۱۹۸۱. (۲) محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش. (۳) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش. (۴) راینهارت پیتران دزی، فرهنگ البسه مسلمانان، ترجمه حسینعلی هروی، تهران ۱۳۴۵ ش. (۵) محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۶) Costume et parure dans le monde arabe , Paris ۱۹۸۷;. (۷) EI ۲ , sv "Liba ¦ s, : the Muslim West" (by Y K Stillman) ;. (۸) Wided Kamel Kawar, Costumes dyed by the sun: Palestinien Arab national costumes , Tokyo ۱۹۸۲;. (۹) Edward Rae, The country of the moors: a journey from Tripoli in Barbary to the city of Kairwa n , London ۱۹۸۵. ۶ - پانویس
۷ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «برنس»، شماره۱۰۵۷. ردههای این صفحه : واژه شناسی
|