زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه

الجزایر

اَلْجَزایر، كشور مسلمان واقع درشمال افریقا با عنوان رسمی «جمهوری دموكراتیك خلق الجزایر» كه پایتخت آن شهر الجزایر (در تداول ایرانیان: الجزیره) است. 

نام‌گذاری

نام این كشور از نام مهم‌ترین شهر و پایتخت كنونی آن، الجزایر (الجزیره) گرفته شده است كه از سدۀ 10 ق/ 16 م با گسترش حاكمیت دولت عثمانی بر این منطقه ( لاروس بزرگ، ذیل الجزیره)، به مركز سیاسی مغرب میانی تبدیل شد (نک‍ : IA, III/ 136). رومیها این منطقه را مورتانیای سزاری می‌نامیدند (كرنون، 69). در دورۀ اسلامی، این قسمت از مغرب بی‌آنک‍ه هویت سیاسی یكپارچه و مستقل داشته باشد، با عنوان «مغرب میانی» شهره بود و مركزیت سیاسی آن را گاه شهر تلمسان (ابوعبید، 76) و زمانی شهر بجایه داشت (قلقشندی، 5/ 109). 

موقعیت

الجزایر پهناورترین كشور تشكیل دهندۀ مغرب در معنای تاریخی آن است. این کشور با 741‘381‘2 کمـ2 مساحت و با بیش از هزار کمـ ساح مدیترانه‌ای در شمال افریقا («خاور میانه ... »، 251) میان °19 تا °37 عرض شمالی و °9 طول غربی تا °13 طول شرقی (شاملویی، 312) قرار گرفته است. الجزایر از سمت خاور به تونس و لیبی، از شمال به دریای مدیترانه، از جنوب به نیجر، مالی و موریتانی، و از باختر به كشور پادشاهی مغرب (مراكش) محدود است (حمیده، دلیل ... ، 159). مجموع مرزهای بین‌المللی آن به 476‘7 كمـ می‌رسد. درازای شرقی ـ غربی این كشور 414‘2كمـ و شمال تا جنوب آن 092‘2كمـ است (اسعدی، 1/ 126). 

1. جغرافیای طبیعی

الف ـ سیمای طبیعی

نخستین نمود طبیعی و چشمگیر الجزایر دوگانگی منطقۀ كوهستانی شمال و سرزمین پهناور صحرایی جنوب آن است ( بریتانیكا، ماكرو، I/ 559). بیش از چهار پنجم مساحت كشور را قسمت باختری صحرای بزرگ افریقا در برگرفته است («خاورمیانه»، همانجا). گسترۀ غیرصحرایی الجزایر بالغ بر 305 هزار كمـ2 است (نک‍ : غروی، 177؛ حمیده، همانجا). 
قسمت شمالی الجزایر به صورت نواری شرقی ـ غربی به پهنای 300 تا 350 كمـ و طول 200‘1 كمـ كشیده شده است (غروی، همانجا). دو رشته كوه به نام اطلس تَلّی (رشتۀ شمالی) و اطلس صحرایی (رشتۀ جنوبی)، منطقۀ شمال را به 3 قسمت افقی شرقی ـ غربی موازی هم تقسیم كرده است: جلگۀ باریك و حاصل‌خیز ساحلی، فلات بلند و صحرا (اسعدی، همانجا). چین‌خوردگیهای ساحلی زمینۀ ایجاد بندرهای مهمی را فراهم آورده است. توده‌های صخره‌ای ساحلی گاه از هم فاصله گرفته، در میان آنها فضاهایی چون دشتهای وَهران (در سمت باختری) و عَنّابه (در سمت خاوری) پدید آمده است و این دشتها از ساحل تا عمق كشور گسترده شده‌اند. وانگهی، رشتۀ اطلس تلی هم كاملاً پیوسته نیست، بلكه در سمت باختر گسیخته شده، و به صورت دو رشتۀ جدا درآمده است و جلگه‌های داخلی آنها را از هم دور می‌كند ( بریتانیكا، همانجا). تنها راه ارتباطی داخل و ساحل در قسمت میانی از طریق وادی صومام با بندر بِجایه است. دورتر از اینجا به سمت خاور، از بجایه تا ادوغ دیواره‌های كوهستانی پی‌درپی كشیده شده‌اند، چنانک‍ه جلگه‌های قُسَنطینه از یك طرف با رشتۀ شمالی و از سمت جنوب با كوههای حضنه، اوراس و نمنشا محاط شده است (همانجا). 
دشتهای بلند از كوههای حضنه به سمت مراكش كشیده می‌شود. این دشتها را شوره‌زارها (سَبخه) و مرادبهایی (شُطّ) از هم جدا می‌كند و به علت كمی بارندگی برای كشاورزی مساعد نیست (اسعدی، 1/ 127؛ بریتانیكا، همانجا). 
در جنوب دشتهای بلندِ منطقۀ الجزیره ـ وهران و جلگه‌های قسنطینه، دومین رشتۀ كوهستانی، یعنی اطلس صحرایی كشیده شده است و آن تركیبی است از رشته‌های كوچك‌تر كه امتدادشان عموماً از جنوب غربی به شمال شرقی است و از غرب به شرق از بلندی آن كاسته می‌شود. ساختار این رشته چنان است كه ارتباط میان شمال و جنوب آن دشوار نیست. در سمت خاوری، میان جلگه‌های قسنطینه در شمال، و اطلس صحرایی شرقی در جنوب، تودۀ كوهستانی اوراس قد برافراشته است كه بلندترین قلۀ الجزایر به نام شلیّه به ارتفاع 328‘2 متر در آنجا واقع است (حمیده، جغرافیة ... ، 178-180؛ اسعدی، همانجا). نویسندگان قدیم اسلامی از این رشته‌های اطلس با نام جبال دَرَن یاد می‌كردند كه از كشور مغرب كنونی آغاز می‌شد (ابن خلدون، عبدالرحمان، 6/ 100) و به سمت مشرق امتداد می‌یافت و كوه اوراس در خمیدگی آن قرار می‌گرفت (ادریسی، 1/ 264). قسمت الجزایری این كوهها از درۀ ملویه آغاز و به كوهستان اوراس منتهی می‌شود (نک‍ : بریتانیكا، ماكرو، II/ 304). دو رشته اطلس تلی و صحرایی از حیث ساختار زمین‌شناختی، دو منطقۀ متفاوت هستند. اطلس تلی جوان‌تر و متعلق به دوران سوم زمین‌شناسی است، در حالی كه اطلس صحرایی كهن‌تر و به دوره‌های ژوراسیك و كرتاسه (دوران دوم) مربوط است (همانجا). 
قلمرو الجزایر در جنوب اطلس صحرایی بیش از 500‘1 كمـ در زمین بیابانی صحرا پیش می‌رود («خاورمیانه»، 252). صحرای الجزایر از دو فرو رفتگی، با ارتفاع مختلف، تشكیل شده است كه در بخش میانی با یك بلندی شمالی ـ جنوبی به نام مزاب از هم جدا می‌شوند. هر دو قسمت پوشیده از تپه ماهورهای ماسه‌ای است كه به نام عِرق معروفند ( بریتانیكا، ماكرو، I/ 559). 

ب ـ رودها

الجزایر رود پر آبی ندارد و بیشتر رودهای آن در فصل بارانی دارای آب (اسعدی، همانجا) و در واقع این «وادی»ها مسیلهایی هستند كه در فصل خشك، یا كلاً آب ندارند و یا اگر آب باریكی در آنها جاری باشد، به زحمت از چاله‌ای به چاله‌ای دیگر می‌رسد و توان رسیدن به زمین هموار گسترده یا دریا را ندارد (غروی، 150). مهم‌ترین رودهای الجزایر از غرب به شرق: تافنه، سیق هَبره، مَقته، شِلیف، سِبو، وادی الكبیر، سیبوس و مجرده است. رود اخیر در ساحل تونس به دریا می‌ریزد (IA, III/ 133). طولانی‌ترین رود الجزایر نهر شلیف یا شِلِف (680 كمـ ) است كه به مدیترانه می‌ریزد (محجوب، 34). از رودهای دیگر می‌توان صومام، رومال و مَبطوح را نام برد. رودهای مَزی و ابیض در مردابهای شور فرو می‌روند (اسعدی، 1/ 127). حوضچه‌های دشتهای بلند كه آبهایشان نتوانسته است به سوی دریا یا صحرا جریان یابد، آبگیرهایی ایجاد كرده‌اند كه همان مردابها یا شُطّها هستند (ژولین، 19). 

ج ـ آب و هوا

تنوع برجستگیها و عوارض طبیعی و چگونگی قرار گرفتن آنها نسبت به هم و موقعیت كلی الجزایر موجب تنوع اقلیمی در آن شده است. این تنوع اقلیمی بر جغرافیای انسانی و جریان تاریخ كشور شدیداً تأثیر گذاشته است. میزان بارندگی سالانه و توزیع آن در سال كشاورزی و نوع بادها عواملی هستند كه زندگی روستایی بدانها وابسته است ( بریتانیكا، ماكرو، I/ 559). آب و هوای الجزایر به طور كلی مدیترانه‌ای است (با تابستان خشك) كه بر حسب مناطق مختلف تفاوت می‌كند ( لاروس بزرگ، ذیل الجزیره). بارندگی از غرب به شرق بیشتر می‌شود، اما از شمال به جنوب كاهش می‌یابد. بیشترین بارش در مناطق كوهستانی شرقی است كه مستقیماً در معرض بادهایی قرار دارد كه از مدیترانه به سمت خشكی می‌وزد. در شرق نصف النهار شِرشِل، بارندگی سالانه گاه از هزار میلی‌متر هم تجاوز می‌كند، اما در سمت باختری آن بارندگی كافی نیست ( بریتانیكا، همانجا). از رشتۀ تل به جنوب بارندگی به شدت كاهش می‌یابد. در اینجا تودۀ اوراس و بخشی از جبل عَمور را باید استثنا كرد. منطقۀ جنوب تل كلاً یك منطقۀ استپی كم باران با پوشش گیاهی تنک است. اقلیم اینجا برّی و در زمستانها همراه با یخبندان است. در جنوب اطلس صحرایی بارندگی از 100 میلی‌متر هم كمتر و آب و هوا صحرایی است (همانجا). در قسمتهای درونی صحرا بارندگی از 10 میلی‌متر هم كمتر است و زندگی در آن محدود به واحه‌هاست («خاورمیانه»، همانجا). 
رشتۀ اطلس تقریباً مرز دو منطقۀ كشاورزی عمده است. در قسمت شمال كشاورزی عموماً دیمی است و از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است. در این بخش جنگلهای زیبا و پوشش گیاهی گسترده وجود دارد. در قسمت جنوبی تولید غلات در شرایط استثنایی امكان‌پذیر است؛ جنگلی وجود ندارد، اما در عوض، فعالیت شبانی غالب است ( بریتانیكا، همانجا). 
فصل بارندگی از اكتبر تا آوریل / مهر تا فروردین ( لاروس بزرگ، همانجا)، و منظم‌ترین دورۀ آن از دسامبر تا مارس / آذر تا اسفند است. بارندگی غالباً سیل‌آساست و گاهی چند روز طول می‌كشد؛ در مواقع دیگر هوا خشك و گرم است. میزان بارندگی گاه از سالی به سالی به شدت متفاوت است و تا دو برابر كاهش و افزایش می‌یابد ( بریتانیكا، همانجا). 
متوسط دمای سالانه در منطقۀ ساحل، اگرچه نسبتاً پایین است، اما بادهای صحرایی تابستانی معروف به «چِهِلی» ــ كه در مدت 40 روز یا بیشتر در دشتهای مرتفع و حدود 20 روز در نقاط ساحلی می‌وزد ــ دما را تا °40 سانتی‌گراد بالا می‌برد و همۀ گیاه و سبزی را پژمرده می‌كند («خاورمیانه»، 251). سرما در نوار جنوبی تل به نسبت دوری از دریا شدت می‌یابد و حداكثر به °15- می‌رسد ( بریتانیكا، همانجا). دمای هوای صحرا با تغییرات شدید از °32 تا °55 در روز می‌رسد و گاه با بادهای گرم همراه است («خاورمیانه»، 252). 
در حاشیۀ جنوبی اطلس صحرایی، پوشش گیاهی بسیار اندك و غالباً محدود به مواقع پس از بارندگی است و اندكی بعد ناپدید می‌شود. نقاط دارای پوشش گیاهی بسیار پراكنده، و رستنیهای آن از گونه‌های مقاوم و تقریباً بی‌نیاز از آب است ( بریتانیكا، ماكرو، I/ 562). در مناطق ساحلی وهران، الجزیره و عنابه تولید صیفی‌جات تقدم دارد؛ اما در جلگه‌های داخلی كشتهای متنوعی صورت می‌گیرد. شیبهای تپه‌ها معمولاً پوشیده از باغهای میوه است و جلگه‌ها و دشتهای مرتفع به سبب رطوبت كافی برای تولید غلات مناسب‌ترند (همانجا). 

2. جغرافیای انسانی

الف ـ مردم

نگاهی كلی به مردم این كشور تنوع و كثرتی را در عین وحدت نشان می‌دهد؛ تنوع و كثرتی كه حاصل تعدد مناطق فرهنگی است كه با وجود تنوع به صورت ظروفی به هم پیوسته‌اند. این تنوع با همان چهرۀ ظاهری مناطق تل و صحرا، مناطق كوهستانی و جلگه‌ای و دشتها، با شیوۀ زندگی كوچ‌نشینی و بوم‌نشینی و وضعیتهای میان آن دو مشخص می‌شود. این تنوع نه تنها از خود مردم، كه از خانه‌های محل زندگی آنان نیز مشخص می‌شود. بربرها عنصر غالب مردم این سرزمین را تشكیل می‌دهند و عربها اقلیتی هستند كه شدیداً بر بربرها تأثیر گذاشته‌اند، اما نمی‌توان یك خط مرزی میان این دو گروه رسم كرد. تنها عامل تمایز، گویشهای بربری و عربی است؛ اما بسیاری از بربرها به عربی سخن می‌گویند (همانجا). 
 در الجزایر نمی‌توان از برخورد تمدن اروپایی با تمدن مغربی در دورۀ استعمار غافل بود (همانجا). مردم منطقۀ «القبائل» با بیش از 2 میلیون نفر بزرگ‌ترین گروه بربر زبان الجزایر را تشكیل می‌دهند (اسعدی، 1/ 130-131). 

ب ـ جمعیت

از آغاز سدۀ 20 تا اوایل دهۀ 1970 م، جمعیت الجزایر بیش از دو برابر شده است و میزان رشد آن 6/ 2٪ تخمین زده می‌شود ( لاروس بزرگ، همانجا). جمعیت الجزایر در سرشماری سال 1966 م/ 1345 ش حدود 000‘833‘11 نفر ( بریتانیكا، ماكرو، I/ 563)، و در 1998 م/ 1377 ش بیش از 29 میلیون نفر بوده است. بیش از نیمی از جمعیت آن كمتر از 20 سال دارند. تقریباً هر 3 سال یك میلیون نفر بر شمار جمعیت افزوده می‌شود. جمعیت جوان و رسم ازدواج اكثر دختران در پیش از 20 سالگی از عوامل اصلی این رشد است ( بریتانیكا، همانجا). 

توزیع جمعیت در سراسر كشور بسیار متفاوت و بی‌تناسب است. بیشترین قسمت جمعیت در منطقۀ تل متمركز شده است، به قسمی كه تراكم نسبی در اینجا به بیش از 200 و حتى گاه به 400 و بیش از 500 نفر هم می‌رسد (غروی، 187؛ لاروس بزرگ، ذیل الجزایر)؛ در حالی كه این تراكم در صحرا به 8/ 0٪ و در استان جنوبی تمنراست به زحمت به 1/ 0٪ می‌رسد («دائرةالمعارف ... »، VII/ 484). مناطق قابل كشت و زرع جلگۀ ساحلی با مساحتی در 
حدود 3٪ كل كشور نزدیك به 50٪ جمعیت را در خود جا داده است (اسعدی، 1/ 127- 128). 
تناسب جمعیت شهری در سالهای پس از استقلال (20 سپتامبر 1962 م/ 30 شهریور 1341ش) تدریجاً افزایش یافته، و از 31٪ در 1961م به 49٪ در 1987م رسیده است («دائرةالمعارف»، همانجا). 
از زمان جنگ جهانی اول كه فرانسه جوانان الجزایری را در ارتش و كارخانه‌ها به كار گرفت، مهاجرت الجزایریها به فرانسه آغاز شد و در سالهای پیش از جنگ استقلال فزونی یافت (جوهری، 237- 238). 

ج ـ زبان

صفحه 1 از6
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.