زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

برشسکی





بُرُشَسکی (بروشسکی)، زبان قوم بُروشو در ناحیه هُنزَه ـ قراقروم، در شمال پاکستان، دارای دو گویش و ساختار دستوری زبان‌های قفقازی است، دارای واژه‌های دخیل از زبان‌های ایرانی می‌باشد.


۱ - معرفی زبان



بُرُشَسکی (بروشسکی)، زبان قوم بُروشو (مفرد: بروشین) در ناحیه هُنزَه ـ قراقروم، در شمال پاکستان، دارای واژه‌های دخیل از زبان‌های ایرانی با منشأهای مختلف.

۲ - گونه‌های زبان برشسکی



زبان برشسکی دارای دو گونه اصلی است:

۲.۱ - گویش هنزه و نگر


۱) دو گویش بسیار خویشاوندِ (ساکنان) هنزه (هونزو) و نگر، که تقریباً هشتاد هزار نفر بدان سخن می‌گویند؛

۲.۲ - گویش یاسین


۲) گویش (ساکنان) یاسین (شمال غرب گِلگِت)، که حدود ده هزار تن بدان صحبت می‌کنند.

۳ - ساختار دستوری



ساختار دستوری برشسکی هم یادآور ساختار دستوری زبان‌های قفقازی است، و هم زبان باسْکی (که امروزه فقط در جنوب غربی فرانسه و شمال اسپانیا به آن سخن می‌گویند). با وجود این، خویشاوندی بنیادین زبان برشسکی با این زبان‌ها، یا هر زبان دیگر، تاکنون اثبات نشده است. نام بروشو در سفرنامه‌ای ختنی (احتمالاً مورخ سده دهم میلادی) یک بار به صورت ¦ ava ¨ s ¦ Prru یافت می‌شود
[۱] H W Bailey، Dictionary of Khotan Saka، ج۱، ص۲۵۶، Cambridge ۱۹۷۹.
[۲] W Bailey، Saka DocumentsText Volume، بخش دوم، ج ۵، ص ۷۰ـ۷۲، in Corpus inscriptionum Iranicarum، London ۱۹۵۵.


۴ - وام‌گیری از دیگر زبان‌ها



برشسکی دارای واژه‌های بسیاری است که در زمان‌های مختلف از زبان‌های همسایه وام گرفته شده است.

۴.۱ - فارسی دری و ترکی و تبتی


وام واژه‌های کهن‌تر عمدتاً از زبانِ دَردیِ شینا، و کمتر، از زبان دردیِ خُوار، ترکی و تبّتی است.

۴.۲ - انگلیسی و فرانسوی


امروزه، وام‌واژه‌های اردو و انگلیسی‌ به‌طور فزاینده ای به زبان برشسکی راه یافته است.

۴.۳ - زبان‌های فارسی


شمار زیادی واژه‌های زبان‌های ایرانی (در برشسکی) وجود دارد که عمدتاً از فارسی دری، به واسطه زبان اردو داخل آن شده است، مانند «دَم»، «کم زور»، و غیره.
سال‌خوردگانی که به برشسکی سخن می‌گویند هنوز هم بسیاری از وام‌واژه‌های فارسی را، با تغییرات آوایی‌ای که از تبدّلات آوایی با قاعده فراتر می‌روند، ادا می‌کنند.

۴.۳.۱ - مشخص بودن منشأ


به عنوان مثال، s ¨ aqa (در زبان امروزی: z ¨ a kaa که مأخوذ از کاغذ است) و ¤ s ¨ kha ¤ bis (مأخوذ از واژه فارسیِ پیشکش، که امروزه قاعدتاً باید منجر به شکل مفروضِ ¨ s ¨ ka ¨ Pees شود). کاملا محتمل است که بسیاری از وام‌واژه های فارسی بی‌واسطه از این زبان گرفته شده باشند، هر چند این مطلب را فقط در مواردی می‌توان ثابت کرد که شکل برشسکی واژه، نمایانگر شکل فارسیِ آن واژه، و با شکل اردو متفاوت باشد، مثلاً miq که مأخوذ از میخ فارسی است و با واژه اردوی ¢ k ¦ me، با یای مجهول، متفاوت است، یا tirdئon، شاخ بزی که برای پیمانه کردن باروت به کار می‌رود، مأخوذ از n ¦ rdo ¦ t (تیردانِ فارسی) که با گرد کردن خاص لب‌ها برای ادای ¦ a پیش از صدای خیشومی با واژه اردوی n ¦ rda ¦ t، که در آن ¦ a پیش از صدای خیشومی ثابت می‌ماند، متفاوت است. حدود ده ـ دوازده واژه از گویش وَخی، که اقلیتی در بخش شمالی دره‌ هنزه به آن سخن می‌گویند، وام گرفته شده است، مثلاً، ¤ ikصs ¨ c «قسمت عقبی خانه» (وخی: ¤ kis § c)، urop «پشم غژگاو» (وخی: b ¦ r ¦ )، وام گیری از دیگر زبان‌های ایرانی بنحوی متفرق رخ داده است.
[۳] G Morgenstierne، preface to Lorimer، ج۱، صXXIV، I.
از پشتو: رجوع کنید به lam n (اردو ـ فارسی: دامن، دامان)، darm رجوع کنید به n (پشتو: (y ¦ ja) d rm nd (جای) خرمن کوبی)، mindرجوع کنید به o «جِدو گاه اسب» (پشتو: aw ¤ mand).

۴.۳.۲ - عدم تشخیص منشأ


در مواردی نمی‌توان منشأ دقیق واژه را معین کرد: mel «شراب» ظاهراً از گویشی وام گرفته شده که d، وقتی میان دو مصوت واقع شود، به l تبدیل می‌شود، مانند گویش یِدغَه ـ مونجی؛ pاr ¨ gus «شاهپور» وام‌واژه هندی کهنی است. از واژه ایرانی ـ rawisah-pu (wispuhr در فارسی میانه، و غیره)، و در کتیبه‌ای خَرُشتهی به صورت ura ¨ gus و در زبان شینا به صورت r ¦ pu § gus یافت شده است
[۴] idem، "Notes on Burushaski phonology"، ج۱، ص۴۱، NTS، ۱۳ (۱۹۴۵)، ۶۱-۹۵.
قس گویش پَراچی ـ اورموری، که در آن w- آغازین به g- تبدیل می‌شود)؛
urk «گرگ» به کلمه urk در گویش اِشکاشْمی شبیه است؛ khan «قلعه روستایی مستحکم» ممکن است از kan ، با تغییردمِش و فقدان صامت دندانی پایانی، مشتق شده باشد که خود مأخوذ از واژه‌ای است که در زبان‌های آسیای مرکزی دلالت بر «شهر» می کند: -h kn در سغدی، - ¦ kantha در ختنی، k (n) t در یغنابی، و قس سمر ـ قند، تاش ـ کند، و غیره (در سانسکریت به صورت وام‌واژه ¦ § kantha؛
[۵] MMayrhofer، A concise etymological Sanskrit dictionary (Kurzgefasstes etymologisches Wrterbuch des Altindischen)، ج ۱، ص ۱۳۱ Heidelberg ۱۹۵۶-۱۹۷۶.
واژه datا «پاییز» دارای بار فرهنگی است؛ به عقیده مرگن استیرنه
[۶] G Morgenstierne، preface to Lorimer، ج۱، ص۹۳ـ ۹۴، I.
این واژه از شکل ابتداییِ فارسی میانه نام دهمین ماه زرتشتی، دی در زبان پهلوی /فارسی، مشتق است که از wda پدید آمده است (اوستایی : ¦ o § usda)
[۷] Christian Bartholomae، Altiranisches Wrterbuch، Berlin ۱۹۶۱.
که می‌توانیم اشتقاق in ¨ s «تابستان» از واژه سانسکریت ¦ ika ¤ van ¦ ra ¨ s «متعلق به چهارمین ماه» (از تقویم هندویی) را با آن مقایسه کنیم
[۸] R L Turner، A comparative dictionary of the Indo-Aryan languages، ش ۱۲۷۰۰ London ۱۹۶۶.


۵ - فهرست منابع



(۱) H W Bailey، Dictionary of Khotan Saka، Cambridge ۱۹۷۹.
(۲) W Bailey، "Iranian medley"، in Orientalia J Duchesne- Guillemin Emerito Oblata، Acta Iranica، ۲۳، Leiden ۱۹۸۴.
(۳) W Bailey، Saka DocumentsText Volume، in Corpus inscriptionum Iranicarum، London ۱۹۵۵-.
(۴) Christian Bartholomae، Altiranisches Wخrterbuch، Berlin ۱۹۶۱.
(۵) H Berger، Das Yasin-Burushaski) Werchikwar) Grammatik، Texte، Wخrterbuch، Wiesbaden ۱۹۷۴.
(۶) JCharpentier، "Beitrجge zur indoiran ischen Wortkunde"، Le monde oriental، ۱۸ (۱۹۲۴)، ۱-۴۵.
(۷) D L R Lorimer، The Burushaski language I: introduction and grammar، II: texts and translations، III: vocabularies and index، Oslo ۱۹۳۵-۱۹۳۸.
(۸) MMayrhofer، A concise etymological Sanskrit dictionary (Kurzgefasstes etymologisches Wrterbuch des Altindischen)، Heidelberg ۱۹۵۶-۱۹۷۶.
(۹) G Morgenstierne، preface to Lorimer، I.
(۱۰) idem، "Notes on Burushaski phonology"، NTS، ۱۳ (۱۹۴۵)، ۶۱-۹۵.
(۱۱) R L Turner، A comparative dictionary of the Indo-Aryan languages، London ۱۹۶۶.

۶ - پانویس


 
۱. H W Bailey، Dictionary of Khotan Saka، ج۱، ص۲۵۶، Cambridge ۱۹۷۹.
۲. W Bailey، Saka DocumentsText Volume، بخش دوم، ج ۵، ص ۷۰ـ۷۲، in Corpus inscriptionum Iranicarum، London ۱۹۵۵.
۳. G Morgenstierne، preface to Lorimer، ج۱، صXXIV، I.
۴. idem، "Notes on Burushaski phonology"، ج۱، ص۴۱، NTS، ۱۳ (۱۹۴۵)، ۶۱-۹۵.
۵. MMayrhofer، A concise etymological Sanskrit dictionary (Kurzgefasstes etymologisches Wrterbuch des Altindischen)، ج ۱، ص ۱۳۱ Heidelberg ۱۹۵۶-۱۹۷۶.
۶. G Morgenstierne، preface to Lorimer، ج۱، ص۹۳ـ ۹۴، I.
۷. Christian Bartholomae، Altiranisches Wrterbuch، Berlin ۱۹۶۱.
۸. R L Turner، A comparative dictionary of the Indo-Aryan languages، ش ۱۲۷۰۰ London ۱۹۶۶.


۷ - منبع


دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ۹۷۰، برگرفته از مقاله «برشسکی».    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.