برجمیبُرْجُمی، خاندانی عرب از بنی تمیم میباشد. فهرست مندرجات۲ - افرداد مشهور برجمیها ۳ - ضابی بن حارث ۳.۱ - نقل ماجرای قصیده ضابی ۳.۲ - ماجرای قطعه بائیه ۳.۳ - گرفتار شدن به فرمان عثمان ۳.۴ - ماجرای دیگر قصیده ۳.۵ - محتوای قصیده بائیه ۳.۶ - سرگذشت فرزند ضابی ۴ - یحیی بن زیاد ۴.۱ - ارتباط با افراد مشهور ۴.۲ - قصیده ۵ - ابوشبل عاصم ۵.۱ - اخبار و روایات ۵.۲ - ولادت و تحصیل ادب ۵.۳ - خصوصیات اخلاقی ۵.۴ - حضور در دربار خلفاء ۵.۵ - ناقل حکایات ابوشبل ۵.۶ - دوست ۵.۷ - هجاء ممدوحان ۵.۸ - عمر طولانی ۵.۹ - مجموعه ابیات ۶ - فهرست منابع ۷ - پانویس ۸ - منبع ۱ - وجه تسمیهبه روایت کلبی اینان چند عشیره از فرزندان تمیم بودند که رو به نابودی نهاده بودند؛ یکی از ایشان از دیگران خواست که چون انگشتان دست (براجم) گرد هم آیند، تا نیرو یابند. چون گرد آمدند، براجم خوانده شدند. [۱]
کلبی، هشام، جمهرة النسب، به کوشش ناجی حسن، ص ۱۹۴، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
[۲]
سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان یمانی، ج۲، ص۱۳۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۳]
ابن اثیر، علی،اللباب، ج۱، ص۱۰۷، قاهره، ۱۳۵۷ق.
[۴]
اشرف رسولی، عمر، طرفة الاصحاب، به کوشش سترستن، ج۱، ص۱۵، بیروت، دارصادر.
[۵]
اشرف رسولی، عمر، طرفة الاصحاب، به کوشش سترستن، ج۱، ص۶۰، بیروت، دارصادر.
۲ - افرداد مشهور برجمیهانام بسیاری از برجمیها، از آغاز اسلام تا قرن ۳ق/۹م به مناسبتهای مختلف در منابع دیده میشود. از این میان، ۳ تن شهرت بیشتری یافتهاند که بر حسب زمان، نقل میشود: ۳ - ضابی بن حارث۱. ضابی بن حارث (د پیش از ۳۵ق/۶۶۵م). نزاعی که ضابی با خلیفه عثمان داشت، موجب شهرت او و چند قطعه شعری که از وی بازمانده، گردیده است. این ماجرا را ابوعبیده مَعْمَر بن مُثَنّی (د ۲۱۰ق/ ۸۲۵م) در اواخر قرن ۲ق، نخستینبار و با تفصیل بسیار روایت کرد. [۶]
ابوعبیده، معمر، النقائض (نقائض جریر و فرزدق)، به کوشش بوان، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۹، لیدن، ۱۹۰۸م.
۳.۱ - نقل ماجرای قصیده ضابیپس از اندکی، ماجرای قتل فرزندش عُمَیر به دست حجاج بن یوسف در کتابها ثبت شد و با ماجرای پدرش پیوند خورد. از همان آغاز قصیدهای از ضابی را اصمعی (د ۲۱۶ق/۸۳۱م) در جُنگ خود نهاد. در قرن ۳ق، ماجرای وی و نیز قطعات و ابیاتی از او در کتابها منتشر شد. روایات مربوط به ضابی را ابن شبه (د ۲۶۲ق/۸۷۶م) به تفصیل، و سپس ابن قتیبه، طبری، ابوالفرج اصفهانی و در زمانهای متأخرتر، ابن خلکان، صفدی، عبدالرحیم عباسی، عبدالقادر بغدادی و دیگران تکرار کردهاند. اساس این روایات پیوسته یکی است و تنها در جزئیات تفاوت دارند. ۳.۲ - ماجرای قطعه بائیهماجرا با سگی شکاری به نام قُرحان آغاز میشود که ضابی برجمی از طایفه بنی عبدالله بن هوذه به عاریت گرفته بود و از بازپس دادن آن سرباز میزد. چون آن قوم سگ خود را به زور باز ستاندند، برجمی شعری در هجای ایشان سرود. [۷]
ابوعبیده، معمر، النقائض (نقائض جریر و فرزدق)، به کوشش بوان، ج۱، ص۲۲۰، لیدن، ۱۹۰۸م.
شکایت آنان موجب شد که عثمان او را به مدینه فراخواند و به زندان اندازد. از زندان بود که قطعه بائیه خود را (۶ بیت) [۸]
ابوعبیده، معمر، النقائض (نقائض جریر و فرزدق)، به کوشش بوان، ج۱، ص۲۲۰، لیدن، ۱۹۰۸م.
سرود.۳.۳ - گرفتار شدن به فرمان عثمانبنا به روایت ابوعبیده، وی به فرمان عثمان دو بار گرفتار شد. نخست در قبیله جرول (بنی نهشل) و سپس در زندان مدینه. حادثه بسیار پر معنایی که در این هنگام رخ داد، آن بود که ضابی برجمی در اندیشه قتل عثمان برآمد. پیداست که این ماجرا باید انگیزهای سیاسی - قبیلهای داشته باشد، زیرا زندان و جریمهای ناچیز نمیباید شاعر را به قتل خلیفه اسلام برانگیخته باشد. [۹]
طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۰۲.
نیز میدانیم هنگامی که خانه عثمان به محاصره درآمد و انصار برای دفاع از او پا پیش نهادند، وی کاردی تدارک دیده بود و موازی ساق پا، یا زیر کفش پنهان کرده بود تا همینکه عثمان به بازدید از زندانیان میآید، به او حمله آورد. اما توطئه فاش شد، یا عثمان خود به فراست قصد او را دریافت. آنگاه ضابی را تازیانه زدند و به زندان بازگرداندند. [۱۰]
ابوعبیده، معمر، النقائض (نقائض جریر و فرزدق)، به کوشش بوان، ج۲، ص۲۲۱، لیدن، ۱۹۰۸م.
[۱۱]
ابن شبه، عمر، تاریخ المدینة المنورة، به کوشش فهیم شلتوت، ج۱، ص۱۰۲۴- ۱۰۲۵، قم، دارالفکر.
[۱۲]
ابن قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۲۰۲-۲۰۴، لیدن، ۱۹۰۲م.
[۱۳]
مرصفی، سید، رغبةالآمل، ج۴، ص۹۰، تهران، ۱۹۷۰م.
[۱۴]
بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش عبدالعزیز دوری، ج۵، ص۸۴ - ۸۵، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
[۱۵]
ابوهلال عسکری، حسن، الاوائل، به کوشش محمد مصری و ولید قصاب، ج۲، ص۶۵، دمشق، ۱۹۷۵م.
[۱۶]
طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۰۲.
[۱۷]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش وداد قاضی، ج۱۶، ص۳۴۹، ویسبادن، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۱۸]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابة، ج۲، ص۲۷۶، بیروت، دارالکتب العلمیه.
ظاهراً عثمان درباره او با دیگران مشاوره کرد و گروهی به قتل او نظر دادند، [۱۹]
ابن شبه، عمر، تاریخ المدینة المنورة، به کوشش فهیم شلتوت، ج۱، ص۱۰۲۵، قم، دارالفکر.
اما به نوشته همه منابع، او را به زندان بازگرداندند تا همانجا درگذشت. البته شاعر اطمینان داشت که به دست عثمان کشته خواهد شد. قطعه شعری ۱۳ بیتی که در زندان سروده، و گویا از شهرتی نیز برخوردار بوده است، سراسر شامل بیم از قتل نابهنگام است. شگفتترین بیت این قطعه بیت پنجم آن است که شاعر در آن، به اقدام گستاخانه خویش اشاره میکند و از اینکه نتوانسته عثمان را به قتل رساند، تأسف میخورد [۲۰]
ابوعبیده، معمر، النقائض (نقائض جریر و فرزدق)، به کوشش بوان، ج۱، ص۲۲۱، لیدن، ۱۹۰۸م.
پس شاید زخمناکی و چرکینی اندام که به مرگش انجامید، [۲۱]
ابوعبیده، معمر، النقائض (نقائض جریر و فرزدق)، به کوشش بوان، ج۱، ص۲۲۱، لیدن، ۱۹۰۸م.
در این ماجرا بیتأثیر نبوده باشد.۳.۴ - ماجرای دیگر قصیدهعمر ابن شبه [۲۲]
ابوعبیده، معمر، النقائض (نقائض جریر و فرزدق)، به کوشش بوان، ج۱، ص۲۲۱، لیدن، ۱۹۰۸م.
یک روایت دیگر هم بر این داستان افزوده که در منابع بعدی نیز تکرار شده است. گویند او با مرکب خود موجب مرگ کودکی شد، به همین سبب به زندان عثمان افتاد و بائیه معروف خود را در آنجا سرود. [۲۳]
ابن سلام جمحی، محمد، طبقات (فحول) الشعراء، به کوشش محمود محمدشاکر، ج۱، ص۱۷۲، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
این قطعه، یکی از اشعار برگزیده اصمعی نیز بوده است [۲۴]
اصمعی، عبدالملک، الاصمعیات، به کوشش احمد محمد شاکر و عبدالسلام هارون، ج۱، ص۲۱۳، قاهره، دارالمعارف.
و ظاهراً وی نخستین کسی است که تنها قصیده بازمانده از او را برای ما حفظ کرده است. [۲۵]
اصمعی، عبدالملک، الاصمعیات، به کوشش احمد محمد شاکر و عبدالسلام هارون، ج۱، ص۲۰۶-۲۱۱، قاهره، دارالمعارف.
۳.۵ - محتوای قصیده بائیهاین قصیده ۳۹ بیتی برخلاف دیگر اشعار بازمانده از او هیچ رابطهای با ماجراهای زندگی او ندارد و ساختار، واژگان و حال و هوای جاهلی بر آن حکمفرماست. سرآغاز آن، تغزل معروف جاهلی (نسیب) و گریه بر ویرانههای منزلگه یار است. آنگاه وصف بیابان، حیوانات (به خصوص گاو وحشی) و نیز ناقه شاعر و خلاصه وصف دلاورییهای خود او در جنگ به دنبال میآید. برخی از ابیات همین قصیده شواهد شعری شدهاند. [۲۶]
ابن قتیبه، کتاب المعانی الکبیر، ج۱، ص۷۳۵، حیدرآباد دکن، ۱۹۴۹م.
[۲۷]
ابن قتیبه، کتاب المعانی الکبیر، ج۱، ص۷۵۵، حیدرآباد دکن، ۱۹۴۹م.
[۲۸]
ابن قتیبه، کتاب المعانی الکبیر، ج۱، ص۷۶۳، حیدرآباد دکن، ۱۹۴۹م.
[۲۹]
ابن داوود، محمد، الزهرة (النصف الاول)، به کوشش نیکل، ج۱، ص۲۱۰، بیروت، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
[۳۰]
ابن منظور، لسان، ج۷، ص۳۱۶.
[۳۱]
ابن منظور، لسان، ج۹، ص۱۵۳.
ابن ندیم اشاره میکند که مدائنی کتابی با عنوان خبر ضابی بن الحارث البرجمی تألیف کرده بوده است. [۳۲]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۱۵.
۳.۶ - سرگذشت فرزند ضابیفرزند ضابی برجمی که عمیر نام داشت، فدای گستاخیهای پدر شد و نامش به عنوان اولین کسی که حجاج در عراق به قتل رسانید، [۳۳]
ابوهلال عسکری، حسن، الاوائل، به کوشش محمد مصری و ولید قصاب، ج۲، ص۶۵، دمشق، ۱۹۷۵م.
ماندگار گشت. حجاج در آغاز کار (ح ۷۵ق/۶۹۴م)، به جمعآوری سپاهی پرداخت که میبایست در جنگ با ازرقیان به یاری مهلب میرفت. عمیر که در آن هنگام کهنسال بود، از رفتن عذر خواست؛ اما همینکه هویت او را بر حجاج آشکار ساختند، بازش طلبید؛ هم اشعار پدر را درباره عثمان به یادش آورد و هم اشاره شد که خود وی نیز هنگامی که به نزدیک جسد عثمان شده بود، به انتقام خون پدر، چنان اندام او را به لگد کوفت که دندههایش شکست. آنگاه حجاج فرمان داد بیدرنگ گردن عمیر را زدند. [۳۴]
ابن شبه، عمر، تاریخ المدینة المنورة، به کوشش فهیم شلتوت، ج۱، ص۱۰۲۷، قم، دارالفکر.
[۳۵]
ابن قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۲۰۴، لیدن، ۱۹۰۲م.
[۳۶]
بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش عبدالعزیز دوری، ج۵، ص۸۴، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
[۳۷]
مرصفی، سید، رغبةالآمل، ج۴، ص۷۷- ۷۸، تهران، ۱۹۷۰م.
[۳۸]
ابوهلال عسکری، حسن، الاوائل، به کوشش محمد مصری و ولید قصاب، ج۲، ص۶۷ - ۶۸، دمشق، ۱۹۷۵م.
[۳۹]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۲۰۴-۲۰۷.
[۴۰]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۲۰۸.
[۴۱]
ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش عبدالمجید ترحینی، ج۵، ص۲۷۹، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۳م.
[۴۲]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۴۴- ۲۴۵، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
در روایت ابوالفرج اصفهانی آمده است که پس از قتل عمیر، مردم و به خصوص قبیله برجمی دست به آشوب زدند. [۴۳]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۴۴- ۲۴۵، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
۴ - یحیی بن زیاد۲. یحیی بن زیاد بن ابی حزابه (د ح ۱۷۰ق/۷۸۶م)، شاعر آغاز عصر عباسی میباشد. [۴۴]
بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش عبدالعزیز دوری، ج۳، ص۲۵۴، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
[۴۵]
طبری، تاریخ، ج۸، ص۱۱.
[۴۸]
صولی، محمد، الاوراق، اشعار اولاد الخلفاء، به کوشش هیورث دن، ج۱، ص۳۰۹، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
۴.۱ - ارتباط با افراد مشهورتنها میدانیم که او با عیسی بن موسی، برادرزاده سفاح و ولیعهد منصور رابطه داشت؛ ۴.۲ - قصیدهچون عیسی از خلع خویشتن و قبول ولایتعهدی مهدی سرباز زد، به وی شراب زهرآلود دادند و چون عیسی از مرگ رهایی یافت، برجمی ۵ بیت در این باب سرود. [۴۹]
بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش عبدالعزیز دوری، ج۳، ص۲۵۴، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
[۵۰]
صولی، محمد، الاوراق، اشعار اولاد الخلفاء، به کوشش هیورث دن، ج۱، ص۳۰۹-۳۱۰، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
همین ابیات است که نام ابن ابی حزابه را ماندگار کرده است.۵ - ابوشبل عاصم۳. ابوشبل عاصم (عُصم یا عصمة) بن وهب، شاعر هرزهگوی عهد عباسی میباشد. ۵.۱ - اخبار و روایاتالاغانی کاملترین منبعی است که روایات و اخبار مربوط به او را نقل کرده، اما از جزئیات زندگی او چیزی به دست نداده است. [۵۲]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۱۹۶-۱۹۷، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
دیگر منابع نیز تنها به ذکر اشعاری پراکنده از وی اکتفا کردهاند.۵.۲ - ولادت و تحصیل ادباو در تاریخی که هیچ معلوم نیست، ظاهراً در کوفه به دنیا آمد و در بصره ادب آموخت. به همین سبب او را گاه کوفی [۵۳]
ابن معتز، عبدالله، طبقات الشعراء، به کوشش عبدالستار فراج، ج۱، ص۳۸۰،قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
و گاه بصری [۵۴]
مرزبانی، محمد، معجم الشعراء، بهکوشش فکرنکو، ج۱، ص۱۲۳، قاهره، ۱۳۵۴ق.
خواندهاند. وی هنوز نوجوان بود که شعر خود را بر مازنی عرضه کرد، اما سخت با اعتراض وی مواجه شد. [۵۶]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۱۹۶-۱۹۷، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
ابوشبل بعدها از راه مدح و هجا روزگار میگذرانید.۵.۳ - خصوصیات اخلاقیوی مردی هرزه درا، عیاش و شرابخواره بود و طبعی لطیف داشت. [۵۷]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱، ص۱۹۳، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
[۵۸]
شابشتی، علی، الدیارات، به کوشش کورکیس عواد، ج۱، ص۵۱، بغداد، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
۵.۴ - حضور در دربار خلفاءاو در زمان متوکل (حک ۲۳۲-۲۴۷ق/۸۴۷ - ۸۶۱م) راهی سامرا شد و او را به قصیدهای مدح گفت و چنان در خلیفه تأثیر گذاشت که به ازای هر بیت هزار درهم صله ستاند. همین قصیده را بعدها احمد بن مکی به آواز برای متوکل خواند و او نیز ۲۰ هزار درهم پاداش گرفت. [۵۹]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۱۹۳-۱۹۴، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
وی یکبار نیز در مجلس عبیدالله بن یحیی بن خاقان حضور داشت و چون سخن از بخشندگی برمکیان رفت، وی در دو بیت زیبا عبیدالله را از برمکیان ارجمندتر خواند و ۵ هزار درهم، یک اسب و لگام و خلعت گرفت. [۶۱]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۱۹۸-۱۹۹، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
۵.۵ - ناقل حکایات ابوشبلبسیاری از حکایتهای مربوط به ابوشبل را محمد پسر مرزبان بن فیروزان نقل کرده است. همو اشاره میکند که شاعر نزد پدر او گاه نوادر خود را برای شادی او نقل میکرده است. [۶۲]
ابن معتز، عبدالله، ج۱، ص۳۸۱، طبقات الشعراء، به کوشش عبدالستار فراج، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
[۶۳]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۱۹۷- ۱۹۸، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
۵.۶ - دوستابوشبل با محمود ورّاق نیز دوستی بسیار داشت و یار شرابخواریها و هرزهدراییهای او بود. [۶۵]
ابن معتز، عبدالله، طبقات الشعراء، به کوشش عبدالستار فراج، ج۱، ص۳۸۰، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
[۶۶]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۱۹۷- ۱۹۸، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
[۶۷]
شابشتی، علی، الدیارات، به کوشش کورکیس عواد، ج۱، ص۵۱، بغداد، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
۵.۷ - هجاء ممدوحانوی همچنان که شیوه اهل مجون بود، از اینکه ممدوحان خود را به سبب اندک کدورت، به سختی هجا گوید، ابایی نداشت؛ مثلاً چون پنداشت که مالک بن طوق صله کافی به او نداده، در شعری او را به ناسزا گرفت، بعدها مالک امیر اهواز شد و او را به حضور خواند و سرزنش کرد. شاعر نیز که دانست در مقدار صله اشتباه کرده، پوزش خواست. نکته جالب توجه در این حکایت آن است که امیر قدرتمند، نه تنها چندان دلگیر نشده بود، که حتی شاعر را وعده کرد تا آخر عمر هرچه خواهد، او را خواهد بخشید. [۶۸]
ابن معتز، عبدالله، طبقات الشعراء، به کوشش عبدالستار فراج، ج۱، ص۳۸۱، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
[۶۹]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۱۹۴- ۱۹۵، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
[۷۰]
نویری، احمد، نهایة الارب، ج۴، ص۶۳ -۶۴، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
کسان دیگری که ابوشبل آنان را هجو گفته است، اینانند: ۳ بیت در هجو هبةالله بن ابراهیم، [۷۱]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۱۹۸، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
۲ بیت در هجو کنیز هاشم ضریر نحوی، [۷۲]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۰۲، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
[۷۳]
شابشتی، علی، الدیارات، به کوشش کورکیس عواد، ج۱، ص۵۲، بغداد، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
۵ بیت در هجو محمد بن حمّاد، [۷۴]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۰۴، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
۶ بیت در هجو ابوعمرو شیبانی، [۷۵]
یاقوت، ادبا، ج۶، ص۸۰ -۸۱.
۵ بیت در هجو غلام عبیدالله بن یحیی بن خاقان به نام نسیم. [۷۶]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۰۳، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
۵.۸ - عمر طولانیگویند که وی عمر بسیار کرد. [۷۷]
مرزبانی، محمد، معجم الشعراء، بهکوشش فکرنکو، ج۱، ص۱۲۳، قاهره، ۱۳۵۴ق.
ابوعمر احمد بن منجم ۵ بیت درباره فرو ریختن دندانهای وی سروده، ابوشبل نیز در ۴ بیت به پیری خود و دوری جستن خوب رویان از وی اشاره کرده است. [۷۸]
وشاء، محمد، الموشی، ج۱، ص۱۵۰، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
[۷۹]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۰۰-۲۰۱، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
[۸۰]
ابن شجری، هبةالله، الحماسة، ج۱، ص۲۴۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۵ق.
[۸۱]
صولی، محمد، الاوراق، اشعار اولاد الخلفاء، به کوشش هیورث دن، ج۱، ص۲۵۴، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
[۸۲]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۱۹۴- ۱۹۵، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
[۸۳]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۱۹۸، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
[۸۴]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۰۱-۲۰۹، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
[۸۵]
مرزبانی، محمد، معجم الشعراء، بهکوشش فکرنکو، ج۱، ص۱۲۳، قاهره، ۱۳۵۴ق.
[۸۷]
شابشتی، علی، الدیارات، به کوشش کورکیس عواد، ج۱، ص۵۰، بغداد، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
[۸۸]
ثعالبی، عبدالملک، ثمار القلوب، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۳۱۴، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
[۸۹]
نویری، احمد، نهایة الارب، ج۴، ص۶۴، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
۵.۹ - مجموعه ابیاتمجموعه ابیاتی که از او باقی مانده ۱۴۵ بیت است. اشعار او، همه قطعاتی است که وزنهای کوتاه و سبک دارد و در مناسبتهای گوناگون - و تقریباً همیشه در فضای هجا و مجون و مسخرگی - سروده شده است. برخی از آنها مانند شعر بسیاری از شاعران آن عصر، سخت شرمآور است. این مجموعه شعر، البته بهره چندانی از هنر شاعری ندارد، اما به سبب سادگی زبان و روح زندگی که در مضامین آنها پدیدار است، از لطف و گاه فواید جامعه شناختی تهی نیست؛ مثلاً در قطعهای که در سوگ طبیبی کم خرد سروده، او و داروهای او را به ریشخند میگیرد و خواننده را با گوشههایی از زندگی درونی عراق در آن روزگار آشنا میکند. [۹۰]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۱۹۵، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
در این میان، دو قطعه نسبتاً مفصل به راستی چشمگیر است: یکی قصیده ۵۱ بیتی در رثای چراغی است که قوچی به شاخ خود شکسته است [۹۱]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۰۴- ۲۰۸، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
و دیگری در ۲۳ بیت در رثای کاغذی که کسی از وی دزدیده بود. [۹۲]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۲۰۹-۲۱۰، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
۶ - فهرست منابع(۱) ابن اثیر، علی، اللباب، قاهره، ۱۳۵۷ق. (۲) ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابة، بیروت، دارالکتب العلمیه. (۳) ابن داوود، محمد، الزهرة (النصف الاول)، به کوشش نیکل، بیروت، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م. (۴) ابن سلام جمحی، محمد، طبقات (فحول) الشعراء، به کوشش محمود محمدشاکر، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م. (۵) ابن شبه، عمر، تاریخ المدینة المنورة، به کوشش فهیم شلتوت، قم، دارالفکر. (۶) ابن شجری، هبةالله، الحماسة، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۵ق. (۷) ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش عبدالمجید ترحینی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۳م. (۸) ابن قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، لیدن، ۱۹۰۲م. (۹) ابن قتیبه، کتاب المعانی الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۹۴۹م. (۱۰) ابن معتز، عبدالله، طبقات الشعراء، به کوشش عبدالستار فراج، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م. (۱۱) ابن منظور، لسان. (۱۲) ابن ندیم، الفهرست. (۱۳) ابوعبیده، معمر، النقائض (نقائض جریر و فرزدق)، به کوشش بوان، لیدن، ۱۹۰۸م. (۱۴) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی. (۱۵) ابوهلال عسکری، حسن، الاوائل، به کوشش محمد مصری و ولید قصاب، دمشق، ۱۹۷۵م. (۱۶) اشرف رسولی، عمر، طرفة الاصحاب، به کوشش سترستن، بیروت، دارصادر. (۱۷) اصمعی، عبدالملک، الاصمعیات، به کوشش احمد محمد شاکر و عبدالسلام هارون، قاهره، دارالمعارف. (۱۸) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش عبدالعزیز دوری، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م. (۱۹) تنوخی، محسن، الفرج بعدالشدة، به کوشش عبود شالجی، بیروت، دارصادر. (۲۰) ثعالبی، عبدالملک، ثمار القلوب، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م. (۲۱) زرکلی، اعلام. (۲۲) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م. (۲۳) شابشتی، علی، الدیارات، به کوشش کورکیس عواد، بغداد، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م. (۲۴) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش وداد قاضی، ویسبادن، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م. (۲۵) صولی، محمد، الاوراق، اشعار اولاد الخلفاء، به کوشش هیورث دن، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م. (۲۶) طبری، تاریخ؛ (۲۷) کلبی، هشام، جمهرة النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م. (۲۸) مرزبانی، محمد، معجم الشعراء، بهکوشش فکرنکو، قاهره، ۱۳۵۴ق. (۲۹) مرصفی، سید، رغبةالا¸مل، تهران، ۱۹۷۰م. (۳۰) نویری، احمد، نهایة الارب، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی. (۳۱) وشاء، محمد، الموشی، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م. (۳۲) یاقوت، ادبا. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «برجمی»، ج۱۱، ص۴۷۱۶. |