زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
 

امیر






امیر اصطلاحی در فقه نظامی است به معنای بالاترین درجه نظامی، امّا پایین‌تر از فرمانروای کل، سپهسالار، سردار، فرمانده سپاه و... استعمال شده است. واژه «امیر» و مشتقات آن در بسیاری از روایات اسلامی به کار برده شده است.


۱ - معنای لغوی



امیر (جمع آن امَرا) در لغت به معانی زیر آمده است: آمر، پادشاه، فرمانروا، خلیفه، رئیس، بزرگ قوم، کسی‌ که از طرف پادشاه حکومت ولایتی یا شهری را به عهده دارد و ... به کار رفته است.
[۲] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۸، ص۲۲۸.
[۳] بستانی، محمود، دایرة المعارف، ج۴، ص۴۱۱.


۲ - معنای اصطلاحی



امیر در اصطلاح به معنای بالاترین درجه نظامی، امّا پایین‌تر از فرمانروای کل، سپهسالار، سردار، فرمانده سپاه و... استعمال شده است.

۳ - استعمال واژه امیر در روایات



واژه «امیر» و مشتقات آن در بسیاری از روایات اسلامی به کار برده شده است.

۳.۱ - روایتی از امام صادق


امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود:
«کانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) اذا بَعَثَ سَرِیَّةً دَعا بِامیرِها فَاجْلَسَهُ الی‌ جَنْبِهِ وَ جَلَسَ اصْحابُهُ بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ قالَ سیرُوا بِسْمِ‌اللَّهِ وَ فی‌ سَبیْلِ‌اللَّهِ وَ عَلی‌ مِلَّةِ رَسُولِ‌اللَّهِ (ص) لاتَغْدِرُوا وَ لا تَغْلُوا وَ لاتَمْثَلُّوا وَ لاتَقْطَعُوا الشَّجَرَةَ الّا انْ تَضْطَرُّوا الَیْها وَ لاتَقْتُلُوا شَیْخاً وَ لاصَبیّاً وَ لاامْرَاةً وَ...؛ زمانی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گروهی را به جنگ می‌فرستاد، ابتدا فرمانده گروه را می‌خواست و او را در کنار خود جای می‌داد و بقیه را در پیش رو می‌نشاند. آنگاه می‌فرمود: به سوی دشمن حرکت کنید، به نام خدا و در پناه خدا و در راه خدا و به پیروی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیمان نشکنید، خیانت نورزید، کشته‌ها را مثله نکنید، درختان را تا ناچار نشدید، قطع نکنید، پیرمردان و کودکان و زنان را نکشید و...»

۳.۲ - روایتی از پیامبر اکرم


پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «صِنْفانِ مِنْ‌ امَّتی اذا صَلُحا صَلُحَتْ‌ امَّتی وَ اذا فَسَدا فَسَدَتْ، الْامَراءُ وَ الْفُقَهاءُ؛ امرا و فقها دو گروه از امت من هستند که اگر صالح باشند، امت من صالح، و اگر فاسد باشند، امت فاسد می‌شود.»

۳.۳ - روایتی از امام علی


در جریان جنگ صفین چون یاران حضرت علی (علیه‌السّلام) در مورد حکمیت به ایشان خیانت کردند، حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «لَقَدْ کُنْتُ امْسِ امیراً فَاصْبَحْتُ الْیَوْمَ مَأْمُوراً؛ دیروز امیر و فرمانده بودم و امروز مأمور و فرمانبردار.»

۴ - استعمال واژه امیر در کتب فقهی



کلمه امیر در کتب فقهی نیز به‌ معنای فرمانده آمده‌ است که به دو مورد آن‌ اشاره‌ می‌شود:

۱- زمانی که فرمانده سپاه تصمیم گرفت که حمله کند، از خداوند طلب خیر و درخواست پیروزی نماید، و یاران خود را در صفوفی منظم سازماندهی کند و هر گروه را زیر پرچم شجاعترین و کارآمدترین افراد قرار دهد.
[۱۸] مروارید، علی‌اصغر، ینابیع الفقهیه، کتاب الجهاد، ج۹، ص۷۱.

۲- زمانی امام دو سپاه را (به طور جداگانه) به دو مکان مختلف روانه کند، در حالی که برای هرکدام از آنها «فرمانده و امیری» منصوب کرده است. اگر هر کدام از آنان غنیمتی به دست آورند، مال خود آنان است و کسی در آن شریک نیست.


۴.۱ - تذکر


این حکم فقهی، شامل نیروهای مسلّح با تشکیلات سازماندهی فعلی نمی‌شود؛ زیرا اینان حقوق‌ بگیر دولت هستند.

۵ - پانویس


 
۱. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۱۰، ص۸۳.    
۲. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۸، ص۲۲۸.
۳. بستانی، محمود، دایرة المعارف، ج۴، ص۴۱۱.
۴. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۲۲۸.    
۵. سید رضی، محمد بن حسین، نهج‌ البلاغه، ص۸۲، خطبه۴۰، دار الکتاب اللبنانی.    
۶. سید رضی، محمد بن حسین، نهج‌ البلاغه، ص۱۳۶، خطبه۹۲، دار الکتاب اللبنانی.    
۷. سید رضی، محمد بن حسین، نهج‌ البلاغه، ص۱۴۲، خطبه۹۷، دار الکتاب اللبنانی.    
۸. سید رضی، محمد بن حسین، نهج‌ البلاغه، ص۳۱۳، خطبه۱۹۸، دار الکتاب اللبنانی.    
۹. سید رضی، محمد بن حسین، نهج‌ البلاغه، ص۳۲۴، خطبه۲۰۸، دار الکتاب اللبنانی.    
۱۰. سید رضی، محمد بن حسین، نهج‌ البلاغه، ص۴۲۲، نامه‌ها، ش۴۷، دار الکتاب اللبنانی.    
۱۱. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۳۸، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۶۴ش.    
۱۲. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۴۴،دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۶۴ش.    
۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۸، ص۱۱۱، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ ه.ق.    
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۸، ص۱۱۲، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ ه.ق.    
۱۵. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۳۸، ح۳، نشر دار صعب    .
۱۶. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۱، ص۱۲۰، حدیث۲۸۳، اسوه.    
۱۷. سید رضی، محمد بن حسین، نهج‌ البلاغه، ص۳۲۴، خطبه۲۰۸، دار الکتاب اللبنانی.    
۱۸. مروارید، علی‌اصغر، ینابیع الفقهیه، کتاب الجهاد، ج۹، ص۷۱.
۱۹. مروارید، علی‌اصغر، ینابیع الفقهیه، کتاب الجهاد، ج۹، ص۷۳.    


۶ - منبع



جمعی از نویسندگان، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، اصطلاحات نظامی در فقه اسلامی، ص۲۱.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات نظامی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.