بایدوبایدو، نواده هولاکو و ششمین ایلخان مغول در ایران بود. ۱ - معرفی اجمالیبایْدو («بَیدو»، روی سکه ها: «بَدو») پسر طَرَغای و نوه هلاکو، که از جمادی الاولی تا ذیقعده ۶۹۴ به عنوان ایلخان بر ایران حکومت کرد. او که پس از سرنگون کردن عموزاده خود گیخاتو به ایلخانی رسیده بود، پس از حدود ۸ ماه، به دست پسر عموی دیگر خود غازان، دستگیر و کشته شد. [۱]
ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۳، ص۳۴۳، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۲]
ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱۳، ص۳۴۶، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۳]
محمد ابن شاکر کتبی، عیونالتواریخ، ج۱، ص۵۱۷، حوادث سالهای ۶۵۰ تا ۶۹۹ق، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
پدرش طَرَقای نام داشت و در مسیر مهاجرت خاندان هولاکو به ایران بر اثر صاعقه کشته شد [۶]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۹۶۷، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
و بایدو به سرپرستی بزرگان خاندان رشد یافت. وی در قوریلتای (بزرگترین مجمع سران مغول) انتخاب سلطان احمد تگودار، حاضر بود و زَرِ قابل توجهی از او هدیه گرفت. [۷]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۱۲۵-۱۱۲۷، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
با اینهمه، به مخالفت با سیاستهای اسلامگرایانه احمد تگودار برخاست و به ارغون رهبر مخالفان پیوست و همانند یکی از سرداران او زمانی را در بغداد گذراند. [۸]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۱۳۱، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۹]
عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مفصل ایران، ج۱، ص۲۲۵، تهران، ۱۳۴۱ش.
او بعدها نیز با انتخاب ارغون به جانشینی احمد تگودار مخالفت کرد، اما ارغون چون بر تخت نشست، بایدو را با چند شاهزاده و امیر دیگر مغول، به امارت راهی دیار بکر و بغداد کرد. [۱۰]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۱۵۵، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۱]
Howorth، H H، ج۳، ص۳۱۳، History of the Mongols، New York، Burt Franklin.
۲ - دوره دوم زندگیحوادث دوره دوم زندگی بایدو با مرگ ارغون آغاز میشود که نام او در کنار غازان و گیخاتو به عنوان نامزد جانشینی ارغون قرار گرفت. [۱۲]
Boyle JA، X Dynastic and Political History of the Il-Khans n، ج۱، ص۳۷۲، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، vol V.
اما او که ظاهراً موقعیت را مناسب نمیدید، با دوراندیشی این مقام را نپذیرفت [۱۳]
تاریخ وصاف، تحریر عبدالمحمد آیتی، ج۱، ص۱۵۷-۱۵۸، تهران، ۱۳۴۶ش.
و پشتیبانان گیخاتو پیروز شدند. در ۶۹۰، در اثنای انتخاباتی که به گزینش گیخاتو انجامید، برخی از امیران مغول به بایدو نزدیک شدند، ولی گیخاتو به سرعت بر اوضاع مسلط شد و این جریان را عقیم گذاشت. بایدو در آن ایام ۳۵ ساله بود. او ده سال پیش از آن، در ۶۸۰، در جنگ شام شرکت کرده بود. بعد از آن جنگ، در دربار تحت نظر قرار گرفت، ایلخان وقت در حال مستی بر او توهین روا داشت. پس از ۶۸۴، والی بغداد و دیار بکر شد [۱۴]
رشیدالدّین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، ص۱۹۹، چاپ عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، ج ۳، باکو ۱۹۵۷.
[۱۵]
برتولد اشپولر، مغول ها در ایران، ص۲۹۱، لیدن ۱۹۸۵ .
و به عنوان فردی معتمد، مأمور سرکوب آشوب بین النهرین شد. وی فرصت یافت تا نیروهای مختلف را گردآورد و بر گیخاتو خروج کند.بیکفایتی گیخاتو و شکست طرح ترویج چاو - پول کاغذی رایج در چین - امیران مغول را از او دلسرد ساخت و همه متوجه بایدو شدند که هم شرایط فرمانروایی و هم انگیزه طغیان برضد گیخاتو را داشت و شاهزادهای باوقار و متین بود. [۱۶]
Spuler، B، ج۱، ص۷۷، Gesammelte Aufs L tze، Leiden، ۱۹۸۰.
[۱۷]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۱۸۳، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۸]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۲۰۱-۱۲۰۲، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۹]
محمد میرخواند، روضه الصفا، ج۱، ص۹۳۲، تلخیص عباس زریاب، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۲۰]
Howorth، H H، ج۳، ص۳۷۹، History of the Mongols، New York، Burt Franklin.
امرای مغول به بایدو فهماندند که در صورت قیام او برضد گیخاتو از وی حمایت خواهند کرد. [۲۱]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۱۹۹-۱۲۰۰، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
بایدو هم دست به کار شد و نخست امیر بغداد محمد سکورجی (شکورچی) را که پیش از آن از دست بایدو به گیخاتو شکایت برده بود، کشت و سپس با سپاه به سوی گیخاتو حرکت کرد. [۲۳]
حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۶۰۱، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
گیخاتو به مقابله آمد. دو سپاه نزدیک همدان روبهرو شدند و اگرچه در آغاز لشکر گیخاتو راه پیروزی پیمود، اما با فرار بسیاری از امیران او و پیوستن برخی از آنان به بایدو که از پیش همداستان شده بودند، گیخاتو تنها ماند و به زحمت با ۲۰ سوار خود را به مغان رسانید، اما سرانجام طرفداران بایدو او را دستگیر کردند و کشتند. [۲۴]
تاریخ وصاف، تحریر عبدالمحمد آیتی، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۰، تهران، ۱۳۴۶ش.
۳ - پادشاهخاتونبایدو پس از قتل گیخاتو به سرکوب طرفداران و دستنشاندگان او پرداخت؛ از جمله در طلب پادشاهخاتون، همسر گیخاتو برآمد که برادر خود سلطان سیور غتمش را کشته، و بر جای او به امارت کرمان نشسته بود. [۲۵]
تاریخ وصاف، تحریر عبدالمحمد آیتی، ج۱، ص۱۷۸، تهران، ۱۳۴۶ش.
[۲۶]
منتخب التواریخ معینی، منسوب به معینالدین نطنزی، ج۱، ص۲۸، بهکوشش ژان اوبن، تهران، ۱۳۳۶ش.
با پیروزی بایدو که داماد سیورغتمش بود، طرفدارانش پادشاهخاتون را گرفته، نزد بایدو فرستادند، اما پیش از وصول به اردوی بایدو، در میانه راه شیراز و اصفهان به قصاص خون برادر به قتل رسید [۲۷]
ناصرالدین منشی کرمانی، سمط العلی للحضره العلیا، ج۱، ص۷۵، بهکوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۸]
ناصرالدین منشی کرمانی، سمط العلی للحضره العلیا، ج۱، ص۷۷، بهکوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۹]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۹۳۵، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
هر چند دیری نپایید که با پیروزی غازان بر بایدو، کرمان دوباره به دست طرفداران پادشاهخاتون افتاد و کارگزاران بایدو به دستور غازان دستگیر شدند. [۳۰]
ناصرالدین منشی کرمانی، سمط العلی للحضره العلیا، ج۱، ص۷۸، بهکوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۳۱]
محمد فصیح خوافی، مجمل فصیحی، ج۲، ص۳۷۱، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۴۱ش.
۴ - بایدو و غازانبایدو در جمادیالاخر ۶۹۴/مه ۱۲۹۵ در حدود همدان خود را ایلخان خواند، [۳۲]
غیاثالدین خواندمیر، حبیب السیر، ج۳، ص۱۳۹-۱۴۰، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
اما هرگز فرصت نیافت بر تخت پادشاهی استقرار یابد، زیرا به زودی با مخالفت غازان پسر ارغون روبهرو شد که انتقام از قاتلان عموی خود گیخاتو را بهانه ساخته بود. [۳۳]
عبدالرزاق ابن فوطی، الحوادث الجامعه، ج۱، ص۴۸۳، بغداد، ۱۳۵۱ق.
[۳۴]
Spuler، B، ج۱، ص۷۷، Gesammelte Aufs L tze، Leiden، ۱۹۸۰.
غازان، شاهزاده جوان مغول در این زمان همراه اتابک خود امیر نوروز در خراسان بود که او را بر ضد بایدو تحریک، و به کمک خود امیدوار ساخته بود. [۳۵]
Spuler، B، ج۱، ص۴۵۳، Gesammelte Aufs L tze، Leiden، ۱۹۸۰.
بدینترتیب، غازان روی بهاردوی بایدو نهاد و چون به حدود قزوین رسید، فرستاده بایدو پیام آورد که او پادشاهی را به سبب عدم حضور غازان پذیرفته، و از او خواسته بود که باز گردد. غازان نخست نپذیرفت و نزدیک بود میان دو سپاه جنگ درگیرد، اما چون دریافت که نیروی کافی ندارد، به مصالحه پیشنهادی بایدو راضی شد [۳۷]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۲۴۵ بب، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۳۸]
محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج۲، ص۶۰۳، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۴ش.
و امیر نوروز در میانه دو مدعی قرار گرفت. [۳۹]
عبدالرزاق ابن فوطی، الحوادث الجامعه، ج۱، ص۴۸۳، بغداد، ۱۳۵۱ق.
[۴۰]
ابوبکر اهری، تاریخ شیخ اویس، ج۱، ص۱۴۲، به کوشش وان لون، لاهه، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
اما بایدو، چنانکه از گزارشها برمیآید، در فکر حیلهای برای نابود ساختن رقیب بود که غازان دریافت و آهنگ بازگشت کرد. [۴۱]
Howorth، H H، ج۳، ص۳۸۲، History of the Mongols، New York، Burt Franklin.
[۴۲]
حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۶۰۲، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
در حالی که امیر نوروز در آن هنگام در اردوی بایدو بود، نقشه زیرکانهای برای رهایی خود اندیشید. او امیران بایدو را پنهانی به سوی غازان متمایل ساخت و خود برای بایدو سوگند یاد کرد که غازان را دست بسته به او تسلیم کند و با این حیله خود را به اردوی غازان رسانید. [۴۴]
Howorth، H H، ج۳، ص۳۸۳، History of the Mongols، New York، Burt Franklin.
۴.۱ - اسلامآوردن غازاندر این زمان دو عامل مهم اوضاع را به سود غازان دگرگون ساخت. نخست، رنجش صدرالدین زنجانی، معروف به صدرجهان وزیر قدیمی گیخاتو از بایدو و پیوستن او به غازان، و نیز تمایل تغاجار امیرالامرای بایدو به غازان که پیش از آن نیز با خیانت به گیخاتو او را به بایدو تسلیم کرده بود؛ و دوم، اسلام آوردن غازان. [۴۵]
Spuler، B، ج۱، ص۷۷، Gesammelte Aufs L tze، Leiden، ۱۹۸۰.
غازان به پیشنهاد امیر نوروز، در فیروزکوه به دست شیخ صدرالدین ابراهیم حموی، پسر عارف نامدار شیخ سعدالدین محمد بن حمویه جوینی اسلام آورد [۴۶]
عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مفصل ایران، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۴۷]
Spuler، B، Gesammelte Aufs L tze، Leiden، ۱۹۸۰.
و ۲۰۰ هزار مغول همراه او مسلمان شدند. [۴۸]
تاریخ وصاف، تحریر عبدالمحمد آیتی، ج۱، ص۱۹۳، تهران، ۱۳۴۶ش.
سپس امیر نوروز همراه صدرجهان که در اردوی وی میزیست، به سوی بایدو حرکت کردند و امیرالامرا تغاجار را نیز به همراهی خواندند. بایدو که دریافت امیرانش از او پشتیبانی نخواهند کرد، به سوی گرجستان گریخت. امیر نوروز کسانی را در پی او فرستاد تا سرانجام در حدود نخجوان بایدو را یافته، به تبریز آوردند و در اواخر ذیقعده ۶۹۴/ اکتبر ۱۲۹۵ کشته شد. [۴۹]
محمد میرخواند، روضه الصفا، ج۱، ص۹۳۷، تلخیص عباس زریاب، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۵۰]
تاریخ وصاف، تحریر عبدالمحمد آیتی، ج۱، ص۱۹۶-۱۹۷، تهران، ۱۳۴۶ش.
[۵۱]
Howorth، H H، ج۲، ص۳۸۶-۳۸۷، History of the Mongols، New York، Burt Franklin.
[۵۲]
Grousset، R، ج۱، ص۴۵۳، L'Empire des steppes، Paris، ۱۹۴۸.
غازان به زودی دست به تصفیههای خونین زد، چنانکه در طی ۵ روز، ۳۰ امیر و ۵ شاهزاده مغول از طرفداران بایدو کشته شدند و امیر نوروز هم در تبریز معابد و کلیساها را ویران ساخت. [۵۳]
تاریخ وصاف، تحریر عبدالمحمد آیتی، ج۱، ص۱۹۷، تهران، ۱۳۴۶ش.
[۵۴]
ابوبکر اهری، تاریخ شیخ اویس، ج۱، ص۱۴۴، به کوشش وان لون، لاهه، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
با قتل بایدو و آغاز فرمانروایی غازان و پایان گرفتن جنگهای داخلی مغولان، دوران جدیدی در تاریخ فرمانروایی ایلخانان ایران آغاز میشود. [۵۵]
Spuler، B، ج۱، ص۷۹، Gesammelte Aufs L tze، Leiden، ۱۹۸۰.
۵ - سیاست دو رویهدر نخستین فرمانِ بایدو پس از دستیابی به قدرت، اعطای مصونیت همه مذاهب از تعرض، و معافیت اوقاف مسلمانان از مالیات دیده میشود. [۵۶]
تاریخ وصاف، تحریر عبدالمحمد آیتی، ج۱، ص۱۷۲، تهران، ۱۳۴۶ش.
با اینهمه، سیاست دو رویه بایدو که بنابر گزارشهای تاریخی از یک سو بر اثر معاشرت با همسر یونانی آباقا (فرزند هولاکو) به مسیحیت گرایش داشت و از سوی دیگر، بیآنکه خود آداب مسلمانی به جای آورد، با تظاهر به اسلام پسر خود را به نماز میفرستاد [۵۷]
Howorth، H H، ج۳، ص۳۸۷، History of the Mongols، New York، Burt Franklin.
از دیدهها پنهان نمیماند؛ چنانکه برخی او را مسیحی، [۵۸]
Howorth، H H، ج۳، ص۳۸۸، History of the Mongols، New York، Burt Franklin.
[۵۹]
Spuler، B، ج۱، ص۱۸۱، Gesammelte Aufs L tze، Leiden، ۱۹۸۰.
و بعضی بودایی خواندهاند. [۶۰]
Spuler، B، ج۱، ص۱۴۶، Gesammelte Aufs L tze، Leiden، ۱۹۸۰.
به هر روی، بایدو چه مسیحی، چه بودایی، در محاسبه زمان و عوامل ضروری جذب قدرت به خطا رفت و با تکیه بر مساعدت عوامل مسیحی، مقهور حرکت غازان گردید و به گفته یکی از محققان، روح زمان را درنیافت. [۶۱]
Brent، P، ج۱، ص۱۸۳، The Mongol Empire، London، ۱۹۷۶.
۶ - فهرست منابع(۱) محمد ابن شاکر کتبی، عیونالتواریخ، حوادث سالهای ۶۵۰ تا ۶۹۹ق، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز. (۲) عبدالرزاق ابن فوطی، الحوادث الجامعه، بغداد، ۱۳۵۱ق. (۳) ابن کثیر، البدایه و النهایه، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. (۴) محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۴ش. (۵) عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مفصل ایران، تهران، ۱۳۴۱ش. (۶) ابوبکر اهری، تاریخ شیخ اویس، به کوشش وان لون، لاهه، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م. (۷) حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۸) غیاثالدین خواندمیر، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۹) رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش. (۱۰) عباس عزاوی، تاریخ العراق بین الاحتلالین، بغداد، ۱۳۵۳ق/۱۹۳۵م. (۱۱) محمد فصیح خوافی، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۴۱ش. (۱۲) منتخب التواریخ معینی، منسوب به معینالدین نطنزی، بهکوشش ژان اوبن، تهران، ۱۳۳۶ش. (۱۳) محمد میرخواند، روضه الصفا، تلخیص عباس زریاب، تهران، ۱۳۷۳ش. (۱۴) ناصرالدین منشی کرمانی، سمط العلی للحضره العلیا، بهکوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۱۵) احمد نویری، نهایه الارب، بهکوشش سعید عاشور، قاهره، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۱۶) تاریخ وصاف، تحریر عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۴۶ش. (۱۷) Boyle JA، X Dynastic and Political History of the Il-Khans n، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، vol V. (۱۸) Brent، P، The Mongol Empire، London، ۱۹۷۶. (۱۹) Grousset، R، L'Empire des steppes، Paris، ۱۹۴۸. (۲۰) Howorth، H H، History of the Mongols، New York، Burt Franklin. (۲۱) Spuler، B، Gesammelte Aufs L tze، Leiden، ۱۹۸۰. (۲۲) id، Geschichte der Mongolen، ZOrich. (۲۳) id، Die Mongolen in Iran، Leiden، ۱۹۸۵. (۲۴) D P Little، An Introduction to Mamluk Historiography…، Freiburger Islamstudien ۲، Wiesbaden ۱۹۷۰. (۲۵) AMelkonian، Die Jahre ۱۲۸۷-۱۲۹۱ in der Chronikal- Yuninis ، phDdissertation، Freiburg-im-Breisgau ۱۹۷۵ (ed، tr، and comm). ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بایدو»، شماره۴۲۱. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بایدو»، شماره۴۴۴۳. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی | مقالات دانشنامه جهان اسلام
|