ابندرهماِبْنِدِرْهَم، عنوان افراد خاندانی از عالمان و قضات مالکی که در سدههای ۲ تا ۴ق/۸ تا ۱۰م در عراق میزیستهاند. ۱ - شناخت اجمالینیای بزرگ آنان درهم از اسیران سیستانی بود که در ردیف موالی خانواده جریر بن حازم جَهْضَمی ازْدی درآمد. این خاندان ابتدا در بصره میزیستند و سپس به بغداد منتقل شدند، اما علاوه بر این دو شهر در مدینه منوّره، فارس و یزد نیز صاحب منصب قضا بودهاند. در برخی از منابع از اینان با عنوان آلحمّاد یا بنوحمّاد نیز یاد شده است. [۲]
قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۱۶۶، احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
[۳]
قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۱۶۷، احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
مهمترین افراد خاندان اینانند: ابواسماعیل حمّاد بن زید بن درهم، ابواسماعیل حمادّ بن اسحاق بن اسماعیل بن حماد بن زید ابندرهم، ابواسحاق اسماعیل بن اسحاق بن اسماعیل بن حماد بن زید ابن درهم؛ که درمورد هریک توضیحی داده خواهد شد. ۲ - حمّاد بن زیدابواسماعیل حمّاد بن زید بن درهم، معروف به ازرق (۹۸- ۱۷۹ق/۷۱۶- ۷۹۵م)، محدّث بصری میباشد. او نخست شغل بزازی داشت، اما پس از چندی به فراگیری علم روی آورد. [۴]
قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۲، ص۵۵۹، احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
۲.۱ - منزلت علمیدر مورد منزلت علمی حماد گفته شده که مالک بن انس در حجاز، حماد بن زید در بصره، سفیان ثوری در کوفه و اوزاعی در شام پیشوایان حدیث و فقه زمان خود بودهاند. [۵]
ابن ابیحاتم، تقدمة المعرفة لکتاب الجرح و التعدیل، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
حتی بعضی حماد را برتر دانستهاند. [۷]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۴۶۰، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
علمای رجال او را از ثقات شمرده و نوشتهاند که ۴ هزار حدیث در حافظه داشته است. [۹]
عجلی، محمد، تاریخ الثقات، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱،به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
[۱۰]
ابنمعین، يحيى، معرفة الرجال، ج۱، ص۹۴، به کوشش محمد کامل القصّار، دمشق، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
[۱۱]
ابنمعین، يحيى، معرفة الرجال، ج۱، ص۱۰۸، به کوشش محمد کامل القصّار، دمشق، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
او چون نابینا بود، از حفظ حدیث میگفت. ۲.۲ - مشایخاز مشایخ وی کسانی چون ایوب سختیانی، هشام بن عروه و عمرو بن دینار قابل ذکرند. [۱۳]
ابنمعین، یحیی، التاریخ، ج۴، ص۲۱۴، به کوشش احمد محمد نور سیف، مکة المکرمة، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
[۱۴]
ابنمنجویه، احمد، رجال صحیح مسلم، ج۱، ص۱۵۶، به کوشش عبدالله لینی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
طوسی او را از اصحاب امام صادق (علیهالسلام) شمرده است. وی با اینکه از اقران مالک بن انس بود، از او روایت کرده است. [۱۶]
قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۱، ص۲۵۷، احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
نامهای مشایخ وی را ابنمنجویه، [۱۷]
قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۱، ص۲۵۷، احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
مزی و ذهبی [۱۹]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۴۵۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
به تفصیل آوردهاند، و از راویان وی میتوان عبدالله بن مبارک، عبدالرمان بن مهدی، سفیان بن عیینه، وکیع، خلف بن هشام بزّاز و یحیی بن سعید قطان را یاد کرد. [۲۰]
ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۴۲- ۳۴۸، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.
[۲۲]
مزی، یوسف، تهذیب الکمال، ج۷، ص۲۴۲- ۲۴۵، به کوشش بشار عوّاد معروف، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۲۳]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۴۵۷- ۴۵۸، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۲.۳ - عقیدهاز نظر عقیده، ابنسعد [۲۴]
ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۸۶، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.
او را عثمانی خوانده و در روایتی از وی آمده که هر کس قائل به فضل علی (علیهالسلام) بر عثمان باشد، در حقیقت قائل به خیانت اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. حماد بن زید با معتقدان به خلق قرآن و قَدَر مخالف بود و با ابوحنیفه و قیاس تا آنجا مخالفت داشت که وقتی خبر وفات او را شنید، خدای را سپاس گفت. [۲۶]
ابنمعین، یحیی، التاریخ، ج۴، ص۱۸۸، به کوشش احمد محمد نور سیف، مکة المکرمه، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
[۲۷]
ابنمعین، یحیی، التاریخ، ج۴، ص۳۲۷، به کوشش احمد محمد نور سیف، مکة المکرمه، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
احادیث و روایات حماد در صحاح اهل سنت مانند صحیح بخاری، صحیح مسلم، [۳۲]
ابنمنجویه، احمد، رجال صحیح مسلم، ج۱، ص۲۱، به کوشش عبدالله لینی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۳۳]
ابنمنجویه، احمد، رجال صحیح مسلم، ج۱، ص۲۳، به کوشش عبدالله لینی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۳۴]
ابنمنجویه، احمد، رجال صحیح مسلم، ج۱، ص۲۷، به کوشش عبدالله لینی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
سنن ترمذی و دیگر کتب حدیث چون مسند احمد، سنن دارمی و سنن دارقطنی نقل شده است.همچنین ابن ابیحاتم، [۳۹]
ابن ابیحاتم، تقدمة المعرفة لکتاب الجرح و التعدیل، ص۱۷۸-۱۸۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
قاضی عیاض، [۴۰]
قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۱، ص۸۷، احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
[۴۱]
قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۱، ص۱۳۰، احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
ابنصلاح [۴۲]
ابنصلاح، عثمان، علوم الحدیث، ج۱، ص ۱۰۲، به کوشش نورالدین عتر، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
[۴۳]
ابنصلاح، عثمان، علوم الحدیث، ج۱، ص ۱۴۸، به کوشش نورالدین عتر، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
و ذهبی [۴۴]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۶۹، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۴۵]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۷۰، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۴۶]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۴۷]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۰۸، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۴۸]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۱۹، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۴۹]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۲۲، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
اقوال و نظریات وی را در جرح و تعدیل راویان آوردهاند.۳ - حمادّ بن اسحاقابواسماعیل حمادّ بن اسحاق بن اسماعیل بن حماد بن زید ابن درهم (۱۹۹-۲۶۷ق/۸۱۴ -۸۸۱م)، محدث، فقیه و قاضی مالکی تاریخ تولد او را ۱۹۸ق نیز نوشتهاند. ۳.۱ - اساتیدوی در بصره زاده شد و در همانجا رشد یافت و نزد عالمانی چون ابومصعب زهری، ابومحمد حکمی، عبدالله بن مسلمة قعنبی و دیگران حدیث شنید و فقه را نزد احمد بن معذل بن غیلان بصری فرا گرفت. کسان زیادی از وی حدیث شنیده و روایت کردهاند که از آن جمله، ابراهیم بن حماد فرزند وی، محمد بن جعفر خرائطی، حسین بن اسماعیل محاملی و محمد بن خلف بن حیّان را میتوان نام برد. ۳.۲ - مصاحبت با خلفاحماد بن اسحاق با خلفا مصاحبت داشت [۵۵]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۱۶، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
و از خواص الموفق ابواحمد بن متوکل شمرده میشد. او در جنگ بین الموفق و محمد بن عبدالله بن طاهر میانجیِ صلح و حامل نامههای دو طرف جنگ بود. [۵۷]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۳۳۵-۳۳۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۰ق/۱۹۶۸م.
مدتی نیز عهدهدار منصب قضا در بغداد بود. پس از خلع المعتز در ۲۵۵ق/۸۶۹م و روی کار آمدن المهتدی با اینکه وی نیز چون دیگران سند خلع را امضا و گواهی کرده بود، [۵۹]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۹، ص۳۹۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۰ق/۱۹۶۸م.
ولی از آنجا که المهتدی اطلاع یافته بود که حماد با الموفق در مکه مکاتبه داشته است، بر وی خشم گرفت و المتهدی دستور داد او را تازیانه زنند و سپس به اهواز تبعید کنند. وی در شوش درگذشت. ۳.۳ - آثاربه گفته ابنندیم [۶۴]
ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص ۲۵۲.
وی دارای آثار متعددی بوده، اما اکنون تنها اثری که از وی باقی مانده، کتاب: ترکة النبی (ص) و السبل التّی وجهها فیها است که فرزند وی ابراهیم آن را روایت کرده است.در این کتاب مؤلف کوشش کرده، ثابت کند که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ارثی به جای نگذاشته و آنچه از او باقی مانده صدقه است. نسخهای از این کتاب ضمن مجموعهای در کتابخانه ظاهریه موجود است. [۶۵]
مجامیع، ظاهریه، ج۱، ص۷۶، ص۲۷۲، خطی (تاریخ، مجامیع).
۴ - اسماعیل بن اسحاقابواسحاق اسماعیل بن اسحاق بن اسماعیل بن حماد بن زید ابن درهم (۱۹۹ یا ۲۰۰-۲۸۲ق/۸۱۵ یا ۸۱۶ - ۸۹۵م)، محدث، فقیه و قاضی مالکی بود. او در بصره زاده شد و از همان دوران کودکی در آنجا به تحصیل و استماع حدیث پرداخت. [۶۷]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۳۳۹، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
نزد احمد بن معذّل بن غیلان بصری فقه آموخت و از علی بن مدینی حدیث شنید [۶۸]
ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، ج۱، ص۱۶۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
و قرائت را از عیسی بن مینا قالون فراگرفت، [۷۱]
قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۱۶۸، احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
مبرّد درباره او گفته که اگر اسماعیل خود را به امور حکومتی مشغول نکرده بود، در نحو و ادب ریاست را از ما میگرفت. [۷۲]
ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، ج۱، ص۱۶۵، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
۴.۱ - شاگردانجمعی از او فقه، حدیث و علوم قرآنی آموختهاند که از آن میان نسایی، ابنمجاهد، ابو بشر دولابی و ابراهیم بن حماد پسر برادرش قابل ذکرند. او را اولین کسی دانستهاند که مذهب مالک را در عراق بسط و رونق داد. نیز او را از نخستین فقیهان مالکی شمردهاند که در رد شافعی تألیف داشته است. ۴.۲ - اشتغال در مناصب حکومتیاشتغال وی به مناصب حکومتی نخستین بار در زمان خلیفه المتوکل در ۲۴۶ق پس از مرگ سوار بن عبدالله بود که به قضای ناحیه شرقی بغداد منصوب گردید و گویا بعد از مدتی به عنوان قاضی عسکر المهتدی نیز انتخاب شد و تا ۴۵۵ق در این مقام بود، بعد از دستگیری برادرش حماد بن اسحاق و تبعید وی، اسماعیل نیز برکنار و مخفی شد. در ۲۵۶ق پس از مرگ المهتدی و روی کار آمدن المعتمد وی بار دیگر به قضای ناحیه شرقی بغداد منصوب شد و تا ۲۵۸ق در این مقام بود، سپس با درخواست خود او از المعتمد به ناحیه غربی بغداد منتقل و قضای این ناحیه به او واگذار شد. سرانجام در ۲۶۲ق قضای هر دو ناحیه بغداد به او سپرده شد. بعضی نوشتهاند که پس از مرگ ابن ابیالشوارب قاضیالقضاه او را به جانشینی وی منصوب کردند و قضای شهرهای مدائن و نهر و انات را نیز به او دادند. [۸۰]
قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۱۷۷- ۱۷۸، احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
طبری نوشته است که وی به هنگام جنگ میان معتمد عباسی و یعقوب لیث واسطه و حامل نامهای از جانب معتمد به سوی یعقوب بود. همچنین برای کمک و رفع احتیاجات مردم بارها با عبیدالله بن سلیمان وزیر مکاتبه کرد. ابو اسحاق در هنگام دستگیری اسماعیل بن بلبل وزیر به وسیله معتضد، از او دفاع کرد. ۵ - آثارابنندیم، قاضی عیاض و دیگران آثار متعددی از وی نام بردهاند که بیشتر در علوم قرآنی، حدیث و فقه بوده است: ۵.۱ - چاپیفضل الصلاة علی النبی (ص) که به کوشش محمد، ناصرالدین البانی در ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م در دمشق به چاپ رسیده است. ۵.۲ - خطیاحادیث ایوب السختیانی که ضمن مجموعهای در کتابخانه ظاهریه نگهداری میشود [۸۶]
ظاهریه، خطی، ج۱، ص۲۶، (تاریخ، مجامیع).
احادیث مالک بن انس که به گفته سزگین نسخهای از آن ضمن مجموعهای در ظاهریه وجود دارد [۸۷]
ظاهریه، خطی، ج۱، ص۴۸۹، (تاریخ، مجامیع).
احکام القرآن که نسخهای از آن در کتابخانه جامع قیروان (تونس) یافت میشود.۶ - فهرست منابع(۱) ابن ابیحاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م. (۲) ابن ابیحاتم، تقدمة المعرفة لکتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م. (۳) ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق. (۴) ابنحبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. (۵) ابنحبان، مشاهیر علماء الامصار، به کوشش، م فلایشهامر، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م. (۶) ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر. (۷) ابنصلاح، عثمان، علوم الحدیث، به کوشش نورالدین عتر، دمشق، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م. (۸) ابنمعین، یحیی، التاریخ، به کوشش احمد محمد نور سیف، مکة المکرمة، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م. (۹) ابنمعین، معرفة الرجال، به کوشش محمد کامل القصّار، دمشق، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م. (۱۰) ابنمنجویه، احمد، رجال صحیح مسلم، به کوشش عبدالله لینی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. (۱۱) ابنندیم، الفهرست. (۱۲) ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م. (۱۳) ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م. (۱۴) احمد بن حنبل، مسند، استانبول، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م. (۱۵) بخاری، محمد، صحیح، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م. (۱۶) ترمذی، محمد، سنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م. (۱۷) تنوخی، محسن، نشوار المحاضرة، به کوشش، عبودالشالجی، یحمدون، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م. (۱۸) خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق. (۱۹) دارقطنی، علی، سنن، به کوشش ابوالطیب محمد شمسالحق عظیمآبادی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م. (۲۰) دارمی، عبدالله، سنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م. (۲۱) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۲۲) طبری، تاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۰ق/۱۹۶۸م. (۲۳) طوسی، محمد، رجال، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م. (۲۴) ظاهریه، خطی (تاریخ، مجامیع). (۲۵) عجلی، محمد، تاریخ الثقات، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م. (۲۶) قاضی عیاض، ترتیب المدارک، احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م. (۲۷) مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عوّاد معروف، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۲۸) مسلم بن حجاج قشیری، صحیح، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م. (۲۹) وکیع، محمد، اخبار القضاة، بیروت، عالم الکتب. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابندرهم»، ج۳، ص۱۱۹۵. ردههای این صفحه : تراجم | خاندان ها | علمای اهل سنت | علمای قرن دوم | علمای قرن سوم | فقهای مالکی | محدثین اهل سنت
|