پسر مسیحیان نجران (قرآن)در آیه مباهله پسران مسیحیان نجران اشاره شده است. ۱ - دعوت پیامبر از مسیحیان نجراندعوت محمّد (صلیاللهعلیهوآله) از نصاراى نجران، جهت آوردن پسران خود براى مباهله: فمن حآجّك فيه من بعد ما جآءك من العلم فقل تعالوا ندع أبنآءنا وأبنآءكم ... ثمّ نبتهل فنجعل لّعنت اللّه على الكذبين. هر گاه بعد از علم و دانشى كه (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو:" بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم. ۲ - شأن نزول آیهاين آيه و آيات قبل از آن در باره هيات نجرانى مركب از عاقب و سيد و گروهى كه با آنها بودند نازل شده است، آنها خدمت پيامبر صلیاللهعلیهوآله رسيدند و عرض كردند: آيا هرگز ديدهاى فرزندى بدون پدر متولد شود، در اين هنگام آيه" إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ ..." نازل شد و هنگامى كه پيامبر صلیاللهعلیهوآله آنها را به مباهله دعوت كرد. آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه، به شخصيتهاى نجران، اسقف (روحانى بزرگشان) به آنها گفت:" شما فردا به محمد صلیاللهعلیهوآله نگاه كنيد، اگر با فرزندان و خانوادهاش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسيد، و اگر با يارانش آمد با او مباهله كنيد، زيرا چيزى در بساط ندارد، فردا كه شد پيامبر صلیاللهعلیهوآله آمد در حالى كه دست علی بن ابی طالب علیهالسلام را گرفته بود و حسن و حسین علیهماالسلام در پيش روى او راه مىرفتند و فاطمه علیهاالسلام پشت سرش بود، نصارى نيز بيرون آمدند در حالى كه اسقف آنها پيشاپيششان بود هنگامى كه نگاه كرد، پيامبر صلیاللهعلیهوآله با آن چند نفر آمدند، در باره آنها سؤال كرد به او گفتند: اين پسر عمو و داماد او و محبوبترين خلق خدا نزد او است و اين دو پسر، فرزندان دختر او از على علیهالسلام هستند و آن بانوى جوان دخترش فاطمه ع است كه عزيزترين مردم نزد او، و نزديكترين افراد به قلب او است ... سيد به اسقف گفت:" براى مباهله قدم پيش گذار". گفت: نه، من مردى را مىبينم كه نسبت به مباهله با كمال جرأت اقدام مىكند و من مىترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا يك سال بر ما نمىگذرد در حالى كه در تمام دنيا يك نصرانى كه آب بنوشد وجود نداشته باشد. اسقف به پيامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله عرض كرد:" اى ابو القاسم! ما با تو مباهله نمىكنيم بلكه مصالحه مىكنيم، با ما مصالحه كن، پيامبر صلیاللهعلیهوآله با آنها مصالحه كرد كه دو هزار حله (يك قواره پارچه خوب لباس) كه حد اقل قيمت هر حلهاى چهل درهم باشد، و عاريت دادن سى دست زره، و سى شاخه نیزه، و سى رأس اسب، در صورتى كه در سرزمين یمن، توطئهاى براى مسلمانان رخ دهد، و پيامبر صلیاللهعلیهوآله ضامن اين عاريتها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهد نامهاى در اين زمينه نوشته شد. و در روايتى آمده است اسقف مسيحيان به آنها گفت:" من صورتهايى را مىبينم كه اگر از خداوند تقاضا كنند كوهها را از جا بركند چنين خواهد كرد هرگز با آنها مباهله نكنيد كه هلاك خواهيد شد، و يك نصرانى تا روز قیامت بر صفحه زمين نخواهد ماند. ۳ - پانویس
۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن،ج۷، ص۲۱۴، برگرفته از مقاله «پسران مسیحیان نجران)». |