پروانچهپروانه، (یا پروانچه) واژهای فارسی به معنای حکم ، فرمان، اجازه، جواز و نشان، از اسناد دیوانی است. فهرست مندرجات۲ - دوره کاربرد گسترده پروانه ۳ - اطلاق لفظ پروانه بر فرمان شاه ۴ - لفظ پروانه در میان سلاجقه روم ۵ - دیدگاه بقلی درباره پروانه ۶ - دیدگاه آقسرایی درباره پروانه ۷ - دیدگاه نسوی درباره پروانه ۸ - لفظ پروانه در دوره جلایریان ۹ - دیدگاه بوسه درباره پروانه ۱۰ - کاربرد پروانه در رساله فلکیه ۱۱ - گسترش کاربرد پروانه در دوره صفویه ۱۲ - پروانچی به عنوان منصب ۱۳ - پروانه در دوره افشاریه ۱۴ - پروانه در دوره قاجاریه ۱۵ - پروانه در فرهنگنامههای اردو ۱۶ - پروانچه در هندوستان ۱۷ - پروانه از اسناد مهم در عرصه تجارت ۱۸ - فهرست منابع ۱۹ - پانویس ۲۰ - منبع ۱ - دیدگاه خوارزمی درباره پروانهخوارزمی، از نویسندگان سده چهارم، پروانه را معادل «فُرانِق» دانسته [۱]
محمد بن احمد خوارزمی، کتاب مفاتیح العلوم، ج۱، ص۶۴، چاپ فان فلوتن، لیدن ۱۹۶۸.
که همان خادم و مسئول حمل و نقل بستههای پستی بوده است.
به این ترتیب پروانه را در اینجا میتوان با قاصد ، پیک، حامل خرائط و برید هم معنی دانست. ابن خرداذبه [۲]
ابن خرداذبه، المسالک والممالک، ج۱، ص۱۵۳، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۸۹، چاپ افست بغداد.
نیز از فرانق در همین معنا یاد کرده است.
۲ - دوره کاربرد گسترده پروانهکاربردِ گسترده پروانه را باید از دوره سلاجقه و بویژه سلاجقه روم بازجست، زیرا به استثنای خوارزمی در هیچیک از منابع تاریخیِ ایران پیش از سلاجقه ــ حتی در کتابهایی مانند عتبة الکتبه ، التوسل الی الترسل ، و دستور دبیری که حاوی اسناد دیوانی سدههای ششم و هفتماند ــ نشانی از کاربرد این تعبیر به دست نیامده است. ۳ - اطلاق لفظ پروانه بر فرمان شاهدر دوره سلاجقه بزرگ لفظ پروانه بر فرمانهای شاه درباره امور مهم ولایات، اعطای اقطاع و صلهای اطلاق میشد که به دیوان و خزانه ارسال شده بود. [۳]
حسن بن علی نظام الملک، سیرالملوک (سیاست نامه)، ج۱، ص۱۱۸، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۷۲ ش.
اجرای این فرامین به تأیید نهایی شاه منوط بود [۴]
حسن بن علی نظام الملک، سیرالملوک (سیاست نامه)، ج۱، ص۱۱۸، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۷۲ ش.
و تعبیر «پروانة أَعْلی» [۵]
محمد بن احمد نسوی، نفثة المصدور، ج۱، ص۱۶، چاپ امیرحسن یزدگردی، تهران ۱۳۷۰ ش.
از اهمیت بیشتر فرمان شاه حکایت میکرد.
۴ - لفظ پروانه در میان سلاجقه رومدر میان سلاجقه روم لفظ پروانه بر یکی از چهار منصب مهم حکومتی اطلاق [۶]
محمود بن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، یا، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ص۲۰۹، چاپ عثمان توران، تهران ۱۳۶۲ ش .
و کلیه امور مملکتی زیر نظر «پروانه» اداره میشد [۷]
محمود بن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، یا، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ص۴۶، چاپ عثمان توران، تهران ۱۳۶۲ ش .
[۸]
محمود بن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، یا، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ص۹۷، چاپ عثمان توران، تهران ۱۳۶۲ ش .
[۹]
محمود بن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، یا، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ص۱۱۳، چاپ عثمان توران، تهران ۱۳۶۲ ش .
[۱۰]
ابن بی بی، اخبار سلاجقه روم، ج۱، ص۲۹۱، چاپ محمدجواد مشکور، تهران ۱۳۵۰ ش.
۵ - دیدگاه بقلی درباره پروانهبقلی [۱۱]
محمد قندیل بقلی، التعریف بمصطلحات صبح الاعشی، ج۱، ص۶۴، قاهره ۱۹۸۴.
بر آن است که پروانه در اصل همان حاجب است که در میان سلاجقه روم بر وزیراعظم اطلاق میشد.
۶ - دیدگاه آقسرایی درباره پروانهاما به استناد آقسرایی [۱۲]
محمود بن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، یا، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ص۹۶، چاپ عثمان توران، تهران ۱۳۶۲ ش .
[۱۳]
محمود بن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، یا، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ص۲۰۹، چاپ عثمان توران، تهران ۱۳۶۲ ش .
نمیتوان پروانه را با وزیر و نایب سلطان یکی انگاشت، زیرا از وزیر به عنوان مقامی مستقل از پروانه سخن رانده است. «پروانه» در بسیاری از لشکرکشیها شرکت میجست و گاه فرماندهی را نیز برعهده داشت [۱۴]
محمود بن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، یا، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ص۷۱، چاپ عثمان توران، تهران ۱۳۶۲ ش .
[۱۵]
محمود بن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، یا، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ص۸۲ ـ۸۳، چاپ عثمان توران، تهران ۱۳۶۲ ش .
[۱۶]
محمود بن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، یا، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ص۹۴، چاپ عثمان توران، تهران ۱۳۶۲ ش .
و در برخی موارد متصدی اعطای اقطاعات بود. [۱۷]
ابن بی بی، اخبار سلاجقه روم، ج۱، ص۱۴۳، چاپ محمدجواد مشکور، تهران ۱۳۵۰ ش.
[۱۸]
جلال الدین محمد بن محمد مولوی، مکتوبات مولانا جلال الدین رومی، ج۱، ص۲۹۰، چاپ توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
۷ - دیدگاه نسوی درباره پروانهنسوی [۱۹]
محمد بن احمد نسوی، سیرت جلال الدین مینکبرنی، ج۱، ص۶۹، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۵ ش.
[۲۰]
محمد بن احمد نسوی، سیرت جلال الدین مینکبرنی، ج۱، ص۷۲، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۵ ش.
واژه پروانگی را به گونهای مترادف با تعابیر «رسالت» و «وساطت» به کار برده است که از آن مفهوم «اجازه» برمی آید. همچنین وی در جای دیگر [۲۱]
محمد بن احمد نسوی، نفثة المصدور، ج۱، ص۷۲، چاپ امیرحسن یزدگردی، تهران ۱۳۷۰ ش.
از «پروانة اعلی» به عنوان فرمان شاه یاد کرده است.
این مطالب حاکی از آن است که در دوره خوارزمشاهی تعبیر پروانه بر برخی از فرامین اطلاق میشده و احتمالاً چنین کاربردی از طریق خوارزمشاهیان به دستگاه مغولان راه یافته است، چرا که پروانه در دوره ایلخانان به معنای حکم و فرمان بوده است. [۲۲]
عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۱۰۸، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۳۲۹ـ ۱۳۵۵/ ۱۹۱۱ـ۱۹۳۷، چاپ افست تهران.
[۲۳]
عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۲۵۷، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۳۲۹ـ ۱۳۵۵/ ۱۹۱۱ـ۱۹۳۷، چاپ افست تهران.
[۲۴]
شمیس شریک امین، فرهنگ اصطلاحات دیوانی در دوران مغول، ج۱، ص۸۲ ـ ۸۴، تهران ۱۳۵۷ ش.
۸ - لفظ پروانه در دوره جلایریاناین لفظ در دوره جلایریان بیشتر به معنای مُهر و نشان بوده و به گونهای مترادف همراه با تعبیر نشان به کار میرفته است. [۲۵]
محمد بن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۲، ص۴۳، چاپ عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۲۶]
محمد بن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۲، ص۸۰، چاپ عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۲۷]
محمد بن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۲، ص۱۰۳، چاپ عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۲۸]
محمد بن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۲، ص۱۱۳، چاپ عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۲۹]
محمد بن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۲، ص۱۲۴، چاپ عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
برخی مقامات حکومتی این دوره و از آن میان امیران و وزیران برای مُهر احکام دیوانی «پروانه» داشتند. [۳۰]
محمد بن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۲، ص۴۱، چاپ عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۹ - دیدگاه بوسه درباره پروانهبوسه برآن است که «پروانچه» در عصر ایلخانان به «دستور تصدیق» یا «رسید پرداخت» اطلاق میشد. [۳۱]
هریبرت بوسه،پژوهشی در تشکیلات دیوان اسلامی: برمبنای اسناد دوران آق قوینلو و قراقوینلو و صفوی، ج۱، ص۶۸، ترجمه غلامرضا ورهرام، تهران ۱۳۶۷ ش.
در این دوره در تنظیم چکهای مالیاتی (برات) بیش از همه «دستور تأیید حکم» مورد توجه بود که میتوانست به شکل شفاهی با تعبیر «پروانچه مشافهه» و به صورت کتبی با عنوان «پروانچه فلان الدین» (نام صاحب منصب) انجام گیرد. [۳۲]
هریبرت بوسه، پژوهشی در تشکیلات دیوان اسلامی: برمبنای اسناد دوران آق قوینلو و قراقوینلو و صفوی، ج۱، ص۱۱۲، ترجمه غلامرضا ورهرام، تهران ۱۳۶۷ ش.
۱۰ - کاربرد پروانه در رساله فلکیهشواهد متعددی از چنین کاربردی را میتوان در رساله فلکیه ، از آثار دوره تیموری ، به دست آورد. [۳۳]
عبدالله بن محمد مازندرانی، رساله فلکّیه، ج۱، ص۶۵، چاپ والتر هینس، ویسبادن ۱۳۳۱/۱۹۵۲.
[۳۴]
عبدالله بن محمد مازندرانی، رساله فلکّیه، ج۱، ص۶۹، چاپ والتر هینس، ویسبادن ۱۳۳۱/۱۹۵۲.
[۳۵]
عبدالله بن محمد مازندرانی، رساله فلکّیه، ج۱، ص۷۱، چاپ والتر هینس، ویسبادن ۱۳۳۱/۱۹۵۲.
[۳۶]
عبدالله بن محمد مازندرانی، رساله فلکّیه، ج۱، ص۷۳، چاپ والتر هینس، ویسبادن ۱۳۳۱/۱۹۵۲.
[۳۷]
عبدالله بن محمد مازندرانی، رساله فلکّیه، ج۱، ص۷۷، چاپ والتر هینس، ویسبادن ۱۳۳۱/۱۹۵۲.
[۳۸]
عبدالله بن محمد مازندرانی، رساله فلکّیه، ج۱، ص۸۴، چاپ والتر هینس، ویسبادن ۱۳۳۱/۱۹۵۲.
[۳۹]
عبدالله بن محمد مازندرانی، رساله فلکّیه، ج۱، ص۹۹، چاپ والتر هینس، ویسبادن ۱۳۳۱/۱۹۵۲.
[۴۰]
عبدالله بن محمد مازندرانی، رساله فلکّیه، ج۱، ص۱۳۶ـ۱۳۷، چاپ والتر هینس، ویسبادن ۱۳۳۱/۱۹۵۲.
[۴۱]
عبدالله بن محمد مازندرانی، رساله فلکّیه، ج۱، ص۱۳۹، چاپ والتر هینس، ویسبادن ۱۳۳۱/۱۹۵۲.
شاید کاربرد تعابیر «بروات و پروانجات» در دستورالکاتب به همین مفهوم اشاره داشته باشد. [۴۲]
محمد بن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ج۲، ص۲۶۳، چاپ عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
گمان میرود که تعابیر پروانچی و پروانچیگری از دوره تیموری رواج یافته باشد و با عنایت به مطالب ابن شهاب، پروانچی با داروغه هم معنی به نظر میرسد. [۴۳]
ابن شهاب، جامع التواریخ حسنی: بخش تیموریان پس از تیمور، ج۱، ص۱۲۸، چاپ حسین مدرسی طباطبائی و ایرج افشار، کراچی ۱۹۸۷.
از پروانچی در معنای امیری نظامی نیز سخن رفته است [۴۴]
ابن شهاب، جامع التواریخ حسنی: بخش تیموریان پس از تیمور، ج۱، ص۳۶، چاپ حسین مدرسی طباطبائی و ایرج افشار، کراچی ۱۹۸۷.
[۴۵]
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء ۱، ص۷۹، چاپ محمد شفیع، لاهور ۱۳۶۵ـ ۱۳۶۸.
[۴۶]
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء ۱، ص۱۴۰، چاپ محمد شفیع، لاهور ۱۳۶۵ـ ۱۳۶۸.
که تعلیقات محمدشفیع بر مطلع سعدین درباره پروانچی مؤید این مطلب است. [۴۷]
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء۱، واژه نامه، ذیل «پروانچی»، چاپ محمد شفیع، لاهور ۱۳۶۵ـ ۱۳۶۸.
پروانچه در این دوره به معنای حکم و فرمان شاهی نیز رواج داشته است. [۴۸]
ابن شهاب، جامع التواریخ حسنی: بخش تیموریان پس از تیمور، ج۱، ص۱۵۳، چاپ حسین مدرسی طباطبائی و ایرج افشار، کراچی ۱۹۸۷.
۱۱ - گسترش کاربرد پروانه در دوره صفویهدر دوره صفویه کاربرد «پروانه» و «پروانچه» گسترش یافت. [۴۹]
محمد رفیع انصاری مستوفی الممالک، دستورالملوک، ج۱، ص۳۱۰ـ ۳۱۱، چاپ محمدتقی دانش پژوه، در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۱۶، ش ۳ـ۶ (بهمن ۱۳۴۷ـ مرداد ۱۳۴۸).
[۵۰]
محمد رفیع انصاری مستوفی الممالک، دستورالملوک، ج۱، ص۳۱۶، چاپ محمدتقی دانش پژوه، در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۱۶، ش ۳ـ۶ (بهمن ۱۳۴۷ـ مرداد ۱۳۴۸).
[۵۱]
محمد رفیع انصاری مستوفی الممالک، دستورالملوک، ج۱، ص۴۲۶، چاپ محمدتقی دانش پژوه، در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۱۶، ش ۳ـ۶ (بهمن ۱۳۴۷ـ مرداد ۱۳۴۸).
[۵۲]
محمد رفیع انصاری مستوفی الممالک، دستورالملوک، ج۱، ص۴۳۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۱۶، ش ۳ـ۶ (بهمن ۱۳۴۷ـ مرداد ۱۳۴۸).
[۵۳]
محمد رفیع انصاری مستوفی الممالک، دستورالملوک، ج۱، ص۴۳۹، چاپ محمدتقی دانش پژوه، در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۱۶، ش ۳ـ۶ (بهمن ۱۳۴۷ـ مرداد ۱۳۴۸).
[۵۴]
محمد رفیع انصاری مستوفی الممالک، دستورالملوک، ج۱، ص۵۴۲، چاپ محمدتقی دانش پژوه، در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۱۶، ش ۳ـ۶ (بهمن ۱۳۴۷ـ مرداد ۱۳۴۸).
[۵۵]
محمد رفیع انصاری مستوفی الممالک، دستورالملوک، ج۱، ص۵۴۴، چاپ محمدتقی دانش پژوه، در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۱۶، ش ۳ـ۶ (بهمن ۱۳۴۷ـ مرداد ۱۳۴۸).
[۵۶]
محمد رفیع انصاری مستوفی الممالک، دستورالملوک، ج۱، ص۵۴۶، چاپ محمدتقی دانش پژوه، در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۱۶، ش ۳ـ۶ (بهمن ۱۳۴۷ـ مرداد ۱۳۴۸).
[۵۷]
علی نقی نصیری، القاب و مواجب دوره سلاطین صفویه، ج۱، ص۳۴، چاپ یوسف رحیم لو، مشهد ۱۳۷۲ ش.
[۵۸]
علی نقی نصیری، القاب و مواجب دوره سلاطین صفویه، ج۱، ص۴۶، چاپ یوسف رحیم لو، مشهد ۱۳۷۲ ش.
[۵۹]
جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۱، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۶۰]
جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۵، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۶۱]
جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، ج۱، ص۱۶۷، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
بوسه برآن است که پروانچه در این دوره تنها نوعی فرمان بوده است و «دستور تصدیق» در این دوره «تعلیقه» نامیده میشد و پروانچه در واقع همان «سند تحریر شده» است که تنها درباره اعطای مواجب بوده است، [۶۲]
هریبرت بوسه، پژوهشی در تشکیلات دیوان اسلامی: برمبنای اسناد دوران آق قوینلو و قراقوینلو و صفوی، ج۱، ص۶۸، ترجمه غلامرضا ورهرام، تهران ۱۳۶۷ ش.
اما در اسناد به دست آمده دوره صفوی پروانچهای در تأیید حکم منصب اقضی القضاة گیلان وجود دارد. [۶۳]
جهانگیر قائم مقامی، یکصدوپنجاه سند تاریخی: از جلایریان تا پهلوی، ج۱، ص۲۷، تهران ۱۳۴۸ ش.
در منابع این دوره از پروانههای متنوعی سخن رفته است، مانند پروانجاتِ امرا، پروانجات تیول، پروانجات حسابی، پروانجات مناصب، پروانجات وزرا، پروانجات همه ساله، پروانجات مبارک اشرف، پروانچه بیاض، پروانچه دفتری [۶۴]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ص۲۴، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۵]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ص۲۶، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۶]
میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ص۴۳ـ۴۴، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۷]
علی نقی نصیری، القاب و مواجب دوره سلاطین صفویه، ج۱، ص۳۴، چاپ یوسف رحیم لو، مشهد ۱۳۷۲ ش.
که حاکی از کاربرد گسترده «پروانه» در دوره صفوی است.
۱۲ - پروانچی به عنوان منصباز پروانچیِ این دوره در ردیف مناصبی مانند مُهردار و دواتدار یاد شده است. [۶۸]
علی نقی نصیری، القاب و مواجب دوره سلاطین صفویه، ج۱، ص۳۴، چاپ یوسف رحیم لو، مشهد ۱۳۷۲ ش.
همچنین از منصبی با عنوان پروانچی عجزه و مساکین سخن رفته است. [۶۹]
احمد بن حسین منشی قمی، خلاصة التواریخ، ج۲، ص۶۲۷، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش.
تعبیر «پروانچه اشرف» و «پروانجات مطاعه» در این دوره حاکی از اهمیت فرمان بود. [۷۰]
احمد بن حسین منشی قمی، خلاصة التواریخ، ج۱، ص۳۸۶، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش.
[۷۱]
احمد بن حسین منشی قمی، خلاصة التواریخ، ج۱، ص۴۶۱، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش.
۱۳ - پروانه در دوره افشاریهپروانچیان در دوره افشاریه نیز وجود داشتند که اگر چه توضیحی درباره وظایف آنان داده نشده، اما میتوان چنین فرض کرد که آنان همچنان مسئولیت مُهر احکام را برعهده داشتهاند. [۷۲]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۲، ص۵۸۶، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۷۳]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۲، ص۶۲۷، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ ش.
۱۴ - پروانه در دوره قاجاریهدر دوره قاجاریه در بخارا پروانچی مأمور رساندن پیغامهای مهم امیر به نقاط مختلف بود [۷۴]
سفرنامه بخارا: عصر محمدشاه قاجار، چاپ حسین زمانی، ج۱، ص۹۱، تهران ۱۳۷۳ ش.
و از پروانچیِ مهردار نیز سخن رفته است. [۷۵]
سفرنامه بخارا: عصر محمدشاه قاجار، چاپ حسین زمانی، ج۱، ص۶۹، تهران ۱۳۷۳ ش.
۱۵ - پروانه در فرهنگنامههای اردوپروانه و پروانگی، بیش و کم، با همین مضامین در فرهنگنامههای اردو به کار رفته است، مانند پروانه راهداری در معنای اجازهنامه و تذکره عبور و مرور. پروانه در نظام قضایی و حقوقی هند از اسناد مهم به شمار میرود. [۷۶]
احمد بن حسین منشی قمی، خلاصة التواریخ، ج۱، ص۴۷، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش.
۱۶ - پروانچه در هندوستاندر هندوستان «پروانچه»ها فرامینی بودند که به مُهر شاه نیازی نداشتند. [۷۷]
ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی، یا، تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکره الملوک، ج۱، ص۲۷۱، ترجمه مسعود رجب نیا، با حواشی و فهارس محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۳۴ ش.
درباره منصب پروانچی در هند تعریف روشنی به دست نیامده، [۷۸]
بایزید بیات، تذکره همایون و اکبر، ج۱، ص۱۸۰، چاپ محمد هدایت حسین، کلکته ۱۳۶۰/۱۹۴۱.
اما با عنایت به شواهد کاربرد این واژه در ایران میتوان انگاشت که همان مهردار و یا صاحب سمتی نظامی بوده است.
۱۷ - پروانه از اسناد مهم در عرصه تجارتامروزه پروانه از اسناد مهم در عرصه تجارت و کسب و کار به شمار میرود و در واقع سندی است که به موجب آن به دارنده، اجازه کارهای معینی داده میشود. در فرهنگنامههای اقتصادی از انواع پروانهها سخن رفته است، مانند پروانه کار، پروانه عبور، پروانه گمرک، که در واقع همان «اجازه» و یا «تذکره» هستند. [۷۹]
منوچهر فرهنگ، فرهنگ علوم اقتصادی: فارسی ـ انگلیسی، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۸۰]
موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، کمیتة اصطلاحات و تعاریف، ج۱، ص۵۲۴، مجموعه آشنائی با تعاریف و اصطلاحات بازرگانی ـ اقتصادی، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۸ - فهرست منابع(۱)محمود بن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، یا، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، چاپ عثمان توران، تهران ۱۳۶۲ ش؛ (۲) ابن بی بی، اخبار سلاجقه روم، چاپ محمدجواد مشکور، تهران ۱۳۵۰ ش. (۳) ابن خرداذبه، المسالک والممالک، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۸۹، چاپ افست بغداد. (۴) ابن شهاب، جامع التواریخ حسنی: بخش تیموریان پس از تیمور، چاپ حسین مدرسی طباطبائی و ایرج افشار، کراچی ۱۹۸۷. (۵) محمد رفیع انصاری مستوفی الممالک، دستورالملوک، چاپ محمدتقی دانش پژوه، در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۱۶، ش ۳ـ۶ (بهمن ۱۳۴۷ـ مرداد ۱۳۴۸). (۶) محمد قندیل بقلی، التعریف بمصطلحات صبح الاعشی، قاهره ۱۹۸۴. (۷) هریبرت بوسه، پژوهشی در تشکیلات دیوان اسلامی: برمبنای اسناد دوران آق قوینلو و قراقوینلو و صفوی، ترجمه غلامرضا ورهرام، تهران ۱۳۶۷ ش. (۸) بایزید بیات، تذکره همایون و اکبر، چاپ محمد هدایت حسین، کلکته ۱۳۶۰/۱۹۴۱. (۹) عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۳۲۹ـ ۱۳۵۵/ ۱۹۱۱ـ۱۹۳۷، چاپ افست تهران. (۱۰) محمد بن احمد خوارزمی، کتاب مفاتیح العلوم، چاپ فان فلوتن، لیدن ۱۹۶۸. (۱۱) احمد دهلوی، فرهنگ آصفیه، لاهور ۱۹۸۶. (۱۲) سفرنامه بخارا: عصر محمدشاه قاجار، چاپ حسین زمانی، تهران ۱۳۷۳ ش. (۱۳) شمیس شریک امین، فرهنگ اصطلاحات دیوانی در دوران مغول، تهران ۱۳۵۷ ش. (۱۴) محمد بن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، چاپ عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶. (۱۵) عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، چاپ محمد شفیع، لاهور ۱۳۶۵ـ ۱۳۶۸. (۱۶) منوچهر فرهنگ، فرهنگ علوم اقتصادی: فارسی ـ انگلیسی، تهران ۱۳۷۴ ش. (۱۷) فیروزالدین، فیروزاللغات اردو جامع، لاهور. (۱۸) جهانگیر قائم مقامی، یکصدوپنجاه سند تاریخی: از جلایریان تا پهلوی، تهران ۱۳۴۸ ش. (۱۹) عبدالله بن محمد مازندرانی، رساله فلکّیه، چاپ والتر هینس، ویسبادن ۱۳۳۱/۱۹۵۲. (۲۰) محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ ش. (۲۱) جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش. (۲۲) احمد بن حسین منشی قمی، خلاصة التواریخ، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش. (۲۳) موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، کمیته اصطلاحات و تعاریف، مجموعه آشنائی با تعاریف و اصطلاحات بازرگانی ـ اقتصادی، تهران ۱۳۷۰ ش. (۲۴) جلال الدین محمد بن محمد مولوی، مکتوبات مولانا جلال الدین رومی، چاپ توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۷۱ ش. (۲۵) میرزا سمیعا، تذکره الملوک، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۶۸ ش. (۲۶) ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی، یا، تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکره الملوک، ترجمه مسعود رجب نیا، با حواشی و فهارس محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۳۴ ش. (۲۷) محمد بن احمد نسوی، سیرت جلال الدین مینکبرنی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۵ ش. (۲۸) محمد بن احمد نسوی، نفثة المصدور، چاپ امیرحسن یزدگردی، تهران ۱۳۷۰ ش. (۲۹) علی نقی نصیری، القاب و مواجب دوره سلاطین صفویه، چاپ یوسف رحیم لو، مشهد ۱۳۷۲ ش. (۳۰) حسن بن علی نظام الملک، سیرالملوک (سیاست نامه)، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۷۲ ش. ۱۹ - پانویس
۲۰ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «پروانچه»، شماره۲۷۲۳. ردههای این صفحه : واژه شناسی
|