وضع حروفوضع حروف به موضوعٌ له حروف اطلاق میشود و در علم اصول فقه کاربرد دارد. ۱ - تعریفوضع حروف، قرار دادن الفاظ حروف برای معانی حرفی است، مانند:حرف «مِن» که برای ابتدا در جمله «سرت من البصره» (یعنی ابتدای سیر، که شهر بصره میباشد) وضع شده است. ۲ - چند دیدگاه در وضع حروفدر این که حروف برای چه معنایی وضع شده است، دیدگاههای متعددی وجود دارد، از جمله: ۲.۱ - دیدگاه اولمرحوم آخوند خراسانی معتقد است:موضوع له حروف با موضوع له اسمایی که هم سنخ آنها میباشد، یکی است و تفاوت در چگونگی استعمال است؛ به این معنا که در اسما، معنا را به تنهایی اراده میکنند و در حروف، معنا را غیرمستقل و آلی لحاظ میکنند. ۲.۲ - دیدگاه دومگروهی برآنند که حروف برای هیچ معنایی وضع نشده است، بلکه صرفاً یک سلسله نشانهها است که بر کیفیت و خصوصیتی در مدخول خود دلالت میکند، مانند:علامت رفع که بر فاعل بودن زید در جمله «ضرب زید»، دلالت میکند، ولی معنایی را افاده نمیکند. ۲.۳ - دیدگاه سوممشهور متأخران اصولی معتقدند موضوع له حروف با موضوع له اسمای هم سنخ خودشان کاملا متباین است و در اصل ذات و حقیقت از یکدیگر جدا هستند؛ به این معنا که اسما، برای معناهایی که ذاتاً استقلال دارند، وضع شده است؛ به خلاف حروف. ۲.۴ - دیدگاه چهارممرحوم محقق نائینی معتقد است معانی حروف، معانی ایجادی است و به وسیله آنها، بین اجزای کلام پیوند ایجاد میشود. ۲.۵ - دیدگاه پنجمشهید صدر معتقد است حروف برای مصداق ربط در کلام وضع شده است نه مفهوم آنها. [۱۰]
محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۱، ص۳۹.
[۱۱]
محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۱، ص۴۶.
[۱۸]
شیرازی، محمد، الاصول، ج۱، ص۲۲-۲۱.
[۱۹]
فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۲، ص۵۵۴.
۳ - پانویس
۴ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۹۰۰، برگرفته از مقاله «وضع حروف». |