معاویة بن هشاممعاویة بن هشام بن عبدالملک بن مروان با کنیه ابو ولید، مادرش ام هشام، فاطمه دختر هشام بن اسماعیل بن هشام بن ولید بن مغیره بود، گفته شده زن بیخردی بود و در حالی که به هشام باردار بود، عبدالملک او را طلاق داد، زمانی که هشام متولد شد، پدرش او را منصور نامید و به فال نیک گرفت و مادرش او را به اسم پدر خود هشام نامید، هشام سال ۷۲ (ه. ق) به دنیا آمد. ۱ - هشام بن عبدالملکهشام بن عبدالملک از حاکمان دولت اموی در شام بود که در دمشق متولد شد و در سال ۱۰۵ (ه. ق) پس از مرگ برادرش یزید با او بیعت کردند. در زمان وی جنگ سختی با خاقان ترک در ماوراءالنهر رخ داد که به قتل خاقان و غلبهی عرب بر برخی از سرزمین وی منجر شد. هم چنین زید بن علی بن الحسین (علیهماالسلام) با لشکری از کوفه بر علیه هشام قیام کرد. هشام ابن هبیره را که عامل وی در کوفه بود به سوی زید فرستاد، ابنهبیره بدون مشورت با هشام، زید را به قتل رساند، وقتی هشام از این موضوع آگاه شد کار ابنهبیره را تایید نکرد و او را گستاخ خواند و وی را از کارگزاری کوفه برکنار و مقدار یک میلیون دینار او را جریمه کرد و او را تا زمانی که زنده بود بر جایی ولایت نداد. [۲]
دینوری، ابن قتیبه، امامت و سیاست (تاریخ خلفاء)، ص۳۳۴، ترجمه سید ناصر طباطبایی، تهران، ققنوس، ۱۳۸۰ش.
خلافت هشام نوزده سال و هفت ماه به طول انجامید و در روز چهارشنبه نهم ربیعالاول سال ۱۲۵ (ه. ق) در حالی که ۵۳ سال داشت در گذشت و فرزندش مسلمة بر وی نماز خواند. [۴]
مؤلف مجهول، مجمل التواریخ و القصص، ص۳۱۰، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، بی تا.
۲ - فرزندان هشامهشام چند فرزند داشت: ـ مسلمة، ابوشاکر که مادرش امحکیم دختر یحیی بن الحکم بود. [۵]
بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج۸، ص۳۶۷، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ط الاولی ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
ـ سعید که گفته شده مادرش امعثمان دختر سعید بن خالد بن عمرو بن عثمان بن عفان بوده است. ـ معاویه که مادرش عبدة ـ دختر عبدالله بن یزید بن معاویة بن ابی سفیان ـ بوده است. ـ عبدالملک که مادرش مخزومیه بود. ـ محمد که مادرش طلیحه بود و مروان که در کودکی از دنیا رفت و مادرش کنیز بوده است. [۶]
بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج۸،، ص۳۶۸، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ط الاولی ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
۳ - فرماندهی معاویه بن هشاممعاویة بن هشام (۱۱۹ه/۷۳۷م)، کنیه اش ابوشاکر و جد حاکمان اندلس از بنیامیه بود، نجیبترین فرزندان پدرش، بخشنده، جنگجو و مورد ستایش بود. [۷]
زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۷، ص۲۶۳.
وی چند بار فرماندهی لشکرکشی تابستانی را در زمان خلافت پدرش بر عهده داشت، در پیشرو لشکرش شجاع و قهرمان بود و چندین قلعه را فتح کرد [۸]
ذهبی، شمسالدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، ج۷، ص۴۷۳، بیروت، دارالکتاب العربی، ط الثانیة، ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳.
و در سال ۱۱۹ (ه. ق) در زمان حیات پدرش درگذشت. [۹]
زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۷، ص۲۶۳.
۳.۱ - نبردها و فتوحاتدر دوران هشام در سال ۱۰۶ (ه. ق) معاویة بن هشام به جنگ رفت و وضاح امیر را فرستاد تا کشتزارها و روستاها را آتش زند، چرا که رومیان چراگاه را آتش زده بودند. [۱۱]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۳۰۲، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.
معاویه در سال ۱۰۷ (ه. ق) به جنگ تابستانی رفت، بر لشکر شام میمون بن مهران فرمانده بود، از دریا عبور کردند تا به قبرس رسیدند [۱۲]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۴۰، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ط الثانیه، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۱۳]
ابنکثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۲۴۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
و در همان سال آهنگ روم کرد و به ارولیة رسید.در سال ۱۰۸ (ه. ق) به سرزمین روم لشکر کشید و بطال را به سوی خنجره فرستاد و آن را فتح کرد و غنیمتهای بسیاری را از آن جا بدست آورد. [۱۶]
ابنکثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر (م ۷۷۴)، البدایة و النهایة، ج۹، ص۲۵۶، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
در سال ۱۰۹ (ه. ق) به روم رفت که در آن جا قلعهای به نام طیبه را گشود و جمعی از مردم انطاکیه همراه وی آسیب دیدند. [۱۷]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۴۶، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ط الثانیه، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
در سال ۱۱۰ (ه. ق) به سرزمین روم لشکر کشید و دو قلعه به نامهای صمله و البوة را فتح کرد و انبوهی از غنائم را به دست آورد. [۱۹]
ابنکثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۲۶۰، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
در سال ۱۱۱ (ه. ق) معاویة بن هشام به جانب چپ بلاد روم لشکر برد و سعید بن هشام به جانب راست و عبدالله بن مریم در دریا . [۲۰]
عبدالرحمن بن محمد بن خلدون، تازیخ ابنخلدون، ج۳، ص۱۶۶، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، ط الثانیه، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
در سال ۱۱۲ (ه. ق) فرماندهی لشکر تابستانی را به عهده داشت و خرشنه از ناحیه ملطیه را فتح کرد. [۲۲]
ابن العماد، شهابالدین، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۶۳، تحقیق الارناووط، دمشق بیروت، دار ابنکثیر، ط الاولی، ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
در سال ۱۱۳ (ه. ق) معاویة بن هشام از ناحیه مرعش به روم وارد شد. [۲۳]
عبدالرحمن بن محمد بن خلدون، تاریخ ابنخلدون، ج۳، ص۱۶۷، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، ط الثانیه، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۴]
ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۳۰۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
در سال ۱۱۴ (ه. ق) معاویه بر جانب چپ لشکر تابستانی و سلیمان بر جانب راست بود و این دو فرزندان هشام بن عبدالملک بودند [۲۵]
ابنکثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۳۰۶، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
که در این سال معاویة بن هشام ربض اقرن را به تصرف در آورد. [۲۶]
ابن خلدون، تاریخ ابنخلدون، مترجم عبدالمحمد آیتی، ج۲، ص۲۱۳، مؤسسهی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
در ماه رمضان سال ۱۱۵ (ه. ق) به سرزمین روم تاخت [۲۷]
ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، مترجم عبدالمحمد آیتی، ج۲، ص۱۶۷، مؤسسهی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
تا این که به افلاجونیه رسید. [۲۸]
ابوعمرو، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۲۷۲.
در سال ۱۱۶ (ه. ق) نیز جنگ تابستانی کرد. [۲۹]
ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۹، ص۳۱۲، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
در سال ۱۱۷ (ه. ق) به سرزمین روم لشکر کشید تا به سیبره رسید. در سال ۱۱۸ (ه. ق) نیز به سرزمین روم لشکر کشید. در سال ۱۱۹ (ه. ق) به سرزمین روم لشکرکشی کرد [۳۲]
ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، ج۷، ص۳۱۶، بیروت، دار الکتاب العربی، ط الثانیة، ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳.
تا به بلونیه رسید. [۳۴]
زرکلی، خیرالدین، ج۴، ص۹۵.
۴ - حکومت اموی در اندلسهنگامی که بنیامیه در مشرق شکست خوردند و بنیعباس آنان را از تخت فرمانروایی به زیر آورده، خلافت را از آنان گرفتند، مروان بن محمد آخرین خلیفهی اموی در سال ۱۳۲ (ه. ق) کشته شد، بنیعباس آلمروان را در هر جا کهیافتند کشتند، حتی در زیر زمین هم به جستجوی آنان پرداختند، یکی از آنان که توانست از مهلکه بگریزد، عبدالرحمن فرزند معاویة بن هشام، معروف به عبدالرحمن الداخل بود که قوم او در مغرب به او امید سروری داشتند و به سبب علاماتی که در او میدیدند. او را بر مسلمة بن عبدالملک ترجیح میدادند؛ چون عبدالرحمن این سخنان را شنیده بود، همواره در آرزوی رفتن به مغرب بود، وقتی از شام گریخت، بر خویشان مادری خود در مغرب ـ که از قبیلهی نفزه و از بربرهای طرابلس بودند ـ وارد شد. [۳۵]
ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، مترجم عبدالمحمد آیتی، ج۴، ص۱۵۵، مؤسسهی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
سپس از راه دریا به اندلس رفت و مهاجران بنیامیه به دنبال وی به اندلس رفتند و در آن جا یک دولت اموی تاسیس کردند. [۳۶]
ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، مترجم عبدالمحمد آیتی، ج۶، ص۱۱۰، مؤسسهی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
عبدالرحمن در سال ۱۳۹ (ه. ق) به اندلس رفت و سی و سه سال و چهار ماه حکومت کرد و پس از وی پسرش هشام بن عبدالرحمن هفت سال حکومت کرد. [۳۷]
مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۱۸۳، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹.
و اندلس هرگز تحت فرمانبرداری بنیعباس داخل نشد. [۳۸]
مقریزی، تقی الدین احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۱۲، ص۳۵۶، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۵ - پانویس۶ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «معاویة بن هشام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۲/۲۵ ردههای این صفحه : امویان | بنی امیه | بنی امیه | تاریخ خلفا | تراجم | کارگزاران بنی امیه | مقالات پژوهه
|