زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

دمشق

دِمَشْق، شهر و مرکز استانی به همین نام در جنوب غربی جمهوری عربی سوریه و پایتخت این کشور. دمشق در °33 و 21 عرض شمالی، و°36 و ´21 طول شرقی و در ارتفاع حدود 690متری از سطح دریا (سواژه، 23، نیز حاشیۀ 1) جای دارد.

سبب نام‌گذاری

دربارۀ سبب بنای دمشق و نام‌گذاری آن روایتهای بسیاری در دست است که بیشتر با افسانه آمیخته‌اند و با اصول زبان‌شناسی و رویدادهای تاریخی سازگاری ندارند و ریشه در اسطوره دارند.
بنا‌بر روایتی، دمسکوس فرزند هرمس از خدایان یونان، از یونان به سوریه رفت و در آنجا دمشق را به نام خود بنا کرد. بنابر روایت اسطوره‌ای دیگر، آسکوسِ قهرمان، دیونوسوس (خدای بارآوری و شراب در اساطیر یونان) را در بند کرد و به آب انداخت. هرمس، دیونوسوس را نجات داد و پوست آسکوس را کَند که از آن برای نگهداری شراب استفاده کردند. در بازگویه‌ای دیگر از این روایت آمده است، مردی با چاقو درخت انگوری را که دیونوسوس در سوریه کاشته بود، برید و در پی آن، دیونوسوس بر وی دست یافت و شکنجه‌اش نمود و پوستش را کند و از آن مشکی برای شراب ساخت؛ پس از آن، نام درمسکوس (مرکب از دِرما به معنی پوست، و واسکوس به معنی ظرف پوستین) بر این شهر اطلاق شد که بعداً حرف راء از آن حذف، و دمسکوس شد؛ به نظر می‌رسد این روایتها کوششی برای یونانی‌کردن سرزمینهای شرقی در زمان جانشینان اسکندر بوده است (حداد، 270-274).
همچون گزارشهای اساطیری منابع یونانی و رومی دربارۀ دمشق، روایات مختلفی نیز در منابع اسلامی آمده است. در پاره‌ای از این روایات، بنای این شهر را به دِمَشق یا دَماشِق، از نوادگان سام، پسر نوح (ع)؛ عارز، غلام حبشی که دمشق نیز نـام داشت و نمرود بن کنعان، وی را به حضرت ابراهیم (ع) بخشید؛ پسر نمرود؛ دمسقس، غلام ذوالقرنین؛ و یا داماشقیوس، پادشاه یونانی نسبت داده‌اند (برای این روایات و اقوال دیگر، نک‍ : ابن‌فقیه، 155؛ مسعودی، مروج ... ، 2 / 261، 405؛ مهلبی، 87؛ مقدسی، محمد، 159-160؛ ابوعبید بکری، معجم ... ، 2 / 556؛ ابن‌عساکر، 1 / 11- 18؛ یاقوت، بلدان، 2 / 587- 588؛ قلقشندی، صبح ... ، 4 / 91-92). در برخی روایات نیز قرابتهایی با فعل و مصدر عربی برای نام دمشق ذکر شده است؛ بااین‌حال، آن را نامی غیرعربی دانسته‌اند (نک‍ : ازهری، 9 / 379؛ ابن‌عساکر، 1 / 19-20).
در منابع تاریخی و جغرافیایی اسلامی روایات بسیاری در ذکر فضیلت دمشق ذکر شده است و این شهر را با نام بسیاری از پیامبران و شخصیتهای مهم پیوند داده‌اند تا بدین وسیله بر اهمیت آن تأکید کنند؛ چنان‌که آنجا را بهشت زمین، محل هبوط آدم و حوا، جای کشته‌شدن قابیل به دست هابیل و مدفن آن دو، خانۀ نوح، زادگاه ابراهیم (ع)، محل گور موسى (ع)، قتلگاه یحیی بن زکریا، محل اقامت حضرت عیسى و مادرش مریم (ع)، و محل دفن بسیاری از پیامبران دانسته‌اند و برخی تعبیرها در آیات قرآن، مانند « ... رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعینٍ» (مؤمنون / 23 / 50) و «اِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ» (فجر / 89 / 7) را اشاره به دمشق شمرده‌اند (نک‍ : ابن‌خردادبه، 76؛ ابن‌فقیه، 154، 155، 171؛ اصطخری، 59؛ ابن‌عساکر، 1 / 203- 208، 217- 218، 224- 228؛ هروی، 10-13؛ ابن‌جبیر، 234، 246- 249؛ یاقوت، همان، 1 / 212-213، 2 / 588-590، 752؛ قزوینی، 126- 129).
کهن‌ترین اشاره‌ها به نام «دمشق» در منابع تاریخی به نیمۀ نخست هزارۀ 2 ق‌م، بازمی‌گردد. در گل‌نبشته‌های تل‌العمارنه، در کرانۀ رود نیل در مصر که دیرینگی آنها به سدۀ 14 ق‌م، بازمی‌گردد، نام این شهر به‌صورت دُمَشْقا، دِمَشْقا و دِمَشْقی / تِمَشْقی و در لوحهای گلی یافت‌شده در اِبْلا (سوریه، استان ادلب)، و در متون آشوری به‌صورت دِمِشْقی و تِمِشْکی آمده است (نک‍ : حتّی، 1 / 176، نیز حاشیۀ 1؛ سواح، 193-194؛ نیز کلنگل، 112؛ شهابی، قتیبه، معجم المواقع ... ، 128- 129؛ حلو، تحقیقات ... ، 257؛ بهنسی، دمشق، 12، سوریة ... ، 53؛ محفل، 23-26؛ المعجم ... ، 3 / 351). گفته می‌شود این نام به معنی شکوفا یا ثمردهنده است (معلوف، 345-346).
آرامیها این شهر را دارمِسِق / دارمِسوق می‌نامیدند که در زبان آنان به معنی خانه یا زمین آبیاری‌شده است، که با وضعیت جغرافیایی آنجا مطابقت دارد. یونانیها و رومیها آنجا را داماسکوس، و عربها آن را دمشق می‌خواندند (نک‍ : ریحاوی، «تاریخ ... »، 23-24؛ بهنسی، همانجا، «دمشق ... »، 233-234، 237؛ ذیب، 57؛ ابوعساف، «دمشق ... »، 89-90؛ المعجم، همانجا). باوجود آراء گوناگون پیرامون نام دمشق و معنی آن، به نظر می‌رسد این نام کنعانی، و برگرفته از محیط و موقعیت جغرافیایی این شهر باشد (ابوعساف، همان، 90).
مورخان و جغرافیانویسان مسلمان افزون‌بر این نامها، دمشق را با نامهای جِلِّق و جَیْرون نیز خوانده‌اند و آن را با صفتهایی مانند فَیْحاء (خوش‌بو، پهناور) و عَذراء (بِکر، بدیع، تازه) وصف کرده‌اند (نک‍ : یاقوت، همان، 2 / 104-105؛ ابن‌بطوطه، 85- 88؛ ابن‌عبدالمنعم، 169، 186، 409؛ نیز ایبش و شهابی، 42-43، 126- 128).

جغرافیا

صفحه 1 از10
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.