زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
 

معافیت مستضعفان (قرآن)





استضعاف به معناى ضعیف شمردن و توهین و بى اعتنائى به امر چیزى است. همچنین، خواستن ناتوانى و ضعف براى شخص ديگرى است و مستضعف، كسى است كه ضعيف قرار داده مى‌شود.


۱ - معذوریت مستضعفان نزد خداوند



در قرآن کریم به معافیت مردان، زنان و کودکان ناتوان و مستضعف از ترک محیط شرک و هجرت در راه خدا و همچنین به معذور بودن مستضعفان فکری در نزد خداوند اشاره شده است، آنجاکه می‌فرماید:
«ان الذین توفیهم الملـئکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله وسعة فتهاجروا فیها؛ كسانى كه بر خويشتن ستمكار بوده‌اند (وقتى) فرشتگان جانشان را مى‌گيرند مى‌گويند در چه (حال) بوديد پاسخ مى‌دهند ما در زمین از مستضعفان بوديم مى‌گويند مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد پس آنان جايگاه‌شان دوزخ است و (دوزخ) بد سرانجامى است.»• «الا المستضعفین من الرجال والنسآء والولدن لایستطیعون حیلة ولایهتدون سبیلا؛ مگر آن مردان و زنان و كودكان فرودستى كه چاره‌جويى نتوانند و راهى نيابند.»• «فاولـئک عسی الله ان یعفوعنهم وکان الله عفوا غفورا؛ پس آنان (كه فى الجمله عذرى دارند) باشد كه خدا از ايشان درگذرد كه خدا همواره خطابخش و آمرزنده است.»

۱.۱ - تفسیر آیات مذکور


سوال ملائکه که مى‌پرسند: (فیم کنتم) سوالى است از حال و وضعى که از نظر دین در زندگى داشتند و اینها که مورد سوال قرار مى‌گیرند، کسانى هستند که از جهت دین وضع خوبى نداشتند و لذا در پاسخ ملائکه به جاى اینکه حال خود را شرح بدهند سبب آن را ذکر مى‌کنند، و آن سبب این است که در زندگى در سرزمینى زندگى مى‌کرده‌اند که اهل آن مشرک و نیرومند بودند و این طائفه را استضعاف کرده، بین آنان و بین اینکه به شرایع دین تمسک جسته و به آن عمل کنند حائل شدند.
و چون این عذر یعنى عذر استضعاف (البته اگر راست گفته باشند) بدین جهت مانع دیندارى آنان شده که نخواسته‌اند از آن شهر و آن سرزمین چشم بپوشند، و گرنه دچار این استضعاف نمى‌شدند، چون مشرکین نیرومند آنجا در سایر سرزمین‌ها نیروئى نداشته‌اند، پس ‌ استضعاف این مستضعفین بطور مطلق نبوده، استضعافى بوده که خودشان خود را به آن دچار کردند و مى‌توانستند با کوچ کردن از سرزمین شرک به سرزمین دیگر خود را از آن برهانند، لذا فرشتگان ادعاى آنان را که گفتند: ما مستضعف بودیم تکذیب مى‌کنند و مى‌گویند: زمین خدا فراخ‌تر از آن بود که شما خود را در چنان شرائط قرار دهید، شما مى‌توانستید از حومه استضعاف درآئید و به جاى دیگر کوچ کنید، پس شما در حقیقت مستضعف نبودید، چون مى‌توانستید از آن حومه خارج شوید، پس این وضع را خود براى خود و به سوء اختیار خود پدید آوردید.
پس جمله: (الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها) استفهامى است توام با سرزنش، همچنانکه سوال (فیم کنتم) نیز این سرزنش ‌ را در بر دارد، ممکن هم هست بگوئیم: استفهام اول براى تقریر است، یعنى به راستى مى‌خواهند بپرسند چه وضعى داشته‌اند، چون این سوال از ملائکه موکل بر قبض ارواح اختصاص به ظالمین ندارد، بلکه همانطور که از آیات سوره نحل نیز استفاده شد، این سوال را از همه مى‌کنند، چه متقین و چه غیر ایشان، و به راستى مى‌خواهند بفهمند که این شخص که دارند جانش را مى‌گیرند، از کدام طائفه بوده، و وقتى معلومشان شد که از ظالمین بوده، آن وقت به عنوان سرزنش مى‌پرسند: (الم تکن ارض الله واسعه)، پس استفهام دوم به هر حال توبیخى است، چه اینکه اولى نیز توبیخى باشد و چه نباشد.

۲ - پانویس


 
۱. نساء/سوره۴، آیه۹۷.    
۲. نساء/سوره۴، آیه۹۸.    
۳. نساء/سوره۴، آیه۹۹.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۷۷، ترجمه موسوی همدانی.    


۳ - منبع



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۴۰، برگرفته از مقاله «معافیت مستضعفان».    


رده‌های این صفحه : مستضعف | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.