مسرفاناسراف در لغت به معنای از بین بردن و شکستنِ اعتدال (میانه روی) بوده و به معنای عادت کردن «ضراوه» و تجاوز از حد و یا قرار دادن چیزی در غیر جایگاهش نیز آمده است. ۱ - اسراف در اصطلاحاصطلاحا در مورد انسانی که در افعالش (مقدار یا کیفیت) از حد خود تجاوز ( افراط و زیاده روی) کند، یا در مصرف مال و انفاق بدون در نظر گرفتن اعتدال، تعجیل کند، گفته میشود و چون اسراف گران عادت به زیاده روی دارند، لذا همیشه در امور و افعالشان از حد تجاوز نموده و میانه روی را نقض کرده، و در غیر طاعت الهی قدم برمی دارند که خداوند آنها را نهی فرموده است. ۱.۱ - اسراف به معنای عام قرآنیپس اسراف به معنای خاص در اموال و امور اقتصادی است و به معنای عام قرآنی ، زیاده روی در گناه ، بلکه هرگونه زیاده روی را شامل میشود. [۵]
هاشمی رفسنجانی علی اکبر و دیگران، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۲۷۱، قم، مرکز فرهنگ و معارف قرآن.
ماده اسراف ۲۳ بار، در ۱۷ سوره و در ۲۱ آیه از قرآن ذکر شده است. ۱.۲ - علل گرایش به اسرافغالب انسان ها، رفاه طلب و دنیا پرستند و طمع انسان به قدرت ، شهرت ، مال، رفاه و امنیت طلبی موجب قانع نشدن انسان به حد خود میشود، در نتیجه اعمال اسراف گران، در طمع به زخارف دنیوی که دارند، در نظرشان زیبا جلوه کرده و موجب جهل و غفلت انسان از خداوند میشود، [۶]
طباطبائی محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۰، ص۲۳، قم، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، ۱۴۱۷ق، پنجم.
یعنی جهل، خطا و غفلت از اسباب اسراف هستند که موجب ظهور آن میشوند. [۷]
مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القران، ج۵، ص۱۱۰، تهران، نشر کتاب، ۱۳۶۰ش، دوم.
خداوند سبحان در قرآن میفرماید: «... کَذلِکَ زُینَ لِلْمُسْرِفِینَ ما کانُوا یعْمَلُون» «این گونه برای اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است (که زشتی این عمل را درک نمیکنند!)» ۲ - نهی قرآن از پیروی مسرفانخداوند سبحان در قرآن کریم پیروی از اسراف کاران را نهی فرموده: «و لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِین» «و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید. » یعنی از اعمال و روش زندگی آنها پیروی نکنید، چرا که اسراف کاران کسانی بودند که از مرز حق تجاوز نموده و از اعتدال خارج شدهاند و قرآن اینگونه توصیفشان فرموده: «الَّذِینَ یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ و لا یصْلِحُون» «همانها که در زمین فساد میکنند و اصلاح نمیکنند!» ۳ - نتیجه اسرافمعلوم است که با افساد، هیچ ایمنی از عذاب نیست، چون انسان وقتی که از اعتدال، انحراف یابد در نهایت نه اینکه خودش را فاسد میکند، بلکه عالم را هم به تباهی میکشاند. این انسان نمیتواند راه صلاح را تشخیص دهد تا بر آن قوام پیدا کند. [۱۱]
طباطبائی محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۵، ص۳۰۶، قم، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، ۱۴۱۷ق، پنجم.
به عبارتی، سرچشمۀ فساد، اسراف و نتیجۀ اسراف ، فساد است. [۱۲]
مکارم شیرازی ناصر، تفسیرنمونه، ج۱۵، ص۳۰۷، تهران، دارالکتب الاسلامیۀ، ۱۳۷۴، اول.
۴ - معیار سنجش اسرافخداوند حکیم برای هر امری حدودی قرار داده و خارج شدن از آن محدوده را ظلم و گناه شمرده است: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ یتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون» «اینها حدود و مرزهای الهی است از آن، تجاوز نکنید! و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است.» از باب مثال ، خداوند برای خوردن و آشامیدن و حتی برای انفاق هم حدی قرار داده است ۵ - نشانه های اسراف کاردر این رابطه امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: اسراف کار سه نشانه دارد: ۱. آنچه در شأن او نیست، می خورد. ۲. آنچه در شأن او نیست، می پوشد. ۳. آنچه در شأن او نیست، خریداری میکند. ۵.۱ - مواردی از افساد مسرفان در قرآن۱. کشتن مردم به ناحق: الف. خونریزی در روی زمین از روی استکبار و فساد که خداوند کشتن یک نفر را برابر با کشتن تمام مردم شمرده است ب. مثله کردن و تعدی از حد قصاص : «و مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِولِیهِ سُلْطاناً فَلا یسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً» «و آن کس که مظلوم کشته شده، برای ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است.» ۲. شهوت رانی و همجنس بازی: قوم لوط عمل زناشوئی را ترک گفته و به عمل نامشروع لواط آلوده شدند: «إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوةً مِنْ دُونِ النِّساءِ» «آیا شما از روی شهوت به سراغ مردان میروید، نه زنان ؟!» وچون این عمل، تجاوز و انحراف از قانون فطرت است اسراف نامیده [۲۱]
طباطبائی محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۸، ص۱۸۴، قم، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، ۱۴۱۷ق، پنجم.
و فرموده:«بَلْ أَنْتُمْ قَومٌ مُسْرِفُونَ» «شما گروه اسرافکار (و منحرفی) هستید!» و از طرفی با این عملشان راه فطرت و نسل انسانها را قطع میکنند. [۲۲]
مکارم شیرازی ناصر، تفسیرنمونه، ج۱۶، ص۲۵۵، تهران، دارالکتب الاسلامیۀ، ۱۳۷۴، اول.
«أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ و تَقْطَعُونَ السَّبِیل» «آیا شما به سراغ مردان میروید و راه (تداوم نسل انسان ) را قطع میکنید؟ در حالیکه خداوند زنان را برای این عمل قرار داده است.» ۳. ظلم به نفس و جامعه : «قُلْ یا عِبادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه ...» «بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید...» اسراف و تعدی بر نفس، به جنایت کردن و به ارتکاب گناه است، چه شرک باشد و چه گناهان کبیره یا صغیره ، چون سیاق، این عمومیت را افاده میکند. [۲۶]
طباطبائی محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۷، ص۲۷۸، قم، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، ۱۴۱۷ق، پنجم.
۵.۲ - اسراف فرعون«... و إِنَّ فِرْعَونَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ و إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِین» «زیرا فرعون ، برتریجویی در زمین داشت و از اسرافکاران بود.» چون فرعون از کسانی بود که در عصیان و نافرمانی از حدّ تجاوز کرده بود و آدمکشی و ظلم را نیز از حدّ گذرانده بود. [۲۸]
طباطبائی محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۰، ص۱۱۳، قم، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، ۱۴۱۷ق، پنجم.
خیلی از آیات دیگر که گرفتار به خرافه گرایی برای تکذیب انبیا ، تزیین اعمال زشت برای مسرفان ، ممانعت از پیروزی ، و... را برای مسرفان به تصویر کشیده است. ۶ - عاقبت اسراف کاران۱. اهل دوزخ «و أَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحابُ النَّار» «و مسرفان اهل آتشند .» ۲. نابودیشان با عذاب های آسمانی «لِنُرْسِلَ عَلَیهِمْ حِجارَةً مِنْ طِینٍ• مُسَومَةً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ» «تا بارانی از ( سنگ و گِل ) بر آنها بفرستیم• سنگ هایی که از ناحیه پروردگارت برای اسرافکاران نشان گذاشته شده است.» ۳. محرومیت از محبت الهی «و لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» «و اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست ندارد.» ۴. هلاکت آنها وعده الهی به انبیا و مؤمنان «ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوعْدَ فَأَنْجَیناهُمْ و مَنْ نَشاءُ و أَهْلَکْنَا الْمُسْرِفِینَ» «سپس وعدهای را که به آنان داده بودیم، وفا کردیم! آنها و هر کس را که میخواستیم (از چنگ دشمنانشان) نجات دادیم و مسرفان را هلاک نمودیم. ۷ - فهرست منابع(۱) فراهیدی خلیل بن احمد، العین، قم، هجرت، ۱۴۱۰ق، دوم. (۲) ابن منظور محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارصادر، ۱۴۱۴ق، سوم. (۳) راغب اصفهانی حسین بن محمد، مفردات فی غریب القران، بیروت، دارالعلم، ۱۴۱۲ق، اول. (۴) هاشمی رفسنجانی علی اکبر و دیگران، فرهنگ قرآن، قم، مرکز فرهنگ و معارف قرآن. (۵) طباطبائی محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، ۱۴۱۷ق، پنجم. (۶) مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القران، تهران، نشر کتاب، ۱۳۶۰ش، دوم. (۷) مکارم شیرازی ناصر، تفسیرنمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیۀ، ۱۳۷۴، اول. (۸) محمد بن علی شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعۀ مدرسین، ۱۴۰۴ق، دوم. ۸ - پانویس۹ - منبعسایت پژوهشکده باقرالعلوم |