قبیله حمیرحِمْیَر، نام قبیله بزرگ و کهن عرب قحطانی و نام دولتی در یمن میباشد. فهرست مندرجات۲ - وجه تسمیه حمیر ۳ - شمار فرزندان حمیر ۴ - پادشاهی حمیریان ۵ - دین حمیریان ۶ - برافتادن پادشاهی حمیریها ۷ - حکومت ایرانیان بر حمیر ۸ - پذیرش اسلام ۹ - اقدامات پیامبر برای حمیریان ۱۰ - عملکرد حمیریان در زمان خلفا ۱۱ - تألیفات درباره حمیر ۱۲ - بزرگان منسوب به حمیر ۱۳ - قبایل منسوب به حمیر ۱۴ - زبان و خط حمیری ۱۵ - فهرست منابع ۱۶ - پانویس ۱۷ - منبع ۱ - نسب حمیرنسب آنان به حمیر بن سَبَأ بن یَشْجُب بن یَعْرُب بن قَحطان بن عابِر میرسد. [۱]
ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۲۰، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶)، چاپ افست بیروت.
[۲]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۲۱۱.
وی و برادرش کَهلان دو شاخه اصلی از سبأ را تشکیل دادند که قبایل یمن از آنها منشعب شدهاند. [۳]
ابن درید، کتاب الاشتقاق، ج۲، ص۳۶۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۴]
ابن حزم، جمهرة انسابالعرب، ج۱، ص۳۲۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۹۸۲).
قبیله حمیر در گذشته دور در سیاست عربستان جنوبی نقشی مهم بازی کرده است.۲ - وجه تسمیه حمیرمورخان اسلامی نام اصلی حمیر بن سبأ را العَرَنْجَج یا العَرَنج [۵]
ابن درید، کتاب الاشتقاق، ج۲، ص۳۶۲، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۶]
مسعودی، تنبیه، ج۱، ص۱۸۵.
[۷]
ابن حزم، جمهرة انسابالعرب، ج۱، ص۳۲۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۹۸۲).
و زَید [۸]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۱۹۵.
[۹]
مسعودی، تنبیه، ج۱، ص۱۸۵.
ذکر کردهاند. درباره سبب نامگذاری او به حمیر گفته شدهاست که وی جامهای سرخ میپوشید. [۱۰]
ابن درید، کتاب الاشتقاق، ج۲، ص۵۲۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۱۱]
ابن منظور، ذیل «حمر».
نیز گفته شدهاست وی نخستین پادشاهی بود که تاج طلا برسرگذاشت و این تاج یاقوتی سرخ و درخشنده داشت. از اینرو، وی را الملکالاحمر و سپس حمیر خواندند. [۱۲]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۱۹۵.
۳ - شمار فرزندان حمیرشمار فرزندان حمیر را ــکه طوایف قبیله حمیر از آنها منشعب شدندــ به اختلاف نوشتهاند. ابن قتیبه [۱۳]
ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۴، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
آنان را پنج تن به نامهای مالک، عامر، سعد، وائله و عَمرو دانسته و گفته است بیشترین جمعیت حمیر از وائله و از تیره سَکاسِک بن وائله بود. برخی مورخان فرزندان حمیر را نه تن دانستهاند، به نامهای هَمَیْسَع، مالک، زَید، عَریب، وائل، مَسروح، عمیکَرِب (عَمر کَرب)، اَوْس و مُرّه. [۱۴]
ابن کلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج۲، ص۵۳۴، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۵]
ابن حائک، کتاب الأکلیل، ج۱، ص۲۰۶، ج ۱، چاپ محمدبن علی اکوع، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷، ج ۸، چاپ نبیه امین فارس، پرینستون ۱۹۴۰، چاپ افست (قاهره) ۱۹۹۹ـ۲۰۰۰.
[۱۶]
ابن حزم، جمهرة انسابالعرب، ج۱، ص۴۳۲، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۹۸۲).
[۱۷]
ابن خلدون، ج۲، ص۵۴.
[۱۸]
ابن خلدون، ج۲، ص۲۹۰.
در کتیبهها، حمیر به سرزمینی که این قبیله در آنجا ساکن بود نیز اطلاق شده است. [۱۹]
الموسوعةالیمنیة، زیرنظر احمد جابر عفیف و دیگران، ذیل مادّه، صنعا ۱۴۱۲/۱۹۹۲، ذیل «حمیر» (از یوسف محمد عبداللّه).
۴ - پادشاهی حمیریانحمیریان افزون بر تشکل قبیلهای، دولت نیز تأسیس کردند. گفته شده است پس از حمیر برادرش، کهلان بن سبأ، به پادشاهی رسید و پس از سلطنتی طولانی (سیصد سال) درگذشت و پادشاهی به اولاد حمیر بازگشت. [۲۰]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۲، ص۱۹۶.
[۲۱]
یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۱۹۵.
به گفته حمزه اصفهانی، [۲۲]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوکالارض و الانبیاء علیهمالصلاة و السلام، ج۱، ص۱۱۳ـ۱۱۴، بیروت: دار مکتبة الحیاة.
در میان همه تواریخ، تاریخ ملوک حمیر از همه مغشوشتر است. مسعودی [۲۳]
مسعودی، تنبیه، ج۱، ص۱۸۶.
به نقل از محمد بن موسی خوارزمی ، مدت پادشاهی آنان را ۱۹۳۸ سال ذکر کرده است. سمعانی [۲۴]
سمعانی، ج۵، ص۱۹۷.
درباره نحوه انتخاب پادشاه در دولت حمیر سخن گفته است. در دوران اخیر، باستانشناسان با کاوش در جنوب جزیرةالعرب نقوش و کتیبههای بسیاری یافتهاند که در روشن ساختن تاریخ ملوک حمیر مفید بودهاست. [۲۵]
سعد زغلول عبدالحمید، فی تاریخالعرب قبلالاسلام، ج۱، ص۱۷۹ـ۱۸۰، بیروت ۱۹۷۶.
۵ - دین حمیریاندر اواخر سده چهارم میلادی بتپرستی در حمیر جای خود را به آیین یهود داد. ابوکَرِب تُبان اَسْعَد (یا اسعد تُبَّع، حک: ح ۳۸۵ـ۴۲۰ میلادی)، پادشاه حمیر، هنگام لشکرکشی به یثرب و اقامت در آنجا، به دین یهود گروید. براساس این روایات، آغاز گرایش حمیر به دین یهود و کنار گذاشتن بتپرستی، به دعوت اسعد تبّع و دو عالم یهودیای صورت گرفت که وی آنها را از یثرب به یمن برده بود. گفته شده است که اسعد قصد ویرانی کعبه را داشت اما آن دو او را برحذر داشتند [۲۶]
ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۱۹ـ۲۰، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶)، چاپ افست بیروت.
[۲۷]
ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۲۷ـ۲۸، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶)، چاپ افست بیروت.
[۲۸]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۲، ص۱۰۷ـ ۱۰۹.
[۲۹]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۲، ص۱۹۸.
هرچند دلیلی در دست نیست که حمیریها به یهودیت گرویده باشند و از پارهای کتیبهها برمیآید که آنان همچنان بت میپرستیدند. [۳۰]
صالح احمد علی، تاریخالعرب القدیم و البعثة النبویة، ج۱، ص۳۰، بیروت ۲۰۰۰.
ذونواس واپسین پادشاه دولت دوم حمیر بود که به دین یهود گروید و گفته شده است پس از آن بیشتر حمیریان نیز به دین یهود گرویدند. ذونواس کسی است که در نَجران گودالهایی کند و مسیحیان را کشت و از اینرو، به صاحب الأُخدود معروف شد، [۳۱]
ابن کلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج۲، ص۵۴۷، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۳۲]
ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۳۲، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶)، چاپ افست بیروت.
[۳۳]
ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۳۷، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶)، چاپ افست بیروت.
[۳۴]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۲، ص۱۱۹.
[۳۵]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۲، ص۱۲۳.
که در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است. در منابع اسلامی، به رواج یهودیت در میان حمیریان در روزگار پیش از اسلام اشاره شده است [۳۷]
ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۶۲۱، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۳۸]
حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ج۹، ص۲۷۶، قم ۱۴۱۴.
اما به نظر پارهای از نویسندگان، یهودیت در میان طایفهای از این قبیله رواج یافت. [۳۹]
ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیحالبخاری، ج۶، ص۲۵۴، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت.
[۴۰]
محمد شوکانی، نیلالاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، ج۷، ص۱۴۴، بیروت ۱۹۷۳.
۶ - برافتادن پادشاهی حمیریهادر پی جنایت ذونواس، نجاشی (پادشاه مسیحی حبشه ) در ۵۲۵ میلادی سپاهی به یمن فرستاد و یمن را تصرف کرد و بدینگونه پادشاهی حمیریها (دولت دوم) برافتاد و چندی بعد، اَبْرَهه بر یمن حکومت یافت و اعلام فرمانبرداری از نجاشی کرد. [۴۱]
ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۳۸ـ۳۹، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶)، چاپ افست بیروت.
[۴۲]
ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۴۳ـ۴۴، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶)، چاپ افست بیروت.
[۴۳]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۲، ص۲۰۰.
[۴۴]
توفیق برّو، تاریخالعرب القدیم، ج۱، ص۸۴ـ۸۵، دمشق ۱۹۸۸.
۷ - حکومت ایرانیان بر حمیردر ۵۷۰ میلادی، در پیاستمداد سَیف بن ذییَزَن (امیر یمنی) از خسرو انوشروان ، ایرانیان به فرماندهی وَهْرِز بر یمن مسلط شدند و حبشیان را بیرون راندند. [۴۵]
ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۶۴ـ۷۱، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶)، چاپ افست بیروت.
[۴۶]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۲، ص۲۰۲ـ۲۰۵.
از ایرانیان هشت تن بر حمیر حکومت کردند، [۴۷]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوکالارض و الانبیاء علیهمالصلاة و السلام، ج۱، ص۱۱۳، بیروت: دار مکتبة الحیاة.
اما پس از مرگ سیف بن ذییزن، فرمانروایی ایرانیان به صنعا محدود گردید و ملوکالطوایفی حکمفرما شد و مردم هر ناحیه مردی از حمیر را به شاهی برگزیدند.۸ - پذیرش اسلامملوکالطوایفی تا ظهور اسلام دوام یافت تا آنکه پیامبر اسلام، باذام/ باذان (عامل خسرو پرویز در یمن) را در سال ۱۰/۶۳۲ به عنوان عامل خود در یمن تعیین کرد. [۴۸]
ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۷۱ـ۷۲، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶)، چاپ افست بیروت.
حمیر و قبایل متحد آن، پیش از گرایش به ادیان توحیدی، در جایی به نام بَلْخَع، بت نَسْر را پرستش میکردند. [۴۹]
ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۱۱، چاپ احمد زکیپاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۵۰]
ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۵۷ـ۵۸، چاپ احمد زکیپاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۵۱]
ابن حبیب، کتاب المُنَمَّق فی اخبار قریش، ج۱، ص۳۲۸، چاپ خورشید احمد فارق، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۵۲]
یاقوت حموی، ذیل «بلخع» و «نسر».
بت نَسْر از آنِ ذوالکَلاع، از طوایف حمیر، بود. [۵۳]
ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۸۲، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶)، چاپ افست بیروت.
[۵۴]
طبری، جامع، ذیل نوح: ۲۳.
حمیریان همچنین در صنعا عبادتکدهای به نام رِئام داشتند که پس از گرویدن اسعد تبّع به دین یهود ویران شد. از اینرو، در میان نامها و در اشعار اعراب، نامی از نسر و رئام نیست. [۵۵]
ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۱۱ـ۱۲، چاپ احمد زکیپاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
پس از گسترش دعوت اسلام در جزیرة العرب ، در رمضان سال نهم فرستاده ملوک حمیر با نامهای نزد پیامبر رفت و خبر اسلام آوردن حمیریان را داد. زُرعة ذویَزَن، از ملوک حمیر، نیز مالک بن مُرّه/ مُراره رَهاوی را فرستاد و مسلمانی خود و خاندانش را اعلام کرد. پس از آن، پیامبر نامهای خطاب به حارث بن عبد کُلال و برادرانش نُعَیم و شُرَیْح/ شَرح یا مَسْروح، نُعمان قَیْل ذیرُعَین، مَعافِر و هَمْدان، و نامهای جداگانه به زُرعة ذویَزَن که جزو نخستین مسلمانان حمیر بود، نوشت و خدا را به سبب هدایت یافتن آنان سپاس گفت [۵۶]
ابن هشام، السیرةالنبویة، ج۴، ص۲۳۵ـ ۲۳۷، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶)، چاپ افست بیروت.
[۵۷]
ابنسعد، ج ۱، ص ۲۶۴ـ۲۶۵.
[۵۸]
ابنسعد، ج ۱، ص ۲۸۲.
[۵۹]
ابنسعد، ج ۱، ص ۳۵۶.
[۶۰]
ابنسعد ج۵، ص ۵۳۰.
[۶۱]
بلاذری (لیدن)، ج۱، ص۷۰ـ۷۱.
[۶۲]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۳، ص۱۲۰ـ۱۲۲.
۹ - اقدامات پیامبر برای حمیریانپیامبراکرم مُعاذ بن جَبَل را برای تعلیم احکام اسلام همراه مالک بن مراره نزد حمیریان فرستاد [۶۳]
ابنسعد، ج ۵، ص ۵۳۰.
[۶۴]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۷۹.
[۶۵]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۳، ص۱۲۱.
همچنین نامهای به همراه جریر بن عبداللّه برای اَسْمَیْفَعِ/ سُمَیْفَعِ بن باکور/ ناکور، پادشاه حمیر، فرستاد و او بسیاری از غلامانش را آزاد کرد. [۶۶]
ابن کلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج۲، ص۵۴۰ـ ۵۴۱، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
همچنین در سال نهم، هیئتی از حمیر به ریاست نافع بن زَید حمیری به نزد پیامبر رفتند [۶۷]
ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیحالبخاری، ج۸، ص۷۵ـ۷۶، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت.
و از آن حضرت درباره احکام دین پرسش کردند. [۶۸]
طبری، جامع، ذیل بقره: ۲۲۳.
احادیثی نیز منسوب به پیامبراکرم در ستایش حمیر روایت شدهاست. [۶۹]
ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۷۸، بیروت: دارصادر.
[۷۰]
ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۵، ص۲۷۲، بیروت: دارصادر.
[۷۱]
محمد بن حسین شریفرضی، المجازات النبویة، ج۱، ص۳۳۹ـ۳۴۰، چاپ طه محمد زینی، (قاهره ۱۹۶۸)، چاپ افست قم.
۱۰ - عملکرد حمیریان در زمان خلفاگروههایی از حمیریان در فتوحات شام در زمان عمر (۱۳ـ۲۳) شرکت کردند. [۷۲]
نعیم بن حماد مروزی، کتاب الفتن، ج۱، ص۲۵۹، چاپ سهیل زکار، (بیروت) ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
[۷۳]
ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ص۱۴۸، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
[۷۴]
ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ص۱۵۱ـ۱۵۲، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
عمر دیوانی برای اداره امور سپاهیان حمیر تشکیل داد [۷۵]
ابنسعد، ج ۳، ص ۲۹۸.
[۷۶]
بلاذری (لیدن)، ج۱، ص۴۵۲.
پس از فتوحات اسلامی، دستههایی از طوایف حمیر در شهرهای فتح شده، [۷۷]
محمد نجیب مطیعی، التکملة الثانیة، ج۱۵، ص۴۷۰، المجموع: شرح المُهَذّب، در یحییبن شرف نووی، المجموع: شرحالمُهَذّب، ج ۱۳ـ۲۰، بیروت: دارالفکر.
در شام بهویژه در شهر حمص ، مصر ، [۷۸]
ابن کلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج۲، ص۵۳۶، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۷۹]
ابن کلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج۲، ص۵۴۱، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۸۰]
ابن کلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج۲، ص۵۴۳ـ۵۴۵، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۸۱]
خلیفة بن خیاط، کتاب الطبقات، ج۱، ص۲۶۷، روایة موسیبن زکریا تستری، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
[۸۲]
ابن درید، کتاب الاشتقاق، ج۲، ص۳۶۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۸۳]
سمعانی، ج۲، ص۱۹۳.
[۸۴]
سمعانی، ج۳، ص۵۲۸.
بصره ، [۸۵]
ابن کلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج۲، ص۵۴۵، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
کوفه [۸۶]
سمعانی، ج۱، ص۲۹۹.
[۸۷]
یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذب، ج۳، ص۳۱۰، بیروت: دارالفکر.
و شهرهای اندلس [۸۸]
ابن حزم، جمهرة انسابالعرب، ج۱، ص۴۳۳ـ۴۳۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۹۸۲).
سکنا گزیدند. در جنگ صِفّین (سال ۳۷)، برخی از حمیریان جزو سپاه علی علیهالسلام [۸۹]
ابن کلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج۲، ص۵۴۳، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
و در مقابل، بسیاری از آنان با معاویه همراه بودند. ذوالکَلاع، از امرای معاویه، گروهی بزرگ از حمیریان را فرماندهی کرد. [۹۱]
ابن کلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج۲، ص۵۴۰ـ۵۴۱، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۹۲]
ابن کلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، ج۲، ص۵۴۳، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۹۳]
نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ج۱، ص۲۲۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۹۶]
ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۴، ص۲۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
[۹۷]
ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۵، ص۲۲۷۲۲۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
[۹۸]
ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۵، ص۲۳۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
به گفته سید مرتضی علم الهدی ، مخالفت با حضرت علی در میان حمیریان شایع بود.۱۱ - تألیفات درباره حمیرمؤلفان اسلامی کتابهایی درباره حمیر تألیف کردهاند، نظیر امثال حمیر از ابن کلبی هشام بن محمد [۱۰۰]
ابن ندیم (تهران)، ج۱، ص۱۰۹.
برخی از این آثار که باقیماندهاند، عبارتاند از: التیجان درباره ملوک حمیر، از عبدالملک بن هشام؛ الاکلیل درباره انساب و پادشاهان حمیر، از حسن بن هَمْدانی؛ و ملوک حمیر و اقیال الیمن از نَشوان بن سعید حمیری.۱۲ - بزرگان منسوب به حمیرعلما، ادبا، شعرا و امرای بسیاری به حمیر منسوباند، از جمله کَعبالاحبار (متوفی ۳۲، [۱۰۱]
ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۴۳۰، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
ثَور بن یزید کَلاعی (متوفی ۱۵۳)، یزید بن منصور (متوفی ۱۶۵)، اسماعیل بن محمد [۱۰۲]
تاریخالعرب فی عصر الجاهلیة، (اسکندریه) ۱۹۸۸.
متوفی ۱۷۳)، مالک بن اَنس (متوفی ۱۷۹ [۱۰۳]
ابن قتیبه، ص ۴۹۸، ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰
[۱۰۴]
ابن ندیم (تهران)، ج۱، ص۲۵۱.
)، عبداللّه بن یوسف کَلاعی دمشقی (متوفی ۲۱۸)، محمد بن وُهَیْب (متوفی ح۲۲۵)، مُفضَّل بن ابیالبرکات (متوفی ۵۰۴)، نَشوان بن سعید (متوفی ۵۷۳)، احمد بن محمد (متوفی ۶۱۰)، سلیمان بن موسی کَلاعی (متوفی ۶۳۴ [۱۰۵]
حجری یمانی، ج ۱، جزء۲، ص ۲۸۳ـ۲۸۴، محمد بن احمد حجری یمانی، مجموع بلدان الیمن و قبائلها، چاپ اسماعیلبن علی اکوع، صنعا ۱۴۱۶/۱۹۹۶
[۱۰۶]
خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۲۸۵، بیروت ۱۹۸۴.
).۱۳ - قبایل منسوب به حمیربرخی قبایل در یمن همچنان به حمیر معروفاند، مانند آل الحِمْیَری، قبیلهای بزرگ ساکن وادی یَهَر؛ قبایل حِمْیَر ساکن وادی حَبّان در جنوب شَبْوَه؛ و آلحُمَیِّر، تیرهای از قبایل حمیر ساکن وادی یَشْبُم در شمال عَتَق. [۱۰۷]
ابراهیم احمد مقحفی، معجمالبلدان و القبائل الیمنیة، ج۱، ص۵۱۳ـ۵۱۴، صنعا ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
۱۴ - زبان و خط حمیریزبان حمیری را که ویژه قبیله حمیر و از زبانهای رایج در عهد باستان بوده است، [۱۰۸]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، کتابالتنبیه علی حدوث التصحیف، ج۱، ص۲۰، چاپ محمد اسعد طلس، دمشق ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
اعراب حجاز به دلیل اشتمال آن به واژههای نامأنوس و غریب، به زبان عجم تشبیه کردهاند [۱۰۹]
محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریبالحدیث، ج۳، ص۱۹۸، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
[۱۱۰]
ابن اثیر، النهایة فی غریبالحدیث و الاثر، ذیل «طمطم»، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
و در مقایسه با زبان عربیِ حضرت اسماعیل و فرزندان او (زبان عربی شمال) که قرآن به آن نازل شده است، حمیری زبانی غیرفصیح به شمار آمدهاست. [۱۱۱]
ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیحالبخاری، ج۶، ص۲۸۶، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت.
[۱۱۲]
محمد بن یوسف شمسشامی، سبلالهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱، ص۴۸۹، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علیمحمد معوض، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
در امثال عربی، ظفار به منزله مهد زبان حمیر شهرت داشته است. [۱۱۳]
سمعانی، ج۲، ص۲۷۰.
حمیریها خطی به نام مُسْنَد داشتهاند [۱۱۴]
ابن ندیم (تهران)، ج۱، ص۴۲۷.
[۱۱۵]
محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریبالحدیث، ج۱، ص۱۸۵، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
که مسعودی [۱۱۶]
مسعودی، تنبیه، ج۱، ص۸۱.
آن را شبیه خط سریانی دانسته است. بسیاری از نقوش و نوشتههای حمیری به خط مسند باقیماندهاست که برخی محققان به شرح آنها پرداختهاند. [۱۱۷]
نقوش مسندیة و تعلیقات، (صنعا) ۱۹۹۰.
۱۵ - فهرست منابع(۱) ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت. (۲) ابن اثیر، النهایة فی غریبالحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش. (۳) ابن حائک، کتاب الأکلیل، ج ۱، چاپ محمدبن علی اکوع، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷، ج ۸، چاپ نبیه امین فارس، پرینستون ۱۹۴۰، چاپ افست (قاهره) ۱۹۹۹ـ۲۰۰۰. (۴) ابن حبیب، کتاب المُحَبَّر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت. (۵) ابن حبیب، کتاب المُنَمَّق فی اخبار قریش، چاپ خورشید احمد فارق، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۶) ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیحالبخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت. (۷) ابن حزم، جمهرة انسابالعرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۹۸۲). (۸) ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر. (۹) ابن خلدون. (۱۰) ابن درید، کتاب الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۱۱) ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت). (۱۲) ابن سعید مغربی، نشوةالطرب فی تاریخ جاهلیة العرب، چاپ نصرت عبدالرحمان، عَمّان ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۱۳) ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱. (۱۴) ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰. (۱۵) ابن کلبی، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکیپاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴. (۱۶) ابن کلبی، نسب مَعَدّ والیمنالکبیر، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۱۷) ابن منظور. (۱۸) ابن ندیم (تهران). (۱۹) ابن هشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶)، چاپ افست بیروت. (۲۰) ابن هشام، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، صنعا (۱۹۷۹) َ. (۲۱) مطهرعلی اریانی، نقوش مسندیة و تعلیقات، (صنعا) ۱۹۹۰. (۲۲) توفیق برّو، تاریخالعرب القدیم، دمشق ۱۹۸۸. (۲۳) عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانة الادب و لب لباب لسانالعرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، ج ۹، قاهره ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۲۴) بلاذری (لیدن). (۲۵) جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ۱۹۷۸. (۲۶) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش. (۲۷) محمد بن احمد حجری یمانی، مجموع بلدان الیمن و قبائلها، چاپ اسماعیلبن علی اکوع، صنعا ۱۴۱۶/۱۹۹۶. (۲۸) حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوکالارض و الانبیاء علیهمالصلاة و السلام، بیروت: دار مکتبة الحیاة. (۲۹) حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، کتابالتنبیه علی حدوث التصحیف، چاپ محمد اسعد طلس، دمشق ۱۳۸۸/۱۹۶۸. (۳۰) خلیفة بن خیاط، کتاب الطبقات، روایة موسیبن زکریا تستری، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۳۱) احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش. (۳۲) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۴. (۳۳) محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریبالحدیث، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶. (۳۴) سعد زغلول عبدالحمید، فی تاریخالعرب قبلالاسلام، بیروت ۱۹۷۶. (۳۵) سمعانی. (۳۶) سید عبدالعزیز سالم، تاریخالعرب فی عصر الجاهلیة، (اسکندریه) ۱۹۸۸. (۳۷) محمد بن حسین شریفرضی، المجازات النبویة، چاپ طه محمد زینی، (قاهره ۱۹۶۸)، چاپ افست قم. (۳۸) محمد بن یوسف شمسشامی، سبلالهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علیمحمد معوض، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۳۹) محمد شوکانی، نیلالاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، بیروت ۱۹۷۳. (۴۰) صالح احمد علی، تاریخالعرب القدیم و البعثة النبویة، بیروت ۲۰۰۰. (۴۱) طبری، تاریخ (بیروت). (۴۲) طبری، جامع. (۴۳) الطواف حولالبحر الاحمر، (تعریب) ابراهیم خوری، در التراثالعربی، ش ۳۲ (ذیقعده ۱۴۰۸). (۴۴) طوسی. (۴۵) حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، قم ۱۴۱۴. (۴۶) علی بن حسین علمالهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵ـ۱۴۱۰. (۴۷) نعیم بن حماد مروزی، کتاب الفتن، چاپ سهیل زکار، (بیروت) ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۴۸) مسعودی، تنبیه. (۴۹) مسعودی، مروج (بیروت). (۵۰) محمد نجیب مطیعی، التکملة الثانیة، المجموع: شرح المُهَذّب، در یحییبن شرف نووی، المجموع: شرحالمُهَذّب، ج ۱۳ـ۲۰، بیروت: دارالفکر. (۵۱) ابراهیم احمد مقحفی، معجمالبلدان و القبائل الیمنیة، صنعا ۱۴۲۲/۲۰۰۲. (۵۲) الموسوعةالیمنیة، زیرنظر احمد جابر عفیف و دیگران، صنعا ۱۴۱۲/۱۹۹۲، ذیل «حمیر» (از یوسف محمد عبداللّه). (۵۳) نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴. (۵۴) یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المُهَذّب، بیروت: دارالفکر. (۵۵) یاقوت حموی. (۵۶) یعقوبی، تاریخ. ۱۶ - پانویس
۱۷ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حمیر»، شماره۶۵۸۹. |