سکینه بنت الحسینسکینه دختر امام حسین (علیهالسلام)، (۴۷ یا ۵۱ - ۱۱۷ ه. ق) مادرش رباب دختر امرء القیس بود. نامش به اختلاف یاد شده و سکینه لقبی است که مادرش به او داده است. آن بانوی مکرمه همراه مادرش در واقعه کربلا حضور داشته و بعد از شهادت امام حسین (علیهالسلام) در زمره اسیران کربلا بود. مقاتل در وقایع مختلفی از شب و روز عاشورا از آن بانو یاد کردهاند. حضرت سكينه، بانویی عفيفه، بخشنده، شاعر، فصيح و بليغ، آشنا در نزد اهل ادب و اشعاری در رثای امام حسین (علیهالسلام) سروده است. فهرست مندرجات۲ - خصوصیات اخلاقی ۳ - ازدواج ۴ - همراه با کاروان حسینی ۴.۱ - صحبت امام حسین با سکینه از قتلگاه ۴.۲ - ملاقات با جسد پدر ۵ - در اسارت ۵.۱ - جاماندن از کاروان اسرا ۵.۲ - در مجلس یزید ۵.۳ - جسارت مرد شامی ۵.۴ - خواب سکینه در شام ۶ - اقدامات در طول اسارت و پس از آن ۶.۱ - پایبندی به حجاب و عفاف ۶.۲ - اعتراض به یزید و دفاع از اهلبیت ۶.۳ - عزاداری و زیارت قبر پدر ۷ - در مدینه ۸ - اشعاری در رثای پدر ۹ - وفات ۱۰ - پانویس ۱۱ - منبع ۱ - معرفی اجمالیسکینه، دختر باكمال و بافضيلت امام حسين (علیهالسلام) و رباب فرزند امرىء القيس است. نامش را، أميمه، أمينه، آمنه، امامه و اميّه گفتهاند. [۶]
محلاتی، ذبیحالله، رياحين الشريعه، ج۳، ص۴۸.
(مؤلف كتاب اعیان الشیعه مىگويد ممكن است اميمه تصغير«امامه» باشد.) امّا به «سكينه» لقبى كه مادرش، رباب به او داده [۱۰]
موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه ابنة الإمام الشهید أبیعبدالله الحسین (علیهالسلام)، ص۱۴۰.
مشهور مىباشد.سال ولادت سكينه به درستى روشن نيست. ولى چون در زمان حيات پدرش بالغه و بانويى رشيده بوده مىتوان گفت در روز عاشورا ده يا چهارده ساله و تولدش سال ۴۷ يا ۵۱ قمرى بوده است. [۱۱]
موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه ابنة الإمام الشهید أبیعبدالله الحسین (علیهالسلام)، ص۱۴۱.
[۱۲]
عمادزاده، حسین، حضرت زينب كبرى (سلاماللهعلیها)، ص۳۰۸.
[۱۳]
عمادزاده، حسین، حضرت زينب كبرى (سلاماللهعلیها)، ص۳۲۲.
۲ - خصوصیات اخلاقیحضرت سكينه، عفيفه، بخشنده، شاعر، فصيح و بليغ، آشنا در نزد اهل ادب، بافراست، باوقار و خوشذوق بود. [۱۵]
حائری مازندرانی، مهدی، معالى السبطين، ج۲، ص۲۱۵.
[۱۶]
عمادزاده، حسین، تاريخ زندگانى امام حسين (علیهالسلام)، ج۲، ص۲۲۸.
[۱۷]
محلاتی، ذبیحالله، تاريخ زندگانى امام حسين (علیهالسلام)، ص۵۶۰.
امام حسين (علیهالسلام) دربارهاش مىفرمايد:«امّا سكينة فغالب عليها الاستغراق مع اللَّه؛ [۱۸]
موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه ابنة الإمام الشهید أبیعبدالله الحسین (علیهالسلام)، ص۱۴۳.
اما سكينه غالباً و با تمام وجود محو جمال ازلى خداى متعال است.»به جهت اين مقام والا است كه امام حسين (علیهالسلام) در روز عاشورا، وى را «يا خيرة النسوان»، اى بهترين زنان، خطاب فرمود: [۱۹]
موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه ابنة الإمام الشهید أبیعبدالله الحسین (علیهالسلام)، ص۱۴۴.
۳ - ازدواجدربارهى ازدواج حضرت سكينه با همسران متعدّد گزارشهاى مختلفى نقل شده، ولى آنچه صحيح به نظر مىرسد آن است كه وى، تنها به عقد عبدالله بن حسن (علیهالسلام) در آمد و او نيز قبل از زفاف در کربلا به فيض شهادت نايل آمد. ۴ - همراه با كاروان حسينىاز سكينه دخت گرامى سیّدالشهدا (علیهالسلام) گزارشهايى درباره شب عاشورا، هنگام شهادت علیاکبر (علیهالسلام)، وداع پدر و آمدن ذوالجناح و قتلگاه بيان شده است. [۲۵]
محلاتی، ذبیحالله، رياحين الشريعه، ج۳، ص۲۷۰.
از جمله اينكه آن بانوى محترمه مىفرمايد: هنگام بيرون رفتن ما از مدینه به سوى مکه، هيچكس، ترس و خوفش، از ما اهل بيت بيشتر نبود.۴.۱ - صحبت امام حسین با سکینه از قتلگاهنقل شده است كه چون امام حسين (علیهالسلام)، هفتاد و دو تن از ياران و خاندانش را كشته و بر روى زمين افتاده ديد متوجه خیمهگاه شد و به سكينه و ساير زنان سلام داد. سكينه فرياد زد: پدر جان! آيا تن به مرگ دادهاى؟ امام (علیهالسلام) فرمود: چگونه تن به مرگ ندهد كسى كه يار و ياورى ندارد. سكينه گفت: ما را به حرم جدّمان بازگردان. امام (علیهالسلام) فرمود: اگر مرغ سنگخوار را به حال خود مىگذاردند مىخوابيد. امام حسين (علیهالسلام) به زنها گفت: سكينه من امروز یتیم خواهد شد، به او توجّه و التفات كنيد، زيرا دل يتيمان نازک مىباشد. در اين وقت سكينه فريادكنان به سوى آن حضرت آمد و امام (علیهالسلام) او را در آغوش گرفت و فرمود: «اى سكينه! بدان كه گريه تو پس از مرگ من طولانى خواهد شد.» [۳۰]
موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه ابنة الإمام الشهید أبیعبدالله الحسین (علیهالسلام)، ص۱۴۴.
۴.۲ - ملاقات با جسد پدرچون دشمن، زنان را از ميان كشتگان عبور داد، حضرت سكينه خود را بر روى جسد پدر انداخت و آنرا در آغوش گرفت. در اثر گريه، بىهوش شد. در آن حالت شنيد كه پدرش مىفرمايد: «شیعیان من! هر زمان كه آب گوارايى نوشيديد، مرا به ياد آوريد. يا حكايت غريب يا شهيدى را شنيديد بر من بگرييد.» سكينه جسد پدر را رها نمىكرد و كسى نمىتوانست او را از پدرش جدا كند. تا اينكه گروهى از اعراب، وى را با زور از بدن پدر جدا كردند. [۳۴]
موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه ابنة الإمام الشهید أبیعبدالله الحسین (علیهالسلام)، ص۱۴۴.
۵ - در اسارتدورهى جديد ولى طاقتفرساى زندگى بانو سكينه (علیهاالسلام)، يعنى دوران اسارت از روز یازدهم محرّم آغاز شد. [۳۹]
قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۱۵۱.
او همراه ساير اسيران و سرهاى شهيدان در حالى كه بر شتر برهنه سوار و ريسمان اسارت به گردنش بود، از كربلا به کوفه و شام به اسارت برده شد. [۴۱]
موسوی مقرم، عبدالرزاق، السيّده سكينه ابنة الإمام الشهيد أبيعبدالله الحسين (عليهالسلام)، ص۶۳.
[۴۲]
علی دخیل، علی محمد، سكينه دختر امام حسين (علیهالسلام)، ص۱۸.
۵.۱ - جاماندن از کاروان اسراحضرت سكينه در توقّفگاه «قصر بنی مقاتل» كه سپاه عمر بن سعد مشغول استراحت و تهيّه آب بودند، تنها به سوى درختى رفت و اندكى خوابيد. در اين هنگام، دشمن زبون، كاروان اسيران را حركت داده و سكينه در بيابان جا ماند. درخواستِ هم محملِ او، فاطمه بنت الحسین (علیهالسلام) از ساربان مبنى بر توقّف كاروان بىنتيجه ماند و قافله اسيران حركت كرد. ولى پس از طىّ مقدارى از مسير و با اصرارِ فاطمه، ساربان، شتر را نگه داشت و سكينه به كاروان ملحق شد. [۴۳]
دهدشتی بهبهانی، محمدباقر بن عبدالکریم، الدمعة الساكبه، ج۵، ص۷۵- ۷۶.
اين اتّفاق به نحو ديگرى نيز ذكر شده است. [۴۴]
حائری مازندرانی، مهدی، معالى السبطين، ج۲، ص۱۳۶- ۱۳۷.
۵.۲ - در مجلس يزيدامام محمدباقر (علیهالسلام) مىفرمايد: چون ذرّيه و اهل بيت امام حسين (علیهالسلام) را در روز و با وضعى خاصّ به مجلس یزید بردند، مردم جفاكار شام گفتند: اسيرانى نيكوتر از اينان نديدهايم. حضرت سكينه كه ريسمان به كتفش بسته بودند فرمود: ما اسيران خاندان پيامبريم. [۴۸]
قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۳۹۶.
[۴۹]
طریحی، فخرالدین بن محمد، المنتخب، ص ۴۷۳.
گردانندگان مجلس يزيد، سكينه را جايى نشانده بودند كه سر بريده پدر را نبيند. ولى وقتى تلاش كرد تا آنرا ببيند يزيد با چوب خيزران بر لب و دندان مبارک پدرش مىزد. صداى گريهاش بلند شد. بهطورى كه زنهاى يزيد و دختران معاویه به گريه افتادند. سرانجام او و خواهرش، فاطمه، بىتاب گشته و به عمّه خود حضرت زینب پناه بردند و گفتند: «يا عمّتاه انّ يزيداً ينكث ثنايا ابينا بقضيبه.» [۵۱]
حائری مازندرانی، مهدی، معالى السبطين، ج۲، ص۱۵۶.
[۵۲]
بیرجندی، محمدباقر، كبريت احمر، ص۲۵۳.
[۵۴]
موسوی مقرم، عبدالرزاق، السيّده سكينه ابنة الإمام الشهيد أبيعبدالله الحسين (عليهالسلام)، ص۶۴ با اندكى تفاوت و اختصار.
«عمّه جان! يزيد با چوب دستى خود دندانهاى پيشين پدرمان را مىزند.»۵.۳ - جسارت مرد شامىمردى از قبيله لَخْم به يزيد گفت: اى امير! اين کنیز را به من ببخش تا خدمتكارم باشد. (شبيه اين موضوع دربارهى فاطمه بنت الحسين (علیهالسلام) نيز ذكر گرديده است.) سكينه خود را به عمّهاش ام کلثوم چسبانيد و عرض كرد: عمّه جان! او مىخواهد دختران پيامبران، خدمتكارِ فرزندان بىپدر شوند. ام كلثوم او را نفرین كرد و دعايش مستجاب شد. [۵۵]
طریحی، فخرالدین بن محمد، المنتخب، ص۴۷۲.
۵.۴ - خواب سكينه در شامدختر بزرگوار امام حسين (علیهالسلام) پس از چهار روز اقامت در دمشق خوابى ديد كه بخشى از آن چنين است: «ديدم زنى در هُودَجى نشسته و دستان خود را روى سرگذاشته است. پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند: او فاطمه، دختر محّمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و مادر پدر تو است. گفتم: به خدا سوگند نزد او مىروم و ستمهاى وارد شده به ما را به او مىگويم. سپس با شتاب به سوى او رفتم تا به او رسيدم و برابرش ايستادم و مىگريستم و مىگفتم: مادر جان! به خدا سوگند حقّ ما را انكار كردند و جمع ما را پراكنده و حريم ما را هتک كردند. مادر جان! به خدا پدرمان، حسين (علیهالسلام) را كشتند. فرمود: سكينه جانم! ديگر نگو. زيرا بند دلم را پاره كردى و جگرم را شكافتى. اين پيراهن پدرت حسين (علیهالسلام) است كه از من دور نمىشود تا با اين پيراهن خدا را ملاقات كنم.» ۶ - اقدامات در طول اسارت و پس از آناز جمله اقدامات حضرت سکینه در طول اسارت و پس از آن مواردی است که بیان میشود. ۶.۱ - پاىبندى به حجاب و عفافوقتى سهل بن سعد، اسيران را شناخت كه از دودمان پيامبرند جلو رفت و از يكى از آنان پرسيد: تو كيستى؟ گفت: سكينه، دختر امام حسين (علیهالسلام). پرسيد: آيا كار و حاجتى دارى؟ من، سهل، صحابی جدّت رسول خدايم. سكينه فرمود: به نيزهدارى كه اين سر مقدس را مىبرد بگو از ما جلوتر حركت كند تا مردم به نگاهكردن آن مشغول شوند و به حرم رسول الله چشم ندوزند. سهل به سرعت رفت و چهارصد درهم به نيزهدار داد. او هم سر مطهّر را از زنان دور كرد. در گزارش ديگرى آمده است: يزيد دستور داد اسيران آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را وارد مجلس كردند. نام تک تک آنها را پرسيد ... و خطاب به حضرت سكينه (علیهاالسلام) گفت: اين زن كيست؟ گفتند: سكينه دختر حسين (علیهالسلام). يزيد گفت: تو سكينه هستى؟ سكينه گريه كرد و به قدرى ناراحت شد كه نزديک بود جان بسپارد. يزيد گفت: چرا گريه مىكنى؟ فرمود: چگونه گريه نكند كسى كه پوشش ندارد تا صورتش را از نگاه تو و اهل مجلس بپوشاند؟ يزيد گفت: اى سكينه! پدرت حقّ مرا منكر شد و قطع رحم با من كرد و در رياست و رهبرى با من ستيز نمود. سكينه گريست و فرمود: اى يزيد از كشتن پدرم خوشحال مباش. او مطيع خدا و رسولش بود، و دعوت حق را لبّيک گفت، و به سعادت نايل گرديد. ولى روزى خواهد آمد كه تو را بازخواست مىكنند. خود را آماده پاسخگويى كن. ولى از كجا تو بتوانى پاسخ بدهى؟ يزيد گفت: اى سكينه ساكت باش! پدرت بر من حقّى نداشت. [۶۱]
حائری مازندرانی، مهدی، معالى السبطين، ج۲، ص۱۶۳.
۶.۲ - اعتراض به يزيد و دفاع از اهلبيتچون اسیران کربلا را با دستان بسته مقابل يزيد قرار دادند، سكينه، یزید را تهديد كرد و با شجاعت تمام به او گفت: اى يزيد! دختران رسول خدا را به اسارت مىگيرى. «واللَّه ما رَأيْتُ أقسى قلباً مِنْ يزيدٍ ولا رأيتُ كافراً ولا مشركاً شراً منه ولا اجفى منه.» [۶۴]
حائری مازندرانی، مهدی، معالى السبطين، ج۲، ص۱۵۸.
به خدا سوگند! هرگز كسى را سخت دلتر و كافرتر و جفا كارتر از يزيد نديدم.۶.۳ - عزادارى و زيارت قبر پدرخاندان رسالت پس از بازگشت از شام سه روز در كربلا عزاداری كردند. وقتى امام سجّاد (علیهالسلام) فرمود: شترها و محملها را آماده كنيد، سكينه گريهكنان، بانوان را به وداع با قبر شريف پدر طلبيد. بانوان در اطراف قبر حلقه زدند. سكينه، قبر پدر را در آغوش گرفت و گريه سختى كرد و چنين مرثيه خواند: الا يا كربلاء نُودِّعُكَ جسماً ••• بلا كفنٍ ولا غسلٍ دَفينا الا يا كربلاء نُودِّعُكَ روحاً ••• لأحمد و الوصى مع الأمينا [۶۵]
دهدشتی بهبهانی، محمدباقر بن عبدالکریم، الدمعة الساكبه، ج۵، ص۱۶۳.
[۶۶]
تحقيقى درباره اوّل اربعين حضرت سيّدالشهدا علیهالسلام، ص۲۹۷.
هان اى كربلا! با تو در مورد پيكرى وداع مىكنيم كه بدون غسل و کفن در اين مكان دفن شد. هان اى كربلا! ما همراه امين خود امام سجاد (علیهالسلام) با تو در مورد حسين كه روح پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و روح وصيّش بود وداع مىكنيم. شبيه اين ماجرا درباره رقیه (علیهاالسلام) نيز ذكر شده است. ۷ - در مدينهچون سكينه به مدینه بازگشت در منزل پدر مظلومش، خانهاى كه امام سجاد (علیهالسلام) هميشه در آن مىگريست و شب و روز نمىشناخت اقامت گزيد و فريادش لحظهاى قطع نگرديد. او با زنان بنی هاشم لباس سياه پوشيد و مجلس عزا به پا كرد. غذايشان نيز توسط جوانمردان آل عبدالمطلب و امام سجّاد (علیهالسلام) تهيّه مىشد. ۸ - اشعاری در رثای پدراز حضرت سكينه در رثاء پدر شهيدش اشعارى نقل شده كه ترجمه بخشى از آن چنين است: ۱- اى ملامتكننده! او (سكينه) را سرزنش مكن! زيرا اندوهى برّنده بر وى وارد شده است. پس، از ديدهاش اشکهاى ريزان همچون باران روان مىباشد. ۲- تير حادثه، به هنگام صبحِ، سرزمين كربلا، حسين (علیهالسلام) را نشانه مىگيرد و از حرقه او به خطا نمىرود. ۳- به دست كسى كه بدترين همه بندگان خدا و از نسل زناكاران و از سپاه بيرون آمدگان از دین و از تبهكاران است تيرباران مىشود. ۴- اى امّت تبهكار و بدكار! بياييد. فردا چه حجّتى خواهيد آورد؟ در حالى كه بيشتر شما او را با شمشير ضربه زده است. ۹ - وفاتسرانجام، اين يادگار حادثه كربلا و بازمانده دوران تلخ اسارت در روز پنجشنبه، پنجم ربیع الاوّل سال ۱۱۷ ه. ق در مدينه ديده از جهان فروبست و به رحمت ايزدى پيوست. [۷۳]
قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۴۸۱.
[۷۵]
موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه ابنة الإمام الشهید أبیعبدالله الحسین (علیهالسلام)، ص۱۴۱.
دربارهى روز، سال و مدفن سكينه (علیهاالسلام) اقوال ديگرى نيز وجود دارد كه از ذكر آنها خوددارى مىكنيم. [۸۱]
حائری مازندرانی، مهدی، معالى السبطين، ج۲، ص۲۱۴ - ۲۱۵.
[۸۲]
عمادزاده، حسین، حضرت زينب كبرى (علیهاالسلام)، ص۳۵۷.
[۸۳]
وحیددامغانی، ابراهیم، راهنماى حج و زيارتگاهها در جهان اسلام، ص۱۲۰.
۱۰ - پانویس۱۱ - منبعاسیران و جانبازان کربلا، محمد مظفری و سعید جمشیدی، برگرفته از مقاله «حضرت سکینه (علیهاالسلام)»، ص۱۶۲-۱۶۹. ردههای این صفحه : اسیران کربلا | اهل بیت امام حسین | درگذشتگان سال 117 (قمری) | زادگان سال 47 (قمری) | زادگان سال 51 (قمری) | زنان شاعر | شاعران قرن دوم | شاعران قرن یکم | فرزندان امام حسین | گریه کنندگان بر امام حسین
|