رضایت از زندگیرضایت از زندگی، یکی از چیزهایی است که غالب افراد و خانوادهها دوست دارند از زندگی خود رضایت داشته باشند. در لابهلای کلمات ائمه اطهار (علیهمالسّلام) آموزههای فراوانی درباره بهتر زندگی کردن وجود دارد که نظیر آن را در جای دیگر نمیتوان یافت. فهرست مندرجات۲ - احساس از زندگی ۳ - داشتن تفکر واقعگرایانه ۴ - هماهنگی انتظارات با واقعیتها ۵ - بعضی از واقعیتهای دنیا ۵.۱ - آسایش مطلق نبودن دنیا ۵.۲ - نشان دادن مهارتها ۵.۳ - درک معنای زندگی ۵.۴ - پاسخ به پرسشها ۵.۵ - کنترل آرزوها ۵.۶ - دل نبستن به دنیا ۵.۷ - لذت از داشتهها ۵.۸ - راحت گرفتن زندگی ۵.۹ - تلاش برای نگران نبودن ۵.۱۰ - حریص نبودن ۵.۱۱ - بخیل نبودن ۵.۱۲ - خزانهدار دیگران نبودن ۵.۱۳ - بسنده به داشتهها ۵.۱۴ - درک لذت معاشرت ۵.۱۵ - لذت بردن با خدا بودن ۶ - پانویس ۷ - منبع ۱ - مقدمهزندگی میتواند شیرین و رضایتبخش باشد. ناامیدی و نارضایتی زیبنده شما نیست. چه بسا زندگیهایی که دیدهاید و به خوشبختی آنان حسرت خوردهاید. برخورداری از یک زندگی آرام، شیرین و رضایتبخش، آرزوی انسان است؛ که البته گاهی به یک رؤیا و یا افسانه میماند. اما شما هم میتوانید زندگی شیرین و رضایتبخشی داشته باشید، به شرط آن که «روش» آنرا بدانید. زندگی کردن همانند هر کار دیگری، نیازمند «مهارت» است. علت بسیاری از ناکامیهای زندگی را باید در فقدان مهارتهای زندگی جستجو کرد. بخش مهم و قابل توجهی از مهارتهای زندگی را «مهارتهای شناختی» تشکیل میدهند. بسیاری از موفقیتها و شکستهای زندگی به طرز فکر ما بر میگردد. مطمئن باشید که اگر طرز فکر شما اصلاح شود، زندگی شما تغییر خواهد کرد و آنگاه طعم شیرین یک زندگی همراه با آرامش را خواهید چشید. در لابهلای کلمات ائمه اطهار (علیهمالسّلام) آموزههای فراوانی درباره بهتر زندگی کردن وجود دارد که نظیر آنرا در جای دیگر نمیتوان یافت. آموزههای اهل بیت (علیهمالسّلام) به جهت الهی بودنش به انسان اطمینان و آرامش خاصی میبخشد. ۲ - احساس از زندگیشادی و آرامش یا افسردگی و اضطراب ناشی از احساسی است که شما در زندگی دارید. احساس رضایت موجب نشاط و آرامش میشود و احساس نارضایتی موجب تنش و فشار روانی. آیا تاکنون فکر کردهاید که منشا احساسات شما چیست؟ منشا احساسات شما افکار و اندیشههای شما است. این اصل را فراموش نکنید که ما «آنگونه که میاندیشیم، زندگی میکنیم» برای خوشایند کردن و لذتبخش نمودن زندگی کافی است که نگاه و نگرش خود را اصلاح کنید. دشمن زندگی شما افکاری است که در سر دارید، حادثهها حتی اگر سهمگین و تلخ باشند، منشا احساسات شما نیستند، تلقی و ارزیابی شماست که احساسات خوب یا بد را تولید میکنند بنابراین برای رسیدن به آرامش و کاهش فشارهای روانی باید ببینید افکار ما تا چهاندازه «منطقی و صحیح» هستند؟ ۳ - داشتن تفکر واقعگرایانهبه این نکته توجه داشته باشید که شناخت منطقی آن است که با واقعیتها مطابق باشد. هم تفکرات خیالی و رؤیایی نادرست هستند و هم تفکرات تلخی که مطابق واقع نیستند. نمیگوییم اگر در شرایط دشوار قرار دارید، خیال کنید که بهترین وضعیت را دارید بلکه میگوییم واقعیت شرایطی را که در آن قرار دارید بشناسید. بدانید حوادث و پدیدههای تلخ زندگی آنقدر مشکل نیستند که قابل تحمل نباشند، در کنار همین مشکلات و با پذیرفتن آنها میتوانید زندگی راحتی داشته باشید. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: کسی که دنیا را بشناسد، از حوادث و بلاهای آن اندوهگین نمیشود. ۴ - هماهنگی انتظارات با واقعیتهافایده تفکر واقعگرا این است که «انتظارات» شما را واقعگرایانه خواهد ساخت. شما چه انتظاری از دنیا دارید؟ آیا میدانید یکی از عوامل فشارهای روانی، ناهماهنگی میان انتظارات و واقعیتهاست. شما ممکن است انتظاری از دنیا داشته باشید ولی حوادث، زندگی را به گونه دیگری رقم زنند. آنچه شما خواستهاید، رخ نداده و آنچه رخ داده خواسته شما نبوده است. این تضاد موجب فشار روانی میگردد. اما اگر انتظارتان را از دنیا مطابق با واقعیتهای دنیا تنظیم کنید، دچار تضاد نخواهید شد. پس در قدم اول، اگر انتظار غیر واقعی از دنیا دارید آن را اصلاح کنید، تا آرام و راحت زندگی کنید. ۵ - بعضی از واقعیتهای دنیادر ادامه به پارهای از واقعیتهای دنیا اشاره خواهیم کرد. واقعیتهای دنیا را بشناسید تا انتظارتان از دنیا واقعگرایانه باشد. دقت کنید: ۵.۱ - آسایش مطلق نبودن دنیادنیا محل آسودگی بدون اندوه نیست. مطمئن باشید راحتی شما در این است که دنیا را محل آسودگی مطلق ندانید. آنجا که سراسر راحتی و آسودگی است، بهشت است. خداوند متعال میفرماید: من راحتی را در بهشت قرار دادم و مردم آن را در دنیا طلب میکنند و به همین جهت آن را نمییابند. [۳]
ابنابیجمهور، محمد بن زینالدین، عوالی اللالی، ج۴، ص۶۱، ح۱۱.
طلب کردن و نیافتن موجب احساس ناکامی در شما میشود و احساس ناکامی موجب فشار روانی میگردد. شما از آن جهت غمگین و افسرده میشوید که آنچه را طلب کردهاید، به دست نیاوردهاید. ممکن است شما خیلی چیزها نداشته باشید ولی موجب رنج و عذاب شما هم نگردد؛ چون آنها را نمیخواستهاید. وقتی دچار فشار روانی میگردید که آنچه را میخواستید، به دست نیاورده باشید. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روزی به مردم گفتند: هر کس چیزی را طلب کند که آفریده نشده، خود را به زحمت انداخته و چیزی به دست نمیآورد! مردم پرسیدند: ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن چیست که خلق نشده است؟! حضرت فرمود: آسایش مطلق در دنیا. [۴]
شعیری، محمد بن محمد، جامعالاخبار، ص۵۱۷، ح۱۴۶۴.
پس بهتر است انتظارتان از دنیا را اصلاح کنید. دنیا جای تلاش و امتحان است نه جای پاداش و آسایش. همیشه به یاد داشته باشید که «اگر بدانیم دنیا جای آسایش نیست، راحت زندگی میکنیم».۵.۲ - نشان دادن مهارتهاما به دنیا نیامدهایم تا آنگونه که میخواهیم زندگی کنیم، بلکه به دنیا آمدهایم تا هنر و مهارت خود را در هماهنگ شدن با کشوقوسهای دنیا نشان دهیم. اینجا کارگاه امتحان است. سئوالات امتحان و مواد آزمون به دلخواه ما تعیین نمیشوند، بلکه ما باید به امتحانات پاسخ مثبت دهیم تا شیرینی کارنامه و موفقیت را بچشیم. بدانید که امتحان، مزاحم شما نیست بلکه رشد دهنده شما است. پس بهتر است به جای اینکه امتحان را به دلخواه خودتان تغییر دهید، پاسخ مناسب به امتحانات بدهید. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: هرگاه آنچه را خواستی نشد، اهمیت نده که در چهحالی هستی، [۵]
آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ح۴۰۶۰.
آنچه را شد بخواه، و از آنچه هست دلگیر مباش. اگر چنین شود، هم توان مقابله با سختیها را پیدا خواهید کرد و هم در آرامش زندگی خواهید کرد.۵.۳ - درک معنای زندگیشناخت هستی و معنای زندگی یکی از عوامل مؤثر در رضایت از زندگی است. نویسنده آمریکایی کتاب روانشناسی شادی آنگونه که خود نقل میکند، وقتی در بیست و دو سالگی همه آنچه را جامعه برای خوشبخت شدن به امثال او دیکته میکند، به دست میآورد، احساس پوچی و تیرهروزی میکند و هیچ دلیلی برای ادامه زندگی نمییابد. او دچار بحران هویت میشود و زندگی برایش بیمعنا میگردد و حتی تصمیم به خودکشی میگیرد! سؤال این است که اگر رفاه و آسودگی کامل، ستون فقرات خوشبختی است، پس چرا انسان با داشتن همه آنها احساس پوچی میکند؟ یکی از عوامل تنش و فشار روانی، «بی معنا بودن زندگی» است، نه مرفه نبودن آن. علت احساس ناکامی در مال و ثروت نیست بلکه ناکامی در معنایابی است. اگر زندگی برای انسان بیمعنا گردد، همه چیز تیره و تار خواهد شد. مال و رفاه کم ارزشتر از آن است که معنای زندگی ما باشند. معنای زندگی را دریابید تا احساس ارزش و آرامش کنید. آلپوت میگوید: که امروزه در اروپا روانشناسان و روانپزشکان، آشکارا از فروید که ناکامی جنسی را علت ناراحتیهای روانی میداند. روی برگردانده و به «هستی درمانی» روی آوردهاند که مکتب معنا درمانی یکی از آنها است. [۸]
ویکتور فرانکل، انسان در جستجو معنا، ص۴.
۵.۴ - پاسخ به پرسشهامعنای زندگی یعنی آن چیزی که به خاطر آن زندگی کرده و رفتار میکنید. پس «خدا» معنای زندگی انسان است. آیا میدانستید اینکه میگویند همه کارهایتان را برای خدا انجام دهید برای معنادار کردن زندگی است؟ آیا میدانید اینکه میگویند انسان «از خدا» است و «به سوی خدا» باز میگردد، بیانگر معنای زندگی است؟ خدا عالیترین معنای زندگی است که با رسیدن به آن هرگز احساس پوچی نخواهیم کرد و به همین جهت است که قرآن کریم میفرماید: آگاه باشید که تنها یاد خدا آرامش دلهاست. ۵.۵ - کنترل آرزوهاآرزو، همانند مواد مخدری است که در آغاز انسان را مست و سرخوش میکند و در پایان سیهروز و بدبخت. از یک سو تاریخ زندگی ما در این دنیا محدود است و گنجایش این دنیا برای خواستهها و آرزوهای ما محدود. و از سوی دیگر امال و آرزوهای ما نامحدود و رو به گسترش. این همان چیزی است که از آن به عنوان آرزوهای دور و دراز یاد میشود. وقتی دامنه آرزوها فراتر از ظرفیت عمر شما و گنجایش دنیا باشد، بسیاری از آنها برآورده نمیشوند؛ چون «امکان آن وجود ندارد» و این یکی از عوامل مهم در افزایش فشارهای روانی شما است. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: کسی که آرزو کند چیزی را که ناممکن است، انتظاری بیپایان خواهد داشت [۹]
لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ص۳۴۹.
و خواسته خود را ضایع کرده است. [۱۰]
آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ح۸۶۹۴.
آرزو مثل سراب است که هر کس به او نگاه کند، میفریبد و هر که را به آن امید بندد، ناامید میسازد. [۱۱]
آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ح۱۸۹۶.
بدون شک کسی که در پی سراب روان شود، زحمت او طولانی میگردد تشنگیاش افزون میشود. [۱۲]
آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم، ح ۹۰۶۴.
کسی که بر آروزهای خود تکیه میکند قربانی خواستههای خود خواهد شد. [۱۳]
آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ح۸۲۹۳.
و نتیجهای جز آه و افسوس در پی نخواهد داشت. [۱۴]
امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، نامه ۳۱.
کسی که آرزوهایش زیاد شود، رضایت او از زندگی کاهش مییابد. [۱۵]
آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ح۴۹۱۲.
چنین کسانی باید بدانند که به آرزوی خود نخواهند رسید و بیش از عمر خود زندگی نخواهند کرد. [۱۶]
لیثی واسطی، علی بن محمد، عیونالحکم و المواعظ، ص۴۲۴.
پس برای اینکه زندگی بهتری داشته باشید، آرزوهای خود را محدود و معقول سازید.۵.۶ - دل نبستن به دنیایکی از راههای آرامش این است که زندگیتان را به چیزی پایدار و تغییرناپذیر پیوند زنید. دلبستگی یعنی پیوند زدن. شما به چه چیزی دلبستگی دارید؟ پیش از آن که به چیزی دلبسته شوید، ببینید پایدار یا ناپایدار؟ به یاد داشته باشید «آنچه را نپاید دلبستگی نشاید». یکی از واقعیتهای دنیا، ناپایداری آن است. دنیا به شدت متغیر و دگرگون شونده است. از این رو دلبستگی به آن عامل تنشهای فراوان خواهد شد. کسی که به دنیا دل ببندد، نگران فردای خود، و اندوهگین امروز خود و در حسرت دیروز خود خواهد بود. رسول خدا میفرماید: دلبستگی به دنیا، اندوه و حزن را میافزاید. من سه چیز را برای کسی که به دنیا دلبسته است، تضمین میکنم: فقری که بینیازی ندارد، گرفتاری که آسودگی ندارد و اندوهی که پایان ندارد. ما به خیال رسیدن به آسایش، دلبسته دنیا میشویم اما برعکس، نتیجهای جز افزایش غم و اندوه نصیب ما نمیشود. پس برای آرام زیستن، دلبستگیتان را به دنیا کاهش دهید. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: دلبسته نبودن به دنیا، مایه آسودگی قلب و بدن انسان است. [۱۹]
ابن شعبة الحرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۲۶۳.
۵.۷ - لذت از داشتههااگر آنچه را دارید نادیده بگیرید و خوشبختی را در آن چیزی ببینید که ندارید، هیچگاه به رضایت نخواهید رسید؛ چون شما به آنچه دارید نمیاندیشید، بلکه به آنچه ندارید میاندیشید. ممکن است از خیلی چیزها محروم باشید اما بدون شک، چیزهای بسیاری دارید که میتوانید با توجه کردن به آنها، لذت ببرید و خوشبختی را احساس کنید. مشکل اینجا است که شما آنچه را دارید نمیبینید. یکی از علل چنین حالتی داشتن آرزوهای دور و دراز است که پیش از این درباره آن سخن گفتیم. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: آرزوهای طولانی، نشاط نعمتهایی را که دارید از میان میبرد و آنها را نزد شما کوچک میسازد و شما را به کمسپاسی وا میدارد. [۲۰]
آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم، غررالحکم، ح۴۵۸۵.
علت دیگر مقایسه کردن زندگی خود با زندگی کسانی است که در وضعیت بهتری قرار دارند. اگر زندگی خود را با زندگی بهتر دیگران مقایسه کنید، آنچه را دارید نمیبینید و آنچه را ندارید بزرگ میشمارید. آن کوچکسازی و این بزرگنمایی همانند لبههای قیچیاند که برای تکهتکه کردن زندگی شما به حرکت در میآیند. به همین جهت امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: کسی که به آنچه در دست فرزندان دنیا است بنگرد، اندوه او طولانی میگردد و خشمش آرام نمیگیرد و نعمتهای خدادادی را ناچیز میشمرد و در نتیجه ناسپاس میشود. [۲۱]
مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۶۸.
به همین جهت خداوند متعال راهکاری را نشان داده و فرموده: به آنچه ما به گروههایی از آنان دادیم، چشم مدوز و غمگین مباش. وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مردم فرمود: اگر چنین نکنید از شدت حسرت بر دنیا، نفس شما به شماره میافتد. به جهت تاثیر ویرانگری که مقایسه کردن دارد، امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: به آنچه خداوند برای شما قرار داده قانع باشید و به آنچه نزد دیگران است نگاه نکنید و آنچه را ممکن نیست به دست آورید آرزو نکنید زیرا کسی که قانع شود، سیر شود و آن که قانع نگردد، سیر نشود. طبیعی است که چنین حالتی بر شدت فشار روانی میافزاید. پس راه راحت زیستن این است که به زندگیهای پایینتر نگاه کنید. این کار شما را از لذت آنچه دارید، بهرهمند میسازد. به همین جهت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: نگاه کنید به کسی که پایینتر از شما است و به آنکه بالاتر از شما است نگاه نکنید که اینکار برای آنکه نعمتهای خدا را ناچیز نشمرید، بهتر است. [۲۵]
قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۷۵.
بیایید آنچه را داریم بشناسیم و از آن لذت ببریم.۵.۸ - راحت گرفتن زندگیبخش زیادی از سخت بودن زندگی مربوط به سختگیری ما است. زندگی آنقدر که میپندارید، سخت و دشوار نیست. همیشه واقعیت، تحملپذیر است؛ این ما هستیم که نسبت به سختیهای آن اغراق میکنیم و درجه دشواری آن را بالاتر میبریم. وقتی زندگی دنیا را بیش از حد مهم دانستیم، زندگی را هم سخت میگیریم. و این بر میزان فشار روانی ما میافزاید. به همین جهت امام کاظم (علیهالسّلام) میفرماید: دنیا را ناچیز بشمارید و زندگی را راحت بگیرید بدون شک هیچ مردمی آن را راحت نگرفتند مگر آنکه خداوند زندگی را برایشان گوارا ساخت. پس با زندگی خود مدارا کنید. و آن را راحت بگیرید تا آسوده زندگی کنید. ۵.۹ - تلاش برای نگران نبودنرزق و روزی یکی از نگرانیها و دغدغههای زندگی است. این نگرانی تا در حد معمول باشد، مشکلی در زندگی شما به وجود نمیآورد. برای رسیدن به روزی تلاش کنید و مطمئن باشید که خداوند روزی شما را خواهد رساند. فراموش نکنید که نه خدا جای تلاش را میگیرد و نه تلاش جای خدا را، از شما حرکت، از خدا برکت؛ این قانون روزی است. این مقدار از نگرانی و اندیشناک بودن، زیان روانی نخواهد داشت. مشکل از آنجا آغاز میشود که در عین کار کردن، پیوسته و به صورت فزاینده، نگران و مضطرب فردا باشید. این نگرانی افراطی، فشار روانی فراوانی را بر شما وارد میسازد و آیندهای تیرهوتار در برابر چشمان شما مجسم میسازد. و شما را یا به ناامیدی میکشاند و یا به حرص. این در حالی استکه روزی انسان تعیین و تضمین شده است. خداوند متعال بر اساس اصل مصلحت، اندازه روزی انسان تلاشگر را معین ساخته و رسیدن آن را تضمین کرده است. به خدا اطمینان کنید. اندازهای که خداوند مقدر میکند، چیزی جز صلاح شما نیست. اگر به این واقعیت باور داشته باشید، احساس راحتی میکنید و از زندگی خود لذت بیشتری میبرید. به همین جهت امام علی (علیهالسّلام) میفرماید؛ کسی که مطمئن باشد آنچه خدا برایش مقدر کرده فوت نمیشود، دلش آسوده میگردد. به قول امام صادق (علیهالسّلام) اگر خداوند تبارک و تعالی روزی را به عهده گرفته است، پس اندوه تو برای چیست؟ نکته دیگر اینکه اگر شما اندوه روزی تمام عمر را امروز بر خود وارد سازید، بدون شک وضعیت شکنندهای را برای خود پدید آورده و روی آسایش و آرامش را نخواهید دید. امام علی (علیهالسّلام) در تبیین علت این امر و نادرست بودن اندوه فردا را داشتن، میفرماید: اندوه سال خود را بر اندوه امروز خود اضافه نکن. آنچه در هر روز قرار دارد، برای تو کافی است. بنابراین اگر آن سال از عمر تو باشد، خداوند عزوجل در هر فردایی آنچه را برای تو تقسیم شده میفرستد و اگر از عمر تو نباشد، تو را چه کار با اندوه و غصه آنچه مال تو نیست؟! ۵.۱۰ - حریص نبودنخداوند متعال روزی را بر اساس «مصلحت» انسان تنظیم کرده است. اما بشر بسیاری از گرفتاریهای خود را به کم بودن روزی نسبت میدهد. او تصور میکند افزایش مال یعنی افزایش خوشبختی! بر همین اساس تلاش فزاینده و پایانناپذیری را برای دارایی بیشتر آغاز میکند. اینجا است که پدیده «حریص بودن» شکل میگیرد. بدانید که حرص و طمع نه تنها بر خوشبختی نمیافزاید، بلکه سطح رضایت از زندگی را میکاهد. زیرا تلاش و انتظار شخص حریص افزایش مییابد ولی دریافتی او تغییر نمیکند و همین امر فشار روانی را افزایش میدهد. به همین جهت امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: انسان حریص روی آرامش را نخواهد دید. [۳۰]
آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ح ۱۰۵۶۱.
بنابراین به خدا اعتماد کنید و حریص نباشید تا آسوده زندگی کنید.۵.۱۱ - بخیل نبودناگر مال، محور خوشبختی شود، حریص میشویم تا بیشتر جمع کنیم و بخیل میشویم تا کمتر مصرف کنیم. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: در شگفتم از حال بخیل که میشتابد به سوی فقری که از آن فرار میکند! و از دست میدهد بینیازیای که در طلب آن بود. پس در دنیا مثل فقرا زندگی میکند و در آخرت همچون توانگران حساب پس میدهد! ترس از فقر انسان را به بخل میکشد و در بخل انسان هم چون فقرا زندگی میکند، از یک سو اضطراب و ترس از آینده دارد، از سوی دیگر باید کممصرف کند، از سوی سوم اندوه حفظ مال دارد و از سوی چهارم در اجتماع نیز جایگاه مورد قبولی ندارد. بخیل در این چهار دیواری اسیر و زندانی است. از این رو رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: انسان بخیل، کم آسایشترین مردم است. ۵.۱۲ - خزانهدار دیگران نبودنیکی از چیزهایی که ممکن است شما را ناراحت و افسرده سازد، نداشتن اموال ذخیره شده است. وجود پشتوانه مالی در حد معقول آن، اشتباه نیست. ولی اگر ذخیره قابل انتظارتان را ندارید و یا حتی هیچ ذخیرهای ندارید، نگران نباشید. به این واقعیت باور داشته باشید، که فقط آنچه را مصرف میکنید، مال شما است نه آنچه را ذخیره میکنید! امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: ای فرزند آدم! هر آنچه را بیش از مصرف خودت به دست آورده باشی، در حقیقت خزانهدار آن برای دیگری هستی. این چه آسایشی است که باید مالی را جمع کرد و مصرف نکرد. آیا این آسایشآور است یا زجرآور؟ نه تنها نباید از فراوان نبودن مال ناراحت بود، بلکه باید خرسند باشیم که زحمت جمع کردن نگهداری کردن مال دیگران را بر عهده نگرفتهایم. ۵.۱۳ - بسنده به داشتههااکنون به خوبی میتوان حکمت قناعت را فهمید. اگر روزی تقسیم شده و تضمین شده است و اگر حریص بودن بر آن نمیافزاید و اگر فقط آنچه را مصرف میکنیم روزی ما بوده است، پس بهتر است به آنچه خداوند میفرستد بسنده کنیم و راضی باشیم. این یعنی قناعت کردن. کلید رضایت از زندگی در قناعت است. اگر به آنچه تعیین شده، راضی باشید، آرامش خواهید یافت. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: آگاه باشید برای هر کس روزیای هست که به ناچار به او خواهد رسید. پس اگر کسی به آن راضی باشد، مایه برکت او شده و زندگیاش را توسعه میدهد و کسی که به آن راضی نباشد، مایه برکت او نخواهد شد و موجب توسعه زندگیاش نخواهد گشت. صفای زندگی شما در قناعت است. اگر از زندگی رنج میبرید، ببینید آیا فردی قانع هستید یا نه؟ لقمان حکیم اینگونه به فرزندش درس زندگی میدهد: به آنچه خدا قسمت تو کرد قانع باش تا زندگیات باصفا شود. امام علی (علیهالسّلام) نیز میفرماید: از میان مردم، انسان آسوده کسی است که قانع باشد. [۳۶]
آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ح۶۲۴.
این جمله حضرت را هیچگاه فراموش نکنید که قناعت لذت زندگی است.۵.۱۴ - درک لذت معاشرتکسانیکه ارتباطهای سالم و سازندهای با دیگران دارند، از نشاط، شادابی و آرامش بیشتری برخوردارند. امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: برای هر چیزی چیز دیگری هست که موجب آسایش آن میشود و انسان مؤمن با برادر مؤمن خود احساس آرامش میکند، همانگونه که پرنده با همانند خود احساس آسودگی میکند. آنچه معاشرت با دیگران را لذتبخش میسازد، «انس و همدمی» است. انس و الفت، زندگی شما را از خشکی و شکنندگی خارج میسازد و به آن گرما و لطافت خاصی میبخشد. امام صادق (علیهالسّلام) «مونس موافق» را یکی از عوامل لذتبخش زندگی و موجب آسایش روانی میداند. وقتی از ایشان پرسیدند: مونس موافق کیست؟ فرمود: همسر شایسته، فرزند صالح و همنشین صالح. [۳۹]
صدوق، محمد بن علی، خصال، ص۲۸۴.
بخش بزرگی از آرامش زندگی شما در این است که با خانواده خودتان و دوستانتان و با فامیل خودتان رابطه خوبی داشته باشید. خداوند میان همسران مودت و رحمت قرار داده است. و لذا همسر مایه آرامش است. فرزندان شما گلهای خوشبویی هستند که میتوانید از با آنها بودن احساس فرحبخشی پیدا کنید. ارتباط با فامیل یا صله رحم نیز نقش مؤثری در بهداشت روانی شما خواهد داشت و به همین جهت مورد تاکید زیاد دین قرار گرفته است. بنابراین مساله ارتباط با دیگران و معاشرت سالم را دست کم نگیرید. نگویید مشکل دارم و نمیتوانم. اتفاقاً یکی از راه حلهای مشکل شما همین است. با دیگران باشید و از در کنار آنان بودن لذت ببرید تا آسایش و آرامش را تجربه کنید. ۵.۱۵ - لذت بردن با خدا بودنآیا به این فکر کردهاید که وطن شما کجا است؟ شما از دیار خاک نیستید و در این خاکستان غریب و تنها هستید. گاهی چنان بیقرار میشوید که هیچ چیز حتی ثروت و فرزند و فامیل دل شما را ارضاء نمیکند و باز هم بهانه میگیرد؛ بهانه کسی را میگیرد. «من ملک بودم و فردوس برین جایم بود» این دل تا به اصل خودش وصل نشود، آرام نمیگیرد. خدا، وطن شما و مهمترین و اساسیترین نیاز شما است. اگر خدا نباشد، زندگی سرد و آزاردهنده خواهد بود. خداوند متعال در تبیین همین حقیقت میفرماید؛ هر کس از یاد من روی گرداند، تحقیقاً زندگی سختی خواهد داشت. آگاه باشید که دلها با یاد خدا آرام میگیرد. اینجاست که فلسفه راز و نیاز، دعا و مناجات مشخص میشود خدا بهترین مونس، همدم و همراز انسان است. به قول امام علی (علیهالسّلام) یاد خدا مایه جلای سینهها و آرامش دلها است. [۴۳]
آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ح ۵۱۶۵.
روح جدا افتاده شما، نیاز به ارتباط، با منبع خود دارد. بدون این ارتباط پژمرده و افسرده میگردد و نماز بهترین جلوه این ارتباط است نماز بخوانید و ارتباط خودتان را با خدا گرمتر و صمیمیتر کنید.خداوندا! کیست که حلاوت محبت تو را چشید و دیگری را به جای تو برگزید و کیست که با تو انس گرفت و روی از تو برگرفت. ۶ - پانویس
۷ - منبعسایت اندیشه، برگرفته از مقاله «رضایت از زندگی»، تاریخ بازیابی۹۵/۸/۱۶. |