راه های خداشناسیبنابر آموزههای اسلامی، خداجویی و خداپرستی به گونه فطری در نهاد انسان نهفته است. ۱ - نیاز همیشگی انسان به خداوندخداوند ، انسان را ضعیف آفریده است و از این رو او همواره نیازمند آفریدگار خویش است و تاریخ انسان نشان میدهد که میل به شناختن و پرستیدن خدا همیشه در جامعه بشری وجود داشته است. [۳]
تاریخ تمدن، ج۱، ص۷۰.
اما این به معنای آن نیست که انسان توانسته است نیاز فطری خداجویی خویش را به گونه درست ارضا کند. او گاه به بیراهه رفته و چیزی دیگر را به جای خداوند متعال پرستیده است.۲ - روشهای شناخت خداونددانشمندان مسلمان برای شناخت خداوند سه روش را معتبر میدانند: حس ؛ دل ؛ عقل . [۶]
مجموعه آثار، ج۱۳، ص۳۸۶- ۳۵۵.
۲.۱ - حساین روش از سه راه بهره میجوید: اول مشاهده سازمان و نظام حاکم بر جهان و تعمق در آن. هرگاه انسان در جهان پیرامون خویش بنگرد، مجموعهای منظم مییابد که از ناظمی حکیم و مدبر، حکایت میکند. [۷]
تبیین براهین اثبات خدا، ص۴۶- ۲۷.
دوم، بهره گیری از نیرویی پنهان. هر موجودی از گرایشی درونی نصیب برده است که او را به سوی خدا راه مینماید. سوم، توجه به اینکه جهان، حادث است. انسان با درک این حقیقت که روزی جهان نبوده است و سپس هستی یافته است، به وجود هستی بخش جهان پی میبرد. [۹]
کشف المراد، ص۱۷۹.
[۱۰]
کشف المراد، ص۳۱۹.
این سه راه از گذر حس طی میشوند و نیازمند درک عرفانی و پیچیده نیستند و همچنین به استدلالهای عقلی محض نیاز ندارند. با این حال، نمیتوان راه حس را برای شناخت خداوند کافی دانست.۲.۲ - دل و فطرتحکما و عرفا بر آناند که راههای رسیدن به خدا به شمار آفریدگان متعدد است؛ بدین معنا که هر موجودی را راهی به سوی خدا هست. این بدان سبب است که انسان دارای فطرت الهی است و در سرشت خویش، خدا را میجوید. هر دلی به سوی آفریدگار راه دارد و هر نفسی به سوی صاحب انفاس در حرکت است. این راه که به معرفت شهودی میانجامد، بسیار کارآمد و اثربخش و توام با لذت است. آدمی با رجوع به فطرت خویش، نیرویی مییابد که او را به سوی خدا فرامی خواند. با این همه، راه فطرت را نمیتوان به دیگران آموخت و بیش تر جنبه شخصی دارد. ۲.۳ - عقلراه تدبر و استدلال عقلی از آن رو که آموزش پذیر است و در تثبیت و تحکیم عقیده و تکمیل شناخت، نقشی اساسی دارد، بهترین شیوه شناخت خداوند است. [۱۵]
اصول و مبانی خداشناسی استدلالی، ص۵.
به همین دلیل، قرآن همواره آدمی را بدین راه فراخوانده است. راه عقل ، از براهین فلسفی و کلامی مدد میگیرد و از این رهگذر وجود خداوند را اثبات میکند و خالق هستی را به انسان میشناساند. میتوان به گونه کلی گفت که راه عقل، راهی است که وجود حقایق ماوراء الطبیعه را کشف و اثبات میکند. عقل و استدلالهای عقلی در روایات بزرگان معصوم علیهالسّلام نیز جایگاهی والا دارد. بنابر این روایات، هدف از بعثت پیامبران علیهالسّلام این است که بندگان درباره خداوند بیندیشند و در این میان، هر کس عقل خویش را به کمالی بیش تر برساند، در دنیا و آخرت بلند پایهتر است. امام خمینی بر راههای خداشناسی در آثار خود تاکید داشته و برای شناسایی حقتعالی به راههای مختلفی اشاره کرده است. ایشان دو راه عقل و دل و فطرت را بیشتر موردتوجه قرار داده است. اما راه عقلی، راه و روشی که امام برای اثبات و شناخت از راه عقل بیان میکند دو قسم عمده است. الف) براهین جهانشناسی: این دسته از براهین عمدتاً از راه استناد به اصل علیت وجود خدا را اثبات میکنند. ویژگی براهین جهانشناختی از نگاه وی آن است که در قضیه آنها بر عامترین اوصاف اشیاء مانند امکان بالذات، حدوث زمانی و حرکت تاکید میشود از جمله این براهین عبارتاند از: ۱- برهان وجود و امکان: امام خمینی یکی از راههای خداشناسی و اثبات حقتعالی را برهان امکان میداند. ایشان با ابطال تسلسل قائل است ممکنات به وجود قیومی مقوماند که آن همان واجب تعالی است. [۱۹]
خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۲۵-۲۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
۲- برهان حرکت: امام خمینی در تقریر این برهان معتقد است حرکت، خروج از قوه به فعل است و ازآنجا که حرکت یکی از حوادث است، باید به محرک غیر متحرک استناد داده شود که آن واجب تعالی است. [۲۰]
خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۴۹-۵۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
۳- برهان حدوث و قدم: تمسک به حدوث جهان و این که جهان وجودی از خود ندارد و نیستی و عدم آن مسبوق است. ازاینرو بهضرورت نیازمند خالقی است که همان واجبالوجود است. امام خمینی معتقد است که برخی متکلمان برای اثبات ذات واجب تعالی به حدوث استدلال کردهاند؛ اما این استدلال نزد حکیم و فیلسوف نادرست است، زیرا علت احتیاج ممکنات به علت حدوث نیست؛ بلکه مناط احتیاج امکان است. [۲۱]
خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۵۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
ب) برهان صدیقین: امام خمینی یکی از راههای خداشناسی و اثبات وجود خداوند از راه برهان صدیقین میداند. امام خمینی اساساً با رویکرد خاصی به برهان صدیقین پرداخته است و این برهان را طریق شهودی برای اثبات حقتعالی تلقی میکند. اما راه دل و فطرت: امام خمینی در اثبات وجود خداوند، یکی از راههای شناخت خداوند، راه دل و فطرت میداند و به دو روش از طریق فطرت برای اثبات کمال مطلق استدلال میکند: ۱- فطرت افتقار و نیازمندی: یعنی همه انسانها در اصل وجود و کمالات وجود، نیازمند موجودی هستند که خود نیازمند نباشد، بلکه مستقل و تمام و کامل باشد. [۲۳]
خمینی، روحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۱۵-۲۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.
۲- عشق فطری انسانها به کمال مطلق: امام خمینی در این روش به پیروی از استاد خود شاهآبادی، تمام سعی و تلاش آحاد بشر را ناشی از این عشق فطری قلمداد میکند و میل و گرایش هر یک از آنها به امور مورد علاقهشان را به عشقشان به کمال مطلق ارجاع میدهد و با تمسک به اینکه عشق فعلی، معشوق فعلی میخواهد، وجود کامل مطلق و حقتعالی را اثبات میکند. [۲۴]
خمینی، روحالله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۱۳۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۳ - پانویس۴ - منبع• فرهنگ شیعه، ج۱، ص۲۶۷، برگرفته از مقاله«راههای خداشناسی». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. ردههای این صفحه : دیدگاه های کلامی امام خمینی
|