تغیر مسیر یافته از - دانشنامه
زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
 

دایرﺓالمعارف





دایرﺓالمعارف یا دانش‌نامه معادل انسیکلوپدیا (Encyclopaedia)؛ خلاصه‌ی مستند و قابل فهمی از مجموع اطلاعات بشری - در همه‌ی رشته‌ها یا در رشته‌ای معین- که به ترتیب الفبایی تنظیم شده باشد. دایرﺓالمعارف را حاوی العلوم، فرهنگ علوم و فنون نیز نامیده‌اند.
[۱] ستوده، غلامرضا، مرجع‌شناسی و روش تحقیق در ادبیات، تهران، سمت، چاپ سوم، ۱۳۷۳، ص۳۰۹.



۱ - انواع



دایرﺓالمعارف بر دو نوع است: دایرﺓالمعارف‌های اختصاصی (مقالات مربوط به موضوعی خاص در آن نوشته می‌شود)، و دایرﺓالمعارف‌های عمومی (شامل مطالبی کلی در حوزه‌ی تمام معارف بشری است).

۲ - وجه اشتراک



وجه اشتراک دایرﺓ‌المعارف‌ها، لغت‌نامه‌ها، اطلس‌ها، و اصولا مجموعه‌های چند دانشی در این است که همگی به‌ عنوان کتاب‌های مرجع شناخته شده‌اند. کتاب‌هایی که افراد برای اطلاعات اجمالی به آنها مراجعه می‌کنند.
[۲] رفیعی، علی، تاریخچه‌ی دایرة‌المعارف‌نویسی در جهان، نامه‌ی شهیدی، گردآورنده: علی‌اصغر محمدخانی، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۶۵۸.


۳ - ویژگی‌ها



۱) دایرﺓ‌المعارف ناظر به اطلاعاتی در باب موضوع‌های مختلف و کمابیش مختصر از آنها است. دایرﺓ‌المعارف‌ها نوعا جزو کتاب‌هایی نیستند که کسی به قصد فراگرفتن دانشی خاص آنها را از آغاز تا پایان بخواند، زیرا با خواندن یک دایرة‌المعارف، هر قدر هم که مفصل باشد، کسی پزشک، ریاضی‌دان و یا مورخ نمی‌شود. بلکه هدف هر دایرﺓ‌المعارف‌نویسی این است که اطلاعات اجمالی درباره‌ی یک موضوع خاص را به خواننده عرضه کند.
[۳] مصاحب، غلامحسین، دایره‌المعارف فارسی، تهران، فرانکلین، ۱۳۵۶، مقدمه‌ی دایره‌المعارف.


۲) دانشمندان با درج نام خود در پایان مقالاتی که در دایرﺓالمعارف‌ها می‌نویسند، مسئولیت صحت مطالب عرضه شده را بر عهده می‌گیرند و تمام مآخذ و منابع مربوط به موضوع را معرفی می‌کنند. به همین جهت اطلاعاتی که در دانش‌نامه‌ها عرضه می‌شود باید دقیق، منقح، قابل اعتماد، منحصر به واقعیات و خالی از عبارت‌پردازی و لقب‌سازی باشد.
[۴] ستوده، غلامرضا، دایره‌المعارف فارسی، تهران، فرانکلین، ۱۳۵۶، ص۳۱۰.


۴ - تاریخچه پیدایش



گویا چینی‌ها نخستین ملتی بودند که به فکر تالیف دانش‌نامه افتاده‌اند و مجموعه‌ای پرحجم و بزرگی در ۱۵ قرن پیش از میلاد نوشته‌اند. پس از چینی‌ها یونانیان دومین ملتی هستند که آثاری دایرﺓالمعارف‌گونه پدید آورده‌اند گویا اولین نفری که در تاریخ تمدن یونان، نخستین دایرﺓ‌المعارف را پدید آورد «اسپوسیپوس» speusippus، شاگرد افلاطون بوده و برخی دیگر در این مورد ارسطو را مطرح می‌کنند.
[۵] رفیعی، علی، تاریخچه‌ی دایرة‌المعارف‌نویسی در جهان، نامه‌ی شهیدی، گردآورنده: علی‌اصغر محمدخانی، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۶۵۹.

مسلمانان تالیف و تدوین دانش‌نامه یا دایرﺓ‌المعارف را قرن‌ها پیش از آن‌که غربیان دایرﺓ‌المعارف‌های الفبایی را به وجود آوردند، همت گماشته‌اند و به صورت‌های مختلف، علوم زمان خود را به صورت فشرده و مختصر در دسترس جویندگان علم قرار داده‌اند.
[۶] محقق، مهدی، دانش‌نامه و دامنه و انواع آن در جهان اسلام، نامه‌ی شهیدی، ص۸۰۳.


۵ - دایرةالمعارف‌نویسی در اسلام و ایران



در سده‌های نخستین اسلامی، بلافاصله پس از اولین ترجمه‌های متون خارجی به عربی در بغداد، ضرورت طبقه‌بندی و تنظیم معارف جدید احساس شد. دانش اقوام مغلوب بایستی با علوم اسلامی که از بدو اسلام شکل گرفته بود، هماهنگ شود. همین ضرورت باعث به وجود آمدن انواع مختلف تالیفات دایرﺓالمعارف‌گونه شد. بنابراین در اسلام، فکر تدوین مجموعه‌های چند دانشی و کتاب‌هایی که حاوی اطلاعات روز باشد، از اواسط قرن سوم هجری پدید آمد.
از نخستین مجموعه‌های دایرﺓ‌المعارفی این دوره کتاب «الحیوان» از جاحظ (متوفی ۲۵۵ ه. ق) است. شماری از دایرﺓالمعارف‌های اسلام به زبان عربی عبارتند‌ از: اقسام‌العلوم از ابوزید احمد بن‌ سهل بلخی، (متوفی ۳۲۲ ه. ق)؛ ماللهند، ابوریحان بیرونی (متوفی۴۴۰ه. ق)؛ احیاءالعلوم از امام‌ محمد غزالی (متوفی ۵۰۵ ه. ق)؛ اقسام‌الحکمه، خواجه نصیرالدین طوسی (متوفی ۶۷۲ ه. ق) و... که همگی ایرانی بودند.
[۷] وِسل، ژیوا، دایرﺓ‌المعارف‌های فارسی، ترجمه‌ی محمدعلی امیر‌معزی، تهران، توس، چاپ اول، ۱۳۶۸، صص ۶ و ۷.

ظهور دایرﺓالمعارف‌نویسی در ایران به زبان فارسی به اوایل سده‌ی پنجم هجری باز می‌گردد. میان این آثار و مشابه آن در زبان عربی چند اختلاف دیده می‌شود.

۶ - تفاوت دایرةالمعارف‌نویسی اسلام و ایران



ارزش دایرﺓالمعارف عربی بیشتر در شیوه‌ و سبک جمع‌آوری مطالب است؛ ضمن این‌که در این دایرﺓالمعارف‌ها کوشش شده است مدل‌هایی جامع و یا بطور اعم، چارچوبی برای ایجاد نوعی آگاهی ساخته شود. درحالی که در دایرﺓ‌المعارف‌های فارسی که از تازگی ویژه‌ای برخوردار نیستند، هدف اصلی، خلاصه‌ی متون عربی و تبدیل آن به آثار عامه فهم یا کتاب‌هایی سرگرم‌کننده برای مردمی است که عربی نمی‌دانند.

۷ - برخی دایرﺓ‌المعارف‌های فارسی



برخی از دایرﺓ‌المعارف‌های فارسی: "دانش‌نامه‌ی علایی"، تالیف ابن‌سینا (نخستین دایرة‌المعارف فلسفی)؛ "کیمیای سعادت" از امام‌محمد غزالی؛ "جامع‌العلوم" از فخرالدین رازی (متوفی ۶۰۶ ه. ق)؛ "نزهة‌القلوب" از حمدالله مستوفی (تالیف ۷۴۰ ه. ق)؛ "دانش‌نامه‌ی شاهی" از محمدامین استرآبادی (متوفی ۱۰۳۶ ه. ق)؛ "دایرﺓالمعارف فارسی" زیر نظر غلامحسین مصاحب (تالیف ۱۳۴۵)؛ "دایرﺓ‌المعارف نو" از عبدالحسین سعیدیان؛ "دانش‌نامه‌ی مصور" ترجمه‌ی محمدرضا باطنی و...
[۸] رفیعی، علی، تاریخچه‌ی دایرة‌المعارف‌نویسی در جهان، نامه‌ی شهیدی، گردآورنده: علی‌اصغر محمدخانی، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۶۸۸-۶۹۵.

از دایرﺓ‌المعارف‌های فارسی که در خارج از ایران انتشار یافته است، "دایرﺓ‌المعارف آریانا" در افغانستان؛ "دایرﺓالمعارف شوروی تاجیک" در تاجیکستان را می‌توان ذکر کرد.
[۹] انوشه، حسن، دانش‌نامه ادب فارسی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۶، ص۵۸۲.


۸ - پانویس


 
۱. ستوده، غلامرضا، مرجع‌شناسی و روش تحقیق در ادبیات، تهران، سمت، چاپ سوم، ۱۳۷۳، ص۳۰۹.
۲. رفیعی، علی، تاریخچه‌ی دایرة‌المعارف‌نویسی در جهان، نامه‌ی شهیدی، گردآورنده: علی‌اصغر محمدخانی، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۶۵۸.
۳. مصاحب، غلامحسین، دایره‌المعارف فارسی، تهران، فرانکلین، ۱۳۵۶، مقدمه‌ی دایره‌المعارف.
۴. ستوده، غلامرضا، دایره‌المعارف فارسی، تهران، فرانکلین، ۱۳۵۶، ص۳۱۰.
۵. رفیعی، علی، تاریخچه‌ی دایرة‌المعارف‌نویسی در جهان، نامه‌ی شهیدی، گردآورنده: علی‌اصغر محمدخانی، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۶۵۹.
۶. محقق، مهدی، دانش‌نامه و دامنه و انواع آن در جهان اسلام، نامه‌ی شهیدی، ص۸۰۳.
۷. وِسل، ژیوا، دایرﺓ‌المعارف‌های فارسی، ترجمه‌ی محمدعلی امیر‌معزی، تهران، توس، چاپ اول، ۱۳۶۸، صص ۶ و ۷.
۸. رفیعی، علی، تاریخچه‌ی دایرة‌المعارف‌نویسی در جهان، نامه‌ی شهیدی، گردآورنده: علی‌اصغر محمدخانی، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۶۸۸-۶۹۵.
۹. انوشه، حسن، دانش‌نامه ادب فارسی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۶، ص۵۸۲.


۹ - منبع



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «دایرﺓ المعارف (دانش نامه)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۸/۰۹.    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.