حیدریهحیدریّه، دو فرقه از قلندریه، که یکی منسوب به قطب الدین حیدر زاوهای (متوفی ح۶۱۸)، و دیگری منسوب به میرقطب الدین حیدر تونی (متوفی ۸۳۰) است. فهرست مندرجات۲ - پیروان قطب الدین حیدر زاوهای ۳ - وضعیت زندگی حیدریان ۴ - خلیفه قطب الدین حیدر در آناطولی و تواضع او مقابل مولانا ۵ - کلام ابن بطوطه درباره حیدریان ۶ - مصرف حشیش در فرقه حیدریه ۷ - شهرت فرقه حیدریه ۸ - شهرت میرحیدر تونی و پیروانش ۹ - زندگینامه میرحیدر تونی ۹.۱ - محل تولد او ۹.۲ - ساختن تکیه در سفر ۹.۳ - توجه اسکندر به او ۹.۴ - سال وفات و محل دفن ۹.۵ - نسب میرحیدر تونی ۹.۶ - مذهب مریدان او ۱۰ - رهبر حیدریه و خاکساریه در زمان صفوی ۱۱ - نظر زرینکوب درباره سیدجلال الدین حیدر ۱۲ - مقصود از سیدجلال الدین حیدر در رسالههای قلندری ۱۳ - همنامی جلال الدین حیدر با نواده جلال الدین بخاری ۱۴ - انتخاب نام جلال الدین حیدر برای رفع اشتباه ۱۵ - حیدریه در زمان صفویه ۱۵.۱ - لقب بزرگان حیدریه ۱۵.۲ - بابایی تکیه حیدریه ۱۶ - اختلاف حیدریه با نعمت اللهیه ۱۷ - کلام کمپفر درباره حیدریه ۱۸ - نفوذ و تأثیر فتوت در حیدریه ۱۹ - ابزار و آداب و رسوم در رسائل حیدریه ۲۰ - مراتب سلوک در فرقه حیدریه ۲۱ - منصب قلندران حیدریه در دوران صفویه ۲۲ - اعتقاد حیدریه به چهارده معصوم ۲۳ - فهرست منابع ۲۴ - پانویس ۲۵ - منابع ۱ - در هم آمیخته شدن احوال دو فرقهاحوال این دو فرقه در برخی منابع کهن [۱]
عبدالحسین زرینکوب، جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۳۶۷ـ۳۶۹، تهران ۱۳۶۳ش.
و معاصر [۲]
دهخدا.
[۳]
که با مراجعه به این دو منبع، دیگر محققان نیز دچار اشتباه شدهاند، ذیل «حیدری»، دایرةالمعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران ۱۳۴۵ـ۱۳۷۴ش.
[۴]
کامل مصطفی شیبی، الصلة بین التصوف و التشیع، ج۱، ص۵۴۹، بیروت ۱۹۸۲.
خلط شده است.
۲ - پیروان قطب الدین حیدر زاوهایپیروان قطب الدین حیدر زاوهای، مدفون در تربت حیدریه، از قرن ششم تا نهم با عنوان حیدری در ایران و هند و آسیای صغیر پراکنده بودند. ۳ - وضعیت زندگی حیدریانبه گفته زکریا قزوینی (متوفی ۶۸۲)، [۵]
زکریا بن محمد قزوینی، کتاب آثار البلاد و اخبار العباد، ج۱، ص۲۵۶، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۸، چاپ افست ویسبادن ۱۹۶۷.
جمعی از حیدریان، از ترکان ممالیک، جامه پشمین میپوشیدند و پابرهنه راه میرفتند. نظامی باخرزی نیز به برهنگی سر و پای قلندریه اشاره کرده است. [۶]
عبدالواسع بن جمال الدین نظامی باخرزی، مقامات جامی، گوشههایی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی خراسان در عصر تیموریان، ص۱۰۶، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۷۱ش.
۴ - خلیفه قطب الدین حیدر در آناطولی و تواضع او مقابل مولانایکی از خلفای قطب الدین حیدر به نام حاجی مبارک حیدری، که معاصر جلال الدین محمد بلخی (متوفی ۶۷۲) بود، در آناطولی میزیست. [۷]
احمد بن اخیناطور افلاکی، ج۱، ص ۴۶۷ ، مناقب العارفین، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
[۸]
احمد بن اخیناطور افلاکی، ج۱، ص۲۱۵، مناقب العارفین، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
حکایتی از افلاکی در مناقبالعارفین، [۹]
احمد بن اخیناطور افلاکی، مناقبالعارفین، ج۱، ص۴۶۸، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
تواضع او را در برابر مولانا و لطف و محبت مولانا را در حق وی نشان میدهد.
۵ - کلام ابن بطوطه درباره حیدریانبه گفته ابن بطوطه (متوفی۷۷۹)، [۱۰]
ابن بطوطه، رحله ابن بطوطه، ج۱، ص۳۹۴، چاپ محمدعبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
حیدریه حلقههای آهنین در دست و گردن و گوشهای خود میکردند و حتی بر اندام نرینه خود حلقه میگذاشتند تا از وسوسه زناشویی پرهیز کنند. [۱۱]
حسن بن علی حسن دهلوی، فوائد الفؤاد، ملفوظات خواجه نظام الدین اولیاء بدایونی، ج۱، ص۲۳، تصحیح محمدلطیف ملک، چاپ محسن کیانی، تهران ۱۳۷۷ش.
[۱۲]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، خاکساری، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
[۱۳]
درباره پرهیز قلندران از زن، آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، ج۱، ص۶۷، خاکساری، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
۶ - مصرف حشیش در فرقه حیدریهحیدریه در خراسان به استعمال حشیش شهرت داشتند و آن را در اطراف زاویه خود میکاشتند و میخوردند. [۱۴]
احمد بن علی مَقریزی، کتاب الخطط المقریزیه، ج۳، ص۲۰۵ـ۲۰۷، مصر ۱۳۲۵.
۷ - شهرت فرقه حیدریهدر قرن هشتم به گفته حمداللّه مستوفی [۱۵]
حمداللّه مستوفی، نزهة القلوب، ج۱، ص۱۵۴.
و در قرن نهم به نوشته دولتشاه سمرقندی، [۱۶]
دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکره الشعراء، ج۱، ص۱۹۲، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
این فرقه مشهور بودهاند. [۱۷]
مجالس المؤمنین، تهران ۱۳۵۴ش.
۸ - شهرت میرحیدر تونی و پیروانشپیروان میرقطب الدین حیدر تونی از سده هشتم تا سیزدهم در ایران مشهور بودند. به گفته ابنکربلائی، [۱۸]
ابنکربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۱، ص۴۶۷، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش.
کمتر کسی از قلندریه به شهرت میرحیدر تونی رسیده است.
۹ - زندگینامه میرحیدر تونی۹.۱ - محل تولد اواو زاده و پرورده باکوی شروان و از مجذوبان بود. ۹.۲ - ساختن تکیه در سفربسیار سفر میکرد و در هر سرزمینی تکیهای میساخت و یکی از پیروان خود را در آنجا ساکن میکرد. ۹.۳ - توجه اسکندر به اودر عهد قرایوسف (حک، ۷۹۲ـ ۸۲۳) و پسرش اسکندر (حک، ۸۲۳ـ۸۴۱) در تبریز میزیست و اسکندر به او توجه خاص داشت. ۹.۴ - سال وفات و محل دفنحیدر تونی در سال ۸۳۰ هجری درگذشت و در تکیه خود در تبریز دفن گردید. [۱۹]
ابنکربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۱، ص۴۶۷ـ۴۶۸، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش.
[۲۰]
نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۵۱، تهران ۱۳۵۴ش.
۹.۵ - نسب میرحیدر تونیبه گفته نوراللّه شوشتری، [۲۱]
نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۵۱، تهران ۱۳۵۴ش.
نسب او به امام کاظم علیهالسلام میرسد. [۲۲]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۴، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
۹.۶ - مذهب مریدان اومریدان وی شیعه دوازده امامی بودند. [۲۳]
نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۸۲، تهران ۱۳۵۴ش.
۱۰ - رهبر حیدریه و خاکساریه در زمان صفویحیدریه دوران صفوی سرسلسله خود را سلطان سیدجلال الدین حیدرتونی مینامیدند. [۲۴]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۸۲، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
[۲۵]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۰۰، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
[۲۶]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۰، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
[۲۷]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۸۳، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
اخلاف آنان، یعنی خاکساریه، هم سرسلسله خود را سیدجلال الدین حیدر میدانند.
۱۱ - نظر زرینکوب درباره سیدجلال الدین حیدرزرینکوب [۲۸]
عبدالحسین زرینکوب، جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۳۷۶، تهران ۱۳۶۳ش.
گوید که این نام بر ساخته است از نام سید جلال الدین حسین معروف به جلال ثانی (متوفی ۷۸۵) پیرجلالیه و سید قطب الدین حیدر علوی که ابنبطوطه در اُچ و در مقبره سید جلال الدین بخاری با او ملاقات داشت. [۲۹]
ابن بطوطه، رحله ابن بطوطه، ج۲، ص۴۱۴، چاپ محمدعبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۱۲ - مقصود از سیدجلال الدین حیدر در رسالههای قلندریاما براساس رسالههای قلندری عهد صفوی، مقصود از این نام همان میرقطب الدین حیدرتونی است. [۳۰]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۰، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
[۳۱]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۸۳، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
چنانکه سند سلسله سیدجلال الدین حیدر هم در نوشتههای حیدریه دوران صفوی [۳۲]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۰ـ۱۸۴، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
کمابیش به آنچه در روضات الجنان ابنکربلائی [۳۳]
ابنکربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۱، ص۴۶۸، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش.
درباره سند سلسله میرقطب الدین حیدر آمده، شبیه است.
۱۳ - همنامی جلال الدین حیدر با نواده جلال الدین بخاریگفتنی است که سید سلطان جلال الدین حیدر هم نام یکی از نوادگان جلال الدین بخاری نیز بوده که در سال ۱۰۱۶ هجری درگذشته است، [۳۴]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا ، ج۲، ص۹۳، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
اما حیدریه ظاهراً هیچ ارتباطی با او و طریقهاش نداشتهاند.
۱۴ - انتخاب نام جلال الدین حیدر برای رفع اشتباهبه نظر میرسد حیدریه چون قطب الدین حیدر زاوهای را ــ که احتمالا سنّی مذهب بودــ میشناختند [۳۵]
پانویس ۳، ص ۱۰۳ـ۱۰۶، ج۱، ص۹۹، که نام او از نام قطب الدین حیدر تونی تفکیک شده است، آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
و نام سرسلسله آنان بسیار شبیه به نام او بود، برای تفکیک، آنان پیشوای خود را جلال الدین حیدر تونی مینامیدند. [۳۶]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۰، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
[۳۷]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۸۳، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
۱۵ - حیدریه در زمان صفویهحیدریه در دوران صفوی بسیار فعال بودند. ۱۵.۱ - لقب بزرگان حیدریهمشایخ آنان لقب «بابا» داشتند، [۳۸]
محمدطاهر نصرآبادی، تذکره نصرآبادی، ج۱، ص۴۳۰، چاپ احمد مدقّق یزدی، یزد ۱۳۷۸ش.
چنانکه میرقطب الدین حیدر هم در تبریز به «بابا حیدر» مشهور بود. [۳۹]
ابنکربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۱، ص۴۶۷، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش.
۱۵.۲ - بابایی تکیه حیدریهباباییِ تکیه حیدریه، که گاه «حیدریخانه» نامیده میشد، از مناصب عهد صفوی بود و از جانب شاه اعطا میشد. [۴۰]
محمدطاهر نصرآبادی، تذکره نصرآبادی، ج۱، ص۲۰۶، چاپ احمد مدقّق یزدی، یزد ۱۳۷۸ش.
[۴۱]
محمدطاهر نصرآبادی، تذکره نصرآبادی، ج۱، ص۴۳۰، چاپ احمد مدقّق یزدی، یزد ۱۳۷۸ش.
۱۶ - اختلاف حیدریه با نعمت اللهیهاین گروه با پیروان شاه نعمت اللّه ولی، مشهور به نعمت اللهیه، اختلاف و رقابت داشتند (رجوع کنید به حیدری ـ نعمتی) و مدتها با مناقب خوانی، تعصبهای تولایی و تبرایی را ترویج میکردند. [۴۲]
عبدالحسین زرینکوب، جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۳۶۹، تهران ۱۳۶۳ش.
۱۷ - کلام کمپفر درباره حیدریهکمپفر، سفرنامه نویس عهد صفوی، درباره آنان میگوید که عمامهای پنج تَرک از پارچه کهنه بر سر داشتند و پوست گوسفند دباغی نشدهای بر پشت خود میانداختند. در دستی چوبدست و در دست دیگر بوق میگرفتند. [۴۳]
انگلبرت کمپفر، سفرنامه کمپفر، ج۱، ص۱۳۷، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران ۱۳۶۰ش.
این درست با وضع و هیئت ظاهری خاکساریه عهدقاجار تطبیق میکند. (رجوع کنید به خاکساری)
۱۸ - نفوذ و تأثیر فتوت در حیدریهحیدریه عهد صفوی با اهل فتوت در ارتباط بودند. [۴۴]
عبدالحسین زرینکوب، جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۳۷۰، تهران ۱۳۶۳ش.
مجموعه رسائلی که از قلندران و درویشان آن دوران باقی است و به احتمال بسیار نوشته حیدریه است، به تأثیر و نفوذ فتوت در طریقه آنان دلالت دارد، چنانکه بسیاری از مطالب فتوت نامهها ــ نظیر شَدّ (کمربند فتیان) و انواع آن، آیین میانْ بستن و هفده کمربسته و افسانههای آن ــ در رسائل مذکور نیز دیده میشود. [۴۵]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۲۹ـ۱۳۴، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
۱۹ - ابزار و آداب و رسوم در رسائل حیدریهاین رسائل اهمیت چارضرب و سنگ و تیغ و ابزارهای تراش را در فرقه حیدریه [۴۶]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۴۱ـ۱۴۲، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
[۴۷]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۴۶، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
[۴۸]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۶۴، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
[۴۹]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۰ـ۱۷۱، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
و توجه آنان را به سلمانیان [۵۰]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۳، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
نشان میدهد و همچنین جامهها و ابزارهای خاص آنان و آداب و اعتقادات و افسانههای مربوط به آنها را شرح میدهد، از جمله پالهنگ، ریسمانی که به کمر و گردن میبستند [۵۱]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۶، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
تاج، کلاه نمدی قلندران [۵۲]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۶ـ۱۷۷، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
تَنوره، پوستی که قلندران مانند لنگ بر میان میبستند، [۵۳]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۵۷ـ۱۵۹، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
توغ، [۵۴]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۶۱، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
جَریده، نیزه کوچک قلندران یا عَلَمِ آنان، [۵۵]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۶۰، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
خرقه، [۵۶]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، ج۱، ص ۱۵۳ ، خاکساری، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
[۵۷]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، ج۱، ص۱۴۷، خاکساری، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
دُرّهای که در گوش میکردند، [۵۸]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۴۶، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
سجاده، [۵۹]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۴۷، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
کَپَنک، و جامه نمدین. [۶۰]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۸۰، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
۲۰ - مراتب سلوک در فرقه حیدریهاز سلسله مراتب سلوک در این طریقه چندان آگاه نیستیم، جز آنکه ظاهراً مریدان چهار پیر داشتهاند، پیر توبه، که در آغازِ تشرف به این طریقه، مریدان را توبه میداده و به آنان نصیحت و تلقین میکرده، پیر مقراض، که پس از توبه مرید را چارضرب میکرده، پیر خرقه، که به مرید خرقه میپوشانده، و پیری که میانْبندِ مُفرِدی (از سلسله مقامات حیدریه) بر مرید میبسته است. [۶۱]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۳۶، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
[۶۲]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۳، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
۲۱ - منصب قلندران حیدریه در دوران صفویهبراساس رسائل قلندران حیدری دوره صفوی، برخی مناصب قلندران عهد صفوی و لابدّ حیدریه، در تکیههایشان عبارت بوده است از، پیرَه (قائم مقام پیر)، [۶۳]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۵، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
[۶۴]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۸، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
چراغچی، [۶۵]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۵، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
خادم، خلیفه، [۶۶]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۸، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
دَگَنَکچی (چماقدار)، [۶۷]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۵، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
ذاکر [۶۸]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۴، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
، سقّا [۶۹]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۵، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
، شمخالی (نگاهبان حربهای آتشین به نام شمخال)، [۷۰]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۴، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
کوزهچی، [۷۱]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۴، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
مُفرِد [۷۲]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۵۶، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
و نقیب. [۷۳]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۱۷۸، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
۲۲ - اعتقاد حیدریه به چهارده معصوماعتقادات شیعی در نوشتههای حیدریه نمودار است. آنان علاوه بر چهارده معصوم در شیعه اثناعشری به چهارده تن از فرزندان برخی ائمه که به گمان آنان در کودکی شهید شدهاند، چهارده معصوم میگفتهاند، [۷۴]
آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۰، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
که به اعتقادات فرقه قزلباش میماند. [۷۵]
عبدالباقی گولپینارلی، «قزلباش»، ج۱، ص۱۷۴، ترجمه وهاب ولی، فرهنگ، کتاب اول (پاییز ۱۳۶۶).
۲۳ - فهرست منابع(۱) آیین قلندری، مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش. (۲) ابن بطوطه، رحله ابن بطوطه، چاپ محمدعبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۳) ابنکربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش. (۴) احمد بن اخیناطور افلاکی، مناقبالعارفین، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش. (۵) حسن بن علی حسن دهلوی، فوائد الفؤاد، ملفوظات خواجه نظام الدین اولیاء بدایونی، تصحیح محمدلطیف ملک، چاپ محسن کیانی، تهران ۱۳۷۷ش. (۶) حمداللّه مستوفی،نزهة القلوب. (۷) دایرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران ۱۳۴۵ـ۱۳۷۴ش. (۸) دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرة الشعراء ، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱. (۹) دهخدا، فرهنگ لغت. (۱۰) عبدالحسین زرینکوب، جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۶۳ش. (۱۱) نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، تهران ۱۳۵۴ش. (۱۲) کامل مصطفی شیبی، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت ۱۹۸۲. (۱۳) غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴. (۱۴) زکریا بن محمد قزوینی، کتاب آثارالبلاد و اخبارالعباد، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۸، چاپ افست ویسبادن ۱۹۶۷. (۱۵) انگلبرت کمپفر، سفرنامه کمپفر، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران ۱۳۶۰ش. (۱۶) عبدالباقی گولپینارلی، «قزلباش»، ترجمه وهاب ولی، فرهنگ، کتاب اول (پاییز ۱۳۶۶). (۱۷) احمد بن علی مَقریزی، کتاب الخطط المقریزیه، ج ۳، مصر ۱۳۲۵. (۱۸) محمدطاهر نصرآبادی، تذکره نصرآبادی، چاپ احمد مدقّق یزدی، یزد ۱۳۷۸ش. (۱۹) عبدالواسع بن جمال الدین نظامی باخرزی، مقامات جامی، گوشههایی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی خراسان در عصر تیموریان، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۷۱ش. ۲۴ - پانویس
۲۵ - منابعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حیدریه»، شماره۶۶۸۹. ردههای این صفحه : تاریخ تصوف | فرق صوفیه
|