زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
 

حکومت استبدادی (قرآن)





نپذیرفتن ربوبیت خداوند و مخالفت با پیامبران، زمینه‌ساز نظام استبدادی و حاکمیت ستمگران است؛ هم‌چنین فقر فرهنگی، مایه ترویج و پایداری این حکومت‌هاست.


۱ - فقر فرهنگی جامعه



فقر فرهنگی، مایه ترویج و پایداری حکومت‌های استبدادی است:

«فاستخف قومه فاطاعوه انهم کانوا قوما فسقین»؛ «(فرعون) قوم خود را سبک شمرد، در نتيجه از او اطاعت كردند، آنان قومى فاسق بودند!».

۱.۱ - بیان تفسیری آیه



۱.۱.۱ - مراد از استخف


«استخف...» یعنی عقل‌ها و اندیشه‌های آنها را سبک گردانید.

۱.۱.۲ - استخفاف عقول


اصولا راه و رسم همه حکومت‌های جبار و فاسد این است که برای ادامه خودکامگی باید مردم را در سطح پایینی از فکر و اندیشه نگه دارند، و با انواع وسایل آنها را تحمیق کنند، آنها را در یک حال بی‌خبری از واقعیت‌ها فرو برند و ارزش‌های دروغین را جانشین ارزش‌های راستین کنند، و دائما آنها را نسبتا به واقعیت‌ها شست‌وشوی مغزی دهند؛ چراکه بیدار شدن ملت‌ها و آگاهی و رشد فکری ملت‌ها بزرگ‌ترین دشمن حکومت‌های خودکامه و شیطانی است که با تمام قوا با آن مبارزه می‌کنند!
این شیوه فرعونی یعنی استخفاف عقول با شدت هر چه تمام‌تر در عصر و زمان ما بر همه جوامع فاسد حاکم است، اگر فرعون برای نیل به این هدف وسایل محدودی در اختیار داشت، طاغوتیان امروز با استفاده از وسایل ارتباط جمعی، مطبوعات، فرستنده‌های رادیو تلویزیونی، و انواع فیلم‌ها، و حتی ورزش در شکل انحرافی، و ابداع انواع مدهای مسخره، به استخفاف عقول ملت‌ها می‌پردازند، تا در بی‌خبری کامل فرو روند و از آنها اطاعت کنند، به همین دلیل دانشمندان و متعهدان دینی که خط فکری و مکتبی انبیا را تداوم می‌بخشند، وظیفه سنگین در مبارزه با برنامه استخفاف عقول بر عهده دارند که از مهم‌ترین وظایف آنهاست.

۱.۱.۳ - مراد از قوما فاسقین


جالب اینکه آیه فوق را با این جمله تکمیل و پایان می‌دهد: آنها گروهی فاسق بودند (انهم کانوا قوما فاسقین).
اشاره به اینکه این قوم گمراه اگر فاسق و خارج از اطاعت فرمان خدا و حکم عقل نبودند، تسلیم چنین تبلیغات و ترهاتی نمی‌شدند، و اسباب گمراهی خود را به دست خویش فراهم نمی‌ساختند، به همین دلیل آنها هرگز در این گمراهی معذور نبودند، درست است که فرعون عقل آنها را دزدید و به طاعت خویش واداشت، ولی آنها نیز با (تسلیم کورکورانه) موجبات این دزدی را فراهم ساختند. آری آنها فاسقانی بودند که از فاسقی تبعیت می‌کردند.

۲ - نپذیرفتن ربوبیت خداوند



نپذیرفتن ربوبیت خداوند و مخالفت با پیامبران، زمینه‌ساز نظام استبدادی و حاکمیت ستمگران است:

«قالوا یهود ما جئتنا ببینة وما نحن بتارکی ءالهتنا عن قولک وما نحن لک بمؤمنین • فان تولوا فقد ابلغتکم ما ارسلت به الیکم ویستخلف ربی قوما غیرکم ولا تضرونه شیا ان ربی علی کل شیء حفیظ • وتلک عاد جحدوا بایت ربهم وعصوا رسله واتبعوا امر کل جبار عنید»؛ «گفتند: «اى هود! تو دليل روشنى براى ما نياورده‌اى! و ما خدايان خود را به خاطر حرف تو، رها نخواهيم كرد! و ما (اصلًا) به تو ایمان نمى‌آوريم! • پس اگر روى برگردانيد، من رسالتى را كه مأمور بودم به شما رساندم و پروردگارم گروه ديگرى را جانشين شما مى‌كند و شما كم‌ترين ضررى به او نمى‌رسانيد. پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چيز است! • و اين قوم «عاد» بود كه آیات پروردگارشان را انکار كردند و پيامبران او را معصیت نمودند و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پيروى كردند!».

۲.۱ - تفسیر آیه ۵۳ سوره هود



۲.۱.۱ - درخواست حضرت هود


هود (علیه‌السلام) در آیه (یا قوم اعبدوا اللّه ما لکم من اله غیره...) از مردمش دو چیز خواسته بود: یکی اینکه خدایان دروغین را ترک نموده و به عبادت خدای تعالی برگردند و یکتاپرست شوند، و دوم اینکه به او ایمان بیاورند و اطاعتش کنند و خیرخواهی‌هایش را بپذیرند. مردم در پاسخ آن جناب هر دو پیشنهادش را رد کردند، هم به طور اجمال و هم به طور تفصیلش را.

۲.۱.۲ - رد اجمالی به درخواست


اما بیانگر رد اجمالی آنان جمله کوتاه (ما جئتنا ببینة) است که گفته‌اند: تو دلیل و معجزه‌ای بر دعوت خود نداری تا ما ناگزیر باشیم دعوت تو را بپذیریم و هیچ موجبی نیست که گوش دادن به سخنی را که چنین وصفی دارد بر ما واجب کند.

۲.۱.۳ - رد تفصیلی به درخواست


و اما بیانگر رد تفصیلی آنان جمله (و ما نحن بتارکی آلهتنا عن قولک) است که گفته‌اند: ما دعوت تو را مبنی بر اینکه شرکا و خدایان خود را به صرف دعوت تو رها کنیم نخواهیم پذیرفت، و دعوت دوم آن جناب را مبنی بر اینکه به وی ایمان آورند و اطاعتش کنند این‌طور رد کردند که: (و ما نحن لک بمؤمنین) و با این جمله آن جناب را از قبول هر دو خواسته‌اش نومید کردند.

۲.۱.۴ - مراد از اعترا


آن‌گاه برای اینکه آن جناب به طور کلی از اجابت آنان مأیوس شود، نظریه خود را برایش شرح داده و گفتند: (ان نقول الا اعتریک بعض الهتنا بسوء) که کلمه (اعتراء) به معنای برخورد و اصابه است؛ یعنی گفتند: فکر ما درباره تو جز به این نرسیده که بعضی از خدایان ما تو را آسیب رسانده‌ند و به خاطر اینکه تو به آنها توهین و بدگویی کرده‌ای، بلایی از قبیل نقصان عقل یا دیوانگی بر سرت آورده‌اند و در نتیجه عقلت را از دست داده‌ای، پس دیگر اعتنایی به سخنان دعوت‌گونه تو نیست.

۳ - پانویس


 
۱. زخرف/سوره۴۳، آیه۵۴.    
۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۱۱۱.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۸۸ ۸۹، ذیل آیه.    
۴. هود/سوره۱۱، آیه۵۳.    
۵. هود/سوره۱۱، آیه۵۷.    
۶. هود/سوره۱۱، آیه۵۹.    
۷. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۴۴۶، ذیل آیه.    


۴ - منبع



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکومت استبدادی».    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.