حوزه علمیه حلهحوزه علمیه حله تقریبا از زمان تکمیل شهر حله، تأسیس شد. فهرست مندرجات۱.۱ - علما ۱.۲ - گزارش حمصی ۱.۳ - گزارش ابن مشهدی ۲ - حمله مغول ۳ - ویژگیها و دستاوردها ۳.۱ - احیای روح تحقیق ۳.۲ - مرحله جدید علم حدیث و رجال ۳.۳ - سبک نوین حدیثی فتوایی ۳.۴ - نوگرایی در ابواب فقهی ۴ - علمای مشهور ۴.۱ - محقق حلّی ۴.۲ - علامه حلّی ۴.۳ - فخرالمحققین ۵ - دوره رکود ۶ - فهرست منابع ۷ - پانویس ۸ - منبع ۱ - قدمتتأسیس حوزه علمی شیعی در حلّه نباید از حدود سال ۵۰۰، زمان تکمیل ساخت شهر حلّه، چندان این سوتر باشد. بر اساس نشانههایی میتوان حدس زد که تقریبآ دو یا سه دهه پس از بنای شهر، حوزههای علمی شیعی نیز در آنجا برپا بوده است. این نشانهها از مطالعه زندگینامه شماری از عالمان شیعه حلّه در سده ششم به دست آمده است. ۱.۱ - علمااز جمله این عالمان، عربی بن مسافر حلّی (متوفی پس از ۵۸۰) است که به نوشته ذهبی، [۱]
محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۴۰۰ـ۴۰۱، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، حوادث و وفیات ۵۸۱۵۹۰ه، ۱۴۱۷.
بسیاری از شیعیان از مناطق اطراف برای تعلم نزد او میرفتند (البته ذهبی یا کاتبان نسخههای کتاب او نام عربی را به اشتباه علی ضبط کردهاند) (رجوع کنید به این منابع [۲]
علی بن عبیداللّه منتجبالدین رازی، الفهرست، ج۱، ص۹۱، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ ش.
[۴]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۳، ص۳۱۰، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
که همه نام او را «عربی» ضبط کردهاند).همچنین ابوعبداللّه حسین بن هبةاللّه بن رُطبه سواری، دانشمند و نویسنده شیعی (متوفی ۵۷۹) در حلّه به تدریس اشتغال داشته است. [۶]
محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۸۶، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، حوادث و وفیات ۵۷۱۵۸۰ه، ۱۴۱۷.
از این دو معروفتر ابوعبداللّه محمد بن ادریس، معروف به ابن ادریس حلّی (متوفی ۵۹۸)، است که به گفته ذهبی [۷]
محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۳۱۴، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، حوادث و وفیات ۵۹۱۶۰۰ه، ۱۴۱۷.
در دوره خویش در میان علمای شیعه مانند نداشت و یاران و شاگردان زیادی از درس او بهره میگرفتند.۱.۲ - گزارش حمصیاز این شواهد گویاتر گزارشی است که از سفر سدیدالدینِ حمّصی، شیخ متکلمان شیعه در سده ششم، در دست است. سدیدالدین حمصی که از استادان منتجبالدین رازی، صاحب الفهرست، [۸]
علی بن عبیداللّه منتجبالدین رازی، الفهرست، ج۱، ص۱۰۷، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ ش.
بوده در مقدمه کتابش با نام المنقذ من التقلید و المرشد الی التوحید تصریح کرده است که در راه بازگشت از سفر حج، به اصرار علمای شیعه یک چند در حلّه اقامت گزیده و این کتاب را در همانجا در ۵۸۱ تصنیف کرده و در آن ایام، به تدریس و مذاکره علمی مشغول بوده است. [۹]
محمود بن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۷ـ۱۸، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
[۱۰]
محمود بن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۴۰۲، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
این چند گزارش نه تنها بر رونق حوزه علمی شیعه در چند دهه آخر سده ششم تصریح دارد، بلکه در عین حال از این واقعیت حکایت میکند که با وجود این عالمان در حلّه، چه در مسند تدریس و استادی و چه در حلقه شاگردان، سابقه رونق حوزه علمیه حلّه به پیش از اواسط قرن ششم میرسد. ۱.۳ - گزارش ابن مشهدیگزارشی هم از محمد بن جعفر مشهدی، مشهور به ابن مشهدی (متوفی ۶۰۵)، در دست است که هم به صراحت، زمان تشکیل جلسات درسی حوزه علمیه حلّه را تا دهه ششم سده ششم به عقب میبرد و هم محلّ مشخص تدریس را ذکر میکند. به گفته ابن مشهدی، که خود نیز در این حلقههای درسی شرکت داشته است، مجالس تدریس حدیث در خانه ابوالبقاء هبةاللّه بن نما در شهر حلّه در ۵۶۹ و نیز مجلس مشابه دیگری در خانه عربی بن مسافر عبادی در ۵۷۳ در حلّه دایر بوده است (برای تاریخ ۵۶۵ به این منبع رجوع کنید [۱۵]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: الثقات العیون فی سادس القرون، ج۱، ص۳۳۴ـ۳۳۵، چاپ علینقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
).البته تدریس به خانههای علما منحصر نبوده، چنانکه چند دهه بعدتر، از مدرسهای جنب مشهد صاحب الزمان یاد شده است که نوه هبةاللّه بن نما، نجیبالدین محمد بن جعفر، معروف به ابن نمای حلّی که خود از استادان برجسته این شهر بود، اتاقهای آن را در ۶۳۳ بازسازی کرد و گروهی از فقیهان را در آنجا اسکان داد. [۱۶]
حسن صدر، تکملة املالآمل، ج۴، ص۴۲۵، چاپ حسین علی محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت ۱۴۲۹/۲۰۰۸.
۲ - حمله مغولحوزه علمیه حلّه بر خلاف مراکز علمی بسیاری از شهرها که در سده هفتم در پی هجوم ویرانگر مغول دچار رکود و حتی نیستی شدند، پس از سقوط عباسیان رونق گرفت. به نوشته وصّاف الحضره، [۱۷]
عبداللّه بن فضلاللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۳۶، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
پس از غلبه هولاکو بر بغداد (۶۵۶)، سدیدالدین یوسف بن مطهر، پدر علامه حلّی (متوفی ۷۲۶)، و مجدالدین محمد بن حسن بن طاووس حلّی و شمسالدین محمد بن العز به نمایندگی از مردم حلّه با مکتوبی به درگاه هولاکو رفتند و ضمن اعلام فرمانبرداری به وی گفتند که خبر پیروزی مغولان را از طریق اخبار اجداد خویش، امامان معصوم شیعه به ویژه امیرمؤمنان علیهالسلام، شنیدهاند.هولاکو نیز آنان را نواخت و تکلّه و علاءالدین عجمی را به شحنگی آنجا فرستاد. ظاهراً در نتیجه این تدبیر علمای حلّه و آرامش و امنیت متعاقب آن، این شهر پناهگاه و مجمع علما به ویژه علمای امامی شد؛ چندان که به نوشته افندی اصفهانی [۱۸]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۱، ص۳۶۱، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
در روزگار علامه حلّی، ۴۴۰ مجتهد و فقیه در حلّه میزیستند.بدین ترتیب، حوزه علمیه حلّه که سالها پیش از حمله مغول پایهگذاری شده بود، بعد از فتح بغداد و امان نامه گرفتن مردم شهر از ایلخان مغول، اصلیترین حوزه علمی شیعه شد. دیدار خواجه نصیرالدین طوسی، در مقام صدر اعظم هولاکو، از این حوزه علمی و حضور احترامآمیز او در مجلس درس محقق حلّی، که به یک پرسش و پاسخ فقهی و مکاتبه علمی این دو با یکدیگر و نیز پرسش از آینده علمی این حوزه انجامید، نشانه جایگاه معتبر این حوزه است. [۱۹]
یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، ج۱، ص۲۳۰ـ۲۳۱، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بیتا).
۳ - ویژگیها و دستاوردهاحیات علمی حوزه حلّه و رونق آن، به ویژه در قرن ششم تا هشتم، با بررسی عواملی چون کثرت طلاب و مدرّسان و مشاهیر علمی این حوزه و اعتبار مدرّسان و دانشآموختگان و کتابهای مهمی که به ویژه در حوزه فقه و اصول تألیف کرده بودند و نیز از طریق گامهایی که در پیشبرد دانشهای اسلامی برداشته شده بود مشخص میشود. مهمترین ویژگیها و دستاوردهای حوزه حلّه ــ البته با نظر به تاریخی و زمانمند بودن آنهاــ عبارتاند از: ۳.۱ - احیای روح تحقیقمواجهه با رکود علمی و احیای روح تحقیق یکی از ویژگیها و دستاوردها میباشد. شیوه فقهی شیخ طوسی، که به ویژه در کتاب المبسوط بیان شده است، به علت شخصیت و سیادت علمی شیخ و روش اعتدالی او، تا یک سده شیوه مسلط میان فقیهان امامی بوده و فقیهانِ پس از او تا مدتها شارح و ناقل آرا و فتاوی او بودند و در صدد نقد آرای او بر نمیآمدند. [۲۰]
محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، ج۱، ص۴۸ـ۵۰، در موسوعةالعتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
این سنّت طولانی تقلید از شیخ طوسی، مشهور به شیخ الطائفه، را ابن ادریس حلّی، یکی از بزرگترین علمای حوزه علمیه حلّه، درهم شکست. ابن ادریس نزد استادانی چون عمادالدین محمد بن ابی القاسم طبری، عربی بن مسافر، حسین بن هبةاللّه بن رطبه درس خواند. [۲۳]
محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، ج۱، ص۸۰، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۹۶۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش.
او شاگردان زیادی را در حلّه پرورش داد که از میان آنها فخّار بن مَعْد موسوی، محمد بن جعفر بن هبةاللّه بن نمای حلّی، [۲۹]
ابن داوود حلّی، کتاب الرجال، ستون ۵، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۴۲ ش.
[۳۰]
ابن داوود حلّی، کتاب الرجال، ستون ۶، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۴۲ ش.
علی بن یحیی خیاط و احمد بن مسعود اسدی درخور ذکرند.او به ویژه با تألیف کتاب فقهی بدیع خود، السرائر، راه نقد اسلاف را پیش گرفت و رخوت حاکم بر فقه امامی را با شیوه اجتهادی خویش از میان برد. شهرت ابن ادریس بیشتر به سبب انتقادهای صریح او از شیخ طوسی است. مخالفت ابن ادریس با حجیّت خبر واحد از موارد صریح مخالفت او با شیخ طوسی بود. در واقع اصرار او بر آزاداندیشی و لزوم خروج از تقلید از بزرگان و اهتمام در نقد آرای فقهای بزرگ مایههای پیشرفت و تکامل دانش فقه را فراهم کرد. [۳۴]
ابن ادریس حلّی، موسوعة ابن ادریس الحلّی: کتاب السرائر الحاوی لتحریرالفتاوی، ج۸، مقدمه موسوی خرسان، ص۷۳، چاپ محمدمهدی موسوی خرسان، قم۱۳۸۷ ش.
[۳۵]
ابن ادریس حلّی، موسوعة ابن ادریس الحلّی: کتاب السرائر الحاوی لتحریرالفتاوی، ج۸، مقدمه موسوی خرسان، ص۱۰۹، چاپ محمدمهدی موسوی خرسان، قم۱۳۸۷ ش.
[۳۶]
ابن ادریس حلّی، موسوعة ابن ادریس الحلّی: کتاب السرائر الحاوی لتحریرالفتاوی، ج۸، مقدمه موسوی خرسان، ص۱۱۴ـ۱۱۶، چاپ محمدمهدی موسوی خرسان، قم۱۳۸۷ ش.
از این رو احیای روح تحقیق و انتقاد از آرای فقهی بزرگان یکی از کارکردهای بسیار مثبت حوزه علمی حلّه به شمار میرود. ۳.۲ - مرحله جدید علم حدیث و رجالویژگی دیگر حوزه علمیه حله، دستهبندی احادیث به اعتبار سند و تدوین آثار رجالی است. در حوزه حلّه، علم حدیث و رجال نیز وارد مرحله جدیدی شد. در واقع، دور شدن از عصر حضور و وقوع رویدادهایی مانند از بین رفتن کتابخانههای مهم شیعیان در بغداد و نیز پراکندگیهای شیعیان در شهرهای مختلف و گاه مهاجرت آنان به نقاط دوردست موجب ناکارآمدی روشها و قرائنی شد که محدّثان متقدم در گذشته برای تشخیص روایات درست از نادرست به کار میگرفتند. از این رو، فقیه و رجالی حوزه حلّه، سید جمالالدین احمد بن موسی بن طاووس (متوفی ۶۷۳)، طرح تقسیمبندی احادیث از نظر سند را ــکه پیشتر در میان محدّثان متقدم اهل سنّت صورت گرفته بودــ در چهار قسم صحیح و موثق و حَسَن و ضعیف ارائه کرد. این تقسیمبندی را علامه حلّی تحکیم کرد و در استدلالهای خود به کار گرفت. [۳۷]
محمدامین بن محمدشریف استرآبادی، الفوائد المدنیة، ج۱، ص۸۷ـ۸۸، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۱، چاپ افست (قم ۱۴۰۵).
پس از او تا زمان معاصر، این روش، با ملاحظات تکمیلی و اصلاحی، مورد توجه و استناد فقها بوده است. به علاوه، در همین حوزه، سه کتاب مهم رجال توسط همین ابن طاووس و علامه حلّی و ابن داوود حلّی تدوین شد.۳.۳ - سبک نوین حدیثی فتواییدستاورد دیگر این حوزه علمی، ارائه سبک نوین «حدیثی ـ فتوایی» در تدوین و تدریس فقه میباشد. در عصر حضور امامان تا نخستین دهههای دوران غیبت، کتابهای فقهی شیعه مانند آثار کلینی، محمد بن علی بن بابویه و پدرش علی بن حسین بن بابویه بیشتر حاوی احادیث بود و تدوین کنندگان این کتابها ــکه اصحاب حدیث خوانده میشوندــ متن احادیث را به عنوان فتوای فقهی خود عرضه میکردند؛ در مقابل اینان، فقیهانی چون ابن جُنید اسکافی (قرن چهارم)، شیخ مفید (متوفی۴۱۳)، سید مرتضی (متوفی ۴۳۶) و شیخ طوسی (متوفی ۴۶۱) کتابهایی مختص فتوا در موضوعات مختلف نوشتند (برای نمونهای از این فتاوی به این منبع رجوع کنید [۳۸]
ابن جنید اسکافی، مجموعة فتاوی ابن الجنید، تألیف علیپناه اشتهاردی، قم ۱۴۱۶.
)، اما محقق حلّی (متوفی ۶۷۶) با درآمیختن احادیث و فتوا این دو را در کنار هم و به سبک تلفیقی ارائه کرد. [۳۹]
جعفر بن حسن محقق حلّی، المعتبر فی شرح المختصر، ج۱، ص۷، چاپ سنگی (تهران) ۱۳۱۸.
محقق حلّی در حلّه نزد بزرگانی چون ابن نما حلّی و فخّار بن معد موسوی تلمذ کرد [۴۰]
محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، ج۱، ص۲۵۳، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۹۶۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش.
[۴۱]
خوانساری، ج۵، ص۳۴۷.
و در حوزه درسی او شاگردان بسیاری چون علامه حلّی، عبدالکریم بن احمد بن طاووس نویسنده فرحة الغری، محمد بن علی بن طاووس، ابن داوود حلّی، عزالدین حسن بن ابی طالب یوسفی آبی صاحب کشف الرموز در شرح مختصر نافع، پرورش یافتند. [۴۲]
ابن داوود حلّی، کتاب الرجال، ستون ۸۳، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۴۲ ش.
[۴۳]
محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، ج۱، ص۴۹، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۹۶۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش.
[۴۴]
محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، ج۱، ص۸۱، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۹۶۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش.
[۴۵]
خوانساری، ج۲، ص۱۸۳.
مهمترین اثر او، شرایع الاسلام است که از همان آغاز کتاب درسی بود و همچنان یکی از کتب درسی و متون فتوایی در فقه امامیه است و شروح و حواشی بسیاری بر آن نوشتهاند. [۴۶]
جعفر بن حسن محقق حلّی، مختصر نافع: (ترجمه فارسی)، پیشگفتار دانشپژوه، ص بیست و سه ـ بیست و چهار، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران ۱۳۶۲ ش.
۳.۴ - نوگرایی در ابواب فقهینوگرایی در باببندی موضوعات فقهی از دستاوردهای جدیدی بود که در حوزه علمیه حله محقق شد. عدم نظم و انسجام موضوعی مناسب در کتاب المبسوط شیخ طوسی، محقق حلّی را به اندیشه تقسیمبندی دقیق مباحث فقهی رهنمون شد. او همه بابهای فقه را در چهار بخش عبادات، احکام، عقود و ایقاعات دستهبندی کرد. فقهای معاصر نیز این تقسیمبندی را ضمن افزودن برخی نکات پذیرفتهاند. [۴۷]
جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، مقدمه بقال، صن، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، نجف ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
۴ - علمای مشهور۴.۱ - محقق حلّیبخش در خور توجهی از نوآوریها و دستاوردهای حوزه علمیه حلّه، حاصل کوششهای پیگیرانه و دقتهای ژرف محقق حلّی بوده که پس از او به دست مؤثرترین و مشهورترین عالم حوزه علمی حلّه، جمالالدین حسن بن یوسف بن مطهر معروف به علامه حلّی تداوم یافته است. او علاوه بر پدرش، نزد محقق حلّی، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن میثم بحرانی و سید علی بن طاووس و احمد بن طاووس فقه و اصول و حدیث و کلام و فلسفه و منطق و ریاضیات خواند. ۴.۲ - علامه حلّیعلامه حلّی خود نیز شاگردان بسیاری در حوزه علمیه حلّه تربیت کرد که مشهورترین آنان فرزندش فخرالمحققین (متوفی ۷۷۱)، خواهرزادگانش، عمیدالدین عبدالمطلب و ضیاءالدین عبداللّه و تاجالدین حسنی و قطبالدین محمد رازی معروف به قطب تحتانی بودند. [۴۸]
محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، ج۱، ص۸۱، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۹۶۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش.
[۴۹]
حمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: الحقائق الراهنة فی المائة الثامنة، ج۱، ص۵۲ـ۵۳، چاپ علینقی منزوی، بیروت ۱۹۷۵.
کتابهای ارشاد الاذهان، تبصرة المتعلّمین، قواعد الاحکام، مختلف الشیعة و تذکرة الفقهاء در فقه، تهذیب الوصول در دانش اصول، الجوهر النضید در منطق، خلاصة الاقوال در مباحث رجالی، کشف المراد و الباب الحادی عشر در کلام از جمله تألیفات متعدد اوست [۵۱]
محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، ج۱، ص۸۲ـ۸۵، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۹۶۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش.
(برای گزارش تفصیلی آثار او به این منبع رجوع کنید [۵۲]
زابینه اشمیتکه، اندیشههای کلامی علامه حلّی، ج۱، ص۵۰ـ۱۱۴، ترجمه احمد نمایی، مشهد ۱۳۷۸ ش.
).بیشتر این کتابها متون درسی حوزههای علمیه بودهاند و بر آنها شرح و حاشیه نوشته شده است. علامه با پیروی از روش فقهی اسلاف خود، شیخ طوسی و محقق حلّی، فقه تفریعی را با توجه به موضوعبندی محقق حلّی و با بهرهگیری از تسلط خود بر قواعد فقهی کمال بخشید. او با نگارش دو کتاب تذکرة الفقهاء، در بررسی و نقد آرای مذاهب مختلف اسلامی، و مختلف الشیعة، در بررسی اختلافات فتوایی فقهای امامی، هم کار شیخ طوسی را به کمال رساند و هم در واقع فقه تطبیقی مذهب امامی را بنیان گذارد. کتابهای اصولی او چون تهذیب الوصول و کتاب نهج الوصول الی علم الاصول نیز در کمالبخشی فقه امامیه تأثیر جدّی داشت. ۴.۳ - فخرالمحققینپس از علامه، نامبردارترین دانشمند حوزه حلّه فخرالمحققین بود. او بر چند کتاب فقهی و کلامی پدرش شرح نوشت که از همه مشهورتر ایضاح الفوائد (شرح قواعد) است. [۵۳]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۵، ص۷۷، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
مطالب استدلالی او در این شرح به سبب دقت و موشکافی مؤلف همواره محل توجه افرادی چون شیخ مرتضی انصاری بوده است. [۵۴]
مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۱۲۸، قم ۱۴۱۱.
[۵۵]
مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۲، ص۲۳۸، قم ۱۴۱۱.
[۵۶]
مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۳، ص۶۳، قم ۱۴۱۱.
[۵۷]
مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۳، ص۶۸، قم ۱۴۱۱.
[۵۸]
مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، ج۳، ص۷۶، قم ۱۴۱۱.
شاگردان بسیاری از محضر درس این استاد حوزه حلّه (فخرالمحققین) بهره بردند که از جمله آنان محمد بن مکّی عاملی معروف به شهید اول (متوفی ۷۸۶)، فخرالدین احمد بن عبداللّه معروف به ابن متوّج بحرانی و فیروزآبادی صاحب القاموس المحیط است. [۵۹]
حمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: الحقائق الراهنة فی المائة الثامنة، ج۱، ص۱۸۵، چاپ علینقی منزوی، بیروت ۱۹۷۵.
در میان این شاگردان، شهید اول شهرت بسیار پیدا کرد. او که برای تکمیل مراحل تحصیل خود از قریه جزّین جبل عامل به حلّه سفر کرده بود، علاوه بر فخرالمحققین، نزد سید ضیاءالدین حسینی و برادرش سید عمیدالدین و سید تاجالدین ابن معیّه حسنی و دیگران درس خواند و حکمت و علوم عقلی را در شام نزد قطبالدین محمد بن محمد رازی ــکه خود از پرورش یافتگان حوزه علمی حلّه بودــ فرا گرفت. [۶۰]
امین، ج۱۰، ص۵۹.
[۶۱]
امین، ج۱۰، ص۶۱ـ۶۲.
تأسیس و شکوفایی حوزه علمیه جبل عامل مرهون فعالیتهای علمی و تدریسی او بوده است. ۵ - دوره رکودحوزه علمیه حلّه که از اواسط قرن ششم و سرتاسر قرن هفتم و هشتم معتبرترین و پرکارترین حوزه شیعی بود، عمدتاً به علت درگیریهای مکرری که در دوره ملوک الطوایفی پس از سقوط ایلخانان (حک: ۶۵۴ـ۷۵۰) بر سر تصرف حلّه روی داد، رفته رفته رونق خود را از دست داد. در واقع صرفنظر از دوره شیخ حسن بزرگ جلایری که در ۷۳۹ حلّه را فتح کرد، به سبب درگیریهای مکرر جلایریان با تیموریان از ۷۹۵ تا دهه نخست قرن نهم و سپس تداوم این درگیریها تا ۸۵۰ میان جلایریان و قره قوینلوها، این شهر سخت ناامن شد [۶۲]
یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۸، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ ش.
نیز حلّه).این ناامنیها در رکود حوزه حلّه مؤثر افتاد، چنانکه فقیه و متکلم حوزه حلّه، فاضل مقداد سیوری حلّی، شاگرد شهید اول و فخرالمحققین و استادِ ابن فهد حلّی، به همراه بسیاری از علمای بزرگ حلّه، این شهر را به قصد نجف ترک کرد و در ۸۲۶ در این شهر درگذشت. [۶۳]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۵، ص۲۱۶، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
با این همه در طی این حادثهها فعالیت حوزه حلّه متوقف نشد. چنانکه مدرسه علمیِ موسوم به زعیه/ زعبه/ زعینه/ زعنیه/ رعیه در حلّه دایر بود و جمالالدین احمد بن شمسالدین محمد، مشهور به ابن فهد حلّی، در این مدرسه به تدریس اشتغال داشت. [۶۵]
خوانساری، ج۱، ص۷۲.
سرانجام در پی ادعای مهدویت سید محمد بن فلاح مشعشع، درس خوانده حوزه حلّه و شاگرد ابن فهد حلّی، و تسلط او بر حلّه و سپس جنگهای ویرانگر اخلاف او با آق قوینلوها، امنیت به کلی از شهر حلّه رخت بر بست. [۶۶]
خوانساری، ج۱، ص۷۳ـ۷۴.
[۶۷]
یوسف حلّی، تاریخ الحلة، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۱۲، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ ش.
بدینگونه به مرور حوزه علمیه جبل عامل، که در سالهای پایانی دهه هشتاد قرن هشتم پایهگذاری شده بود، و سپس حوزه نجف، که به سبب برخی اقدامات رفاهی و امنیتی حاکمان شهر دوباره رو به رونق گرفتن داشت، جانشین حوزه علمیه حلّه شدند. [۶۸]
محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، ج۱، ص۵۷ـ۵۹، در موسوعةالعتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
با آنکه این حوزه کاملا از حرکت بازنایستاد، دیگر هیچگاه به دوران طلایی و درخشان خود بازنگشت. ۶ - فهرست منابع(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ علینقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲. (۲) حمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: الحقائق الراهنة فی المائة الثامنة، چاپ علینقی منزوی، بیروت ۱۹۷۵. (۳) ابن ادریس حلّی، موسوعة ابن ادریس الحلّی: کتاب السرائر الحاوی لتحریرالفتاوی، چاپ محمدمهدی موسوی خرسان، قم۱۳۸۷ ش. (۴) ابن جنید اسکافی، مجموعة فتاوی ابن الجنید، تألیف علیپناه اشتهاردی، قم ۱۴۱۶. (۵) ابن داوود حلّی، کتاب الرجال، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۴۲ ش. (۶) ابن مشهدی، المزارالکبیر، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۹. (۷) محمدامین بن محمدشریف استرآبادی، الفوائد المدنیة، چاپ سنگی تبریز ۱۳۲۱، چاپ افست (قم ۱۴۰۵). (۸) زابینه اشمیتکه، اندیشههای کلامی علامه حلّی، ترجمه احمد نمایی، مشهد ۱۳۷۸ ش. (۹) عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱. (۱۱) مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب، قم ۱۴۱۱. (۱۲) محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، در موسوعةالعتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۱۳) یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بیتا). (۱۴) محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۹۶۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش. (۱۵) یوسف حلّی، تاریخ الحلة، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۳۷۲ ش. (۱۶) محمود بن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴. (۱۹) محمد بن مکی شهید اول، الاربعون حدیثاً، قم ۱۴۰۷. (۲۰) حسن صدر، تکملة املالآمل، چاپ حسین علی محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت ۱۴۲۹/۲۰۰۸. (۲۱) مجلسی، بحارالانوار. (۲۲) جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، نجف ۱۳۸۹/۱۹۶۹. (۲۳) جعفر بن حسن محقق حلّی، مختصر نافع: (ترجمه فارسی)، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران ۱۳۶۲ ش. (۲۴) جعفر بن حسن محقق حلّی، المعتبر فی شرح المختصر، چاپ سنگی (تهران) ۱۳۱۸. (۲۵) علی بن عبیداللّه منتجبالدین رازی، الفهرست، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ ش. (۲۶) موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴. (۲۷) عبداللّه بن فضلاللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹. (۲۸) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، حوادث و وفیات ۵۷۱ـ۵۸۰ه، ۱۴۱۷. (۲۹) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، حوادث و وفیات ۵۸۱ـ۵۹۰ه، ۱۴۱۷. (۳۰) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، حوادث و وفیات ۵۹۱ـ۶۰۰ه، ۱۴۱۷؛ ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حوزه علمیه حله»، شماره۶۶۳۹. |